بخشی از مقاله
چکیده
در این تحقیق تاثیر تربیت دینی بر اخلاق فردی و اجتماعی دانش آموزان مقاطع سوم تا پنجم دوره ابتدایی مورد ارزیابی قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته، مرکب از متشکل از دو سطح - اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی - که بین 101 نفر از والدین دانش آموزان مقاطع سوم تا پنجم ابتدایی - 9 الی 11 سال - و در حال تحصیل در استان چهارمحال و بختیاری - حوزه شهرستان شهرکرد - که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند؛ تقسیم گردید.
تحقیق حاضر به روش توصیفی- ارزشیابی صورت پذیرفته و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی که شامل آزمون t همبسته بوده؛ استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، مولفه های اخلاق فردی و اجتماعی در فرزندان مورد مطالعه ارتقای بسزایی نسبت به قبل از تعلیم و تربیت مبانی دینی داشته است. به عبارت دیگر آموزه های مذکور منجر به رشد تربیت اخلاقی با رویکرد فردی و جمعی در کودکان شده است.
مقدمه
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد; ساختار وجودی انسان به گونه ای است که او را به سوی خدا هدایت می کند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مند بوده و به فرموده پیامبر اکرم - ص - ، کلُ»مولودٍیولدُعَلیالفِطرهِ ; « هر نوزادی با فطرت خدایی زاده می شود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمی کند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم جامعه مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد
بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژه ای مبذول گردد تا تفکر دینی وی شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند
این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است. یکی از مباحثی که دستاندرکاران حوزه تعلیم و تربیت دینی باید به طور گسترده با آن آشنایی پیدا کنند، نحوه استنباط کودکان در سنین مختلف، از موضوعات و مفاهیم تربیتی است.مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری و از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان بوده که در پرتو آن، فرد به سعادت مطلوب نائل می آید.
انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که به عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست پیدا نماید. پیامبر اکرم - صلی االله علیه و آله و سلم - غایت تربیت انسان را طاعت و بندگی خداوند می داند که از راه علم به اوامر الهی و اطاعت خالصانه آنها به دست می آید؛ به طوری که می فرماید : »مردم! شما در راه سعادت نشانه هایی دارید؛ دنبال آنها را بگیرید و مقصد و نهایتی دارید؛ بکوشید تا بدان برسید«
پیامبر - صلی االله علیه و آله و سلم - در جای دیگری می فرماید: »در تحصیل علم بکوشید که فراگرفتن آن خوبی و گفت و گویش تسبیح و کاوش در آن جهاد و آموختن آن به جاهل صدقه و نشرش باعث قرب است« - همان، ص. - 54 و می فرماید : »علم، وسیله طاعت، عبادت و شناسایی خداست
امام علی - علیه السّلام - در خطبه 198 نهج البلاغه هدف غایی تربیت را تقوا و پرستش خداوند می داند. امام حسین - علیهالسّلام - کمال عقل را پیروی از حق و نهایت سعادت را ایمان و مبارزه با باطل و لقای پروردگار اعلام می دارد
غزالی در این خصوص می نویسد: »کار انسان، طلب سعادت است و سعادت وی، در معرفت خدای تعالی است و معرفت خدای تعالی وی را به معرفت صنع خدای تعالی حاصل آید؛ و آن جمله ی عالم است. معرفت عجایب عالم وی را از راه حواس حاصل می آید«
خواجه نصیرالدین طوسی می نویسد: کمال آدمی در این است که با استفاده از امکاناتی که انسان دارد، به درک معقولات و به حد تمیز قبیح از جمیل برسد و به یاری اندیشه و از روی اراده، ممدوح را بر مذموم اختیار کند
ابوعلی سینا نیز هدف غایی در تربیت انسان را پاک کردن نفس از اخلاق بد به وسیله عبادت الهی، کسب علوم و معارف و قرار گرفتن انسان در سعادت راحت مطلق بدون رنج و الم می داند
تربیت دین محور شکوفا کردن قوای انسان به طور متعادل و در چارچوب ارزش های الهی است که در نهایت سعادت دنیوی اخروی را تضمین می نماید«
»اخلاق « صفت فعل اختیاری است و به افعالی اخلاقی گفته می شود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد. ویژگی دیگر فعل اخلاقی آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجه ای است که با انجام آن کار عاید انسان می شود; مانند انجام کارهای شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که برای کسب رضای خدا صورت می گیرد
از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی مبتنی بر اصول و قواعد بنیادین دینی است. بایدها و نبایدهای اخلاقی از نظر اسلام، بر معیار اندیشه ها و باورهای مسلم اسلامی قابل تبیین است; یعنی: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامی را بشناسد و قلبا به آن ها ملتزم شود، سپس به ارزش های اخلاقی ناشی از آن عمل نماید. بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است; به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است; زیرا بخشی از گزاره های دینی که عبارت از اندیشه های بنیادین دین می باشد؛ خارج از معیارهای اخلاقی است. اما گزاره های اخلاقی عموما داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقی است. تربیت دین در تمام جنبه ها، اعم از اعتقادی، رفتاری و عاطفی، فراگیرتر از تربیت اخلاقی است
منظور ما از تربیت دینی چیزی جز تربیت اسلامی نیست و مهم ترین وظیفه مربیان کودک ، اعم از والدین و معلم، این است که متربی را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینی و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. از این رو، بر مربی لازم است که به دور از هرگونه فشار بر متربی زمینه رشد و شکوفایی استعدادهایی فطری و بالقوه او را فراهم سازد.تاکید بر تربیت دینی، اخلاقی و بهبود رفتار کودکان از این جهت اهمیت دارد که آن ها در آینده ای نه چندان دور مسئولیت اداره جامعه را بر عهده خواهند گرفت و اگر این تربیت درست اتفاق بیفتد می توان امیدوار بود که آیندگان نیز در انتقال آن ارزش ها به نسل بعد موفق باشند؛ در این باره درونی کردن ارزش ها می تواند به این هدف بزرگ جامه عمل بپوشاند
با این وصف از دغدغه های موجود، عدم تحقق تربیت در ابعاد مختلف بوده که عامل اساسی آن، فهم نادرست از دین، عمل نکردن به فرمان های دینی یا نادرست معرفی کردن آن است از سوی دیگر اثر بخشی نامطلوب آموزش های ارائه شده تا جایی است که متخصصین را برآن داشته تا با استعانت از روش های اسلام محور این خلاء را جبران نمایند؛ بنابراین نظام تعلیم و تربیت موظف است با تدوین اصول راهنمای عمل و روشهای مؤثر و متناسب باوضعیت بومی و دگرگونیهای محیطی، مربیان را در تربیت اخلاقی یاری کند؛ زیرا پویایی هر نظام تربیتی در این است که اصول، روشها و کارکردهای خودش را از حالت ایستا خارج کند و بتواند خواسته هایش را متناسب با دگرگونیهای محیطی، شاداب و زنده نگه دارد
از آنجایی که شخصیت فرزندان از همان دورهی کودکی و خردسالی، تکوین مییابد؛ لذا ابزارها و شیوههای گوناگونی در جهت تربیت فرزند با رویکرد های متنوع در علوم تربیتی و به خصوص در متون دینی وجود دارد. با عنایت به این که موضوع دین، رفتارهای اختیاری و ارادی افراد میباشد، بنابراین، راهکارهای تربیت و کنترل رفتار افراد نیز جزء حوزهی مباحث دینی بهحساب میآید. به عبارتی هدف آموزه های دینی، هدایت و مهار رفتار و اعمال انسانها در چارچوب دین میباشد و از این رو، »دین« قلمرو هدایت، تربیت و تنظیم رفتار کودکان را نیز در برمیگیرد؛ زیرا که احکام دینی، مبتنی بر مصالح و مفاسد است و هر یک از دستورات دین و تکالیف شرعی، همانند واجبات و محرمات دارای آثار تربیتی است
در رابطه با تأثیر آموزه های دین محور - با تاکید بر تربیت و پرورش دینی - بر ابعاد اخلاقی، پژوهشهای متعددی انجام گرفته ؛ در این قسمت از بحث به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم.