بخشی از مقاله
چکیده
در آموزه های دینی و عرفانی اسلام، همه ی پدیده های هستی دارای حیات و تسبیح گوی آفریدگار هستند که اگر بر اثر تهذیب نفس مجاری درون انسان به عالم غیب باز و گشوده گردد میتواند مناجات اجزای عالم وجود را بشنود. در گستره-ی فرهنگ پر محتوای اسلامی، بزرگان ادب فارسی در آثار خویش با لطافت و زیبایی در قالب ابیات و داستان و تمثیل هایی به هوشمندی تمامی موجودات هستی اشاره کرده اند. این مقاله تلاشی است در جهت شاخص کردن سخنان و تعابیر آن بزرگان در این مورد. که در این میان حکیم سنایی، شیخ فرید الدین عطار، مولانا جلال الدین مولوی و حکیم نظامی گنجوی سروده های ارزشمندی در این باره داشته اند.
واژههای کلیدی: هوشمندی، تسبیح، موجودات هستی، قرآن، مولوی.
-1 مقدمه
مَاوَاتِ وَمَا فِی »الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدﱡوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ« - جمعه - 1/ یکی از مسائلی که قرآن کریم روی آن تکیه کرده است موضوع تسبیح و تمحید موجودات است در چندین آیه ی قرآنیآمده است که تمام ذرات عالم ، خدارا تسبیح می گویند و حمد می کند یعنی طبق منطق قرآن مثلاً چوب و فلز خدا را تسبیح می کنند، ذرات هوا ، تسبیح گوی خدا هستند ، هر مولکول از مولکول های آب و هر ذره از ذرات اجسام خدا را تسبیح می گویندبا توجه به ایات قرآن می توان نتیجه گرفت که تسبیح موجودات تنها برای عبرت آموزی انسان نبوده بلکه خداوند از کسانی که ستایش خالق خود غافل شدهاند خواسته است تا از موجودات و پدیده ها بیاموزد که خداوند شایسته ی تسبیح است.
قرآن تسبیح خداوند را امری شایسته ی همهی موجودات و افریده ها بر می شمارد و آن را در کنار حمد و ستایش پروردگار ، روش نیکو می داندف به گونه ای که فرشتگان در بیان عدم نیاز به آفرینش موجودی دیگر با اشاره به تسبیح گویی و تقدیس گری خویش می گویند که با وجود ما، دیگر نیازی به آفرینش خلیفه ای برای خدا نیست. - بقره - 30 /این میل درونی بشر به شناخت خداوند و پدیده های اطراف خود، علم عرفان ، یعنی شناخت خدا را به وجود آورده است که از نظر عرفان همه ی موجودات در تسبیح خداوند هستند.به این معنی که هر حرکتی در عالم هستی نشانه ی تسبیح است و هر صدایی از هر موجودی علامت تقدیس و ستایش خداوند می باشد.
بلبل زشاخ سرو به گل بانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت، نکته ی توحید بشنوی - حافظ، - 663 :1375
-2 واژه ی تسبیح از نظر لغوی و اصطلاحی
این واژه از ریشه ی - سَبَح - می باشد و در کتب لغت در معنای ریشه ی این لغت آمده است: احمد بن فراهیدی، در معنای - سَبحَ - چنین آورده است که:سَبحاً در فرمودهإِنﱠیلَکَخداوندفِیعزوجلاَلنﱠهَارِ» سَبْحًا طَوِیلًا « - مزمل - 7/ به معنای فراغت به برای خواب می باشد و به عبارت دیگر فراغتی که در شب برای انسان حاصل می گردد. وی سباحه را مصدری از این واژه می داند و اظهار می دارد که همان حرکت شناگر در آب می باشد و سابح در اسب از آن جهت گفته می شود که در حرکت اسب، دو د ست اسب به طرف جلو کشیده می شود. در ادامه می نویسد: اَلسّبحه: به همان دانه های تسبیح گفته می شود که به واسطه ی آن شخص مسبح خداوند را تسبیح می کند. و معنای این واژه در نماز همان حالت خضوع و خشوع میباشد و اضافه می کن که سبحان ا.. یعنی همان تنزیه خداون از همه ی آن چه که ناشایست است که به آن ها وصف گردد. ودر خاتمه تسبیح را به معنای نماز نیز بیان می دارد آن جا که خداوند فرمود: سُبحانَحیناالله تَمسونَ و حین تصبِحون و فرموده خداوند در جاییفَلَوْلَادیگر کهأَنﱠهُمی فرماید:کَانَ» مِنْ الْمُسَبﱢحِینَ - «صافات - 143/ که منظور در این جا از الْمُسَبﱢحِینَ ، مصلّین یعنی نمازگزاران می باشد.
