بخشی از مقاله
تربيت و اخلاق
چكيده
نخستين بخش تحقيق، شامل اطلاعاتي است درباره ي زمينه و وضعيت علوم اجتماعي در آمريكا، مفاهيم بنيادين و پيشرو نظريه پياژه و نيز چگونگي زندگي و كار پياژه.
بخش دوم تحقيق راجع به مباني و مطالب بنيادين است. در برخي از قسمتها مهمترين بينشهاي پياژه درباره كودكان، كه شامل مراحل رشد شناختي نيز مي باشد، ارائه شده است. بنابراين با اينكه ادوار رشد شناختي موضوعي است كه به كلي جنبه پياژه اي دارد، پويايي و انگيزشي كه در قسمتهاي بعدي تحقيق بيان شده است. نشانگر كوشش خود من در جهت پاسخگويي به اين پرسش است؛ موقعي كه پويايي هاي رشدي به پايان خود مي رسند چه نوع انگيزشي جايگزين آن مي شود.
در بخش سوم تحقيق سعي كرده ايم كه مستقيماً به جنبه هاي كاربردي موضوع بپردازيم. رويكرد مبتني بر رشد نسبت به آموزش و پرورش نظامي اتمام يافته و كامل نيست بلكه نظامي است زنده، در حال رشد و بالندگي كه هنوز دوران جواني خود را مي گذراند.
اگر چنين رويكردي را به طور مبسوط و جامع جلوه دهيم، فريبنده خواهد بود و ممكن است آن را پيشرفته تر از آنچه به واقع هست بنمايند.
اسلام و تربيت اجتماعي:
اسلام با توجه به عنايتي كه به روابط اجتماعي دارد و نقشي كه براي آن در تكامل انسان قائل است، در قالب اصول و معيارهاي الهي به پرورش روح جمعي مي پردازد و با طبقه بندي اين ارتباطات در قالب «انسان و اعتقاد» ملاك هايي را به دست مي دهد.
خلاصه آنكه: اسلام انسان را موجودي اجتماعي مي داند كه تكامل او در پرتو زندگي جمعي ميسر است و از اين رو، افراد و جوامع را به همبستگي و وحدت مبتني بر «توحيد» فرا مي خواند و از طرق مختلف و حتي از طريق عباداتي چون نماز جماعت، جمعه و حج، در سطوح مختلف ملي و فرامليتي، به پرورش روح جمعي پرداخته،
با طرح و برنامه حساب شده در زمينه هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي به تدبير و اداره اجتماع صحت مي گمارد و تشكيل حكومت واحد جهاني اسلام را در عصر حضرت مهدي (عج) نويد مي دهد. اسلام همچنين براي روابط و تعامل اجتماعي، حدود و شروط و اصول و ضوابطي را مطرح ساخته است. حال باتوجه به اصول و ضوابطمطرح شده در آيات و روايات، محور روابط و اقسام آن را ذيل چند عنوان مي نگريم: محور روابط در اسلام، روابط انساني، روابط ايماني و موارد قطع رابطه.
الف) محور روابط در اسلام:
در حالي كه روابط انساني در مكاتب تربيتي و اخاقي رايج- به ويژه فرهنگ عربي- بر پايه تبادل منافع و «اخلاق انتفاعي» استوار است و رعايت حقوق بشر تا بدانجا تضمين دارد كه پاي سود متقابل در ميان باشد، در اسلام چنين فلسفه اي فاقد ارزش است. نظام تربيتي اسلام، همانگونه كه اشاره شد، بر پايه تقرب به خدا و جلب رضاي اوست كه زير بناي روابط انساني است و سود متقابل، نژاد، رنگ، زبان و مليت در آن دخالت ندارد.
امام صادق (ع) مي فرمايد: براي خدا با خلق خدا معاشرت كن، نه براي بهره خود از دنيا و طلب جاه و از روي رياكاري و شهرت طلبي.
حب و بغض و تولي و تبري نيز بر اين محور دور مي زند. به بيان امام صادق (ع) يكي از استوارترين رشته هاي ايمان آن است كه براي خدا دوست بداري، براي خدا دشمن بداري، براي خدا بدهي و براي خدا ندهي.
به تعبيري، محور روابط انساني در اسلام، «با خدا در ميان خلق بودن است؛ نه بي خدا با خلق بودن» يا به قول فلاسفه: «سفر الي الخلق مع الحق» به عبارت ديگر، زندگي اجتماعي هدف نيست، وسيله است و جامعه آرماني آن است كه در آن خدا پرستيده شود.
علي (ع) در نامه تربيتي خود به فرزندش امام حسن (ع) مي نويسد: پسرم! نفس خويش را ميزان روابط خود با ديگران قرار ده و آنچه براي خود مي پسندي براي ديگران بپسند و آنچه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند و ستم مكن همانگونه كه دوست نداري بر تو ستم كنند و نيكي كن همچنانكه دوست داري به تو نيكي كنند و آنچه را براي ديگران زشت مي داني براي خود زشت بدان.
ب) روابط انساني:
مقصود از روابط انساني، نوع ارتباطي است كه يك مسلمان بر اساس حقوق و ملاحظات انساني و قطع نظر از اشتراك در عقيده، با همنوع خود دارد. اصول اين روابط عبارتند از: 1- انسان دوستي 2- هدايت 3- عدل عمومي 4- حقوق ويژه انسان 5- حسن معاشرت
1- انسان دوستي: در جوهره اديان الهي محبت نسبت به انسانيت نهفته است و اساس تربيت اجتماعي اسلام انسان دوستي است. از ويژگي هاي تربيت اسلام اين است كه انسان را از آن حيث كه انسان است و در پرتو محبت الهي و بدون هيچگونه خصوصيت ديگر، هدف نيكي و هدايت و تربيت مي داند و سعادت انسان ها را به نحو عموم در دستور كار خويش دارد
. بدين لحاظ مي توان گفت تمام انسان ها بدون استثنا به عنوان مخلوقي كه خداوند شايسته كرامت، امانت خود دانسته و براي سعادتشان پيامبران را فرستاده كه در هدايتش بكوشند. در پيشگاه خدا بكسانند و چيزي كه آنان را از يكديگر ممتاز مي كند ميزان اعتقاد و عمل آنها است كه به حسن يا سود اختيار خود برگزيده اند؛ ملاك حب و بغض عمل نيك يا بد آدمي است با توجه به اين اصل پيامبر اكرم (ص) مردم را به دنده هاي يك شانه تشبيه فرمود كه همه يكسانند و در پيشگا حق برابر.
2- هدايت: محبت نسبت به انسان از اين فراتر رفته، عطوفت اسلامي در قالب هدايت و رحمت شامل آحاد بشر مي شود.
3- حقوق ويژه ي انساني: علاوه بر حقوق عامه كه بدان اشاره شد يك دسته حقوق ويژه ي انسان هم هست، نظير حق پدر و مادر، خويشاوندان، مهمانان و ... كه در منابع اسلامي بدان توجه شده است و در سيره ي رهبران ديني نمونه هايي از آن وجود دارد.
4- حسن معاشرت: حسن اخلاق و معاشرت از ديگر شيوه هايي است كه اسلام به عموم انسانها توصيه مي كند. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: شما نمي توانيد با دارايي خود مردم را زير پوشش آوريد، پس با اخلاقتان آنان را پوشش دهيد. امام علي (ع) مي فرمايد: كسي كه به مردم رحم نكند از رحمت خداوند بي نصيب است.
ج) روابط ايماني:
روابط ايماني فراتر از روابط انساني است و اسلام علاوه بر اصول ياد شده و روابط انساني اصول ديگري را متفرع بر مشاركت اعتقادي عنوان ساخته است كه بر اساس آن حقوق و مسئوليت هاي ويژه اي مطرح مي شود.
د) موارد قطع رابطه:
چنانكه گفتيم فلسفه روابط در اسلام تحقق اهداف الهي و انساني است و دو اصل تولي و تبري بر اين فلسفه مبتني است. بدين لحاظ، هرگاه روابط موجب تضعيف جبهه حق شود يا از قبيل رابطه ظالم و مظلوم باشد و يا باعث انتقال خلق و خوي ناپسند افراد شود، بايد از آن پرهيز كرد. آيات برائت در قرآن و توصيه روايات به قطع ارتباط شامل مواردي است:
قرآن خطاب به مسلمانان مي گويد: اي گروه با ايمان كسي از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به تمسخر گرفته و يا بازيچه قرار داده اند، دوستان خود نگيريد و از خدا بترسيد اگر ايمان داريد.