بخشی از مقاله
جهاني شدن مديريت و تجارت الكتروني
يكي از مهمترين پيامدهاي جهاني شدن، افزايش رقابت درسطح بين المللي اقتصاد است. زيرا در اين شرايط، همواره با كاهش هزينه هاي حمل ونقل، رشد حيرت انگيز فناوري اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الكترونيك و به حداقل رسيدن محدوديتهاي جغرافيايي و رشد رقابت مواجه خواهيم بود كه درنتيجه كارايي اقتصاد بين المللي افزايش خواهديافت. در اين ميان مي توان گفت مهمترين پيامد جهاني شدن بر اقتصاد كشورها رشد تجارت الكترونيك است.
كه عناصر آن بازار الكترونيك، تبادل الكترونيك داده و تجارت اينترنتي هستند كه مبين ارتباط تنگاتنگ بين فناوري اطلاعات و ارتباطات با فرايندهاي بازار ومديريت است. بنابراين، براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي بايد ابزارهاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و طبق نيازهاي سازمان تامين و راه اندازي شوند. درنهايت آنچه در راستاي تجارت الكترونيك براي مديران داراي اهميت است بسترسازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني توأم با شناخت كافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است.
جهاني شدن پديدهاي است كه بروز آن در عصر حاضر موجب تغيير و تحولات بسياري در زمينههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در عرصه بينالمللي شده و كشورهاي بسياري را به چالش كشاندهاست. به طوري كه بيشك مهمترين و بارزترين وجه تمايز اقتصاد امروز و ديروز جهاني شدن است. جهاني شدن براي بيماريهاي اقتصادي جهان تجويز شده و چنين ادعا ميشود؛ كه جريان آزاد سرمايه، نيروي كار، كالا و اطلاعات بدون دخالت دولت و ديگر شكلهاي مداخله، تنها راه رسيدن به سعادت جهاني است .
در دوران كاپيتاليسم، بازرگانان ناچار بودند، كه كل سرمايه تجاري خود را به دور و نزديك ببرند؛ زيرا بدون وسعت دادن به حوزه فعاليتشان، در رقابت نابود ميشدند. يك شكل ابتدايي جهانيشدن كه امپرياليسم بازرگاني ناميده ميشد؛ شروع به پيوند اقتصاد بخشهاي مختلف جهان به يكديگر كرد.
امروزه تعاريف متفاوتي از مفهوم و واژه جهاني شدن عنوان گرديده است. گروهي از آن به عنوان يك مفهوم عام يعني درهم ادغام شدن بازارهاي جهان در زمينههاي تجارت، سرمايهگذاري مستقيم و جابه جايي و انتقال سرمايه، نيروي كار و فرهنگ در چارچوب نظام سرمايهداري آزاد بازار و نهايتاً سر فرود آوردن در برابر قدرتهاي جهاني بازار ياد ميكنند. گروه ديگري از آن بهعنوان پيروزي نظام سرمايهداري در جهان نام ميبرند. و گروهي از آن بهعنوان وجود رقابتي بيقيد و شرط در سطح جهان بهگونهاي كه كشورهاي غني را ثروتمندتر و كشورهاي فقير را فقيرتر ميكند ياد كردهاند.
گروهي هم از آن بهعنوان عصر تحول عميق سرمايهداري براي همه انسانها نام بردهاند.
با اين همه بايد عنوان كرد كه جهاني شدن از نظر تمامي اين گروهها، حول محور يك مفهوم است و آن اين است كه اين مفهوم بيانگر يك روند مستمر و مداوم پيرامون رقابت ميان قدرتهاي بزرگ، نوآوري، تكنولوژيك، جهاني شدن توليد و مبادله و بهمعناي نوگرايي (مدرنيسم) است. آن چيزي كه امروزه با آن در صحنه بينالمللي مواجه هستيم تفاوتهاي بسيار دارد، همان طور كه در ادبيات
موضوع طرح گرديدهاست، از جهاني شدن بهعنوان، به استقبال يك جهان رفتن، آشنا شدن با فرهنگهاي ديگر و احترام گذاشتن به آرا و نظريههاي ديگران ياد گرديده است. اما روند تحول جديدي كه در دنياي امروز در قالب يك بازانديشي و نظام جديد تعريف مي شود. مفهومي تحت عنوان جهانگرايي است كه به معناي نفي ديگران و نفوذ در فرهنگهاي ديگر در محل برخورد ايدئولوژيها است. در علم معاني بيان، جهاني شدن فرايند كوتاه كردن فاصله ها ،ت
غيير در تجارب زماني و ارائه ماهيت جهاني است.
اين تحول در ابعاد مختلفي در جهان امروز ايجاد گرديده است. در بعد اقتصادي شامل گسترش و يكپارچگي بازارهاي مالي مبادلات تجاري، ايجاد سازمانهاي اقتصادي بينالمللي نظير اكو، نفتا، آس آن، اتحاديه پولي كشورهاي اروپايي (يورو)، ادغام شركتهاي بزرگ توليدي (كرايسلر- دايملر)، در بعد سياسي؛ اين تحول با سقوط نظامهاي تماميتخواه و اقتدارگرايانه گرايش به دموكراسي و تكثر (پلوراليسم) سياسي و احترام به حقوق بشر، بوده است، و در بعد فرهنگي؛ گرايش به سوي ايجاد فرهنگ جهاني با ارزش و معيارهاي خاص و درنهايت در بعد ارتباطات شامل گسترش بيحد و مرز شبكههاي ماهوارهاي و اينترنت در اقصينقاط جهان است.
در بررسي آثار و پيامدهاي جهاني شدن بر اقتصاد بايد براين نكته توجه داشت كه؛ جهانيشدن اقتصاد آثار و پيامدهاي متفاوتي را براي كشورهاي مختلف جهان اعم از توسعه يافته و در حال توسعه داراست. به عبارت سادهتر، علاوه بر تأثير عمومي جهاني شدن بر اقتصاد متناسب با ويژگيهاي ساختاري هر يك از گروهها، كشورها پيامد ويژهاي متناسب با ساختار اقتصادي آنان را در بر دارد.
از يك نظر كلي و عمده ميتوان آثار عمومي جهاني شدن اقتصاد را به صورت زير عنوان كرد:
- افزايش رقابت؛
- وابستگي بيشتر اقتصاد كشورها؛
3 - به چالش كشاندن دولتها؛
- گسترش تقسيم كار بين المللي
در اين ميان يكي از مهمترين پيامدهاي جهاني شدن، افزايش رقابت در سطح بينالمللي اقتصاد است، زيرا در اين شرايط، همواره با كاهش هزينههاي حمل و نقل، رشد حيرتانگيز فناوري اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الكترونيك و به حداقل ر
سيدن محدوديتهاي جغرافيايي و رشد رقابت مواجه هستيم، درنتيجه كارايي اقتصاد بينالمللي افزايش خواهد يافت.در اين ميان مي توان گفت مهمترين پيامد جهاني شدن بر اقتصاد كشورها رشد تجارت الكترونيك است.
تجارت الكترونيك
در دهه هاي اخير سازمانها با شتاب فراواني به سوي بهره گيري از فناوري ارتباطات و اطلاعات در زمينه هاي تجاري و بازرگاني رفته اند. درواقع مي توان علل ورود به تجارت الكترونيك را براي سازمانها چنين برشمرد:
• هزينه سربار بالا؛
• هزينه هاي عملياتي بالا؛
• عدم به كارگيري فناوري رقابتي؛
• پاسخ ندادن به موقع به مشتريان
در گذشته تجارت نوعا به صورت چهره به چهره بين دو طرف صورت مي گرفت. اما در طول قرنها و دهه ها تجارت روندي پيچيده به خود گرفت. در حال حاضر، درصد بالايي از معاملات تجاري ديگر به صورت چهره به چهره صورت نمي گيرد، بلکه از طريق تلفن يا پست الكترونيك و با تبادل پولهاي جديد پلاستيکي انجام مي شود. پول سنتي نوعا موردحمايت دولت فدرال بوده و اغلب به شکل کاغذي عرصه مي شود، اما در قرن اخير اشکال ديگري از پول به وجود آمده که عبارتند از : چک ها، کارت هاي اعتباري و ديگر اشکال سفارش پول .
تجارت الکترونيک را مي توان بدينگونه نيز تعريف کرد: خريدوفروش اطلاعات، محصولات وخدمات از طريق شبکه هاي رايانه اي. ما اين تعريف را تسري داده ومسائل زير را نيز در آن مي گنجانيم: حمايت از کليه اشکال معاملات تجاري از طريق ساختارهاي ديجيتال و عناصر آن عبارتند از: بازار الكترونيك، تبادل الكترونيك داده و تجارت اينترنتي
اين تعريف با کاربرد گسترده تري که برخي شرکتها از تجارت الکترونيک به عمل مي آورند تطابق دارد. به عنوان مثال، شرکت سيليکون گرافيک، يکي از سازندگان جهاني تجهيزات رايانه اي پيشرفته، از حضور خود در وب به عنوان راهي براي تامين اطلاعات مورد نياز مشتريان خود سود مي برد. (منظور دستيابي به بروشور توليدات و فهرست قيمتهاست.) اين شرکت همچنين از وب به عنوان ابزاربازاريابي (يعني فراهم آوردن امکان تماس مشتريان با دفاتر فروش)، به عنوان مجراي فروش (يعني سفارش اينترنتي توليدات نرم افزاري) و به عنوان خط درجه يک پشتيباني (يعني تامين بسته هاي رفع اشکال نرم افزاري و پاسخ به سوالات مت
داول) استفاده مي کند. مثال ديگر به بانک آمريکا مربوط مي شود. اين بانک امکان نقل و انتقال اطلاعات مالي از طريق اينترنت را فراهم آورده است. اگر از ديدگاه خريدار – فروشنده به مسئله بنگريم ويک مدل چرخه زندگي "life – cycle" به کار ببريم، مي توانيم تجارت الکترونيک را در تمامي مراحل نقل و انتقال تجاري به کار ببريم.
تجارت الکترونيک و به تبع ، مدل هاي تجارت الکترونيک اولين بار در اوايل دهه 70 ميلادي ارايه شدند. در اين دوره استفاده از مدل هاي تجارت الکترونيک بسيار گران بود و عموم کاربران آن را ، شرکتهاي بزرگ مالي و بانک ها و گاهي شرکتهاي بزرگ صنعتي تشکيل مي دادند.
كاربرد تجارت الكترونيك در اين دوره دشوار بود. به علاوه نياز به سرمايه گذاريهاي سنگين براي تهيه بستر موردنياز آن لازم بود. لذا محدوده کاربرد آن به موسسات مالي و شرکتهاي بزرگ محدود مي شد.
در مرحله بعد استاندارد تبادل اطلاعات الكترونيك ايجاد شد که تعميمي ازمدل نقل و انتقالات مالي و بانکي با استفاده از ابزارهاي نوپاي اطلاعاتي، بود. با اين تفاوت که تبادل اطلاعات الكترونيك، امکان استفاده و بهره برداري در ساير انواع مبادلات تجاري را نيز دارا بود.
تبادل اطلاعات الكترونيك باعث شد تا دامنه کاربرد مدل هاي تجارت الکترونيک ، از محدوده موسسات بزرگ مالي به ابعاد وسيعتري گسترش بيابد.
مدل هاي تجارت الكترونيك در اين دوره براي فعاليتهايي نظير رزرو بليت هواپيما و معاملات سهام مورداستفاده قرار گرفتند.
با وجود اين، پياده سازي مدل هاي تجارت الکترونيک بر اساس تبادل اطلاعات الكترونيك نيز سنگين و هزينه بر بود. نياز به سرمايه گذاري بسيار، براي آموزش پرسنل و ته هايي بر اساس آن بپردازند.
در نيمه اول دهه 90 ، اينترنت گسترش بسياري پيدا کرد و به تدريج از حيطه دانشگاهي و نظامي خارج شد و کاربران بسيار زيادي در بين همه افراد جامعه پيدا کرد. گسترش وب سايت جهاني، استانداردها و پروتکل هاي مربوطه از يک طرف باعث جذب هر چه بيشتر کاربران به اينترنت شد و استفاده از ابزارهاي فناوري اطلاعات در اين زمينه را عمومي كرد و از طرف ديگر اين امکان را براي شرکتها و موسسات به وجود آورد که به گونه اي آسان و کم هزينه ، به انجام فرايند اطلاع رساني بپردازند.
مدل هاي تجارت الکترونيک متنوعي در اين دوره ايجاد شده و مورد استفاده قرار گرفتند. تجارت الکترونيک به تدريج رونق گرفت و مدل هاي تجارت الکترونيک به عنوان دسته اي از مدل هاي دنياي تجارت ، مطرح شدند.
ايجاد بسترهاي مناسب و ارزان براي تجارت الکترونيک و رشد کاربران اين بسترها از دلايل رشد سريع تجارت الکترونيک در اين دوره بود. رشد فشارهاي رقابتي بين شرکتها نيز از ديگر دلايل توجه شرکتها به مدل هاي تجارت الکترونيک بود.
مدل هاي مطرح شده در اين زمان ، مدل هاي تجارت الکترونيک ساده و اوليه بودند. به عبارت ديگر، استفاده از تجارت الکترونيک در ساده ترين سطح آن انجام مي شد. مشکلات فني و نقايص موجود به علاوه ناآشنايي کاربران و شرکتها که مانع سرمايه گذاري آنها مي شد، باعث گرديد تا در اين دوره تنها مدل هاي اوليه تجارت الکترونيک مورد استفاده قرار گيرند. اين مدل ها معمولا فقط به اطلاع رساني به مشتريان خود در مورد شرکت و محصولات آن محدود مي شدند.
به تدريج و با گذر زمان ، شناخت کاربران و شرکتها از مزاياي مدل هاي تجارت الکترونيک افزايش يافت. از طرف ديگر مسايل فني و فناوري مورد استفاده نيز به مرور ارتقا پيدا کردند. در نتيجه اين مسايل، به تدريج مدل هاي تجارت الکترونيک تکامل يافته و مدل هاي جديد و پيچيده تري، ايجاد شده و مورد استفاده قرار گرفتند.
در نيمه دوم دهه 90 ( ميلادي) کاربران و شرکتها به صورت روزافزوني با نوآوريها و ارتقاي فناوري اطلاعاتي به عنوان بستر مدل هاي تجارت الکترونيک روبه رو شدند. در اين دوره يکي از مهمترين تحولات در اينترنت، به عنوان يکي از بسترهاي تجارت الکترونيک،رخ داد. اين تحول افزوده شدن قابليت پردازش به مسايل اطلاعاتي بود. وجود قابليت پردازش امکانات زيادي را براي تجارت الکترونيک ايجاد كرد و باعث گسترش مدل هاي تجارت الکترونيک و افزايش کارآيي اين مدل ها گرديد. در اين دوره مدل هاي تجارت الکترونيک و حجم مبادلات انجام شده توسط اين مدل ها به صورت نمايي رشد پيدا کرد.
عموم شرکتهاي بزرگ و موفق که موفقيت خود را مديون مدل هاي تجارت الکترونيکي بوده اند، در
نيمه دوم دهه 90 پا به عرصه وجود نهاده اند.
تا اواخر دهه 90 ميلادي عموم مدل هاي تجارت الکترونيک با تاکيد بر مصرف کننده نهايي شکل گرفته بودند و در دسته موسسه براي مشتري (BUSINESS TO CONSUMER) قرار مي گرفتند. ولي به تدريج و با مهيا شدن فرصتها و امکان استفاده جدي، شرکتهاي بزرگ نيز استفاده از مدل هاي تجارت الکترونيک را مناسب و سودآور يافتند. لذا به سرمايه گذاري در مدل هايي پرداختند که به استفاده از اين بستر در ارتباط بين شرکتها ياري مي رسانند و در دسته موسسه براي موسسه (BUSINESS TO BUSINESS) قرار مي گيرند. از اين دوره به بعد مدل هاي موسسه براي موسسه به لحاظ حجم مبادلات بر مدل هاي موسسه براي مشتري پيشي گرفتند.
سيستم هاي تجارت الکترونيک در اتخاذ استراتژي هاي جديد مديريت مشتريان نقش مهمي دارند، زيرا:
• خريداران و فروشندگان را به طور مستقيم با هم مرتبط مي سازند؛
ازتبادل کامل اطلاعات ديجيتال بين دوطرف پشتيباني مي کنند؛
• در زمان صرفه جويي ومحدوديتها را رفع مي کند؛
• از فعاليتهاي تعاملي بين دوطرف پشتيباني مي کند و بنابراين، مي تواند به طور پويا با رفتار مشتريان منطبق شود