تسبیح از نظر اصطلاحی
در تعریف تسبیح آمده است: تسبیح تنزیه خدا از هر بدی و نالایق است - ابن فارس، 1404 ، ج - 125 :3 در آن چه که تاکنون در کتب لغت مشاهده کردیم، همگی بر این تعریف از تسبیح اتفاق نظر داشته اند: در » قاموسقرآن « نیز به همین تعریف اشاره شده است مؤلف معتقد است که » تسبیح خداوند عزوجل، همان تنزیه وی می با شد از هر آنچه که ناشایست است.« - قرشی، 1353،ج - 214 :3 وی به نقل از جوهری در صحاح نیز گفتهالتّسبیح» التّنزیه« و هم چنیناظهار می دارد که در نهایه نیز آمده است: اصل التّسبیح : التّنزیه و التقدیس و الثبرئه من النقائص راغب نیز در مفردات بیان داشته است که » التسبیح تنزیه االله تعالی« - راغب ، بی تا: - علامه طباطبایی، تسبیح را به معنای منزه داشتن می داند و بیان می دارد که »اگر با زبان انجام شود ولی وقتی حقیقت کلام عبارت باشد از فهماندن وکشف از ما فی الضمیر ، به هر طریقی که صورت گیرد کلام خواهد بود. هر چند زبان نباشد. - طباطبایی ، 1353، ج - 188 :25
در التحقیق نیز پیرامون واژه ی تسبیح آمده است » تسبیح منزه دانستن چیزی از هر گونه نقص و ضعف و انحرافی است.« همراه با بودن آن بر طرق حق، وتسبیح به این معنا، ا طلاقش نسبت به خداوند عزوجل تنها از طریق اظهار و قول و علم و معرفت میسر می باشد. - مصطفوی ، 1360، ج. - 25 :5 در تفسیر نوین - قرشی، 1353، ج - 215 :3، در میان واژه ی تسبیح آمده است که تسبیح پروردگار یعنی ذات مقدسش را ازهر قول و صفتی که لایق مقام و عظمتش نباشد پاک و منزه دانست و از خیال و قیاس و گمان و هم دورتر و برتر بدانیم. - شریعتی، بی تا، جزء سی ام: - 32
-3 تسبیح موجودات در آیینه ی آیات و روایات
تسبیح در قرآن کریم:
در قرآن مجید، پیرامون بحث تسبیح موجودات، آیات فراوانی ذکر گردیده است ، که همه ی آن ها به نوعی تسبیح در همه ی موجودات را بیان می دارد. تسبیح در قرآن، دو بار در حالتأَلَمْمضافتَرَبهکارأَنﱠرفته اللﱠهَاست:»یُسَبﱢحُ لَهُ مَن فِیُلﱞ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللﱠهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ - «نور - 41 / ای رسول ما، آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند؛ و خداوند به آنچه انجام می دهند داناست.
هُ السﱠنمﱢنَاوَاتُشَیْءٍالسﱠبْعُ»إِلاﱠ یُسَبﱢحُوَالأَرْضُبِحَمْدَهِوَمَنفِیهِنﱠوَلَکِنوَإِ لاﱠ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنﱠهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا « - اسراء - 44/ آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند؛ و هر موجودی، تسبیح و حمد او میگوید؛ ولی شما تسبیح آن ها را نمیفهمید؛ او بردبار و آمرزنده است. ونیز وازه های هم ریشه با آن نود بار در 88 آیه از 49 سوره به کار رفته است .
از میان مشتقات آن واژه ی » سبحان« بسامد بیش تری دارد. پنج سوره ی مدنی حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن، ودو سوره ی مکّی »اسراء« و»اعلی«، با وازه های هم ریشه با تسبیح آغاز می شود که این سوره ها رامسبحات سبعه می گویند.در بخشی از آیات، خدا تمام موجودات عالَم هستی را مسبﱢح معرفی می کند.از تسبیح همگانی موجودات،به دوگونه تعبیر می شود 1: در برخی از آیات از لفظ مَن"" استفاده لَهُشده است،السﱠمواتُمانند:تُسَبﱢح»وَالأرضُ وَ مَن فِیهِنﱠ وَ إن مِن شَیئٍ بِحَمدِهِ وَإلّلکِنّا لا تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم، إنﱠهُحَلیماًکَان غَفُوراً « - اسرا - 44 / هفت آسمان و زمین و هر چه در آن هاست همه به ستایش و تنزیه خداوند مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آن که ذکرش تسبیح ستایش حضرت اوست.
لکن شمای فهمید ، همانا خدا بسیار بردبار و آمرزنده است. وَلَهُ مَن فِی السﱠمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْیَسْتَکْبِرُونَعِندهُلَا عَنْ َسْتَحْسِرُونَ ، یُسَبﱢحُونَ اللﱠیْلهَارَ لَاوالنﱠیَفْتُرُونَ - انبیاء 19 /و - 20 آسمان ها و زمین همه ملک خداست و ارواح قدی هرگز از زبندگی او سرپیچی نکنند و از عبادتی که می کنند هرگز خسته و ملول نشوند و همه شب و روز بی آن که هیچ سستی کنند به تسبیحسَبﱢحُوستایشلَهُاومَنمشغولندفِی. أَلَالسﱠمَْاوَاتِرَأَنﱠوَالْأَرْضِاللﱠهَیُ وَالطﱠیْرُ صَافﱠاتٍ کُلﱞ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهَُهُ وَاللﱠهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ - نور - 41 / ای رسول ما آیا ندیدی که هر کس در آسمان ها و زمین است ، حتی مرغی که در هوا پر گشاید به تسبیح و ثنای خدا مشغول است و همه ی آنها نماز و تسبیح خود بدانند و خدا به هر چه انجام می دهند، آگاه است.
2 در برخی دیگر از آیات، لفظ "بهماکار" رفتهاللهِاست،مَا مانند: سَبﱠحَفِیالسﱠمواتِ وَ مَا فِی الأرضِ وَ هُو العَزیزُ الحَکیم - حشر - 1 / هر چه در آسمان ها و زمین است ، همه تسبیح و ستایش خدای عالم می گویند. و او مقتدر و حکیمیُسَبﱢحُاست. لِلﱠهِ َا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدﱡوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ - جمعه - 1 / هر چه در آسمان ها و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهییُسَبﱢحُمنزه لِلﱠهِوپاک ومَامقتدرفِیو داناستالسﱠمَاوَاتِمشغولند.وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُُ وَهُوَ عَلَی کُلﱢ شَیْءٍ قَدِیرٌ - تغابن - 1 / هر چه در آسمان ها و زمین است به تسبیح و ستایش خدا مشغولند که ملک