بخشی از مقاله

اصول عقايد اسلام

س: اصول عقايد اسلام كدامند؟
ج: اصول عقايد اسلام شامل سه اصل است(1) كه اعتقاد به آنها لازمه‏اش اعتقاد به چند اصل ديگر نيز مى‏باشد.
س: آن سه اصل كه اصول دين هستند كدامند؟
ج: اصل اول. اعتقاد به اين است كه جهان خدايى دارد دانا، توانا، حكيم، شنوا و بينا. از ازل بوده است و تا ابد هم خواهد بود. همه صفات كمال را داراست، و از هر نقص و عيب مبرا است. اين خداى يگانه، شريك ندارد و همانند هيچيك از آفريدگانش نيست. اورا نمى‏توان با چشم سر ديد، نه در دنيا و نه در آخرت و فقط از راه دليل و برهان است كه مى‏توان فهميد، او هست و يكتا است.
س: توحيد يعنى چه؟


ج: توحيد چهار گونه است:
١ ـ توحيد ذات. يعنى: خداوند سبحان يكتا و بى‏همتا است و تركيب يافته از اجزاء نيست، مثلاً مانند انسان از تركيب جسم و جان، و دست و پا، سر و گوش و غيره درست نشده است.
٢ ـ توحيد صفات يعنى: صفات خداوند عين ذات او است. ذات و صفات خداوند از هم جدا نيستند. خداوند سبحان مانند انسان نيست كه علمش غير از خودش باشد. قدرتش غير ازخودش باشد! ذات خداوند متعال عين علم و عين قدرت اوست.


٣ ـ توحيد افعال. يعنى: آنچه در جهان آفرينش است، آفريده خداوند متعال است.
٤ ـ توحيد عبادت. يعنى: عبادت و بندگى سزاوار جز خداوند نيست.
س: اصل دوم از اصول عقايد اسلام چيست؟
ج: نبوت. يعنى: خداوند سبحان پيامبرانى را براى هدايت بشر به حق و حقيقت، و نماياندن راه راست به انسانها فرستاده است.
س: نخستين پيامبر الهى كيست؟
ج: نخستين پيامبر الهى، حضرت آدم (ع) است كه خداوند سبحان او را از گل آفريد و سپس همسرش حواء را بيافريد و به آنان دو فرزند عطا كرد: هابيل و قابيل، و براى همسرى آنان دو دختر نه از نسل آدم و حوا، بلكه به صورت خلق ابتدائى آفريد و هابيل و قابيل با آن دو دختر ازدواج كردند و فرزندانى بهم رسانيدند. از آن پس، ازدواج ميان دختر عموها و پسر عموها شروع شد و نسل بشر رو به ازدياد گذاشت.
س: آخرين پيامبر الهى كيست؟
ج: آخرين پيامير الهى، پيامبر اسلام محمد (ص) است.
س: پيامبران چند نفر بوده‏اند؟
ج:١٢٤٠٠٠ نفر، كه از ميان آنان نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و پيامبر اسلام برتر از ديگر پيامبران بوده‏اند.
س: پيامبران با ديگر افراد بشر چه فرقى دارند؟
ج: فرقشان اين است كه به پيامبران، از جانب خداوند متعال وحى مى‏رسد و از خداوند فرمانهايى دريافت مى‏كنند، يا براى خودشان، يا براى تبليغ مردم اما، ديگر افراد بشر به وحى الهى دسترسى ندارند و بايد از پيامبران پيروى كنند.


س: از كجا مى‏توان فهميد كسى كه ادعاى پيغمبرى مى‏كند، راست مى‏گويد؟
ج: با معجزه. معجزه عبارت است از انجام كارى غير عادى به دست پيامبر كه نشانه آن است كه وى از جانب خداوند متعال آمده است وگرنه نمى‏توانست چنان عملى را انجام دهد.
س: مثال بزنيد.
ج: مثلاً،
ابراهيم (ع) را در آتش افكندند، نسوخت.
موسى (ع) عصايش را مى‏انداخت، اژدهاى بزرگى مى‏شد، و وقتى آن را باز مى‏گرفت، به حالت اوليه‏اش بر مى‏گشت.
عيسى (ع) به اذن خداوند كور مادرزاد و لك و پيس را شفا مى‏داد و مردگان را زنده مى‏كرد.
محمد (ص) ماه را دو نيم كرد، و قرآن كريم را آورد كه جن و انس از آوردن نظير آن عاجز ماندند.
س: چگونه؟


