بخشی از مقاله
چکیده
دروازه قرآن، دروازهای متعلق به شهر شیراز که در فاصله یک کیلومتری از حصار قدیمی شهر در میان تنگ االلهاکبر واقع شده است. تنگهای که اکنون مانند گذشته تنگ نیست و با تعریض آنْ دروازهای که روزی درست در میانه دو کوه قرار داشت و راه ارتباطی شهرهای شمالی به شیراز از زیر طاق آن میگذشت به کناری منتقل شده و کمتر مسافری امروز از زیر دروازه قرآن به شیراز وارد یا از آن خارج میشود.
دروازه قرآن در عین تشابهاتش با دروازههای حصار شهر تفاوتهایی نیز با آنها دارد؛ این بنا حامل مفاهیم والاتریست؛ مفهوم استقبال و بدرقه مسافران با کلام مقدس الهی در آن تجسم یافته است. گویی سنت رد کردن مسافر از زیر قرآن تجسمی مادّی یافته بنای دروازه به پا ایستاده و هزاران مسافر را در طول حیاتش از زیر قرآن عبور داده است. در این مقاله با تکیه بر فنون روش تحقیق تفسیری تاریخی و کتابخانهای، بنای دروازه قرآن در بستر جغرافیایی و تاریخی آن در سفرنامهها بررسی میشود و زمینههای احداث این بنای مهم شناخته، تغییر و تحولات کالبدی و کارکردی آن تا حد امکان روشن میشود.
مقدمه
شهر شیراز در جلگه فارس و در میان کوههای متعدد شکل گرفته است. این دشت قابل تشبیه به ناحیهای کاسه مانند است که اطراف آن را کوههای مرتفع همچون لبههای کاسه احاطه کردهاند. در نقاطی محدود که ارتفاع کوهها کم شده راه طبیعی خروج از دشت شیراز مهیّا شده است. [1] قرارگیری شیراز در میان کوهها حصاری طبیعی برای شهر فراهم کرده؛ این نقاط کم ارتفاع در میان کوهها در شیراز تَنگ نامیده میشوند؛ تنگهای موجودْ در حکم دروازههای طبیعی شهرند.
از معروفترین آنها میتوان به »تنگ االلهاکبر« اشاره کرد. کوه واقع در شرق شیراز چهل مقام و کوه شمالشرقی باباکوهی نامیده میشود و تنگ االله اکبر محل قرارگیری دروازه قرآن بین این دو کوه واقع شده؛ این تنگ یکی از مناطق سرسبز وخرّم جلگه شیراز است. راه طبیعی میان این دو کوه مسیر ارتباطی شیراز به اصطخر، اصفهان، و تهران است. [2] این تنگ با آب دو رشته قنات سیراب میشود؛ قنات رکن آباد و قنات زنگی که از کوههای اطراف به تنگ االلهاکبر سرازیر میشوند و به این تنگ و دشت مقابل آن صفا و سرسبزی میبخشند در حالی که طبیعت پشت کوههای تنگ خشک است.
دروازه قرآن در میان تنگ االلهاکبر واقع شده و ورود به حریم شهر شیراز را تعریف کرده است. این دروازه قرنها برای مسافرانی که با تحمل مشقت سفر به شیراز نزدیک میشدند، دورنمای شهر شیراز و باغهای اطراف آن را قاب میگرفته است. ضمن آنکه سنت ردکردن مسافران از زیر قرآن در این بنا اجرا میشده است. پیش از این دروازه قرآن شیراز موضوع اصلی یا فرعی چند مقاله بوده است.
از جمله در مقاله یادی از دروازه قرآن [3] به دروازههای شهر شیراز و نقش نمادین دروازه قرآن و انتقاد از وضع فعلی آن پرداخته شده است. در مقاله تحلیلی انتقادی بر شرح مجموعه باغهای شمالی شیراز به روایت ویلیام اوزلی [4] به سبب اشتراک مکانی موضوع مقاله و دروازه قرآن، فقراتی به این دروازه اختصاص یافته است. در مقاله حاضر سعی بر آن است از دریچه اسناد تصویری و روایتهای ثبتشده در شماری از سفرنامهها به دروازه قرآن شیراز نظر شود تا از این طریق وجوهی از این دروازه آشکار شود.
دروازه قرآن در تنگ االلهاکبر
وجه تسمیه تنگ االلهاکبر مرتبط با تضاد موجود میان مناظر قبل از دره و پس از آن است که مادام دیولافوآ1 به خوبی آن را بیان کرده است: »میگویند علت اینکه به این نام معروف شده این است که چون مسافران پس از تحمل مشقاتِ این راه طولانیْ به این تنگه میرسند و منظره زیبا و دلربای شیراز را میبینند تعجب کرده از ساختههای دست پروردگار زبان به تحسین و آفرین میگشایند و از شدت تعجب میگویند االلهاکبر. [5]« ادوارد براون2 مسافر دیگر این راه، نیز نقلی مشابه دارد: »اکنون به نقطهای رسیده بودیم که به نزد همه شیفتگان حافظ معروف است و تنگ االلهاکبر نامیده میشود.چه هر کس که از این نقطه نخستین بار به شیراز نظر اندازد چنان مسحور زیبایی آن میگردد که بی اختیار فریاد بر میآورد االلهاکبر.[1]« سختی راه منتهی به شیراز تا قبل از تنگ االلهاکبر به حدی زیاد بوده که مسافران پس از رسیدن به دشتی سرسبز و خوشْ زیبایی طبیعت دشت شیراز را دوچندان حس میکردند.
لرد کرزن3 در سفرنامهاش به مطلبی خواندنی درباره دشواری راه تا قبل از ورود به تنگ االلهاکبر اشاره کرده است: »از مسافتی در سه میلی زرقان تا حومه خود شیراز که آخرین مرحله سفر تا والینشین فارس است و جاده پستی پرسنگترین و ناراحتترین معبر در سراسر ایران. این خط سیر از بالای ارتفاعات متعدد در میان درهها و پیچ و خمها و قلهها و گردنههای آن امتداد دارد و در بیشتر جاها شبیه به مسیل است نه یک جاده ساخته شده و راه در همه جا پر از سنگ به اندازههای مختلف {...} و گذشتن از چنین راهی به راستی ناگوارترین تجربهای برای هر مسافر است.[6] «
قدمت دروازه قرآن
برخی منابع درجه دوم، از جمله پرونده ثبتی میراث فرهنگی برای دروازه قرآن، بانی دروازه قرآن را امیر عضد الدوله دیلمی معرفی کردهاند که با این فرضْ زمان ساخت دروازه تا نیمه قرن چهارم هجری عقب میرود. این درحالی است که در متون قرن چهارم به بعد که به نوعی به شیراز اشاره داشتهاند همچنین متون مربوط به شیراز در قرون بعدی از جمله شیرازنامه و فارسنامه ناصری خبری از این مطلب یافت نشده است.
مو لف شیرازنامه بانی حصار و دروازههای آن را باکالنجار پسر عضدالدوله معرفی کرده است. [9] این امکان وجود دارد که برخی منابع معاصر تاریخ احداث حصار را به دروازه قرآن نیز نسبت داده باشند و این در حالی است که خبری از احداث یا وجود دروازهای در میان تنگ االلهاکبر تا قبل از گراور دهلاند یافت نشده است, گرچه لرد کرزن از زمان احداث دروازه خبر نداده، از تغییرات ایجاد شده در تنگ و بازسازی بنای دروازه خبر داده است: انتهای» این گردنه سابقاً نیک مستحکم و بوسیله دروازه طاقداری از یک طرف تا طرف دیگر کوه بسته شده بود.
پس از زلزلههای دوران قاجار بنای دروازه آسیب دیده بود؛ تازگیخان }زکی خان{ که در سال 1820م. }زمان کریمخان{ وزیر اعظم شیراز به تعمیر آن همت گماشت. [6] اخبار متعددی از توجه کریمخان و زیردستانش به آبادانی شیراز موجود است؛ اما لازم است ذکر شود که اشارهای به این مطلب در کتاب گلشن مراد که به بیان تاریخ زمان کریمخان میپردازد ذکر نشده است. این درحالی است که مورخ اخباری از اقدامات شاه در بازسازی حصار و دروازههای آن و دیگر اقدامات عمرانی او ذکر کرده است. [10]
منظری برای شیراز
با رسیدن به این تنگه دورنمایی از شهر شیراز در برابر چشمان مسافران ظاهر میشود و دروازه قرآن دقیقاً در همین ناحیه واقع شده است. این نقطه حدود یک یا دو کیلومتر با حصارهای قدیم شهر فاصله داشته است. بهتر آنست ابتدا نحوه ارتباط مکان دروازه قرآن با شیراز از زبان مسافران قدیم این راه نقل شود؛ چراکه مسافران قدیم، پیاده یا سواره، قدم به قدم به شهر نزدیک میشدند؛ بنابراین امکان دیدار شهر را از دورنما تا درون آن مییافتند. برخی از آنان خاطرات و مشاهداتشان را در سفرنامهها ماندگار کردهاند. ضمن آنکه در نظر مسافران شیراز مواجه شدن با دورنمای شهر و باغهای اطراف آن از دریچه دروازه قرآن به تصویری ماندگار شکل داده است. در ادامه توصیف شماری از مسافران از منظره شهر شیراز و دروازه قرآن آورده میشود.
از جمله مسافرانی که از رسیدن به تنگ االلهاکبر خبر داده مادام دیولافوآ است. وی در مورد راه میان تنگ االلهاکبر تا شهر چنین میگوید: کمی بعد به تنگه موسوم به االلهاکبر رسیدیم. {...} این معبر تنگ تنها راهی است که میتوان بوسیله آن به دشت شیراز رسید و تا شهر یک کیلومتر فاصله دارد. خیابان عریض و منظمی که شایسته ورود به این شهر حاکم نشین است از میان باغهای باصفا عبور میکرد و به استحکامات شهر میرسید. در اطراف شهر حصار و خندقی است که دارای برج و باروی خراب {...} است. [5]
ادوارد براون این راه را چنین توصیف کرده است: از تنگ االلهاکبر جادهای وسیع و مستقیم به دروازه شهر کشیده شده است و برای رسیدن به دروازه باید از روی پلی عریض و خوشساخت که بر سر رودخانه زده شده است گذشت.{...} پیش از رسیدن به پل که به دروازه اصفهان منتهی میشود به طرف راست پیچیده راه خود را بیرون حصار شهر ادامه دادیم تا اینکه به دروازه باغشاه رسیده از آنجا داخل شهر شدیم.« او در جایی دیگر اشاره میکند: »اگر خواننده خود را در جاده شیراز اصفهان تصور کند پس از طی یک میل و نیم از سراشیبی که به تنگ االلهاکبر منتهی میشود در کمعرضترین نقطه تنگ{...} اگر در اینجا ایستاده و به شهر نظر اندازیم از یک منظره بسیار عالی استفاده خواهیم کرد که جاده سفید رنگ ممتد از شهر تا تنگ االلهاکبر آن را به دو بخش تقسیم کرده است. [1]
توصیفات ایندو حاکی از آن است که مکان دروازه قرآن تا حصار شهر فاصله داشته، دشت مابین این دو نقطه پر از گل و گیاه و باغهای مصفا بوده و خیابانی عریض و مستقیمْ تنگ را به دروازهای از دروازههای شهر متصل میکرده، دروازه انتهای این راه دروازه اصطخر بوده که بعدها با کاهش اهمیت اصطخر و مهمتر شدن اصفهان به دروازه اصفهان تغییر نام داده است. حریم بین کوههای اطراف تنگ االلهاکبر و حصار شهر همچون پیشورودی شهر است که یکباره زیباییهای طبیعت آن در برابر چشمان مسافران آشکار میشده است و مسافران پس از عبور از این دشت به حصار شهر میرسیدند.
تاورنیه4 نیز در سفرنامهاش از این خیابان یاد کرده است. در سمت شمالشرق شهر به یک ربع لیو به کوه می رسند و از پل کوچک سنگی که در خارج شهر ولی نزدیک آن قرار گرفته تا دامنه کوه یک خیابان مستقیم طولانی وجود دارد که در آنجا امامقلی خان مسجدی بنا کرده{...} در طرفین خیابان از ابتدای مسجد تا پای کوه باغهایی چند بنا شده که در دیوار آنها در فاصله های معین درهایی مقابل یکدیگر باز شده و بالای سر هر در چند اتاق ساختهاند که از یک طرف مشرف به خیابان و از سوی دیگر به باغ باز میشود. [7] ژان شاردن5 نیز این مسیر را از سوی دروازه اصفهان به تنگ االلهاکبر توصیف کرده است.
دروازه شهر به خیابان بسیار زیبایی منتهی میشود که دراز و باریک است. پهنای آن پنجاه پاست. در دو سوی این خیابان باغهایی است که{...} هر یک دارای سردر و مدخل باشکوهی هستند. درهای باغ از دو سو مقابل هم قرار گرفته و قرینه بودن آن وضع جالبی بوجود آورده است. [1] کرپورتر6 سیاح دانشمند انگلیسی است که بین سالهای 1817 تا 1820 م. مسافر کشورهای ایران، گرجستان، ارمنستان، و بابل قدیم بوده است. او از راه اصفهان به شیراز وارد شده و به منظره شهر شیراز و خیابان بین تنگه و شهر اشاره کرده است.
شهر در نظر ما ظاهر شد. {...} باغها از اطرافْ حصار شهر را احاطه کرده بودند. همین که از جاده پر نشیب و فراز سرازیر شدیم و به شهر نزدیک گردیدیم منظره زیبای شهر جالبتر گردید و بعد به جاده وسیعی رسیدیم که مستقیماً به دروازه شهر منتهی میشد. [1] کارستن نیبور7 در سفرنامهاش از دروازه قرآن بیآنکه از نام آن خبر دهد به عنوان دروازهای باشکوه سخن گفته است: با فاصله کمی از شهر شیراز از روی پل بزرگ بلندی از رودخانهای که از شمال به طرف جنوب جریان داشت گذشتیم. در فاصله دو کیلومتری شهر از دروازه باشکوه بلندی گذشتیم. قسمت اعظم این دروازه از سنگهای تراشیدهای ساخته شده بود. این بنا در حال ویران شدن بود.
[11] با بهره گیری از توصیفات موجود در سفرنامهها مشخص میشود که دروازه قرآن و دروازه اصفهان در امتداد خطی مستقیم و با فاصله از یکدیگر، یکی در میان تنگه و دیگری در حصار شهر، قرار داشته است. این دو نقطه مهم تداعیگر محوریهستند که خیابانْ تجسم عینی آن است؛ خیابانی طراحیشده و منظم که با دیوار باغها محدود شده و سردر و اتاقهای بالاخانه با ریتمی در فواصل معینی از دیوارها قرار گرفته اند. به این ترتیب اگرچه دروازه قرآن از شهر فاصله دارد اما توسط راهی مستقیم به شهر متصل شده است. لرد کرزن این خیابان را خیابانی طراحیشده مشابه چهارباغ اصفهان معرفی کرده که در عهد صفوی ساخته شده است. [6] دروازه قرآن در مکانی قرار گرفته که شکاف موجود در کوه ها به صورت طبیعی قابی برای منظره شهر بوجود آورده است.