بخشی از مقاله
روانشناسان بيش از آنچه ما تصور ميكنيم ميتوانند در كارخانجات مثمرثمر واقع شوند. فعاليت و راهنماييهاي آن فقط به تست و آزمونهاي رواني منتهي نميشود بلكه در موارد روابط، روحيه و طرز فكر، عادات، شخصيت و بهبود زدگي افراد نيز اظهارنظر مينمايند. شغل روانشناسان صنعتي بيشتر جنبهي مشورتي دارد و علاوه بر حل مشكلات فري از فكر و تجربهي او در موارد مختلف صنعتي، برنامههاي آموزشي و پيشگيري سوانح استفاده مينمايند.
2- تاريخچهي روانشناسي صنعتي
اولين روانشناس صنعتي توماس ك بالمر است. تاريخچهي روانشناسي صنعتي به قرار زير است: روانشناسي در جنگ جهاني اول، دورهي روانشناسي صنعتي اجتماعي، روان شناسي در عصر جديد، روانشناسي در جنگ دوم جهاني، روانشناسي در زمان حال.
3- روانشناسي اجتماعي صنعتي
عبارت از پژوهش و مطالعه روابط انساني در كارخانجات و محيطهاي صنعتي بوده و وضع كارگران را از نظر سازش به محيط، سازش به كار و سازش به همكاران مورد بررسي قرار ميدهد.
4- عامل انساني و رابطهي آن با توليد
استفاده از عامل انساني در محيطهاي صنعتي و اداري بستگي به علاقهي فردي و رضايت حرفهاي كارگران دارد، اگرچه دو شرط تأمين شود شايد م ديران به موفقيت بزرگي نايل يند و اجتماعي را از دگرگوني رهايي بخشند. روانشناسان ارضاي انگيزههاي فردي و برقراري روابط انساني را عامل مؤثر رشد دستگاهها و رمز موفقيت كارخانجات ميدانند.
5- فلسفه و روانشناسي كار
رشد انساني بزرگترين عاملي است كه انسان را به كار واداشته و انگيزهي تحرك را در نهاد بشر به وجود ميآورد. اگر باور كنيم كه عوامل شكست در مراحل مختلف زندگي ما بيشتر متوجه نابسامانيها بوده است اغراق نگفتهايم چون شرايط رشد طبيعي را كه عقلي، جسمي، عاطفي، اجتماعي و معنوي ميباشد و فعاليتهاي بشري بر آن استوار است را رعايت ننموده و خود را با اكتشافات و اختراعات مفيد همزمان نكردهايم و در پذيرش راهنماييها قصور ورزيدهايم.
6- كار و استراحت
كار نكردن، از كار فرار كردن و غيبت زياد، نتيجهي نارضايتي مداوم است. از جمله مسائلي كه نارضايتي را در افراد بوجود ميآورد و كارگران را كار دلسرد ميكند، مشكل خستگي و نداشتن استراحت كافي ميباشد. انجام هر كار تقاضاي استراحت را ميطلبد. خستگي نتيجهي فعاليت مداومي است كه تنوع در پي داشته است.
7- روابط انساني در صنعت
هر يك از افراد بشر كه نقطه نظر مديريت وسيلهاي براي نيل به هدف اداري تلقي ميشوند براي خود شخصيتي متمايز بوده و داراي صفاتي موروثي و اكتسابي هستند و به خصوص در ا ميال و آرزوها، بيم و اميدها و خشم و شفقتها با هم متفاوتند. هر فردي در هر شغلي كه هست قسمتي از وقت و نيرو و توجه خود را صرف آن ميكند. علايق خارجي متعدد و گوناگوني در طرز فكر و اعمال افراد مؤثرند.
8- سنجش شايستگي
معمولاً هر كارفرما روي كارمندان يا كارگر خود به طرزي قضاوت ميكند و علاقمند است كه قضاوت او بر مبناي صحيح علمي استوار باشد. اغلب سنجش شايستگي را براساس ارزشي كه كارمزد ما براي كارمند يا كارگر خود جهت تكميل پرونده و يا گزارش خود قائل است انجام ميدهند. ارزش يك فرد بستگي به استعداد، مهارت، ميزان غيبت و يا طرز رفتار و علاقمندي او نسبت به كار و همكارانش دارد.
9- رضايت حرفهاي و روحيهي صنعتي
احتياج كارگر سيريناپذيرو عواطفش تسكينناپذير است. كارگر احتياج مبرم به ايمني،تضمين شغلي و حس تعلق دارد. ميخواهد كه مورد پذيرش كارخانه بوده و قادر به بيان و آزادي كلام خود باشد و به طوري كه محسوس است هيچيك از عوامل گفته شده به خودي خود جلب رضايت او را نميكند.
10- زنان در كارخانجات
ازدياد زنان كارگر اعم از مجردو متأهل تحصيل كرده و بيسواد در كارخانجات و دستگاههاي اداري هم تسهيلاتي را فراهم كرده است. به تحقيق ثابت شده است كه زنان مسن بعد از آنكه مسئوليت خانوادگي آنها كمتر شد و اطفال آنها به سن رشد رسيدند بيشتر به كارخانجات روي ميآورند.
11- ارزيابي مشاغل
ارزيابي مشاغل بستگي مستقيم با مسئوليتها، شرايط مؤسسهها و مهارتهاي شغلي دارد. ارزيابي مشاغل سنجش يك شغل نسبت به شغل ديگر است و معمولاً شامل تمام مشاغل كارمندان و كارگران كارخانه ميشود. اصولاً ارزيابي مشاغل عبارت است از تجزيه و تحليل وظايف كه آن هم از تنظيم مشاغل گروهبندي آنها و شرايط احراز آن بدست ميآيد.
12- آموزش در صنعت
با جهش عظيمي كه كشورها از نظر صنعتي شدن در پيش دارند ايجاب ميكند كه براي پيشبرد مقاصد علمي خود افراد ورزيده و متخصص تربيت نموده و از خود آنان در سطوح مختلف استفاده نمايند و اين كار ميسر نميشود مگر با آموزش و تجهيز افراد مجرب و كاردان.
13- آزمونهاي رواني
معمولاً مديران به دو روش به استعداد و مهارت كارگران و كارمندان خود پي ميبرند يكي آنكه كساني را كه درخواست شغل كردهاند استخدام ميكنند و ماهها و سالها منتظر ميشوند تا چگونگي و ميزان استعداد و مهارت آنان مشخص شود و بعد آنها را به جاي مناسب خود بگذارند كه در اين فاصله بعضي شغل خود را رها كرده و تعدادي نيز در شغل خود باقي ميمانند روش دوم انتخاب افراد از طريق آزمايشهاي رواني و نظارت بر مهارت و استعداد كارگران است كه از روي آن تا اندازهاي ميتوان پي به تجربه، مهارت و نيروي انساني افراد برد.
14- سوانح و ايمني در كارخانجات
بيشك هيچ علتي بدون معلول نيست و سوانح نيز خود به خود به وجود نميآيند بلكه زاييدهي عللي هستند كه آن علل ممكن است خود انسان و يا ابزار و آلات ساخته شدهي دست انسان باشند. مراقبتهاي صنعتي و مراعات اصول اوليه آن بينهايت حايز اهميت است چون به طوري كه بررسي شده با هر حادثه چه بسا افرادي طعمهي مرگ شده و يا يكي از اعضاي بدن آنها ناقص شده است. سوانح بيشتر به علل بيتجربهگيها، نابسامانيها و ناايمنيهاي محيطي و اشتباهكاريها به وقوع ميپيوندند و ميتوان بيتربيتي ماشينآلات، فقدان وسايل كار، نور ضعيف، عدم توجه به ماشينهايي كه اطراف آنها باز هستند، عدم توجه به زمينهايي كه آلوده به روغن و گريس هستند و بالاتر از همه ناراحتيهاي رواني افراد و نداشتن تضمين زندگي را به آنها اضافه نمود.
روانكاوي و دين
اثر: اريك فروم
ترجمهي: آرسن نظريان
فهرست مطالب:
فصل اول: طرح مسأله
فصل دوم: تجزيه و تحليل برخي از انواع تجربهي ديني
فصل سوم: روانكاوي به مثابه «پزشكي روح»
فصل چهارم: آيا روانكاوي تهديدي براي دين به شمار ميآيد؟
طرح مسأله
انسان هرگز مثل امروز به متحقق ساختن اميدها و آرزوهاي خويش نزديك نشده است و با ملاحظهي آفريدهي خويش به راستي ميتواند آن را مطلوب قلمداد كند. آنهايي كه ميكوشند از طريق بازگشت به اديان سنتي راهحلي بيابند تحت تأثير نظري قرار گرفتهاند كه اغلب از طرف مذهبيون ابراز ميشود بر طبق اين نظرها ناگزير از انتخاب بين دين و يك طريق زندگي هستيم كه فقط ارضاي نيازهاي غريزي ما و آسايش عادي مورد توجه آن است و چنانچه به خدا اعتقاد نداشته باشيم هيچ دليلي و هيچ حقي نداريم كه به روح و نيازهايآن معتقد باشيم.
تجزيه و تحليل برخي از انواع تجربهي ديني
هر بحث دربارة دين با توجه به دشواريهاي جدي اصطلاحي عقيم خواهد ماند. درحاليكه ميدانيم در خ ارج از قلمرو يكتاپرستي اديان و مذاهب بيشماري وجود داشته و دارند. مفهوم دين را با نظامي كه خدا و نيروهاي ماوراء طبيعي در كانون آن قرار دارند تداعي ميكنيم و ميل داريم كه اديان توحيدي را معيار رجوعي شناخت و ارزيابي ساير اديان قرار دهيم. يكي از بهترين نمونههاي اديان نوعدوست بوداييسم اوليه است. بودا معلمي بزرگ و فردي «بيدار» است كه حقيقت مربوط به هستي انسان را دريافته است. زن بودائيسم كه شعبهاي جديد از بوداييسم است يك طرز فكر خودكامهي بسيار انقلابيتري را ادامه ميدهد. زن معتقد است كه هيچ دانشي ارزش و اعتبار ندارد مگر اينكه منشأ آن در خود ما باشد هيچ مرجع و معلمي به درستي نميتواند چيزي غير از آنچه در م ا شك و ترديد ايجاد ميكند به ما تعليم دهد ك ه موضوع مسيحيت خود ديني بشردوست و غيرخودكامه بوده است از روح كليهي تعليماته مسيح و نيز متن آن هويداست حكم مسيح داير بر اينكه «بهشت خدا در خود شماست» بيان ساده و روشني از طرز فكر غيرخودكامه است.
روانكاوي به مثابه «پزشكي روح»
امروز مكاتب مختلفي در روانكاوي به وجود آمده است كه از پيروان كمابيش استوار نظريهي فرويد تا «تجديدنظر طلباني» كه همه از نظر ميزان دگرگون ساختن مفاهيم او با هم اختلاف دارند توسعه دارد معذلك اين اختلافها با توجه به منظوري كه ما داريم بسيار كماهميتتر از اختلافي است كه بين دو نوع روانكاوي وجود دارد: يعني روانكاوياي كه هدفش اساساً همسازي اجتماعي است و روانكاوياي كه هدفش درمان روح است، روانكاوي در آغاز توسعه، خود شعبهاي از طب به شمار ميرفت.
آيا روانكاوي تهديدي براي دين به شمار ميآيد؟
تا اينجا من كوشيدهام اين نكته را روشن سازم كه تنها در صورتي كه بين اديان خودكامه و اديان نوعخواهانه و همچنين «توسعههاي همسازي» و «مداواي روح» فرق قايل شويم ميتوانيم به اين سوال پاسخ دهيم. ليكن هنوز به بحث دربارهي جنبههاي متعدد دين نپرداختهايم. براي اينكه معلوم شود كه كداميك از اين جنبهها در معرض تهديد روانكاوي و ساير عوامل فرهنگ نو قرار دا رد و كداميك از چنين خطري مصون است. لازم است اين جنبهها را از هم تغيير داد. جنبههاي ويژهاي كه بايستي از اين ديدگاه تحت بررسي قرار گيرند عبارتند از: جنبهي عملي، جنبهي علمي- جادويي، جنبهي آييني و شعايري و جنبهي معنيشناسي. مقصود من از جنبهي علمي احساس و ايمان ديني است. اصول مشترك در تعاليم بنيادگذاران كليهي اديان بزرگ شرق و غرب اصلي است كه در كانون آن عاليترين هدف زندگي، علاقه به روح انسان و گشايش نيروي عشق و خود قرار دارد.
روانشناسي اضطراب
اثر: روبرت هندلي و پالين نف
مترجم: مهدي قراچهداغي
فصل 1- بهاي گزاف اضطراب
فصل 2- مشكل من چيست؟
فصل 3- نظريهي بشكهي آب باران
فصل 4- اصل اساسي اول: رئيس شما
فصل 5- چگونه براي رئيس خود پيام ميفرستيم
فصل 6- اصل اساسي دوم: استفاده از تلقين و تصوير ذهني
فصل 7- اصل اساسي سوم: به تلقين آقاي منفي جواب ندهيد
فصل 8- اصل اساسي چهارم: نقش قرباني
فصل 9- اصل اساسي پنجم: نقشهي گنج
فصل 10- هدف تندرستي
فصل 11- هدفهاي جسماني: غذاي مناسب و كنترل وزن
فصل 12- هدفهاي جسماني: كاستن اضطراب در شرايط بيماريهاي جدي
فصل 13- هدفهاي ذهني: ترك سيگار، الكل و مواد مخدر
فصل 14- هدف معنوي: نيرويي كه از آن بيخبريد
فصل 15- هدف ذهني و معنوي: مناسبات بهتر
فصل 16- زندگي به علاوه
فصل 1- بهاي گزاف اضطراب
با خود ميگويد: چقدر دلم شور ميزند، چقدر مشوش هستم، حواسم جمع نيست، اگر نوبت به صحبت من برسد آبرويم ميرود، چه بايد بگويم، همه چيز از يادم رفته است، چقدر معدهايم درد ميكند.
و يا دانشجويي كه سرجلسه برگه سؤالات را كه چند لحظه قبل گرفته با عصبانيت زير و رو ميكند. ابداً سر در نميآورم، من كه مطالعه كردم، خوب هم خواندم، اما حالا حتي به يك سوال هم نميتوانم جواب دهم.
فصل 2- مشكل من چيست؟
اضطاب شما ميتواند به همان شدت اضطراب من يا خفيفتر باشد.
با ج واب به سؤالات ميتواند از اضطراب داشتن يا نداشتن خود مطمئن شويد:
1- با آنكه شب را خوب ميخوابم اغلب احساس خستگي ميكنم.
2- گاهي اوقات قلبم بياختيار تپش پيدا ميكند و پزشك معتقد است كه من ناراحتي قلبي دارم.
3- اغلب شبها بيخواب ميشوم.
4- بدون دليل كمردرد پيدا ميكنم.
5- به خاطر سوء هاضمه، اسهال، يا سردرد اغلب نميتوانم كارهايم را آن طور كه مايلم انجام دهم.
6- ميتوانم بدون اينكه نفسهاي عميق بكشم يا تنگي نفس پيدا كنم با يك قرص آرامبخش يا مصرف الكل با موقعيتهاي دشوار روبرو شوم.
7- گاهي اوقات به خاطر روابطم با ديگران احساس عصبيت ميكنم.
8- اغلب بيش از همكارانم كار ميكنم و بعضي از كارهاي اداره را در منزل انجام ميدهم.
9- دست كم يك عادت بد دارم كه نتوانستهام آن را رفع كنم.
10- معتقدم كه در حد و اندازهي ديگران نيستم.
اگر به اغلب عبادات فوق جواب آري دادهايد ممكن است در مرحلهي آغازين اختلال اضطراب باشيد به عنوان نخستين قدم براي رهانيدن خود بايد ن ياز به تغيير را باور كنيد.
فصل 3- نظريهي شبكهي آب باران
در جريان برانگيختگي، رگهاي سطح بدن تنگ و منقبض ميشوند تا خون بيشتري به عمق بدن و به عضلات رسيد، آنها را تقويت كند. قلب با سرعت بيشتري كار ميكند تا خون اكسيژن بيشتري را به سلولها برساند غدد بزاقي خشك ميشوند تا آب بيشتري براي تنفس كه سريع ميشود فراهم باشد. ساير فعاليتهاي بدن و از جمله هضم غذا كه در «جنگ يا گريز» شركت ندارند متوقف ميشود تا انرژي بيشتري ذخيره گردد.