ج: خداوند متعال، ابتدا براى اثبات حقانيت قرآن كريم و صدق گفتار پيغمبر اكر (ص) از مردم خواست كتاب كاملى نظير قرآن بياورند(2). وقتى برايشان مسلم شد كه نمى‏توانند، از آنان خواست كه ده سوره مانند سوره‏هاى قرآن بياورند(3). باز هم بر ايشان بطور قطع روشن شد كه نمى‏توانند، آن وقت از آنان خواست كه دست كم يك سوره مانند يكى از سوره‏هاى قرآن بياورند(4).
اما باز هم با آنكه معاصران پيغمبر اكرم همه فصيح و بليغ بودند و در شعر و شاعرى و خطابه و بيان، به اوج زبان آورى رسيده بودند، نتوانستند سوره‏اى مانند يكى از سوره‏هاى قرآن بياورند، حتى كوتاهترين سوره قرآن، سوره كوثر(5):
(بسم‏ الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك وانحر، ان شانئك هو الابتر).
و كارشان به پيكار و كارزار با پيغمبر اسلام كشيد.
س: پيامبران چه صفاتى دارند؟
ج: پيامبران و امامان مانند فرشتگان داراى صفت عصمت اند. يعنى: از آغاز تا پايان عمرشان هيچگاه از فرمان خداوند سرپيچى نمى‏كنند. آنان عظمت خداوند را آنچنان درك كرده‏اند و زشتى معصيت را آنچنان دريافته‏اند، كه نمى‏توانند معصيت كنند. پيامبران و امامان، همه فضائل اخلاقى را دارا هستند مانند: شجاعت، سخاوت، غيرت، شهامت و غيره و از همه رذائل اخلاقى نيز بدورند.
پيامبران و امامان، بايد از همه اهل زمانشان و معاصرانشان برتر باشند، تا پيروى از آنان بر مردم واجب شود.


س: آيا پيامبران و امامان داراى جنبه الوهيت اند، چنانكه مسيحيان به عيسى (ع) نسبت مى‏دهند؟
ج: نه! پيامبران و امامان بشرند. تنها تفاوتى كه با ديگران دارند اين است كه از سوى خداوند متعال به پيامبران وحى مى‏رسد. پيامبران و امامان معصوم اند. ديگر صفات نيك را نيز دارا هستند. عيسى مسيح (ع) هم يك انسان بود كه خداوند سبحان او را از مادر و بدون پدر آفريد، همچنانكه آدم و حواء را بدون پدر و مادر آفريده بود.
س: اصل سوم ازاصول عقايد اسلام چيست؟


ج: معاد. يعنى: خداوند سبحان پس از فانى شدن جهان و مرگ همه جانداران، مردم را بار ديگر زنده مى‏كند تا پاداش اعمالشان در دنيا را به آنان بدهد، هركه اهل ايمان و عمل صالح بوده باشد پاداشش بهشت است. و هركه كافر و گهنكار بوده باشد، آتش دوزخ در انتظار او است.
س: بسيارى مردم از دين اسلام بى‏خبرند، و دسترسى به درك حقايق ندارند. يا بعلت كمى فهم و دركشان مانند ديوانگان و ابلهان و يا به علت اينكه از مراكز دينى و مذهبى دورند، از حقايق بى‏خبرند. آيا اينان هم كافر محسوب مى‏شوند و اهل آتش‏اند؟
ج: نه، تا كسى حجت بر او تمام نشده باشد به آتش دوزخ گرفتار نمى‏شود. ديوانگان و بى‏خبران و كسانى كه در گوشه و كنار جهان، دستشان از فهم و درك حقايق كوتاه است، در روز محشر آزمايش مى‏شوند. هركس از عهده آزمايش برآمد به بهشت مى‏رود، و هركس نتوانست از عهده برآيد، به دوزخ رانده مى‏شود.
س: آيا انسان كه مى‏ميرد، بكلى از ميان مى‏رود و با فرا رسيدن قيامت بار ديگر زنده مى‏شود؟
ج: نه، وقتى انسان مى‏ميرد جسدش مى‏پوسد و از ميان مى‏رود و روح انسان همچنان زنده مى‏ماند. اگر مؤمن بوده باشد، و در دنيا كارهاى نيك كرده باشد، پس از مرگ در ناز و نعمت خواهد بود، و اگر كافر و تبهكار بوده باشد، روح او پس از مرگ دچار عذاب خواهد گرديد.
س: نام اين عالم پس از عالم دنيا و پيش از عالم قيامت چيست؟
ج: اين عالم، برزخ نام دارد.
بطور كلى، انسان از آغاز تا پايان سير تكاملى خويش از شش عالم مى‏گذرد:
١ ـ عالم پيش از انسان شدن. هر انسانى در آغاز خاك بوده، سپس گياه شده و سپس حيوان شده و پدر و مادرش از آن گياه و گوشت خورده‏اند و نطفه او بسته شده است.
٢ ـ عالم انسانى. كه با بسته شدن نطفه در رحم مادر آغاز مى‏شود و با ورود انسان به دنيا تولد مى‏انجامد.


٣ ـ عالم دنيا. كه ما هم‏اكنون در آن بسر مى‏بريم و تكاليفى داريم و عمل به اين تكاليف، سرنوشت ما را مشخص مى‏سازد.
٤ ـ عالم برزخ.
٥ ـ عالم قيامت. كه بنا به گفته قرآن كريم پنجاه هزار سال است(6).
٦ ـ عالم بهشت و جهنم.
س: آيا دليلى براى بقاى روح وجود دارد؟
ج: امروزه ديگر بحث و تحقيق پيرامون بقاى روح، در رديف علوم تجربى قرار گرفته و در كشورهاى غربى و جاهاى ديگر، مراكز علمى و تحقيقاتى ويژه‏اى براى اين منظور وجود دارد.
در علوم اسلامى هم، علم كلام به جوابگويى از اينگونه اشكالات واستدلال براى اثبات عقايد اسلامى، از جمله بقاى روح پس از مرگ اختصاص دارد(7).
س: بهشت چيست؟
ج: بهشت محلى است كه خداوند سبحان براى مؤمنان و نيكوكاران مهيا ساخته است و انسان پس از آنكه روحش به همين بدن دنيوى بازگشت، وارد بهشت مى‏شود.
در بهشت، همه گونه نعمت‏ها وجود دارد: باغهاى گل، كاخها، هواى تميز، سلامت بدن، همسران پيراسته و آراسته، خوراكهاى لذيذ و شرابهاى گوارا.
وقتى انسان وارد بهشت مى‏شود، تا ابد در آنجا، جاودانه خواهد ماند.
در بهشت، چيزهايى كه به خوشى و شادگامى انسان لطمه بزند، مانند فقر، بيمارى، درد، حسد، مصيبت، ستم، ضعف، گرسنگى، برهنگى، تشنگى، اندوه، دشمنى و كينه وجود ندارد.
اهل بهشت، هميشه جوانند و سرخوش و سرمست.


بهشت بسيار وسيع است. هر نفر از اهل بهشت در آنجا مى‏تواند مالك قسمتى از بهشت باشد كه از همه دنيا بزرگتر است. دسته‏هايى از ملائكه در اختيار او هستند.
از همه مهمتر، خداوند از انسان راضى است: (و رضوان من الله اكبر)(8).
بنا براين، انسان بايد در سراسر دقايق و لحظات عمر خويش، تلاش كند و توشه آخرت فراهم سازد، و از دنيا به قدر كفايت بهره‏مند شود و دنبال كفر و معصيت نرود. تا اين همه پاداش اخروى و نعمت ابدى از دستش نرود.
س: جهنم چيست؟


ج: جهنم نقطه مقابل بهشت است جهنم را خداوند براى كافران و گناهكاران قرار داده است. در جهنم انواع بدبختى‏ها، دردها، رنجهاى روحى و جسمى وجود دارد.
انسان، در جهنم، همواره در شكنجه و عذاب است و زنجيرهاى آتشين لحظه‏اى او را راحت نمى‏گذارند.
آتش جهنم تا ابد خاموش نمى‏شود. اهل جهنم در ذلت و خوارى بسر مى‏برند، و چون خداوند متعال مقرر فرموده است كه اهل جهنم به عذاب ابدى گرفتار باشند، در جهنم مرگ هم وجود ندارد: (كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها)(9) يعنى: هرگاه كه پوست بدنشان در آتش جهنم مى‏سوزد، پوست نو روى بدنشان مى‏رويانيم!
بنا بر اين، انسان بايد در اين جهان تمام توان خود را بكار گيرد و بكوشد تا در شمار اهل جهنم قرار نگيرد. جهنم جايگاه كسانى است كه بر كارهاى زشت اصرار مى‏ورزيده‏اند، و چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم فرموده است: (ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه)(10) اگر از آن جهان بار ديگر نيز بر اين جهان باز گردند، با آنكه عذاب خداوند را از نزديك ديده‏اند باز هم به نافرمانى ادامه خواهند داد!
س: قيامت چيست؟
ج: انسان، پس از مرگ مدت زيادى در عالم برزخ بسر مى‏برد تا قيامت فرا رسد و خداوند متعال او را زنده گرداند. در صحراى محشر، همه مردم جمع مى‏شوند. نامه عمل هركس به دست خودش داده مى‏شود. تمامى اعمال نيك و بد شخص در نامه عملش ثبت شده است: (فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره)(11). وقتى آدمى در نامه عملش نظر مى‏افكند و كوچك و بزرگ و پوشيده و آشكار كردارش و حتى انديشه و خيالاتش را در آن مجسم مى‏بيند، تعجب مى‏كند

 

و مى‏گويد: (يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة ولا كبيرة الا احصاها)(12) يعنى: واى بحال ما! اين چه نوشته‏اى است كه هيچ كوچك و بزرگى را فروگذار نكرده است و همه را به حساب آورده است؟!
ميزان‏هاى عمل نصب مى‏شوند. پيامبران و جانشينان پيامبران و شهيدان راه حق، براى داورى در مورد سرنوشت مردمان بپا مى‏خيزند. و بالاخره، مؤمنان و نيكوكاران به بهشت، و كافران و تبهكاران به دوزخ مى‏روند.
آرى، وقت براى همه اين كارها هست! مگر نه اين كه روز قيامت برابر پنجاه هزار سال است؟!
س: ديگر اعتقادات مسلمانان چه چيزهايى هستند؟
ج: عدل، امامت، قضا و قدر، جبر و اختيار.


س: عدل يعنى چه؟
ج: يعنى: خداوند متعال عادل است و به هيچ آفريده‏اى ستم روا نمى‏دارد و كار زشتى از او سر نمى‏زند. ظلم و ستم و كارهاى زشت و ناروا كه در اين جهان مشاهده مى‏كنيم، كار بندگان خدا است. مثلاً اگر انسانى انسان ديگرى را مى‏كشد، اين آدمكشى كار خدا نيست. كار زشت و ناروايى است كه از يك فرد بشر سر زده است.
س: درست است ظلم و ستم مردم به يكديگر ارتباطى به خدا ندارد. اما، در باره سيل، گرد باد، زلزله، بيماريهاى مسرى و امثال آن چه مى‏گوييد؟ در اينگونه امور كه مردم دخالتى ندارند؟ و غالبا اين حوادث باعث مرگ يا صدمه ديدن مؤمنان پاك و افراد شايسته مى‏شود؟
ج: اينگونه حوادث طبيعى كه انسان در آن دستى ندارد، براى گنهكاران نوعى تأديب است و راه توبه را براى آنان باز مى‏كند و پاكان و بيگناهان مقامشان بالا مى‏رود. خداوند به خاطر اين مصيبت‏ها به بندگان شايسته‏اش پاداش خير عنايت مى‏فرمايد و موجب آن مى‏شود كه انسانها از اين پيشامدها درس عبرت بگيرند.
س: امامت يعنى چه؟
ج: يعنى: حضرت رسول اكرم (ص) بفرمان خداوند، براى ارشاد، هدايت مردم و رهبرى مردم پس از رحلت خويش، دوازده نفر را با نام و نشان به مردم معرفى كرده و جانشين خود ساخته است.
س: آن دوازده امام چه كسانى هستند؟
ج: دوازده امام به ترتيب عبارتند از:
اول، امام على اميرالمؤمنين (ع) .


دوم، امام حسن مجتبى (ع).
سوم، امام حسين شهيد (ع).
چهارم، امام على بن الحسين زين‏العابدين (ع).
پنجم، امام محمد باقر (ع).
ششم، امام جعفر صادق (ع).
هفتم، امام موسى كاظم (ع).
هشتم، امام على بن موسى الرضا (ع).
نهم، امام محمدالتقى (ع).


دهم، امام على النقى (ع).
يازدهم، امام حسن عسگرى (ع).
دوازدهم، امام زمان، مهدى موعود (ع).
س: خصوصيات اين امامان چيست؟
ج: اين امامان مانند حضرت رسول اكرم (ص) و دخترشان فاطمه زهرا(س) همه معصوم هستند. يعنى به گناه و خطا آلوده نمى‏شوند. امامان، بالاترين درجه فضائل اخلاقى را دارا هستند. فرق بين پيغمبر اسلام و اين امامان فقط در اين است كه به پيغمبر اسلام از جانب خداوند وحى مى‏رسيد ولى و به امامان وحى نمى‏رسد.
س: امامان چه مزيتى بر كاشفان و مخترعان كه مورد احترام بشرند دارند؟
ج: امتياز امامان علاوه براينكه خلفاى خداوند متعال در روى زمين هستند، و بالاترين رتبه انسانيت را دارا هستند دراين است كه اين پيشوايان انسانيت، راه خوشبخت زيستن در اين جهان را به انسانها نشان دهند، و مردم را به راههاى عملى صحيح و روشهاى پسنديده، رهنمون مىسازند كه اگر

انسانها به تعاليم آنان توجه كنند و از آنان پيروى كنند، نخست در دنيا و بعد در آخرت خوشبخت و سعادتمند خواهند شد. امتياز چنين رهبران و امامان كه راز و رمز خوشبختى در اين جهان و آن جهان را در اختيار بشر قرار مىدهند، بر كسانى كه وسيله روشنايى يا وسيله نقليه راحت و امثال آن را به بشر داده‏اند، نياز به توضيح ندارد.
س: در باره وجه تمايز امامان با مخترعان و كاشفان توضيح بيشترى بدهيد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید