بخشی از مقاله

جهاني‌شدن دنياي اطلاعات


احمد شعباني
استاديار گروه كتابداري و اطلاع‌رساني دانشگاه اصفهان
چكيده
مفهوم «جهاني شدن» به فرآيندي اطلاق مي‌شود كه طي آن جريان آزاد انديشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمايه در دنيا ميسر گردد. تأثير اين مفهوم، دگرگوني متغيرهاي زمان و مكان را پديد آورده و گسترش ارتباطات در سطح بين‌المللي قابليت وقوع يافته است. بر اين قرار، داده‌هاي كمي اطلاعات در صحنه جهاني ابعاد وسيعي يافته و موجب رشد شبكه ارتباطات در صحنه بين‌المللي از نظر روابط فردي و اجتماعي شده است. در مقاله حاضر، ضمن توجه به جهاني‌شدن گستره اطلاعاتي در جهان معاصر، به ارزيابي موضوعات مذكور مبادرت شده، و در نهايت به نتيجه‌گيري

درباره تأثيرات آن بر كتابداري و اطلاع‌رساني پرداخته مي‌شود.


كليدواژه‌ها:جهاني‌شدن/ علم كتابداري/ علم اطلاع‌رساني/ جريان آزاد اطلاعات/ فناوري اطلاعات

مقدمه
پديده جهاني‌شدن در چند سال اخير به نحوي گسترده منابع چاپي و الكترونيكي زبان فارسي را تحت‌الشعاع قرار داده است. نگاهي به مواد كتابي در اين حوزه (به‌خصوص علوم اجتماعي) نشانگر توجه انديشمندان ايراني به موضوع جهاني‌شدن در رشته‌هاي مختلف مي‌باشد[1]. آنچه از دهه شصت ميلادي و در بطن انديشه «مك‌لوهان» براي ارائه يك تصوير وسيع ارتباطي به جامعه جهاني عرضه شد، تا به امروز كه در هزاره سوم ميلادي به ارزيابي اطلاعات ديجيتال پرداخته مي‌شود، مبتني بر رابطه انسان و ابزارهاي فناوري است. بر اين مبنا، در گستره كنوني جهاني‌شدن، سعي مي‌شود محدوده اين تغيير و دگرگوني در حوزه اطلاعات مورد توجه قرار گيرد.
هدف اين مقاله آن است كه مباحث موضوعي جهاني شدن را در عرصه اطلاع‌رساني مورد شناسايي قرار دهد و با مطالعه اهم مقالات اين حوزه در منابع چاپي و الكترونيكي، عرصه اطلاعات و اطلاع‌رساني را در چارچوب جهاني‌شدن بررسي نمايد.


1. مفهوم جهاني‌شدن:
از ديدگاه زبانشناختي مفهوم «جهاني‌شدن» واژه‌اي است معادل Globalization،‌ كه بار معنايي ويژه‌اي را در چارچوب اجتماعي، اقتصادي، و فرهنگي دارد. هر چند در متون متنوع علمي از اين واژه با احتياط سخن رفته و آن را مغاير با جامعه جهاني (World society)، نظام جهاني (World system)، بين‌المللي‌شدن (Internationalization)، و جهان‌گرايي (Globality) دانسته‌اند، ولي توصيف مشابهي از اين واژه در بين عالمان رشته‌هاي مختلف علوم انساني موجود است كه به فرآيند و جريان آزاد تفكر و سرمايه مرتبط مي‌شود. در تعريف مادي از واژه جهاني‌شدن «ادوارد آني‌تات» از كارمندان ارشد «صندوق بين‌المللي پول» مي‌گويد: «جهاني شدن به فرآيندي اطلاق مي‌شود كه طي آن جريان آزاد انديشه، انسان، كالا، خدمات، و سرمايه در دنيا ميسر مي‌شود.[2] در چارچوب اين گونه تعاريف، عالمان علم جغرافيا نيز در توصيف وضعيت و جايگاه كلانشهرها بر مفهوم اقتصادي جهاني‌شدن تأكيد مي‌كنند، و سعي دارند محدوده تعريف مذكور را مو

رد توجه قرار دهند. چنانچه در يكي از اين گونه مقالات ذكر شده: «جهاني شدن اقتصاد به تشديد جريان كالا، خدمات، اطلاعات، سرمايه‌گذاري و عوامل توليد در سطح بين‌المللي دلالت دارد كه منجر به يكپارچگي اقتصادي جهان مي‌شود»[3]. آنچه در تعاريف مزبور از نظر پديده‌هاي جمعي مورد توجه است، پيوند فرهنگ و اقتصاد در بين آحاد اجتماعي در عرصه بين‌المللي است كه وقوع آن با شرايط نوين زمان و مكان، توجيه‌پذير است.


هرگاه مفهوم متغير مكان را از جنبه سياسي و جغرافيايي ارزيابي نماييم كه تا چه حد ماهيت سياسي آن از نظر دولت- ملت تغيير يافته، يا اين كه به جهت بروز تحولات سياسي شهروند بين‌المللي از ديدگاه دولت‌ها اهميت يافته، روشن مي‌شود كه روابط انسان با انسان،‌ و انسان با طبيعت و فناوري، عرصه پويايي را در حوزه جهاني شدن دارا مي‌باشد. در مقابل، فرآيند جهاني‌شدن از نظر جغرافيايي به مسائل بومي و همگاني‌كردن بومي(Particularism) نيز مرتبط است، نمادي كه مستلزم همگاني‌شدن اجزاي اجتماعي و بالطبع بومي‌كردن

 

همگاني(Universalism)، يا جامعيت بخشيدن به آحاد جمعي خواهد شد [4].
در خصوص متغير زمان، به جهت دگرگوني در فرآورده‌هاي مادي اطلاعات و نفوذ فناوري، گستره اطلاعات و روش‌هاي بازيابي به حدي دگرگون شده كه بر دسترسي‌پذيري آن اثرات مختلفي گذاشته است، به نحوي كه فرايندهاي كتابداري در دوره كتاب و عصر چاپي، چندان كاربردي در دنياي مدرن امروز ندارد. بر اين مبنا «مانوئل‌كاستلز» اشاره‌اي به وضعيت دگرگونه كنوني در اثر خويش دارد: «عصر اطلاعات، جبر تكنولوژيك است... جهاني شدن و اطلاعات‌پردازي، ساختارهاي بنيادين جوامع ما در سرتاسر جهان‌اند... فضاي مجازي هم اكنون اين قلمرو [همگاني] را پديد آورده است» [5]. در مفهومي عيان و آشكار، هر چند جهاني‌شدن موجب دگرگوني در قواعد ارتباطات، خدمات و اقتصاد شده، ولي اين امكان را براي ملل و جوامع فراهم آورده كه ارتباطات و حريم روابط آن، قابليت تعريف مجدد بيابند، بر اين قرار كه اجزاي ارتباطات در مفاهيم الكترونيكي، وضعيت نويني را در بين آحاد استفاده‌كنندگان تعريف مي‌كند. مثلاً تصميمات نوين در خصوص استفاده منصفانه از مواد بدون اجازه صاحب آن بر روي وب‌سايت‌ها، از مواردي است كه در ايالات متحده آمريكا شرايط جديد و نويني را براي پژوهشگران پديده آورده است [6].
بر اين قرار طبيعي است كه حوزه اطلاع‌رساني، از ديدگاه جهاني‌شدن (با توجه به تعاريف ارائه‌شده) متأثر باشد، زيرا فرايند روابط جهاني‌شدن از چارچوب اطلاعات و عوامل آن در سطح بين‌المللي عبور مي‌كند و اين جريان، زمينه‌هاي اطلاع‌رساني و عوامل خدماتي آن را تحت تأثير قرار مي‌دهد و مفاهيم اين رشته را با توجه به بناي نوين جامعه اطلاعاتي تفسير مي‌كند. در اين خصوص گفته مي‌شود كه اقتصاد، مرزهاي جغرافيايي را در نورديده و ارتباطات به منزله ابزاري از وسايل اين انقلاب تلقي شده است:
مقوله جهاني‌سازي اقتصاد، مرزهاي جغرافيايي را مقدم بر معاملات تجاري، مبادلات تحقيقات علمي و القاي ارزش‌هاي فرهنگي بين‌المللي و آرزوهاي شخصي، تغيير داده است. اينترنت و ارتباطات راه دور باعث ايجاد انقلاب در ابزارهايي شده‌اند كه از آن طريق، مبادلات تجاري، ارتباطات، توليد، دريافت، كوتاه‌سازي، تحليل و انتشار اطلاعات به انجام مي‌رسد. [7]
2. جهاني شدن و تأثير آن بر آزادسازي اطلاعات :
موردي كه ديدگاه و گستره جهاني شدن را در عرصه زندگي امروز توسعه بخشيده، وسعت اين نظريه و مفهوم است كه جنبه‌هاي متنوع سياسي، اقتصادي، اجتماعي، جغرافيايي، معماري، و اطلاع‌رساني را قابل توجيه مي‌كند. از ديدگاه ماهوي، جهاني‌شدن با حوزه اطلاع‌رساني داراي روابطي است كه به ايجاد جامعه‌اي علمي متنهي مي‌شود كه در آن، جريان پيوسته اطلاعات،

انتشار سريع عقايد و افكار را تسهيل مي‌كند [8]. برخي از انديشمندان ايراني اين ميسر را ملازم «سهولت ارتباط بين افراد» تلفي كرده‌اند [9]. در راستاي اين انديشه، چارچوب جهاني شدن بر مبناي افزايش شمار پيوندها و ارتباطات متقابل، شكل گرفته است كه از دولت فراتر مي‌رود. ارتباطات در اخذ تصميمات و در فعاليت‌هاي ملي و محلي نتايج قابلي را براي افراد و جوامع دربرخواهد داشت.
بر اين قرار، مفهوم جهاني شدن با متغيرهاي ويژه خود (چون زمان و مكان) در عرصه اطلاع‌رساني مؤثر واقع شده، و در عرصه اطلاعات و ارتباطات به پديده‌اي اطلاق مي‌شود كه موجب فشردگي زمان و مكان گرديده و به تعبيري،‌ «دهكده جهاني» اشاره‌اي به كوچك‌شدن زيست‌كره زمين است. زيرا فشردگي مزبور با درك متحولي از زمان و مكان همراه است كه بر حوزه‌هاي فرهنگي مؤثر واقع مي‌شود.
ابعاد جهاني شدن متأثر از روند مؤثري است كه بي‌ترديد پيامدهاي فرهنگي خود را از نظر اطلاعاتي به جاي خواهد گذاشت. «آنتوني ماكفرو» اين تأثير را به چهار عامل تقسيم كرده كه عبارت‌اند از: رقابت قدرت‌هاي بزرگ، نوآوري‌هاي فناورانه، جهاني شدن توليد و مبادله، و تجدد و نوگرايي [10]. آنچه از تأثيرات مزبور در چارچوب دستيابي به اطلاعات همگاني بر مي‌خيزد، ويژگي‌هاي نوين فرهنگي است كه بر مناطق مختلف اثر مي‌گذارد و به سمت شبيه‌سازي سوق مي‌دهد. چنين چارچوبي متأثر از پيامدهاي جبر اقتصادي و سياسي است و اهداف خود را به فرهنگ‌هاي ملي و محلي تحميل مي‌كند. اين چارچوب در حوزه ايدئولوژي نو- محافظه‌كاران سياسي در ايالات متحده آمريكا قابل مطالعه است؛ مثلاً در پي حملات 11 سپتامبر 2001 ميلادي به واشنگتن و نيويورك، افكاري در زمينه مبارزه با تروريسم بين‌المللي و اطلاعاتي پديد آمد كه احتمالاً آزادي‌هاي فردي و مدني در دسترس‌پذيري به اطلاعات را محدود خواهد كرد. اين موارد به دليل امكان حذف اسناد و مدارك از اينترنت، موجب گرديد خدمت‌دهندگان اينترنتي را موظف كنند كه فهرستي از اطلاعات مبادله‌شده را در بايگاني خود حفظ نمايند [11].
از وجوه انتقادي بر حوزه جهاني‌شدن در عرصه اطلاعات و ارتباطات، تأثير جنبه‌هاي رفتاري بر كاركرد اين فرايند است؛‌ بر اين قرار كه جهاني‌شدن، فرهنگ را در مقوله‌هاي رفتاري، بر مبناي هجوم و استيلاي ابزارهاي فناورانه در زندگي و اقتصاد سرمايه‌داري، دستخوش تهاجم قرار داده و با عموميت رسانه‌هاي تصويري و خبري مانند تلويزيون و ماهواره و بهره‌جويي از شبكه جهاني اطلاع‌رساني وب، زمينه مواردي مانند شبيه‌سازي و تضعيف فرهنگ ملي به منزله آسيب اجتماعي، در بين ملل و اقوام فراهم مي‌شود [12].


بر اين قرار در عرصه پيوستگي جهاني اطلاعاتي و ارتباطي، برنامه جهاني‌سازي مبتني بر انحصارات و اليگارشي‌هاي مالي است و فرهنگ محلي و ملي را در هم مي‌شكند و به نوعي امپرياليسم فرهنگي منتهي مي‌گردد. در تداوم وضعيت مزبور، وجه و نموداري تاريك از رابطه اطلاع‌رساني و اطلاعات با حيات فرهنگي و اخلاقي ملل مشاهده مي‌شود: «بي‌مرزسازي اقتصادي و اجتماعي بيش از آنكه به ايجاد يك نظام نوين بين‌المللي يا نظم جهاني منجر شود، به ايجاد بي‌نظمي و هرج و مرج منجر شده است [13].»


آنچه مفهوم جهاني‌سازي اطلاع‌رساني را از نظر فوايد و مضرات آن قابل ترسيم مي‌كند، به حد و مرز اطلاعات و نفوذ آن در چارچوب دولت- ملت وابسته است كه به نوعي، جامعه پژوهشي اقوام و ملل را تحت تأثير قرار مي‌دهد. به واقع آيا مي‌توان بر محدوديت اطلاعات، ارتباطات، و اطلاع‌رساني در چارچوب جهاني‌شدن انديشيد؟ طرفداران انديشه جهاني‌شدن بر آشنايي آحاد اجتماعي مردم با فرهنگ‌هاي مختلف ملي و محلي و تنوع فرهنگي از منظر ارتباطي تأكيد دارند و دهكده جهاني را در عصر ارتباطات، مبتني بر تعاطي فكر و انديشه اقوام مختلف پنداشته‌اند.
حركت در اين عرصه بر چند محور قرار دارد كه بحثي مستوفا مي‌طلبد. رئوس مطالب اين تغييرات و دگرگوني‌ها عبارت‌اند از:
_ فناوري اطلاعات قوه تفكر انسان را توسعه مي‌دهد.
_ فناوري اطلاعات تمام جهان را به هم مرتبط مي‌كند.
_ فناوري اطلاعات مردم جهان را به يكديگر نزديك مي‌كند.
_ فناوري اطلاعات از پيچيدگي‌هاي دنيا مي‌كاهد.
به واقع زماني كه تلگراف و تلفن بهره‌برداري مي‌شد، همواره سوءاستفاده‌هاي اطلاعاتي، ترس غالب و مستولي بر كاربران بود. اين كه فناوري‌هاي نوين تا چه حد جنبه‌هاي محدودكننده‌اي را در جهاني شدن دارد، مباحثي نو و جديد تلقي مي‌شوند [14].
تفكر به شيوه‌هاي فوق، اعم از قابليت نفوذ عناصر فيزيكي ارتباطات در جوامع يا مقابله با آن و محدوديت و حصار فرهنگي، رويه‌هاي نظري و عملي را در چارچوب سياستگذاري اطلاعاتي ترسيم مي‌كند و اين رويه‌ها كه به بنيادهاي اجتماعي هر ملتي وابسته است، بي ترديد با تضادهاي فكري و عملي آحاد اجتماعي مواجه خواهد شد.
3. بررسي داده‌هاي كمّي از حوزه اطلاعات در صحنه جهاني :
بي‌ترديد موضوعي كه بر جهاني‌شدن به طور عيني تأثير داشته رشد شبكه ارتباطات جهاني در عرصه كنوني روابط فردي و اجتماعي است. اين گستره جايگاه عميقي را از نظر فناوري و ارتباطات و وسايل و ابزار ارتباطي در صحنه بين‌المللي فراهم آورده و رشد فناوري اينترنت و زايش وب‌سايت‌ها، جايگاه نويني را در عرصه بين‌المللي پديد آورده است. روايت‌هاي متفاوتي از ميزان كمّي رشد اينترنت جهاني قبل از هزاره جديد در سال 2000 ميلادي موجود است. مثلاً دكتر «فرهنگ رجايي» به نقل از نيويورك تايمز استفاده‌كنندگان از اينترنت را تا 1994 ميلادي 50 ميليون نفر شمرده [15] و دكتر «حسن افراخته» كاربران را تا 1997 ميلادي حدود 30 ميليون نفر ذكر مي‌كند [16]. بر همين مبنا رشد وب‌سايت‌هاي جهاني در فاصله سال‌هاي 1993 تا 1998 ميلادي نفوذ چشمگيري در

عرصه اطلاعات به همراه داشته و از 10000 به 800000 وب‌سايت ترقي يافته. به همين دليل بود كه «آنتوني‌گيدنز» و حاميان وي به نظريه «زمان جهاني» گرايش يافتند. يكي از مفسرين اين نظريه مي‌نويسد: «هر حادثه‌اي در هر گوشه‌اي از جهان به بخشي از زندگي روزمرة‌ جهاني و به

موضوعي تبديل مي‌گردد كه همه مي‌توانند آن را ببينند، درباره‌اش داوري كنند و نسبت به آن اعمال فشار نمايند [17].
گستره توجه به فناوري اطلاعات در سال‌هاي دهه هشتاد ميلادي آغاز شد، يعني زماني كه صاحبان صنايع بيش از يك تريليون دلار در اين حوزه سرمايه‌گذاري كردند و تا پايان دهه نود به بازدهي قابل توجهي در صنايع توليدي و خدماتي فناوري اطلاعات منتهي شد. بر اساس تحقيقي كه به سفارش «دانشگاه بركلي» در ايالات متحده آمريكا صورت يافته، حافظه ديجيتالي به منزله كارآمدترين رسانه ذخيره‌سازي اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است. بر اين اساس، قيمت حفظ و نگهداري اطلاعات به شدت در حال كاهش است، به طوري كه قيمت يك گيگا بايت ظرفيت

ذخيره‌سازي اطلاعات كه در سال 2000 ميلادي كمتر از 10 دلار بود، در سال 2005 به يك دلار تنزل خواهد يافت [18].

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید