بخشی از مقاله

چکیده:

امروزه یکی از مهمترین وظایف هر جامعه ای، نوع نگاه حکومت نسبت به اقتصاد است ، حکومت ها با توجه به اینکه عهده دار امور جامعه در زمینه معاش و امور اقتصادی هستند ،نسبت به افراد جامعه وظایف و ورسالتی بس خطیر بر عهده دارند ،که لزوم توجه به حقوق آنهاامری بسیار مهم در سیاستگذاری وبرنامه ریزی های راهبردی در جامعه است ،در این پژوهش جهت بررسی وظایف اقتصادی حکومت از نگاه سیره علوی ،ابتدا به نقش وجایگاه حکومت در سیره علوی وسخنان امام علی - علیه السلام - در رابطه با وظایف اقتصادی ونقش حکومت همچنین به نکاتی از نامه ای تاریخی آن حضرت خطاب به مالک اشتر پیرامون وظایف اقتصادی حکومت می پردازیم.

در سیره علوی،از وظایف اساسی حکومت.لزوم توجه به مسائل اقتصادی در اندیشه، تعالیم و سیره علوی، بامحور قراردادن انسان در در فعالیتهای اقتصادی:توسعه اقتصادی ،به منظور اصلاح و سامان دادن معیشت با تاکید مسئولیت پذیری است،رسیدگی به مشکلات اقتصادی جامعه ، برطرف کردن نیازهای اقتصادی مردم و همچنین موضوعات اقتصادی و رفاهی نظیر برطرف ساختن فقر و محرومیت از جامعه وتوجه به قشر محروم جامعه،توجه به بازار وتجارت مورد تاکید است.

 وظایف اقتصادی حکومت در این سیره به گونه ای طرح ریزی می کردکه هیچ یک از مکتب ها به دقت وظرافت آن نبود. حکومت علوی با خاستگاه الهی خود ودر خدمت ارزشهای دینی ومردم بوده حکومتی که با وجود دشواریهای داخلی وخارجی توانسته الگوی کامل وهمه جانبه ای برای جوامع انسانی باشد وامروزه با گذشت 14قرن ازآن همواره سرلوحه جوامع بشری است. در این پژوهش از روش کتابخانه ای استفاده شده و با مطالعه کتب وروایات واحادیث مختلف اطلاعات جمع آوری شده است.

مقدمه:

در دوران خلافت وحکومت امام علی - ع - ، امام فقط سردار سلحشور میدان کارزار و مسند نشین بر کرسی قضاوت وحکومت نبود،شاید امتحان سخت وبزرگ تر خودرا در آن 25 سال خانه نشینی و محرومیت داد . علی - ع - در جنگ تنها سردار و فرمانده نبود بلکه سرباز فرمانبر هم بود . وقتی محروم از حق مسلم و رهبری مسلمانان گردید ،بهترین فرد با انضباط و صدیق مشاوروهمکارخلفا شد.این وجود جامع وکامل نمونه کمال بشریت وپیشوای متقیان در حکومت وحکومت داری است.

امیر المومنین - ع - امر حکومت وسرپرستی و مسئولیت اجرایی را وسیله برای به رشد رسانیدن امت ،به اجرا درآوردن حق، گسترانیدن دین می دانست ،که اگر به صورت هدف درآید و ستیزه جویی بر سرآن در گیرد، آبی می شود گندیده و از خاصیت افتاده یا لقمه گلوگیر که نه تشنگی و گرسنگی رفع می کند بلکه موجب هلاکت است. موقع شناسی و درک شرایط زمان از ویژگیهای برجسته یک انسان مسلمان متکامل است ،که علی - ع - بیش از همگان از آن بهرمند بود و برخوردش با مسائل نشان می دهد که پیوسته اسلام وقرآن را در نظر دارد ،وبرای حفظ وحدت مسلمانان از هیچ فداکاری وگذشتی فروگذاری نمی کند ،وحدت مسلمانان پیوسته در مقابل چشم علی - ع - و بقای اسلام را بر هرچیزی برتر می دانست. 

بیان مسئله:

هدف از این مقاله بازشناسی حکومت و وظایف اقتصادی در سیره علوی - ع - است ، در این مقاله به توضیح وتحلیل آن می پردازیم، که در آن شیوهایی ازسیمای اخلاقی و اجتماعی امام علی - ع - با محوریت حکومت ووظایف اقتصادی حکومت ترسیم شده است . اگر در دوران زندگی امام علی - ع - و در دوران مبارزات آنان دقت شود هموار توجه به وظایف اقتصادی حکومت دیده می شود ،زیرا آنها همواره می دانستندتا در اقتصاد یک جامعه تغییرات مورد نیاز اعمال نشود .هیچ گاه نمی توان به یک جامعه ایده آل نایل شد، چه بسا که مشکلات اقتصادی مردم منجر به ایجاد بحرانهای جبران ناپذیر در جامعه می گردد ،همین امر لزوم توجه به این مهم را چندین برابر میکند.

جوامع انسانی با توجه به پیچیدگی امروزه،جز با حکومت نمی توانند اداره شوند. از دیدگاه سیره علوی تشکیل حکومت یک امر ضروری و غیر قابل انکار است و این امر در نهج البلاغه ودر کلام امیر المومنین - ع - تاکید بسیاری شده،امام علی - ع - حکومت را امر ضروری و لازم می داندو آن را به عنوان یک وظیفه تلقی می کنند،تا با آن بتوان هدفهای عالی خود را تحقق بخشد،نگرش آن حضرت به قدرت وحکومت از یک زاویه نگرش عارفانه و زاهدانه است به طوریکه که امام از یک جفت کفش کهنه را از حکومت برمردم بالاتر می داند، مگرآنکه بتواند انگیزه ها واهداف والای خود را از حکومت عملی سازد.

وهمچنین آن حضرت در جای دیگر هدف وانگیزه خود را از قبول حکومت ،حاکمیت قانون الهی،برچیدن ظلم ،انجام اصلاحات و ایجاد امنیت و اجرای حدود الهی شمردند،حضرت علی - علیه اسلام - اصلاحات را جزوظیفه خودو خود را به عنوان یک اصلاح طلب معرفی می کنند و ایجاد امنیت سیاسی واقتصادی را از اهداف حکومت خود مطرح می کنند. ازجمله وظایف مهم اقتصادی حکومتها نظارت بر بازار به منظور کنترل قیمتها جهت جلوگیری از تخلفا ت اقتصادی است؛ مطالعه سیره ی حکومتی علوی نشان میدهد که امیر المومنین - ع - برای جلوگیری از تخلفات اقتصادی و کنترل قیمت ها و اجرای صحیح قوانین اسلامی، خودشخصاً بر اوضاع بازار وتجارت نظارت می کرده است.در اندرزهای امام علی - ع - ایجادتعادل اقتصادی ورعایت حقوق مردم از سیاستهای حکومت ترسیم شده است.

ایجادحکومت عدل وحمایت از حقوق اکثریت مستضعف ازاز دیگر وظایف حکومت علویست. عدل وعدالت به معنای پرداختن حقوق و امتیازات بر اساس استعداد و لیاقت است نه تساوی . ایجادعدالت اجتماعی و دفاع از حقوق ضعیفان -که از مصادیق بارز عدالت است-بخشی از حقوق مردم است و حقوق آنان باید پاسداری شود از دیگرارکان حیات اجتماعی انسان ،حاکمیت قانونی عادلانه است که جان و مال افراد جامعه را از متجاوزان صیانت کند و مهمتر از آن ،اجرای قانون است ،تا آنجا که مجری قانون در اجرای آن دوست ودشمن و دورونزدیک را نشناسد و در نتیجه قانون از صورت کاغذ ومرکب بیرون آمده وعدالت اجتماعی تحقق پیدا می کند .

در زمینه ارزش انسانها ،در نظام علو ی انسان موجودی است که دارای فضایل اخلاقی بی شماری است توجه به محور بودن انسان در فعالیت اقتصادی در سیره علوی اهمیت خاصی داشت .ازدیگر وظایف حکومت ، صیانت و استفاده درست از بیت المال است، مسئولان و مدیران مومن نیز، با هدف زنده نگاه داشتن حق و برانداختن باطل، مسئولیت را پذیرفته اند ، اما در این میان عده ای که خدا را به خاطر خرما می پرستند، آن گاه که به خرما رسیدند، خدا را فراموش و خرماپرست می گردند. مسئولیت می پذیرند تا به نوایی برسند. اینان خود را مسئول تاراج بیت المال می دانند، گویی جز این وظیفه ای ندارند. سیره علوی بر پایه مسئولیت پذیری است ،وهمواره در این سیره مسئول بودن در برابر مردم مورد اهتمام خاص بوده است.

پیشینه پژوهش:

با بررسی منابع وکتب مختلف دریافتیم که تحقیقات بسیاری در این باب صورت گرفته که بااقتباس از منابع به بررسی موضوع می پردازیم.

ضرورت حکومت :

همه امور و جوامع انسانی با توجه به پیچیدگی امروزه،جز با حکومت نمی توانند اداره شوند. از دیدگاه سیره علوی تشکیل حکومت یک امر ضروری و غیر قابل انکار است و این امر در نهج البلاغه ودر کلام امیر المومنین - ع - تاکید بسیاری شده.نهج البلاغه در مقابل خوارج به این سخن که زمامداری جز برای خدا نیست پاسخ داد که » وانه لابد لناس من امیر بر او فاجر1« وهمچنین ضرورت تشکیل حکومت دینی رایک امر حتمی وضروری می داند و انسان را به عنوان یک وظیفه تشویق به تشکیل یک حکومت دینی ،به رهبربی فرد صالح ومصلح می نماید.

 نهج البلاغه به صراحت ،جز امام صالح ،کسی دیگر راشایسته خلافت وحکومت نمی داند و در جایی می فرماید همانا شما دانستید که سزاوار نیست،فرد بخیل برناموس ،جان ،غنیمت هاو احکام مسلمین ولایت و رهبری یابد وامامت مسلمین را عهده دار گردد ،تا در اموال آنها حریص گرددونادان نیز لیاقت رهبری ندارد که با نادانی خود مسلمین را به گمراهی کشد و ستمکار نیز نمی تواند رهبر مرد م باشد که باستم،حق مردم راغصب وعطاهای آنان راقطع کند و نه کسی که در تقسیم بیت المال عدالت ندارد؛زیرا در اموال وثروت آنها حیف ومیل می کندو گروهی رابر گروهی مقدم و رشوه خوار در قضاوت نمی تواند امام باشد ؛زیرا در داوری، با رشوه گرفتن ،حقوق مردم را پایمال می کندو آن کس که سنت خدا را ضایع می کند ،لیاقت رهبری ندارد؛زیرا امت را به هلاکت می رساند.

در این کلام گهربار علاوه برآن که ،فرد بخیل،نادان ،ستمکار و رشوه خوار وضایع کردن سنت رسول خدا نمی تواند حاکم باشد به این نکته مهم اشاره می کند که از وظایف اقتصادی حکومت اسلامی آن است که فردی دانا واگاه وواجد شرایط، حاکمیت جامعه رابر عهده گیرد ، که رشوه خوار وستمکارنبوده وسنت خدارا ضایع نکند که تمام اینها موجب فساد جامعه است. امام خمینی - ره - در کتاب حکومت اسلامی در ارتباط با لزوم تشکیل حکومت می فرمایند : همان دلایل که لزوم امامت پس از نبوت را تشریح می کند ، عینا لزوم حکومت رادر دوران غیبت ولی عصر - ع - رادر بر داردو سپس با توجه به جامعیت مکتب اسلامی - که همه زمینه های سیاسی،اقتصادی ،اجتماعی ،وعبادی احکام دارد، - وجاودانگی احکام و ماهیت قوانین اسلامی لزوم تشکیلات حکومتی،وموسسات اجرایی راامربدیهی و ضروری ولازم می داند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید