بخشی از مقاله
روانشناسي صنعتي
فهرست مطالب:
1- روانشناسي در صنعت
2- تاريخچهي روانشناسي صنعتي
3- روانشناسي اجتماعي صنعتي
4- عامل انساني و رابطهي آن با توليد
5- فلسفه و روانشناسي كار
6- كار و استراحت
7- روابط انساني در صنعت
8- سنجش شايستگي
9- رضايت حرفهاي و روحيهي صنعتي
10- زنان در كارخانجات
11- ارزيابي مشاغل
12- آموزش در صنعت
13- آزمونهاي رواني
14- سوانح و ايمني در كارخانجات
1- روانشناسي در صنعت
روانشناسان بيش از آنچه ما تصور ميكنيم ميتوانند در كارخانجات مثمرثمر واقع شوند. فعاليت و راهنماييهاي آن فقط به تست و آزمونهاي رواني منتهي نميشود بلكه در موارد روابط، روحيه و طرز فكر، عادات، شخصيت و بهبود زدگي افراد نيز اظهارنظر مينمايند. شغل روانشناسان صنعتي بيشتر جنبهي مشورتي دارد و علاوه بر حل مشكلات فري از فكر و تجربهي او در موارد مختلف صنعتي، برنامههاي آموزشي و پيشگيري سوانح استفاده مينمايند.
2- تاريخچهي روانشناسي صنعتي
اولين روانشناس صنعتي توماس ك بالمر است. تاريخچهي روانشناسي صنعتي به قرار زير است: روانشناسي در جنگ جهاني اول، دورهي روانشناسي صنعتي اجتماعي، روان شناسي در عصر جديد، روانشناسي در جنگ دوم جهاني، روانشناسي در زمان حال.
3- روانشناسي اجتماعي صنعتي
عبارت از پژوهش و مطالعه روابط انساني در كارخانجات و محيطهاي صنعتي بوده و وضع كارگران را از نظر سازش به محيط، سازش به كار و سازش به همكاران مورد بررسي قرار ميدهد.
4- عامل انساني و رابطهي آن با توليد
استفاده از عامل انساني در محيطهاي صنعتي و اداري بستگي به علاقهي فردي و رضايت حرفهاي كارگران دارد، اگرچه دو شرط تأمين شود شايد م ديران به موفقيت بزرگي نايل يند و اجتماعي را از دگرگوني رهايي بخشند. روانشناسان ارضاي انگيزههاي فردي و برقراري روابط انساني را عامل مؤثر رشد دستگاهها و رمز موفقيت كارخانجات ميدانند.
5- فلسفه و روانشناسي كار
رشد انساني بزرگترين عاملي است كه انسان را به كار واداشته و انگيزهي تحرك را در نهاد بشر به وجود ميآورد. اگر باور كنيم كه عوامل شكست در مراحل مختلف زندگي ما بيشتر متوجه نابسامانيها بوده است اغراق نگفتهايم چون شرايط رشد طبيعي را كه عقلي، جسمي، عاطفي، اجتماعي و معنوي ميباشد و فعاليتهاي بشري بر آن استوار است را رعايت ننموده و خود را با اكتشافات و اختراعات مفيد همزمان نكردهايم و در پذيرش راهنماييها قصور ورزيدهايم.
6- كار و استراحت
كار نكردن، از كار فرار كردن و غيبت زياد، نتيجهي نارضايتي مداوم است. از جمله مسائلي كه نارضايتي را در افراد بوجود ميآورد و كارگران را كار دلسرد ميكند، مشكل خستگي و نداشتن استراحت كافي ميباشد. انجام هر كار تقاضاي استراحت را ميطلبد. خستگي نتيجهي فعاليت مداومي است كه تنوع در پي داشته است.
7- روابط انساني در صنعت
هر يك از افراد بشر كه نقطه نظر مديريت وسيلهاي براي نيل به هدف اداري تلقي ميشوند براي خود شخصيتي متمايز بوده و داراي صفاتي موروثي و اكتسابي هستند و به خصوص در ا ميال و آرزوها، بيم و اميدها و خشم و شفقتها با هم متفاوتند. هر فردي در هر شغلي كه هست قسمتي از وقت و نيرو و توجه خود را صرف آن ميكند. علايق خارجي متعدد و گوناگوني در طرز فكر و اعمال افراد مؤثرند.
8- سنجش شايستگي
معمولاً هر كارفرما روي كارمندان يا كارگر خود به طرزي قضاوت ميكند و علاقمند است كه قضاوت او بر مبناي صحيح علمي استوار باشد. اغلب سنجش شايستگي را براساس ارزشي كه كارمزد ما براي كارمند يا كارگر خود جهت تكميل پرونده و يا گزارش خود قائل است انجام ميدهند. ارزش يك فرد بستگي به استعداد، مهارت، ميزان غيبت و يا طرز رفتار و علاقمندي او نسبت به كار و همكارانش دارد.
9- رضايت حرفهاي و روحيهي صنعتي
احتياج كارگر سيريناپذيرو عواطفش تسكينناپذير است. كارگر احتياج مبرم به ايمني،تضمين شغلي و حس تعلق دارد. ميخواهد كه مورد پذيرش كارخانه بوده و قادر به بيان و آزادي كلام خود باشد و به طوري كه محسوس است هيچيك از عوامل گفته شده به خودي خود جلب رضايت او را نميكند.
10- زنان در كارخانجات
ازدياد زنان كارگر اعم از مجردو متأهل تحصيل كرده و بيسواد در كارخانجات و دستگاههاي اداري هم تسهيلاتي را فراهم كرده است. به تحقيق ثابت شده است كه زنان مسن بعد از آنكه مسئوليت خانوادگي آنها كمتر شد و اطفال آنها به سن رشد رسيدند بيشتر به كارخانجات روي ميآورند.
11- ارزيابي مشاغل
ارزيابي مشاغل بستگي مستقيم با مسئوليتها، شرايط مؤسسهها و مهارتهاي شغلي دارد. ارزيابي مشاغل سنجش يك شغل نسبت به شغل ديگر است و معمولاً شامل تمام مشاغل كارمندان و كارگران كارخانه ميشود. اصولاً ارزيابي مشاغل عبارت است از تجزيه و تحليل وظايف كه آن هم از تنظيم مشاغل گروهبندي آنها و شرايط احراز آن بدست ميآيد.
12- آموزش در صنعت
با جهش عظيمي كه كشورها از نظر صنعتي شدن در پيش دارند ايجاب ميكند كه براي پيشبرد مقاصد علمي خود افراد ورزيده و متخصص تربيت نموده و از خود آنان در سطوح مختلف استفاده نمايند و اين كار ميسر نميشود مگر با آموزش و تجهيز افراد مجرب و كاردان.
13- آزمونهاي رواني
معمولاً مديران به دو روش به استعداد و مهارت كارگران و كارمندان خود پي ميبرند يكي آنكه كساني را كه درخواست شغل كردهاند استخدام ميكنند و ماهها و سالها منتظر ميشوند تا چگونگي و ميزان استعداد و مهارت آنان مشخص شود و بعد آنها را به جاي مناسب خود بگذارند كه در اين فاصله بعضي شغل خود را رها كرده و تعدادي نيز در شغل خود باقي ميمانند روش دوم انتخاب افراد از طريق آزمايشهاي رواني و نظارت بر مهارت و استعداد كارگران است كه از روي آن تا اندازهاي ميتوان پي به تجربه، مهارت و نيروي انساني افراد برد.
14- سوانح و ايمني در كارخانجات
بيشك هيچ علتي بدون معلول نيست و سوانح نيز خود به خود به وجود نميآيند بلكه زاييدهي عللي هستند كه آن علل ممكن است خود انسان و يا ابزار و آلات ساخته شدهي دست انسان باشند. مراقبتهاي صنعتي و مراعات اصول اوليه آن بينهايت حايز اهميت است چون به طوري كه بررسي شده با هر حادثه چه بسا افرادي طعمهي مرگ شده و يا يكي از اعضاي بدن آنها ناقص شده است. سوانح بيشتر به علل بيتجربهگيها،
نابسامانيها و ناايمنيهاي محيطي و اشتباهكاريها به وقوع ميپيوندند و ميتوان بيتربيتي ماشينآلات، فقدان وسايل كار، نور ضعيف، عدم توجه به ماشينهايي كه اطراف آنها باز هستند، عدم توجه به زمينهايي كه آلوده به روغن و گريس هستند و بالاتر از همه ناراحتيهاي رواني افراد و نداشتن تضمين زندگي را به آنها اضافه نمود.
روانكاوي و دين
اثر: اريك فروم
ترجمهي: آرسن نظريان
فهرست مطالب:
فصل اول: طرح مسأله
فصل دوم: تجزيه و تحليل برخي از انواع تجربهي ديني
فصل سوم: روانكاوي به مثابه «پزشكي روح»
فصل چهارم: آيا روانكاوي تهديدي براي دين به شمار ميآيد؟
طرح مسأله
انسان هرگز مثل امروز به متحقق ساختن اميدها و آرزوهاي خويش نزديك نشده است و با ملاحظهي آفريدهي خويش به راستي ميتواند آن را مطلوب قلمداد كند. آنهايي كه ميكوشند از طريق بازگشت به اديان سنتي راهحلي بيابند تحت تأثير نظري قرار گرفتهاند كه اغلب از طرف مذهبيون ابراز ميشود بر طبق اين نظرها ناگزير از انتخاب بين دين و يك طريق زندگي هستيم كه فقط ارضاي نيازهاي غريزي ما و آسايش عادي مورد توجه آن است و چنانچه به خدا اعتقاد نداشته باشيم هيچ دليلي و هيچ حقي نداريم كه به روح و نيازهايآن معتقد باشيم.
تجزيه و تحليل برخي از انواع تجربهي ديني
هر بحث دربارة دين با توجه به دشواريهاي جدي اصطلاحي عقيم خواهد ماند. درحاليكه ميدانيم در خ ارج از قلمرو يكتاپرستي اديان و مذاهب بيشماري وجود داشته و دارند. مفهوم دين را با نظامي كه خدا و نيروهاي ماوراء طبيعي در كانون آن قرار دارند تداعي ميكنيم و ميل داريم كه اديان توحيدي را معيار رجوعي شناخت و ارزيابي ساير اديان قرار دهيم. يكي از بهترين نمونههاي اديان نوعدوست بوداييسم اوليه است. بودا معلمي بزرگ و فردي «بيدار» است
كه حقيقت مربوط به هستي انسان را دريافته است. زن بودائيسم كه شعبهاي جديد از بوداييسم است يك طرز فكر خودكامهي بسيار انقلابيتري را ادامه ميدهد. زن معتقد است كه هيچ دانشي ارزش و اعتبار ندارد مگر اينكه منشأ آن در خود ما باشد هيچ مرجع و معلمي به درستي نميتواند چيزي غير از آنچه در م ا شك و ترديد ايجاد ميكند به ما تعليم دهد ك ه موضوع مسيحيت خود ديني بشردوست و غيرخودكامه بوده است از روح كليهي تعليماته مسيح و نيز متن آن هويداست حكم مسيح داير بر اينكه «بهشت خدا در خود شماست» بيان ساده و روشني از طرز فكر غيرخودكامه است.
روانكاوي به مثابه «پزشكي روح»
امروز مكاتب مختلفي در روانكاوي به وجود آمده است كه از پيروان كمابيش استوار نظريهي فرويد تا «تجديدنظر طلباني» كه همه از نظر ميزان دگرگون ساختن مفاهيم او با هم اختلاف دارند توسعه دارد معذلك اين اختلافها با توجه به منظوري كه ما داريم بسيار كماهميتتر از اختلافي است كه بين دو نوع روانكاوي وجود دارد: يعني روانكاوياي كه هدفش اساساً همسازي اجتماعي است و روانكاوياي كه هدفش درمان روح است، روانكاوي در آغاز توسعه، خود شعبهاي از طب به شمار ميرفت.
آيا روانكاوي تهديدي براي دين به شمار ميآيد؟
تا اينجا من كوشيدهام اين نكته را روشن سازم كه تنها در صورتي كه بين اديان خودكامه و اديان نوعخواهانه و همچنين «توسعههاي همسازي» و «مداواي روح» فرق قايل شويم ميتوانيم به اين سوال پاسخ دهيم. ليكن هنوز به بحث دربارهي جنبههاي متعدد دين نپرداختهايم. براي اينكه معلوم شود كه كداميك از اين جنبهها در معرض تهديد روانكاوي و ساير عوامل فرهنگ نو قرار دا رد و كداميك از چنين خطري مصون است. لازم است
اين جنبهها را از هم تغيير داد. جنبههاي ويژهاي كه بايستي از اين ديدگاه تحت بررسي قرار گيرند عبارتند از: جنبهي عملي، جنبهي علمي- جادويي، جنبهي آييني و شعايري و جنبهي معنيشناسي. مقصود من از جنبهي علمي احساس و ايمان ديني است. اصول مشترك در تعاليم بنيادگذاران كليهي اديان بزرگ شرق و غرب اصلي است كه در كانون آن عاليترين هدف زندگي، علاقه به روح انسان و گشايش نيروي عشق و خود قرار دارد.
روانشناسي اضطراب
اثر: روبرت هندلي و پالين نف
مترجم: مهدي قراچهداغي
فصل 1- بهاي گزاف اضطراب
فصل 2- مشكل من چيست؟
فصل 3- نظريهي بشكهي آب باران
فصل 4- اصل اساسي اول: رئيس شما
فصل 5- چگونه براي رئيس خود پيام ميفرستيم
فصل 6- اصل اساسي دوم: استفاده از تلقين و تصوير ذهني
فصل 7- اصل اساسي سوم: به تلقين آقاي منفي جواب ندهيد
فصل 8- اصل اساسي چهارم: نقش قرباني
فصل 9- اصل اساسي پنجم: نقشهي گنج
فصل 10- هدف تندرستي
فصل 11- هدفهاي جسماني: غذاي مناسب و كنترل وزن
فصل 12- هدفهاي جسماني: كاستن اضطراب در شرايط بيماريهاي جدي
فصل 13- هدفهاي ذهني: ترك سيگار، الكل و مواد مخدر
فصل 14- هدف معنوي: نيرويي كه از آن بيخبريد
فصل 15- هدف ذهني و معنوي: مناسبات بهتر
فصل 16- زندگي به علاوه
فصل 1- بهاي گزاف اضطراب
با خود ميگويد: چقدر دلم شور ميزند، چقدر مشوش هستم، حواسم جمع نيست، اگر نوبت به صحبت من برسد آبرويم ميرود، چه بايد بگويم، همه چيز از يادم رفته است، چقدر معدهايم درد ميكند.
و يا دانشجويي كه سرجلسه برگه سؤالات را كه چند لحظه قبل گرفته با عصبانيت زير و رو ميكند. ابداً سر در نميآورم، من كه مطالعه كردم، خوب هم خواندم، اما حالا حتي به يك سوال هم نميتوانم جواب دهم.
فصل 2- مشكل من چيست؟
اضطاب شما ميتواند به همان شدت اضطراب من يا خفيفتر باشد.
با ج واب به سؤالات ميتواند از اضطراب داشتن يا نداشتن خود مطمئن شويد:
1- با آنكه شب را خوب ميخوابم اغلب احساس خستگي ميكنم.
2- گاهي اوقات قلبم بياختيار تپش پيدا ميكند و پزشك معتقد است كه من ناراحتي قلبي دارم.
3- اغلب شبها بيخواب ميشوم.
4- بدون دليل كمردرد پيدا ميكنم.
5- به خاطر سوء هاضمه، اسهال، يا سردرد اغلب نميتوانم كارهايم را آن طور كه مايلم انجام دهم.
6- ميتوانم بدون اينكه نفسهاي عميق بكشم يا تنگي نفس پيدا كنم با يك قرص آرامبخش يا مصرف الكل با موقعيتهاي دشوار روبرو شوم.
7- گاهي اوقات به خاطر روابطم با ديگران احساس عصبيت ميكنم.
8- اغلب بيش از همكارانم كار ميكنم و بعضي از كارهاي اداره را در منزل انجام ميدهم.
9- دست كم يك عادت بد دارم كه نتوانستهام آن را رفع كنم.
10- معتقدم كه در حد و اندازهي ديگران نيستم.
اگر به اغلب عبادات فوق جواب آري دادهايد ممكن است در مرحلهي آغازين اختلال اضطراب باشيد به عنوان نخستين قدم براي رهانيدن خود بايد ن ياز به تغيير را باور كنيد.
فصل 3- نظريهي شبكهي آب باران
در جريان برانگيختگي، رگهاي سطح بدن تنگ و منقبض ميشوند تا خون بيشتري به عمق بدن و به عضلات رسيد، آنها را تقويت كند. قلب با سرعت بيشتري كار ميكند تا خون اكسيژن بيشتري را به سلولها برساند غدد بزاقي خشك ميشوند تا آب بيشتري براي تنفس كه سريع ميشود فراهم باشد. ساير فعاليتهاي بدن و از جمله هضم غذا كه در «جنگ يا گريز» شركت ندارند متوقف ميشود تا انرژي بيشتري ذخيره گردد.
فصل 4- اصل اساسي اول: رئيس شما
اگر ذهن ناهوشيار تا اين حد قدرت دارد،چرا آن را در جهت مصالح و راحتي خود به كار نگيريم؟ چرا ميگذاريم كه بر ضد منافع ما كار كند؟ و اين دقيقاً موضوع اولين اصل اساسي من است:
اصل اساسي اول: از قدرتهاي خلاق ذهن ناهوشيار خود كمك بگيرد و تغيير كنيد.
فصل 5- چگونه براي رئيس خود پيام ميفرستيم
وقتي جسم و ذهن خود را در حالت آرام قرار ميدهيد از قدرت خارقالعادهيا برخوردار ميشود تا به كارهايي بپردازيد كه در غير اينصورت انجام آنرا غيرممكن ميپنداشتيد. قرنهاست كه از اين مهم اطلاع داريم.
فصل 6- اصل اساسي دوم: استفاده از تلقين و تصوير ذهني
دو ابزار مهم اين فصل يعني تصويرسازي (تجسم فكري) و تلقين (به مفهوم ثبت)
اصل دوم اساسي: از تصويرسازي و تلقين براي تغيير تصوير ذهني خود و رسيدن از هراس به احساس اطمينان استفاده كنيد. حالا در موقعيتي هستيد كه ميتوانيد صحنههايي را كه تا اين زمان تجربه نكردهايد را تجربه كنيد و به خود تلقين كنيد كه با آنچه حالا هستيد فرق داريد.
فصل 7- اصل اساسي سوم: به تلفن آيا منفي جواب ندهيد
اگر از تزريق احساسي براي رسيدن به آرامش در شرايطي كه قبلاً شما را مضطرب ميكرد استفاده كرده بايد، از قدرت ناهوشيار آگاهي داريد. متأسفانه همانطور كه در فصل 6 گفته شد اغلب ما احساسات منفي را نيز با تلقينهاي منفي و تصويرهاي نگرانكننده به ناهوشيار خود انتقال ميدهيم.
اصلي اساسي سوم: با انديشهي مثبت و منطقي به استقبال حوادث برويد و آنها را آنگونه كه ميخواهيد باشند تصوير كنيد به كمك انديشيدن درست و تعريف نشده، تصوير ذهني منفي را از خود دور ميكنيد در موقعيتي قرار ميگيرد كه آزادانه به آنچه مايليد برسيد.
فصل 8- اصل اساسي چهارم: نقش قرباني
اصل چهارم اساسي: طوري عمل كنيد كه انگار همان كه ميخواهيد هستيد. در واقع به شكلي كه ميخواهيد و قصد زندگي داريد رفتار ميكنيد. برنامهاي براي تغيير رفتارهاي موجب اضطراب تهيه ميبينيد و بعد انگار كه برنامه به تحقيق پيوسته است رفتار ميكنيد.
فصل 9- اصل اساسي پنجم: نقشهي گنج
به كمك اصل اساسي پنجم ميتوانيد راهي براي ا نجام اين نيتهاي خوب خود بيابيد.
اصل اساسي: براي رسيدن به شخصيت دلخواه خود هدفهايي در نظر بگيريد.
ميتوانم به جرأت بگويم اين فصل از كتاب يعني فصل هدفگذاري مهمترين فصل كتاب است. ميتوانيد به كمك تصويرسازي و تلقين راه برنامهريزي ذهن خود را بياموزيد. ميتوانيد دربارهي تفكر منطقي آنقدر كتاب بخوانيد تا يك متخصص شويد. اما تا زماني كه خود را به انجام عمل متعهد نكردهايد، صرفاً در رويا به سر ميبريد، بايد هدفگذاري كنيد و اين كار را به درستي انجام دهيد و بعد روي آن كار كنيد در غير اين صورت راه به جايي نميبريد.
فصل 10- هدف تندرستي
راه غلبه بر اضطراب جادهي دوطرفهاي است هم جسم و هم ذهن هر دو به يك اندازه نقش دارند تندرستي شامل سلامتي مجموعهي جسم و ذهن است. ميتوان از اين هد نيز فراتر رفت و گفت تندرستي يعني آنكه متناسب با سن و سال خود در حد مطلوب عمل كند هدف شما بايد اين باشد كه احساس خوبي داشته باشيد، از زندگي لذت ببريد و تا حد امكان از توان و انرژي برخوردار باشيد، معنايش اين است كه به محيط خود علاقمند باشيد.
فصل 11- هدفهاي جسماني: غذاي مناسب و كنترل وزن
اگر ميخواهيد از وزن خود بكاهيد، اگر ميخواهيد از خود احساس بهتري داشته باشيد و از اضطراب خود كم كنيد، دفعالوقت نكنيد و تن به طفره ندهيد. خود را به كاستن از وزن متعهد كنيد. برگهي هدف خود را بنويسيد. رعايت برنامه غذايي براي كم كردن وزن و ورزش كردن با هيچ مانعي روبرو نيست و براي رعايت آنها بهاي كمي ميپردازيد. با رعايت پنج اصل اساسي پيشنهادي من، ميتوانيد سبك زندگي بهتري اختيار كنيد، ميتوانيد به حال و احساس عالي برسيد.
فصل 12- هدفهاي جسماني:ك استن اضطراب در شرايط بيماريهاي جدي
با توجه به دانش پزشكي ميدانيم كه همهي افراد گاه و بيگاه در معرض تهاجم سلولهاي سرطاني قرار ميگيرند كه در اغلب موارد سيسيتم ايمني بدن اين سلولها را نابود ميكند. از تجسم فكري استفاده كنيد، جزئيات امر را در ذهن خود تصوير كنيد. فكر بيمار بودن را از سر بيرون كنيد. براي خود برنامههاي بلندمدت بنويسيد.
فصل 13- هدفهاي ذهني: ترك سيگار، الكل و مواد مخدر
با آشنايي با پنج اصل اساسي: ميتوانيد به عنوان يك هدف ذهني، شكستن عادت خود را قرار دهيد اين عادت ميتواند جويدن ناخنها باشد البته در اين فصل ترك سيگار، الكل و مواد مخدر ذكر شده است. اين موارد اگر هيچ كاري نكنند، اضطراب شما را بيشتر ميكنند و در مواقعي جانتان را ميگيرند.
پنج راهنمايي مقدماتي
براي شكستن عادتها
- بدانيد كه ممكن است از عادات بد خود براي فرار از اثرات انديشهي منفي استفاده ميكنيد.
- بدانيد كه عادت شما مسئلهساز شده است.
- از ادامه دادن به عادت منفي خودداري كنيد.
- عادت خود را با هر چيز بهتري عوض كنيد.
- در حالت آرام قرار گيريد و از ناهوشيار خود استفاده كنيد.
فصل 14- هدف معنوي: نيرويي كه از آن بيخبريد
اگر با حملهي اضطراب روبرو باشيد خود به خود ميل وافري داريد كه براي رسيدن به آرامش، هدفهايي ذهني و جسمي در نظر بگيريد. لطف ت ماس با خويش معنوي در اين است كه ميتوانيد از منبعي واقع در درون خود كه حتي از آن آگاه نيستيد استفاده كنيد وقتي خويش روحاني خود را مييابيد، توصيف او براي ديگران احتمالاً دشوار است. خيلي ساده احساس ميكنيد كه با گذشته خود تفاوت داريد. احساس ميكنيد از قدرت جديدي براي تغيير خود و ديگران برخوردار هستيد.
فصل 15- هدف ذهني و معنوي: مناسبات بهتر
روش ذهني و معنوي براي رسيدن به مناسبات بهتر، فرد را از انديشهي «بايد از هر كه مسئلهساز است خلاص شويم» دور كرد و چون اضطراب او نقصان گرفت، بازدهي واحدش افزايش يافت. با آگاهي شناختي و معنويت بيشتر، در موقعيتي قرار ميگيريد كه بدون توجه به رفتار ديگران خود را دوست بداريد. در موقعيتي قرار ميگيرد كه از مارپيچ روابط بد بازيگران نجات يابيد.
فصل 16- زندگي به علاوه
شش فصل گذشته در نهايت نمونه هدفهايي بودند كه ميتوانيد براي خود در نظر بگيريد. ميتوانيد با استفاده از آگاهي شناختي هدفها را متناسب با نياز خود و به گونهاي كه شما را از موقعيت استرسزا نجات دهد انتخاب نمائيد. از اين آگاهي براي تعيين هدفهايي كه به سود شما تمامميشود استفاده كنيد.اگر هر كدام از ما با استفاده از پنج اصل اساسي راه تغيير دادن خود را بياموزيم ميتوانيم دنيا را تغيير دهيم. اگر ندانيد اذهان ما هر كدام به طريقي با هم در ارتباط هستند
نميتوانيد روي يك هدف معنوي كار كنيد. ميتوانيد با برنامهريزي ناهوشيار خود، نوارهاي منفي گذشتهها را با نوارهاي جديد تعويض كنيد. ميتوانيد از خود فيلمي بسازيد كه براي شما و ديگران اسباب شادي باشد. ميتوانيد به انسان جديدي با زندگي به علاوه تغيير شكل دهيد. بدانيد كه مانند من موفق خواهيد شد هر چيز به شما ارتباط دارد.
روانشناسي كودك
اثر: ستوكوا و آليس كرار
مترجم: مشفق همداني
فهرست مطالب:
علم مطالعهي كودك
پرورش تشريحي و جسماني
پرورش نيروهاي جنبش و حركت
پرورش فن ارتباط و انتقال متقابل
پرورش نيروي ذهني و هوش
پرورش رفتار عاطفهاي
پرورش نيروي ادراك و تفاهم
فعاليت خلاقه و بازي كودكان
پرورش خوي و رفتار اجتماعي
پرورش خوي انضباطي
پرورش شخصيت
بهداشت رواني و پرورش كودك
علم مطالعهي كودك
روانشناسي كودك عبارت از مطالعهي علمي دوران پرورش كودك از آغاز بسته شدن نطفه تا اوايل بلوغ است و مشتمل بر مباحث زير: 1- مراحل رشد و بلوغ، 2- تأثير شرايط محيط در پرورش كودك،3- ارتباط متقابل كودك با ساير اعضاي جامعهاي كه در آن بوجود آمده و در آن پرورش مييابد از لحاظ رواني و اجتماعي.
آغاز زندگي پرورشي هر كودكي تابع دو رشته عوامل است:
1- به ارث بردن خصوصيات جسماني و تشريحي و عوامل مؤثر در خوي و شخصيت بوسيلهي سلولهاي نطفهاي كه پدرو مادر بوجود ميآورند.
2- اثرات عوامل بيشماري كه كودك را احاطه كرده است.
پرورش تشريحي و جسماني
كودك از پدر و مادر خود يك ساختمان بدني خاصي به ارث ميبرد كه واجد شرايط رشد و پرورش است. از آغاز تولد تا دوران بلوغ بدن وي دستخوش تغييرات گوناگوني ميگردد كه در صورت عدم وقوع عارضهاي، شخص را براي يك زندگي سالم و موفقيتآميز آماده ميكنند.
پرورش نيروهاي جنبش و حركت
خصوصيات كلي نيروهاي حركت به دو دستهي بزرگ تقسيم ميشود:
1- فعاليتهاي شديد مستلزم حركت دادن تمام بدن يا قسمت اعظم آن است مانند راه رفتن، دويدن و …
2- فعاليتهاي محرك آرامتر كه مستلزم همكاري عضلات كوچكتر است از قبيل محكم گرفتن، نقاشي كردن و به كار بردن ابزارهاي مختلف.
پرورش فن ارتباط و انتقال متقابل
فن ارتباط و انتقال متقابل كه معمولاً فن مكالمه ناميده ميشود شامل برخي از واكنشهاي حسي مانند نگاه كردن وگوش دادن و واكنشهاي حسي و تحريكي به ويژه صحبت كردن و نوشتن و نقاشي كردن است.