بخشی از مقاله
چكيده
بسياري از آثار نويسندگان زن ايراني به زبان فرانسه ترجمه شده و انتشار يافته شده است. نويسندگاني همچون شهرنوش پارسي پور، گلي ترقي و كمي پس از آنها زويا پيرزاد و يا فريبا وفي ازجمله زنان نويسنده اي اند كه با ترجمه آثارشان در فرانسه شناخته شده اند. اغلب اين آثار با وجه اشتراك مكتب ادبيشان به سبكي يكسان سعي در معرفي زن در فرهنگ ايراني داشته و با نگاهي واقع گرايانه جايگاه اجتماعي زن را در خلال روايت هاي داستانيشان به تصوير كشيده اند ازين رو درك اين آثار براي مخاطب خارجي سخت نبوده و زبان بري از استعاره راه را براي شناخت و درك فرهنگ ايراني هموار تر ساخته است.اثرادبي كه دراين مقاله به مدد آن هويت زن ايراني به مخاطب فرانسوي زبان معرفي مي شود، با آثار گذشته كاملا متفاوت است. ليلي نام تمام دختران زمين است نام پنجمين اثر ازدكتر عرفان نظر آهاري بانوي نويسنده و شاعر جوان معاصر است. كتاب هاي او به زبان هاي بسياري ترجمه شده اند و جوايز ادبي داخلي و خارجي بسياري را از آن خود كرده اند.
اين كتاب روايتي متفاوت از مكالماتي است ميان دو شخصيت كهن اسطوره اي ادبيات فارسي ليلي و مجنون با خداوند و شيطان. گره زدن دو شخصيت اسطوره اي و باستاني كه از اثر جاودان نظامي گنجوي به يادگار مانده اند كه تا به امروز به عنوان نماد عشاق از آن دو ياد مي شود با سخنان خداوند به صورتي استعاري، سعي بر آن دارد كه ريشه و بن مايه زن در فرهنگ ايراني را اين بار با زباني شاعرانه وعرفاني و فلسفي به مخاطب نشان دهد. زباني كه شايد پس از ترجمه، اندكي براي خواننده اي با فرهنگ غربي سخت تر قابل درك باشد. مخاطبي كه شايد نه ميانه اي با خدا دارد و نه شناختي از ليلي به عنوان يك اسطوره ايراني.در اين مقاله سعي بر آن است تا با معرفي شخصيت ليلي و همچنين خوانش ترجمه فارسي به فرانسهي اين اثر، هويتي را كه به لطف ريشه هاي ديني و فرهنگي از زن ايراني به مخاطب فرانسوي زبان ارايه ميشود را بررسي كنيم.
واژگان كليدي: ليلي، اسطوره، زن، فرهنگ، ترجمه فارسي به فرانسه.
مقدمه
با وجود اينكه نويسنده هاي زن در ايران در گذشته نا شناس و يا شايد بسيار انگشت شمار بوده اند،در عصر حاضر پيشرفت شگرفي در آثار زنان در ايران ديده ميشود. نويسندگاني همچون شهرنوش پارسي پور يا گلي ترقي و كمي پس از آنها زويا پيرزاد و فريبا وفي از جمله زناني اند كه نه تنها در ايران، بلكه به ياري مترجمين خارجي ، خود و آثارشان در خارج از ايران ،مثلا كشور فرانسه، مخاطبين خود را دارد. اغلب اين آثار با به سعي داشته اند تا جايگاه زن ايراني را در عصر حاضر به گونه اي متفاوت نشان دهند نگاه واقع گرايانه اين نويسندگان درك آثارشان را براي مخاطب خارجي آسان نموده و زبان به دور از تكلف، راه را براي شناخت فرهنگ ايراني هموار تر كرده است.
مقاله پيشرو اما سعي بر آن دارد تا اثري را مورد مطالعه قرار دهد كه كم و بيش با ساير هم رديفانش متفاوت است. ليلي نام تمام دختران زمين است نام اثري از دكترعرفان نظر آهاري است. وي نويسنده و شاعري معاصر است كه تحصيلات خود را در رشته ادبيات فارسي به پايان رسانده وكتاب هايش نه تنها در ايران، كه در خارج از كشور به زبان هاي مختلف ترجمه شده اند و جوايز ادبي داخلي و خارجي بسياري را ازآن خود كرده اند.در اين اثر، ليلي و مجنون ، دو شخصيت اسطوره اي و باستاني كه از اثر جاودان نظامي گنجوي به يادگار مانده اند با خداوند به صورتي استعاري هم كلام ميشوند،و نويسنده مي كوشد از خلال سخنان بن مايه زن در فرهنگ ايراني را اين بار با زباني شاعرانه وعرفاني و فلسفي به مخاطب نشان دهد .
اين زبان پس از ترجمه، با شكل اوليه خود قابل مقايسه نيست و درك آن براي مخاطب خارجي دچار پيچيدگي مي شود. مخاطبي كه شايد نه ميانه اي با خدا دارد و نه شناختي از ليلي و مجنون به عنوان اسطورهايي ايراني.در اين مقاله سعي بر آن است تا در ابتدا داستان ليلي ومجنون و سپس به طور اجمالي به معرفي شخصيت ليلي پرداخته شود.پس از آن خوانش ترجمه فرانسه به فارسي اين اثر مورد بررسي خواهد بود تا بتوانيم هويتي را كه به لطف ريشه هاي ديني و فرهنگي از زن ايراني به مخاطب فرانسوي زبان ارايه ميشود را بررسي كنيم .درپايان به اين پاسخ خواهيم داد كه خواننده فرانسه زبان تا چه ميزان ميتواند ترجمه متن را بدون دانسته هاي فرهنگ ايراني متوجه شود.
معرفي ليلي و داستان ليلي و مجنون
مطابق نوشته هاي دكتر محمد جعفر ياحقي در كتاب فرهنگ اساطير و داستان واره ها در ادبيات فارسي: ليلي معشوقه ي معروف مجنون است كه در ادب فارسي مظهر كامل عشق و عشق كل و نماينده ي تام معشوق شاعران شده است. او دختر مهدي بن سعد يا مهد بن ربيعه بود و مجنون بن قيس بن ملوح عاشق او شد.وي را از پدرش خواستگاري كرد اما پدر ليلي به دلايلي با اين ازدواج مخالفت كرد.مجنون ناكام نيز سر به كوه و دشت ميگذارد و با دد و دام همنشين مي گردد. مجنون شاعر هم بود و ديوان شعري هم منسوب به اوست.٣ ازدواج ليلي با جواني از بني اسد يا بني ثقيف، وضعيت عاشق و معشوق را دگرگون ميكند.با اين كه ليلي عازم خانه ي شوهر مي شود به خاطر وفاداري به مجنون حاضر به براورده كردن خواسته هاي شوهر نمي شود.در اين دوران فراق، ارتباط اين دو از طريق نامه هاييست كه براي هم مينويسند.تا اين كه همسر ليلي بر اثر بيماري از دنيا مي رود و مانع وصال بين عاشق و معشوق از ميان مي رود.
با اين وجود مجنون با چشم پوشي از وصال دوباره ليلي را ترك مي كند.ليلي بر اثر بيماري جان مي دهد و مجنون با شنيدن اين خبر خود را به كنار قبر او مي رساند و همان جا جان مي دهد.در ادب عرفاني فارسي، ليلي مظهر عشق رباني و الهي است و مجنون مظهر روح نا آرام بشري است كه بر اثر درد ها و رنج هاي جانكاه ديوانه شده و درصحراي جنون و دلدادگي سرگردان است و جست و جوي وصال حق به وادي عشق در افتاده و ميخواهد به مقام قرب حضرت لايزال واصل شود اما به اين مقام نمي رسد مگر روزي كه از قفس تن رها شود.از داستان عشق اين دودلداه شايد بيش از هرداستان عشقي ديگري ، در ادب فارسي سخن گفته شده است . يان ريپكا ،شرق شناس ممتاز اهل چك ، اعراب را در در داستان نويسي ضعيف ميداند و بر اين باور است هنگامي اين داستان به دست ايراني ها رسيد به صورت يك اثر پيوسته و واقعا با ارزش در آمد.٤