بخشی از مقاله

چکیده

در شعر »بابا«، سیلویا پلات نبرد میان مرد غالب و زن مطیع را در جامعهاي مردسالار به تصویر می کشد. در این شعر، شاعر میکوشد تا روابط بین دختري معصوم و پدر ستمگر و در عین حال افسون گرش را به تصویر کشد، پدري که دخترك او را میستاید و در عین حال از او هراسان است. شعر پدر حاصل بیماري دو قطبی است. پلات در این شعر که با زندگی شخصی اش تشابهات بسیار زیادي دارد، از زبان دختري با عقدهي الکترا سخن میگوید که از قدرت مردانه بیزار و متنفر است اما این قدرت را می ستاید. پلات در این شعر رابطهي دختري را که نمایندهي تمام زنان تحت ستم جامعهي خود میباشد را با پدر و شوهر ستمگرش که سمبل تمام مردان جامعه هستند را به تصویر میکشد. او در این شعر قدرت مردانه را که به ظن خویش از او، مادرش و تمام زنان جامعه اش داشته را نقد میکند.

واژههاي کلیدي: مرد غالب؛ زن مغلوب؛ دوقطبی؛ عقده الکترا؛ »بابا.
 
مقدمه

پلات در شعر »بابا« به روش خودزیستنامه اي رابطهي پر مشکل خود با پدرش را به تصویر می کشد . این شعر که به دستهي اشعار اعترافی موسوم است، بیشتر شبیه یک اظهارنامهي واقعی است. در این شعر که به شیوهي تکسخنگویی نوشته شده، پدر وي به عنوان سمبل یک مرد ستمگر و جبار در جامعهاي مردسالار به تصویر کشیده شده است. در این شعر به خوبی میتوان دید که چگونه پلات انزجار خود از جامعهي مرد سالار و قدرت مردانه که وي و دیگر همجنسانش از آن بی نسیب مانده اند را نشان میدهد. در جامعهي پلات زنانی که از مردان متفاوت و کم تراند، توسط غاصبان قدرت مطیع شده و به آنان وابستهاند . اگر کمی دقیقتر به شعر نگاه کنیم، به راحتی میتوان فهمید که راوي شعر از مشکل روانی رنج میبرد. گرچه پدر وي مرده و عقدهي الکترا عملا تمام شده، او هنوز تاثیر پدرش را بر زندگیاش حس می کند و می کوشد با کشتن وي خود را از این ستم رهایی دهد. فیلیپس می گوید »او قتلی دگردیس شده انجام میدهد. خود را یهودي و پدرش را نازي تصور می کند، او جنگ را در روحش به تصویر می کشد. - 1972:12 - «

تحلیل شعر »بابا«

فروید از عقده ي الکترا به عنوان نسخهي مردانهي عقده ادیپ یاد میکند. او این نام را از اسطورهشناسی یونان وام می گیرد. دختري با عقده ي الکترا کسی است که تمایل دارد با پدر خود تمایل جنسی برقرار کنند همانگونه که الکترا به پدرش آگاممنون وابسته بود.طبق عقده ي الکترا، دختر خود را وابسته به پدري می بیند که نسبت به تمایلات جنسی او بیتفاوت است . فروید اذعان دارد که اگر رشد هنجار و طبیعی دختر کامل باشد، او باید وارد این مرحله شود. اما زمانی که میداند رابطهي او با پدرش غیرممکن است، این خواسته را سرکوب میکند. »خواستهاي که در ضمیر ناخودآگاه وي انباشه میشود و بعدا توسط شریک جنسی و یا همسرش تسکین داد میشود.« - برسلر، - 340 : 2007در اکتبر 1926 در مصاحبه زنده با بی بی سی، پلات می گوید که شعرش دختري تنها با تمایلاتی سرکوب شده را نشان میدهد که از عقده الکترا رنج میبرد:

شعر از زبان دختري با عقده ي الکترا بیان میشود. گرچه پدرش را خدا میدانست اما پدرش مرده. مشکل وي بااین حقیقت گه پدرش نازي و مادرش یهودي است بغرنج میشود. دو نژاد مختلف که درون او با یکدیگر ادغام شده و یکدیگر را از کار میاندازند. - نقل شده در اکسلرود، رومان و تراویزانو، - 266 :2012در این شعر، راوي با اینکه ناامید است، میکوشد با پدر مردهي خود که او را سمبل قدرت می داند رابطه برقرار کند و از او انتقام خود را بگیرد. اما اشکال اینجاست که این ارتباط براي او رضایت بخش نیست. پدر مرده ي او یک هیولاي نازي و یک شیطان است، قدرتی مسلم که ذهن و زندگی او را احاطه کرد و اطاعت از وي اجباري است. محرومیت از همین قدرت است که دختر را مصمم به انتقام از پدر مردهي خویش میکند. اما به هرحال او از انتقام گرفتن ناتوان است و مجبور است احساسات آتشین خود را در قلمرو ناخودآگاه خویش سرکوب کند. رنجی که از پدر مرده و غایب نسیب او می شود تنفرش را بیشتر میکند. بونتزن معتقد است:

پلات از خوانندگان میخواهد روانکاوانه شعر را بررسی کنند . دختري با عقده ي الکترا و ناامید، کسی که خواسته اي غیر ممکن دارد. داستان وي نشان دهندهي دختري با تمایلات جنسی خنثی شده و پرستش پدر است. بابا یک سادیست شرور است و تمایلات جنسی زنانهي راوي از طریق مادرش که قربانی رابطه ماسوکیستی با پدرش است نشان داده شده است. - نقل شده در گیل، - 38 :2008پلات در این شعر عمدا از زبان آلمانی که تلفظی سخت و کریه دارد براي نشان دادن رابطه با پدر خویش استفاده می کند همانگونه که دربند ششم شعر میگوید »زبانش چه کریه بود«،»به سختی میتوانستم با تو سخن گویم.

« پلات همچنین از کلمات آلمانی با تلفظ زننده مثل آخ - به معناي آه - دو - به معناي تو - و ایش - به معناي من - در این شعر استفاده می کند. این کلمات جدا از اینکه بچه گانه به نظر میرسند، گویا در گلوي راوي گیر کرده اند و او را خفه میکنند. در این شعر راوي می کوشد با زبانی سخت و در عین حال بچهگانه با پدر نازي که دشمن او و هر زن دیگر است رابطه برقرارکند. او قربانی پدري است که نمیتواند از او چشمپوشی کند و با این حال از وي نیز متنفر است و به این قدرت مردانه حسادت می کند. ولی چرا پلات از زبان کودکانه استفاده میکند؟ در مقایسه با یک فرد بزرگسال، کودك مطیع و فرمانبردار است و همچنین کودك به راحتی میتواند با پدر خود رابطه برقرار کند. پلات پدر خود را در کودکی از دست داده بود و می کوشد تا به زمان کودکی خود برگردد و این خواستهي غیرممکن را ممکن سازد.

برسلین می گوید »دلیل اینکه پلات به جاي اینکه شعر خود را پدر بنامد، آن را بابا نامگذاري کرده این است که میخواهد ما بدانیم او طغیان احساسیاش را کودکانه دنبال میکند، زیرا براي یک کودك خیال پرداز و رها شده حقیقی تر بنظر میرسد تا یادآوري آنان توسط یک بزرگسال. - 14:1987 - « پدري که راوي او را طلب میکند، قدرتی است که نمیتوان از آن چشم پوشید و در برابرش تسلیم نشد همانگونه که در بند دهم میگوید »هر زنی یک فاشیست را می ستاید.« فاشیستی که دشمن اوست شوهر هر زنی از جمله پلات و مادرش میباشد. بنابراین پلات، مادرش و همهي زنان یهودي هستند و مردان همه فاشیست و نازي. دو دشمن که بایکدیگر ادغام شده و در این رابطه زنان مطیع و فرمانبردار میشوند. او بابا را میستاید همانگونه که مادرش قبل از او وي را ستاییده بود و این رابطهي یک

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید