بخشی از مقاله
چکیده:
زروان به عنوان نخستین خداي آفریننده ایران باستان است که درزمان ساسانیان موردتوجه بوده وبه عنوان آیین رسمی ایران شناخته شده بوده است. برخی ازمحققان معتقدند،کیش »زروانی«، سنتی است که به پیش از زردشت تعلق دارد،دیگر باورهاي زروانی در ایران باستان تعارضهاي زیادي با یگانه پرستی زرتشتیان داشته و سرچشمه این تعرضها در باور به تثلیثی است که زروانیان بدان اعتقاد دارند و گیتی گرایی در برا بر مینو گرایی زرتشتی را را بیان می دارند.
همچنین در آیین زروانی اهورامزدا برادر اهریمن معرفی می شود، که البته این بنا بر تأویلات مغان زرتشتی از آموزه هاي اوستا می باشدکه در اوستا نیز به این خدا اشاراتی شده است.زروان به مثابه پدر اهورامزدا و اهریمن خوانده می شود و در میان اساطیر ایران به خداي زمان شناخته شده است. دراین مقاله سعی شده است ضمن بررسی ومعرفی زروانیان،مختصات فکري آنها مورد بررسی قرار بگیرد.
مقدمه:
بسیاري از مسائلی که در علم وفلسفه به بحث گذاشته شده است وحتی تا زمان ما ادامه یافته ازدل اسطوره ها بیرون آمده است؛یکی از مهمترین این مفاهیم » زمان « است.در نزد آریائیهاي کهن، زمان و خداي زمان بیان و پیدایش جهان و هستی گرچه به زبان اسطوره اي و تیولوژیک بیان شده داراي هسته فلسفی است وگاهی نیز با استدلال فلسفی به شرح گرفته شده است.اما زمانی که نوبت به فلسفه یونانی رسید، زمان وسایر مقولات معرفتی به صورت فلسفی مطرح شد هرچند هنوزعناصر اسطوره اي نیز در آن دیده می شود.
- بنونیست، سرکاراتی - 1354 زروانیسم نگره ي ایرانی-باستانی است که بنابر اسناد و الواح بابلی به پانزده قرن پیش از میلاد مسیح باز می گردد و مقارن با دوران پیشا زرتشتی می باشد. زروان خداي یکتا زمان -و فضايِ- بی کران و خالق ماده است، و از نظر جنسی داراي توان تولید مثل است. همچنین پدر دو نیرو و خداي متضاد اهورامزدا و اهریمن است و از این جهت که خالق دو نیروي نیک و بد است خود خنثی و بدون هیچ گرایشی است و به عنوان آفریدگار نور و تاریکی و سرنوشت نیز می باشد.
نگاه زروانی سویه اي گیتی گرایانه - ماتریالیسم - است و به همین جهت در تقابل بامینوگرایی - ایدئالیسم - زرتشتی است. - نیبرگ.: - 1359 زروانیسم نوعی بدعت در برابر نگره ي یکتا انگارانه ي زرتشتی است چراکه تثلیث زروان، اهورامزدا و اهریمن را بیان می کند و معتقد است که اهریمن و اهورامزدا با یکدیگر برادر هستند. زروانیسم تأثیر بسزایی را در سنت هلنی نیز داشته است. در دین زرتشت پیدایش نیروي نیک و بد حاصل »اندیشه« است در صورتیکه زروانیسم معتقد به صورتی تمثیلی است. - یاحقی: - 1369
واژه شناسی »زروان:«
واژه زروان از اوستایی zaurvan به معنی پیري آمده است. این واژه از ریشه هندو اروپایی gere به معنی بزرگسال شدن آمده و با واژه هاي آسی zarond - پیرمرد - ، سانسکریت jara - پیري - و یونانی ΓΕΡΩΝ - پیرمرد - از یک ریشه است. واژه زروان در فارسی پهلوي با عناوینی چون - Zurvān, Zruvān, Zarvān - به کار رفته است، در معناي اساطیري نیز این واژه در معناي »زمانِ ازلی«به کار رفته است. در اوستا چند بار در بخش هاي مختلف به زروان به عنوان خداي زمان اشاره شده است اما به عنوان نیرویی تحت فرمان اهورا مزدا به شمار میرود.
نام زروانیان مشتق از »زروان« - زمان - است که به نظر زروانیان وجود غایی است. به عقیده آنان زروان منشا غایی هم خیر و هم شر، و پدر دو برادر یعنی اهورامزدا و اهریمن است. به اعتقاد زروانیان »وجود مطلق« - زروان - دو قطب متضاد خیر و شر را در خود دارد. زروانیان در پی وحدانیتی در پس ثنویت دین زردشتی مقبول عموم بودند. - جلالی مقدم: - 1372 به نقل از پروفسور بویس زروانیسم شاخه اي از مکتب بزرگتر مزدیسنا است و این نوع نگرش حدوداً در دوره دوم هخامنشیان مطرح شده است. هرچند که این اسطوره در اوستا و آیین زرتشتی چندان مورد توجه نیست. این مذهب توسط نخستین تاریخ علم نگار و تبویب گر آثار ارسطو ادموس رودسی ضبط شده است.
همچنین در منابع سریانی و مسیحی نیز مورد توجه قرار گرفته است. سه نظریه درباره ي پیشینه ي پیدایش زروانیسم وجود دارد در دیدگاه نخست زروانیسم نوعی واکنش علیه دولت هخامنشیان متأخر است، در دیدگاه دوم زروانیسم در دوره ي پیشا زرتشتی شناخته می شود که بر بسیاري از آراء زرتشتیان نیز تأثیر داشته است و نهایتاً در دیدگاه سوم که پروفسور مري بویس نیز بدان معتقد است، زروانیسم مکتبی است که از آراء زرتشتی و بابلیان شکل یافته است. بنابر نظر دکتر بهار زروان اسطوره اي هندي-ایرانی نیست بلکه یک خداي بومی آسیاي غربی است.
زروان به عنوان نماد زمان داراي چهار بعد است که تنها بنابر انگاشته هاي سریانی سه بعد آن شناخته شده است: »زروان، اشوکار، فرشوکار، زروکار« که هریک نمادي از »زمان، تازه کننده، پیرکننده، میراننده« که تفسیري از معانی مرگ، زندگی، بیمار و تندرستی هستند. - زنر: - 1384 زروانیسم در دوره ي ساسانیان 651-224 - میلادي - مورد توجه و حمایت دولت حاکم قرار گرفت. دردوره شاپور اول درامپراطوري ساسانیان زروانیسم به عنوان یک مکتب و مذهب توسعه پیداکرد. بنیانگذاران مکتب زروانیسم در دوره ي ساسانیان مغ هاي زرتشتی بودند که در معرفت شناسی خود به تثلیث روي آوردند.
تصویر الف- قلمرو ایران در دوره ي امپراطوري ساسانی
در قرن دهم به تدریج زروانیسم از میان رفت و مزدائیسم جایگزین آن شد. زروانیسم پیش از هر چیز بدلیل ساختار اسطوره اي که داشت جاي خود را به دینی داد که زرتشت پیامبر آن بود. در حقیقت میان زرتشت و زروان آیین هاي مشترکی وجود داشته است اما در ساختار هستی شناسانه تفاوت هاي بنیادینی میان این دو آیین وجود دارد. سیماي اسطوره اي زروان فارغ از اندیشه هاي تئولوژیک زرتشتی است و بیشتر اخترکیشی محسوب می شود. - عفیفی: - 1374
تاریخ زروان:
زروان یا زمان در آیین ایرانی تاریخی مبهم و طولانی دارد. در لوحههاي بابلی مربوط به قرن پانزدهم پیش از میلاد از ایزدي به نام زروان سخن رفتهاست. در اوستا نیز به اختصار از این ایزد یاد شده و در متون پهلوي هم درباره آن سخن رفته است. زروان اصلاً فرشته زمان است و با صفت اکرانه - بیکرانه - از او یاد شده. از صفات زروان چنین پیداست که براي زمان آغاز و انجامی تصور نشده و آن را همیشه پایدار و قدیم و جاودانی دانستهاند. از این زمان بیکرانه است که زمان کرانمند آفریده شد و ادامه خلقت از طریق توالد و تناسل میسر گردید. در آئین مهرپرستی نیز زمان بی کرانه در رأس قرار دارد و زروان معمولاً به صورت موجودي با سر شیر و جسمی که ماري دور آن پیچیده، تجسم یافتهاست. - بهار: - 1375
الهه زروان:
زروان به معنی زمان - در حالت عام - و زمان بیکران - در اوستا akarana zorvan در حالت خاص - نام خدایی است که به باور فرقهاي از زرتشتیان به نام زروانیان، هرمزد و اهریمن از او زاده شدند. زروان در اوستا از ایزدان کم اهمیت است ولی ظاهرا در اواخر دوران ساسانی جایگاهی بسیار بلندپایه یافته بود. زروان به معنی قضا و قدر هم به کار رفته است. زروان مانند پرجایتی در اساتیر هند، ژوپیتر در روم، زئوس در یونان، تیامت و اپسو در بابل، خدایی است که از بطن او هرمزد و اهریمن بیرون آمدند. یکی فرمانروایی گیتی را برعهده گرفت و دیگري بر جهان مینوي جهانداري کرد. بدین ترتیب اصل پدر، خیر و شر در ایران باستان شکل گرفت، شانه به شانه ثنویت بالید و حتی به آن شاخ و برگ داد. - یاحقی: - 1369