بخشی از مقاله

چکیده:

بدیهی است حضرت امیر - علیه السّلام - به عنوان یکی از پیشوایان شیعه که افزون بر شان علمی و دینی، تجربه عملی و نقش موثری در تمام مراحل شکل گیری امت اسلامی - قبل از هجرت، تاسیس مدینه النبی و دوران پرفتنه پس از رحلت پیامبر - صلّی االله علیه و آله و سلم - و غصب خلافت ایشان و دوران کوتاه زمامداری جامعه اسلامی - داشته اند از باهوش ترین افراد در عرصه سیاست و حکومت داری نیز بوده دان. دو مقوله تقوای الهی و کیاست، در حکومت و سیاست مولی الموحدین - علیه السّلام - حائز اهمیت هستند. و سیاست
ابزاری در دست حضرت برای هدایت مردم به سعادت دنیوی و اخروی است. سه برهه مهم در زندگی مولا علی - علیه السّلام - به چشم می خورد:

الف: دوران حیات پیامبر - صلّی االله علیه و آله و سلم - .

ب: رحلت پیامبر - صلّی االله علیه و آله و سلم - و غصب خلافت. ج: بیعت مردم و خلافت حضرت.

پس از رحلت رسول االله - صلّی االله علیه و آله - ، دوران زندگی سیاسی حضرت امیر - علیه السّلام - حساسیت ویژه ای به خود گرفت. چرا که دستورالهی که هم قرآن کریمو هم پیامبر اکرم اسلام - صلّی االله علیه و آله و سلم - در خصوص جانشینی پس از خود، بارها و به خصوص در غدیرخم بر آن تاکید نموده بودند، زمین ماند و به جای امتثال امر خداوند متعال و رسولش، افرادی سقیفه را تشکیل و خلیفه را انتخاب و امر خلافت را به شخص مورد نظر خود واگذار نمودند.واقع آن است که به دلیل ضعف بصیرت سیاسی اکثریت مسلمانان، امیرالمومنین علی - علیه السّلام - از حق مشروع خود منع شد و به خاطر قدرت طلبی اصحاب سقیفه و راحت طلبی مردم، قطار حرکت حکومت اسلامی از ریل خود خارج شد.

این دوره حساسیت ویژه ای داشت، چون در صورتی که حضرت فردی قدرت طلب و دنیاپرست بود و برای گرفتن حکومت اقدامات ناشیانه انجام می داد، درخت نوپای اسلام خشک و شاید نابود می شد. ولی مولای متقیان - علیه السّلام - صبر پیشه کرد و منافع و مصالح اسلام را بر جاه طلبی ترجیح داد.با مرگ خلیفه سوم، مشروعیت الهی خلافت امیرالمومنین - علیه السّلام - و مقبولیت عمومی مردم دست به دست هم داده و خلافت و زمامداری را به دست لایق آن سپرد. از اتفاقاتدوران حکومت داری حضرت علی - علیه السّلام - جنگ با سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین و شدت عدالت حضرت در امر حکومت می باشد.

کلیدواژه ها : حکومت، سیاست، حضرت علی - علیه السلام - ، سبک زندگی سیاسی

-1 واژه شناسی و مفهوم شناسی سیاست و حکومت

معمولا کلمه سیاست، آیین و شیوه کشورداری و اداره اجتماع را برای افراد تداعی می کند که متولی این امر حکومت ها و دولت ها هستند.
»سیاست« واژه ای عربی از ریشه »سوس« به معنی ریاست یا به معنای خلق و خو می باشد. بنا بر تعریف اهل لغت »السیاسه القیام علی الشیء بما یصلحه، سیاست، انجام دادن کاری بر طبق مصلحت آن است. - «ابن منظور، - 1414 »سیاست« از ماده ساس و یسوس ودر لغت به معنای رعیت داری،اصلاح امور مردم و نگاه داشتن حد هر چیز است. - ابراهیم زاده آملی - 1377نَحْنُدرکتابسَادَهُبحارالانوارالْعِبَادِذیلسخن وَ» نَحْنُ سَاسَهُ الْبِلَادِ« کلمه سیاست این گونه تعریف شده است: »سیاست یعنی اصلاح امور مردم به وسیله هدایت آن ها به سمت راه نجات در حال و آینده. و سیاست مدنی به معنی مدیریت امور دنیوی مردم بر اساس عدالت ورزی و حق مداری است.« - علامه مجلسی، - 1363 حضرت امام خمینی - رحمت االله علیه - در خصوص سیاست می فرمایند:

»سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و این ها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان است. - «موسوی خمینی، - 1371یکی از بهترین تعاریفی که از سیاست در دیدگاه ائمه معصوم - علیهم السّلام - وجود دارد، تعریف امام حسن مجتبی - علیه السّلام - است، آن حضرت فرمودند:
»سیاست عبارت از آن است که حقوق خدا و حقو زندگان و حقوق مردگان را مراعات کنی. امّا حقوق خدا، عمل کردن به هر چیزی است که به آن فرمان داده و دوری گزیدن است از آنچه نهی کرده است. امّا حقوق زندگان، انجام دادن کارهای واجبی است که نسبت به برادرانت بر عهده داری، و اینکه در خدمت کردن به مردم خود تأخیر وار مداری، و نسبت به ولیّ امر، تا وقتی که خالصانه به کار مردم میرسد، اخلاص کامل داشته باشی، و هر گاه از راه راست منحرف شد، تو رویش داد بکشی! و امّا حقوق مردگان عبارت از این است که از کارهای نیک ایشان یاد کنی و از بدیهای ایشان چشم بپوشی، که آنان را پروردگاری است که به حسابشان رسیدگی میکند. -

«اخوان حکیمی، - 1380 حکومت، سازمانی است که متولی اداره جامعه است. حکومت حق حاکمیت بر اجتماع و مردم را داراست.»حکومت عبارت از تنظیم یک گروه یا اجتماع به وسیله یک سازمان مرکزی است؛ و حتی می توان گفت که حکومت خود دلالت بر همان سازمان مرکزی دارد. بنابراین، می توانیم از حکومت یک انجمن، یک انجمن خصوصی، یا یک کلیسا و به همین ترتیب از حکومت دولت ها و یا هیئت های سیاسی سخن بگوییم. اما وقتی این اصطلاح، به معنی سیاسی خود نزدیک تر می شده باشد دلالت بر تنظیم یا اداره دولت خواهد داشت. - «حلبی، - 1382 »در اصطلاح سیاست یعنی فن کشورداری و کسب قدرت اجتماعی، نحوه رسیدگی به امور مردم و اجتماع و شیوه حکومتداری و تقریبا با حکومت مترادف است ومحتوای هر حکومت سیاست های موجود در آن حکومت است و سیاست ابزار حکومت داری است.« - عنایت، - 1377

حکومت ها برای اداره جامعه تحت تسلط خود، ناچار به تدوین قوانین و مقررات هستند. بر اساس نوع حکومت که ما در اینجا به دو دسته مادی گرا و الهی تقسیم می کنیم، قوانین مشخص می شوند.بر اساس آموزه های وحی، حاکمیت مطلق از آن خالق هستی و تنها حکمفرمای عالم وجود خدای متعال است:ﱠهِ أَمَرَ أَلﱠا تَعْبُدُواْ.»• إِلﱠا إِیﱠاهُ ذَالِکَ الدﱢینُ الْقَیﱢمُ «... - ...حکم جز حکم خدا نیست. فرمان داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و استوار... - - یوسف - 40/ علامه طباطبایی - اعلی االله مقامه - در تفسیراین آیه می نویسد:»و مفاد این جمله جای هیچگونه تردیدی نیست، زیرا حکم در هر امری که تصور شود جز از ناحیه کسی که مالک و متصرف به تمام معنای در آن باشد صحیح و نافذ نیست و در تدبیر امور عالم و تربیت بندگان مالکی حقیقی و مدبری واقعی جز خدای سبحان وجود ندارد، پس حکم هم به حقیقت معنای کلمه منحصرا از آن اوست...

معنای آیه این است که: تنها دین توحید است که قادر بر اداره جامعه و سوقش به سوی سر منزل سعادت است، و آن تنها دین محکمی است که دچار تزلزل نگشته تمامی معارفش حقیقت است و بطلان در آن راه ندارد، و همهاش رشد است و ضلالتی در آن یافت نمیشود، و لیکن بیشتر مردم بخاطر انس ذهنی که به محسوسات دارند، و به خاطر اینکه در زخارف دنیای فانی فرو رفتهاند و در نتیجه سلامت دل و استقامت عقل را از دست دادهاند...و اما اینکه گفتیم" تنها دین توحید قادر بر اداره جامعه انسانی است" دلیلش این است که نوع انسانی وقتی در سیر زندگیش سعادتمند میشود که سنن حیاتی و احکام معاش خود را بر اساس حق و مبنایی که مطابق با واقع باشد بنا نماید و در مقام عمل هم بر طبق آن عمل نماید، نه اینکه بر مبنای باطل و خرافی و فاقد تکیهگاهی ثابت بنا کند. - «طباطبایی، - 1374 اصل 56 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز می گوید: »حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست. - «جهانگیر، - 1390

خداوند متعال این حق حکومت را در زمین به افرادی واگذار کرده و در قرآن کریم رسول و اولی الأمر را در این راستا واجب الإطاعه معرفی فرموده است:واْ أَطِیعُواْ اللﱠهَ•یَأوَ»یأَطِیعُواْ الرﱠسُولَ وَ أُوْلیِ الْأَمْرِفَإِنمِنکمُتَنَازَعْتُمْءٍفَرُدﱡوهُفیِشیَإِلیَ اللﱠهِ وَْمِنُونَ بِاللﱠهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ ذَالِکَ خَیرٌْ وَ أَحْستَأْوِیلاًنُ« - ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید. و چون در امری اختلاف کردید اگر- به خدا و روز قیامت ایمان دارید- به خدا و پیامبر رجوع کنید. در این خیر شماست و سرانجامی بهتر دارد. - - نساء - 59/

-2اهمیت حکومت و سیاست در دیدگاه حضرت علی - علیه السّلام -

واژه سیاست در کلام امیرالمومنین - علیه السّلام - بیشتر به معانی امربه معروف و نهی از منکر نمودن، تربیت کردن ،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید