بخشی از مقاله
جنگل
مقدمه
جنگل ، هديه خدايي و نخستين دوست بشر به شمار ميرود. هيچيک از پديدههاي طبيعت به اندازه جنگل در زندگي آدميان نقش اساسي و سازنده ندارند. انسان آغازين تنها در پناه جنگل توانست به حيات و توليد نسل خود ادامه دهد، او نيازمنديهاي روزانه خود را از جنگل بدست ميآورد. بدين سان احترام به درختان و احساس دوستي نسبت به آنها پديدهاي است که منشا بسيار ديرين در پندار انسانها دارد و افسانههاي کهن اقوام و ملل مختلف جهان ، سرشار از اساطير گياهي است.
جنگل در سرزمين کهن ايران
در ادبيات سرزمين ما ، سرو کاشمر شهرت بسيار دارد و مردم معتقد بودند که زرتشت پيامبر آن را با دست خود کاشته است. در بسياري از متون کهن راجع به اين سرو مطالب فراوان نگاشته شده، از جمله در تاريخ بيهقي و معجمالبلدان از علاقه ايرانيان به سرو کهن کاشمر سخنان بسياري به ميان آمده است. ابوريحان بيروني هر يک از برج هاي شمسي را منتسب به درختان معيني دانسته، مثل حمل (فروردين) ، هرکشتي که آب نيايد و آنکه تخم ندارد، ثور (ارديبهشت) ، درختان بلند و ميوههاي شيرين.
جنگل چيست؟
جنگل به مجموعه درختاني اطلاق ميشود که قطعهاي از زمين را اشغال کرده باشد و دانشمندان علم جنگلباني صفات و خصوصيات بارزي براي جنگل قائل هستند تا بتوان آنها را از ساير نباتات موجود و مورد استفاده بشر در روي زمين تميز داد. سه بعد عمده صفات مشخصه جنگل عبارتند از:
زيست شناسي: از نظر زيست شناسي بايد گفت که جنگل به مانند يک اجتماع نباتي است که در تحت عوامل محيط متعادل يا کم و پيش ثابتي قرار دارد.
اقتصادي: چوب که از محصولات اصلي جنگل است، وقتي درخت قطع شود، برخلاف املاک زراعي ، بهره و سرمايه يکدفعه بدست ميآيد. براي اينکه مقدار چوبي را که صد ساله در جنگل توليد ميشود بتوان به حال ثابت نگهداشت، بيآنکه در آن کاهشي روي دهد، نظم اقتصادي بايد به مرحله اجرا درآيد و فقط در جنگلهايي که طبق اصو
ل منظمي بهره برداري ميشود، ميتوان از سرمايه ، بهره ساليانه بدست آورد.
قضايي: چون جنگل خود بخود تشکيل يافته و بدون دخالت بشر توليد مثل کرده و به زندگي خود ادامه ميدهد، مالکيت خصوصي در آن مصداق پيدا نميکند و جزء ثروت عمومي هر کشوري به شمار ميرود.
تلاش زاييده نياز است.
احتياج عمده درخت به نور است و آب و خوراک ، شاخههاي زيرين درخت که مانند شاخههاي فوقاني آن در معرض تابش آفتاب نيستند، تلاش بيشتري کرده و از شاخههاي بالاتر تجاوز ميکنند و خود را به آفتاب ميرسانند، به همين دليل شاخههاي پايينتر روشنتر بوده و تاج درختان شکل مخروطي يا کروي به خود ميگيرند. حال دو عدد بذر درخت را در نظر بگيريد که مجاور هم در يک موقع به زمين افتاده و شروع به روئيدن کنند، اگر اين دو بذر هر دو از يک درخت بوده و نيروي آنها يکسان باشد، روئيدن آنها بهم برخورد ميکند و بر يکديگر سايه مياندازد و ناچار هر يک خود را به سمتي که نور کافي دريافت کنند، متوجه ميسازد.
تاثيرات جنگل
اثر جنگل در آب و هوا
جنگل هوا را معتدل ميکند، بر بارندگي ميافزايد، از آسيب بادهاي سخت ميکاهد، هواي پيرامون خود را پاک و آن را براي تنفس مناسب ميکند. جنگل از گرماي پيرامون خود ميکاهد، زيرا اولا درخت براي تبخير آب خود نياز به حرارت دارد که آن را از هواي پيرامون خود ميگيرد، دوم اينکه برگها و شاخههاي درختان ، خاک جنگل را در برابر تابش مستقيم خورشيد پناه ميدهد و آن را سردتر نگه ميدارد.
اثر جنگل در بارندگي
جنگل از گرماي هواي پيرامون خود ميکاهد و چون هر چند هوا سردتر شود، کمتر ميتواند بخار آب را در خود نگه دارد، بنابراين هواي پيرامون جنگل زودتر اشباع ميشود. جنگل مانند کوهستان مانعي در مقابل ابرها بوجود ميآورد و باعث افزايش بارندگي ميشود، بدين ترتيب هرگاه جريان هوايي که در آن بخار آب موجود باشد، در نزديکي سطح زمين با جنگلي مصادف شود، به ارتفاعات بالاتر صعود ميکند و سپس بطور ناگهاني منبسط شده، سرد شده و در نتيجه اشباع ميشود و ميبارد.
اثر جنگل در جلوگيري از زيان بادهاي سخت
بادهاي سخت چون به جنگل برخورد ميکند، ناتوان شده و از تندي و نيروي آنها کاسته ميشود.
اثر جنگل در حفظ خاکها
جنگل به دلايل زير از فرسايش خاک يعني شسته شدن خاک بويژه در دامنههاي تند جلوگيري ميکند:
سرعت جريان آب در سطح خاک جنگل کمتر است.
چون مقدار آبي که در خاک جنگل نفوذ ميکند بيشتر است، پس مقدار آبي که در سطح خاک جريان مييابد، کمتر است.
ريشههاي درختان ، بوتهها و گياهان کوچک بويژه ريشههاي سطحي ، ذرات خاک را به يکديگر پيوستگي داده و از لغزش آنها جلوگيري ميکند.
اثر جنگل از لحاظ زيبايي مناظر
اثر جنگل از لحاظ زيبايي مناظر بر هيچکس پوشيده نيست. مقايسه کوهستانهاي خرم شمال ايران با بيابانها و کوههاي خشک جنوب البرز ارزش جنگل را آشکار ميسازد.
نابودي جنگلها
هر جنگلي براي خود يک جامعه زنده به حساب ميآيد و اگر اين جامعه نباتي تنها از طريق عوامل طبيعي مورد تهديد قرار گيرد بنا به طبيعت و سرشت خويش ، قابليت ترميم خرابي و تجديد و احياي جامعه خود را دارد، مگر اينکه انسان ندانسته به کمک عوامل طبيعي تخريب بشتابد. در اين صورت جامعه نباتي که محصول فعاليت طبيعي بوده و به يکباره و يا به تدريج از بين ميرود و اميدي براي تجديد حيات آن در مدت محدود نخواهد بود. يکي از شناختهترين عوامل طبيعي تخريب جنگلها ، باد ميباشد.
تاتير عوامل طبيعي در نابودي جنگلها
تاثير باد
بادي که ميوزد مخرب نيست، ولي همين که سرعت باد از حد متعارف بگذرد، قدرت تخريب پيدا ميکند. بادهاي گرم و سوزان بخصوص در نواحي گرمسيري و حاره بسيار مضر ميباشد و موجب تبخير و تعريق زياده از حد برگها و حتي خود درختان ميشوند و گاهي ممکن است برگها را سوزانيده و درختان را بخشکاند. خسارت بادهاي شديد به نسبت نيروي باد و طرز عمل آن و طبيعت نبات جنگلي متفاوت ميباشد. بادهاي تند سبب شکسته شدن و ريشه کن شدن و حرکت دادن ريشههاي درختان ميشوند.
تخريب بادهاي سخت و تند ، آسيب جدي به جنگلها و مزارع وارد ميکند که انسان نابخردانه به ياري عوامل تخريب طبيعي برخيزد و چنين روش ناهنجار در راستاي تاريخ بخصوص چند صد سال اخير بويژه در دوران معاصر در پيرامون کويرهاي ايران و استانهاي خوزستان ، فارس ، کرمان ، يزد و ... صورت گرفته است. قطع درختچههاي کويري براي تهيه سوخت و زغال در طي صدها سال موجب گسترش کوير و پيشروي آن به سوي شهرها شده و بسياري از مزارع سرسبز خرم و روستاهاي آباد که روزگاري تپش زندگي در فضاي آنها موج ميزد به کام کوير فرو رفته است.
تاثير گرماي شديد
حرارت زياد در سالهاي خشک سالي ، عناصر نوزاد جنگلها را دستخوش آسيبهاي جدي ميکند. گاهي آنها را ميسوزاند و از بين ميبرد و زادآوري آنها را مشکل ميکند.
تاثير يخبندانها
يخبندانهاي زودرس پاييزه و همچنين يخبندانهاي دير رس بهاره به طرق گوناگون آسيبهاي جدي به درختان جنگلي وارد مينمايد.
تاثير خشکيها
خشکي که در اثر عوامل جوي (نقصان بارندگي) پديد ميآيد، سبب ميشود که حرارت شديد تابش آفتاب بر تبخير رطوبت خاک بيفزايد و ميزان ذخيره آن را در خاک تقليل دهد. اين خطر بيشتر در نواحي که بارندگي ساليانه آن کم است خودنمايي ميکند.
بارانهاي شديد
باران اگر به فواصل نامنظم و به صورت رگبار تند و شديد ببارد، سبب دريدگي برگها ميشود، بخصوص اگر توام با وزش باد تند باشد، خطر تخريب بيشتر خواهد بود.
سيلابها
در صورتي که زمين جنگل در حالت طبيعي خود يعني اسفنجي و متخلخل باشد، آبهاي ناشي از بارندگي شديد به زمين فرو ميروند و از جريان يافتن غير عادي آن در سطح زمين که خود مقدمه پيدايي سيل است جلوگيري ميکند. و اگر اين حالت طبيعي زمين جنگل بر اثر انگيزههاي غير طبيعي بخصوص از طريق چراي دام از بين رفته باشد، آبها در سطح زمين راه افتاده و موجب سيل ميشود و مهمترين خسارت سيل به جنگلها ميرسد، بخصوص جنگلهايي که در قسمتهاي زيرين دامنه کوهستانها واقع شدهاند.
عوامل انساني تخريب جنگلها
چراي دام
زيانهاي وارده به جنگلها از راه چراي دام سابقه طولاني دارد. از روزگاري که اقتصاد شباني زير بناي تکاملي جامعه را تشکيل ميداد و اشتغال به امور دامداري و نگاهداري دام از معتبرترين و سودآورترين رشتههاي سرمايه گذاري عصر فئوداليسم شناخته ميشد، زمينههاي تخريب جنگلها از طريق چراي دام فراهم گرديد و چراگاههاي جنگلي ايران به عنوان غنيترين منابع علوفهاي در دسترس دامها گذارده شد. زيانهاي ناشي از چراي دام در جنگلها شامل موارد زير است:
رفت و آمد مدام دام در جنگلها ، باعث فشردگي خاک و خرابي وضع فيزيکي خاک ميشود. به اين ترتيب آب باران به جاي آنکه در خاک فرو رود در سطح زمين جريان پيدا ميکند در چنين اراضي رويش دانههايي که بر روي زمين ريخته شده دشوار و در بعضي حالات غير ممکن ميشود.
چراي دام باعث ميشود که تبديل مواد آلي زنده به لاش برگ صورت نگيرد و افراط در چراي دام ، پوشش گياهي را از عرصه جنگل حذف ميکند و خاک جنگل عريان و بدون محافظ ميماند و به تدريج دچار فرسايش ميشود.
در دامنههاي کوهستانها که خاک عملا در معرض ريزش قرار دارد، تردد دامها سبب تشديد ريزش خاک و قطعات سنگي ميگردد و فشار وارده از تصادم اين ريزشها به درختان موجب زخمي شدن پوست آنها ميشود.
دامها با جويدن پوست و ساقههاي درخت ، آنها را زخمي کرده و زمينه تسهيل نفوذ و رخنه آفات و بيماريهاي گياهي را تدارک ميبينند.
حريق
آتش سوزي در جنگلها نيز از عوامل مخربي است که قدمتي برابر با زيست اجتماعي انسانها دارد. منتها از نظر ميزان خساراتي که به بار ميآورد در کشورها و مناطق مختلف و نوع جنگلهايي که آتش سوزي رخ ميدهد متفاوت ميباشد. حريق در جنگلهاي سوزني برگ به سبب سرعت و قابليت اشتعال خسارتي را که به ارزش تجاري درختان وارد ميآورد، به مراتب سنگينتر از درختان پهن برگ ميباشد و جاي خوشبختي است که بيشتر جنگلهاي ايران از نوع پهن برگ ميباشد. حريق در صورت وسعت و شدت و تکرار در يک جنگل سبب تغيير ارزش کيفي گونهها ميشود و به ظهور گونههاي پست و نامرغوبي ميانجامد که از نظر تجاري فاقد ارزش ميباشند.
جنگل باراني
اين نوع زيستگاه به صورت نوار ممتدي روي قارهها در فاصله ميان مدار راسالسرطان و مدار راسالجدي قرار دارد. از لحاظ موقعيت جغرافيايي ناحيه ، بيشترين مقدار انرژي آفتاب با دامنه تغييرات محدود در طول سال به اين مناطق ميرسد. همچنين به علت حرکت صعودي اتمسفر مقدار بارندگي سالانه بسيار زياد و نوسان آن بسيار محدود است. مجموع نزولات جوي سالانه حدود 2000 ميليمتر و کم بارانترين ماه سال دست کم داراي 120 ميليمتر بارندگي است.
مشخصات پوشش گياهي
در مناطق مختلف اين زيستگاه ارتفاع درختان بين 30 تا 40 متر است. تنها در مناطق محدودي ارتفاع بيشتر يا کمتر از اين اندازه است. تاج درختان بسيار فشرده است. بطوري که مقدار بسيار اندکي از نور آفتاب به لايههاي پاييني جنگل ميرسد. شدت تابش نور آفتاب و سطح خاک اين جنگل 100/1 شدت نوري است که بر لايه بالاي تاج جنگل ميتابد.
لايه درختي علاوه بر انبوهي و فشردگي از لحاظ ترکيب گونههاي تشکيل دهنده بسيار متنوع است و از اين نظر با انواع ديگر جنگلها تفاوت اساسي دارد. براي مثال در جنگلهاي پر باران برزيل گاهي در سطح 2 کيلومتر مربع 300 گونه درختي وجود دارد.
در لابه لاي درختان مرتفع اين جنگلها ، گياهان بسياري از گروه بالارونده و پيچنده ميرويند که جزء گياهان طفيلي نيستند. اين گياهان از ساقه و تنه درختان به عنوان تکيه گاه استفاده ميکنند و براي استفاده از نور خود را به لايههاي بالاتر از تاج جنگل ميرسانند.
روي لايه خاک جمع شده در کنار شاخهها و انشعابات تنه درختان ، گونههاي بسياري از ثعلبيان ميرويند که غير طفيلي هستند و گلها و برگهاي آنها منظره زيبايي به جنگلهاي حارهاي ميدهد.
پوشش علفي در جنگلهاي حارهاي بسيار اندک است و به دليل کمبود نور ، تنها برخي از گياهان سايه دوست بين درختان ميرويند و سطح وسيعي از زمين عاري از پوشش علفي است.