بخشی از مقاله
چکیده
موضوعات اخلاق و تربیت بسیار گسترده است. هدف از این مقاله بررسی هریک از روشهایی که برای اجرایی کردن اخلاق و تربیت اسلامی به کار رفته است و به دنباله آن به این نتیجه رسیدیم که: مهمترین فایده علم اخلاق تغییر و تحول در روح آدمی است. اخلاق دارای دو جنبه است: جنبه فضیلت و جنبه رذیلت. اخلاق به انواع گوناگون تقسیم میشود: فردی و اجتماعی، عام و خاص، فیلسوفانه، عارفانه و حدیثی. اخلاق قابل تغییر است، ممکن است از فضیلت به رذیلت و یا بعکس تبدیل میشود. راه های کسب فضایل و رذایل اخلاقی گسترده است. اخلاق دارای چهار اصل است: حکمت، عدالت، شجاعت و عفت. مهمترین مسأله ای که هرانسانی با آن روبروست مسأله تربیت است. اگر تربیت را با مفهوم وسیع آن در نظر بگیریم باید گفت: هدف آفرینش همه موجودات هستی، - - تربیت - - میباشد. در تربیت اسلامی نه فرد به تنهایی مورد نظر است نه جمع، بلکه هر دو در برابر هم مکلف و مسؤلند. تربیت را »آشکارکردن استعدادها و به فعلیت رساندن قوای درونی به منظورمِیل وهدف معین« معرفی کرده اند. اهداف تربیت: تقوا، تعلیم حکمت، پرورش روح عدالتخوهی و... است. رابطه تربیت و اخلاق عموم خصوص مطلق است.
واژگان کلیدی: اخلاق، تربیت، اسلام.
مقدمه
اخلاق جمع خُلق به معنای خُلق و خوی است همچنین به معنای عادت، رویه و سجیه آمده استدو کلمه خَلق»صورت« و خُلق»سیرتاز«یک ریشه اند، خَلق شکل ظاهری و ساختمان طبیعی انسان است و مراد از خُلق شکل نفسانی و معنوی انسان است - عمید، - .1363 خُلق بر دو گونه است:یا پسندیده و مطلوب است یا ناپسند و نامطلوب. به عنوان مثال؛راستگویی و دروغگویی دو نوعاز خُلق و صفت هستند که به ترتیب صفات پسندیده و ناپسند هستند. صفت پسندیده را »فضیلت« و صفت ناپسندرا»رذیلت« میخوانند.اخلاق از جمله مفاهیم علمی است که از ملکات و فضایل و رذایل اخلاقی و ریشه ها و آثار آن سخن میگوید. به عبارت دیگر علم اخلاق، آگاهی به عوامل تهذیب است. به این معنا که انسان به وسیله علم اخلاق فضایل و رذایل را میشناسد و با به کار بستن این علم، نفس خود را پاک کرده و کم کم بر محاسن و مکارم اخلاق دست می یابد.
مرحوم علامه طباطبایی - ره - می فرماید:علم اخلاق علمی است که از ملکات انسان که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی است صحبت میکند و او را به فضایل و رذایل اخلاقی آشنا میسازد تا بتواند صفات فاضله را کسب کند و از زذایل اخلاقی بپرهیزد - اکبری، . - 1390واژه تربیت در لغت و قرآن از ریشه رَبَو و یا ربَباقاشتقیافته است، رَبَوَ در لغت به معنای فزونی و زیادتی است که در فرهنگ لغت معجم مقائیس اللغه همچنین آمده است. در قرآن نیز واژه تربیت و تزکیه از نظر لغوی دارای معنی مشابهی هستند، ولیکن در عین حال واژه تزکیه را در مورد جنبه های روحی و واژه تربیت را در مورد جنبه های جسمی انسان به کار برده است.. - بهشتی،. - 1387پروردن، رشد، پرورش دادن و به کسی ادب و اخلاق یاددادن نیز آمده است - عمید،. - 1363
و در اصطلاح به معنای بر انگیختن و فراهم آوردن موجبات رشد و پرورش و شکوفایی تمامی استعدادها، تونایی ها و قابلیت های انسان به منظور رسیدن به کمال و سعادت مطلوب است - بهشتی،. - 1387»تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.« این تعریفحاکی از این مطلب است که اولاً انسان دارای استعدادهای نهفته ای است که تا تربیت صحیح نباشد این استعدادها مورد بهره برداری قرار نمیگیردثانیاً. کلمه انسان نشان میدهد که موضوع تربیت مطابق اخلاق، انسان است نه حیوان، آنها قابل تربیت هستند ولی علم تعلیم و تربیت ربطی به آموزش و پرورش حیوان یا درخت نداردثالثاً. عبارت »در جهت مطلوب« نشان میدهد که تربیت دارای قصد و هدف است و یک عمل غیر عمدی و تصادفی نیست - عروتی موفق، . - 1382
روش تحقیق:
در این مقاله از روش کاتبخانه ای استفاده شده است که توصیفی از نوع تحلیل اسنادی است. برای این تحقیق از انواع منابع اصیل اخلاقی و تربیتی و فرهنگ نامه ها و... مورد استفاده قرار گرفته است و به این روش است که با تحقیق در معنای لغوی و اصطلاحی و ریشه اخلاق و تربیت و مطالعه کتاب های مرتبط و گزیده برداری از ادراکات و دیدگاهات نویسندگان به این نتیجه رسیدیم که:اولاً تفاوت اخلاق و تربیترا بیان میکنیم، دوماً مانور کلی و مشخص برای هر کدام سوماً روشهای اجرایی کردن هر دو باهم و در کنار هم که چقدر برای روابط افراد جامعه و پیشرفت خود جامعه مفید است.
متن اصلی:
با توجه به تاکید های فراوان قرآن و روایات بر تزکیه و تهذیب نفس، اهمیت پرداختن به مسائل اخلاقی و جایگاه علم اخلاق بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا اصلاح انسانها و جوامع بشری، و نجات آنان از مشکلات و معضلات و مفاسد اجتماعی، در پرتو ترویج اخلاق به معنای واقعی تحقق خواهد یافت.مهمترین فایده علم اخلاق، هدایت اراده انسانها به سوی خوبیها و کمالات و تحقق فضایل انسانی و دوری از پلیدیها و رذایل است؛ از این رو بعضی علمای بزرگ علم اخلاق، مهمترین فایده این علم را تغییر و تحول روح آدمیان ذکر کرده اند - اکبری،. - 1390اکنون که با معانی، مفاهیم، تعریف و هدف علم اخلاق آشنا شدیم به سراغ دید گاه های بزرگان علم اخلاق میرویم:
.1سود رسانی: عده ای ملاک فضیلت اخلاقی را دیگر خواهی و رساندن سود به دیگران دانسته، معتقدند که هر فعلی که، هدف و غرض آن منفعت و نگاه به خود باشد، غیر اخلاقی و در صورتی که از روی خود خواهی انجام نپذیرد، اخلاقی است.
.2قصد انجام وظیفه: برخی، مانندکانت، معتقدند که ملاک در فعل اخلاقی، آن است که از وجدان سرچشمه گیرد؛ لذا آن تکالیف و مسؤلیتهایی که وجدان بر عهده انسان گذاشته و غرض در انجام و ادای تکلیف، خود آن تکلیف است،نه چیز دیگر، فعل اخلاقی شمرده می شود و هر فعلی که چیز دیگری در آن دخالت داشته باشد، هیچ گاه نمیتواند فعل اخلاقی به شمار آید.
.3نوع دوستی : بعضی دیگر، فعل اخلاقی را فعلی میدانند که ناشی از » احساسات نوع دوستانه « باشد و با توجه به این که در انسان، غریضه نوع دوستی و عاطفه گرایی بسیار نمود و ظهور دارد، ضامن اجرای فعل اخلاقی در خود انسان است.
.4نفع طلبی: بعضی، مانند: برتراند راسل، نفع طلبی هوشمندانه و دور اندیشانه را ملاک فضیلت اخلاقی دانسته اند و عده ای نیز زیبایی روحی را ملاک اخلاقی دانسته اند؛ البته رویکرد های دیگری در این زمینه وجود دارد.
از نظر شهید مطهری، بیشتر این نظریه ها، در صورتی صحیح اند که یک اعتقاد مذهبی پشت سر آنها باشد؛ زیرا خدا سر سلسله معنویات و پاداش دهنده کارهای خوب است. احساسات نوع دوستانه، که خود امری معنوی است، وقتی در انسان ظهور و بروز میکند که انسان در جهان،قایل به معنوّیاتی باشد؛ یعنی انسان با اعتقاد به خداست که میتواند انسان هارا دوست داشته باشد و این احساسات نوع دوستانه در او ظهور و بروز می یابد. اعتقاد مذهبی پشتوانه مبانی اخلاقی است. آن که اخلاق را از مقوله زیبایی و نیز زیبایی را، زیبایی معقول و معنوی میداند، درست می اندیشد. اگر ما به یک حقیقت و زیبایی مطلق و معقول ومعنوی به نام خدا قایل نباشیم،نمی توانیم به زیبایی معنوی دیگری معتقد باشیم؛ یعنی زیبایی معنوی روح، یا زیبایی معنوی فعل، وقتی معنا پیدا میکند که ما به خدا اعتقاد داشته باشیم - مطهری،. - 1389
از نظر اسلام فضیلت فعل اخلاقی، به تأثیر گذاری آن فعل در رسیدن به کمال انسانی بستگی دارد؛ از این رو هر فعلی که در بازسازی روح آدمی و وصول به کمال نهایی تأثیر میگذارد، فضیلت، و در غیر این صورت، رذیلت اخلاقی شمرده میشود؛ البته باید توجه داشت که مراد و مقصود، آن فعلی است که با اراده و اختیار آدمی انجام بپذیرد - اکبری، . - 1390اخلاق فردی و اجتماعی: بعضی معتقدند تمام اصول اخلاقی بازگشت به مناسبات خاص اجتماعی انسان با دیگران میکند به طوریکه اگر اجتماعی اصلاً وجود نمیداشت و هر انسانی کاملاً جدا از دیگران می زیست و هر فرد، بی خبر از وجود دیگران زندگی میکرد،»اخلاق«اصولاً مفهومی نداشت، زیرا غبطه و حسد، تواضع و تکبر، حسن ظن، عدالت و جور، عفت، سخاوت و بخل و امثال اینها همه از مسایلی است که فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران مفهوم دارد. بنابراین انسان مِنهای اجتماع با انسان مِنهای اخلاق همراه خواهد بود. ولی عقیده ما در اینکه باید اعتراف کرد که بسیاری از فضایل و رذایل اخلاقی با