بخشی از مقاله

فشار خون

آبغوره وتاثير آن بر روي فشار خون:
يكي از انواع افزودني هاي غذايي كه مصرف آن از دير باز در كشور ما مرسوم بوده است، آبغوره مي باشد.اصطلاح غوره در ادبيات معنايي « فرهنگ لغت » به هر نوع ميوه نارس اطلاق مي گردد . ولي منظور از غوره در اين مبحث ميوه نارس انگور مي باشد كه داراي رنگ سبز وطعم ترش است كه عصاره آن به نام آبغوره مرسوم است.


و اما مطلبي كه ما را بر آن داشت كه در اين زمينه به بحث و تحقيق و پژوهش اقدام نماييم، شناخت تاثير آن بر روي ساختار زيستي انسان و اهميت مصرف آن بود. از اين رو در آن زمينه به جمع آوري اطلاعات اوليه مربوطه اقدام نموده و تحقيقات خود را در اين مهم آغاز نموديم .
با بدست آمدن اطلاعات اوليه در مورد اين ماده و اينكه بر روي فشار خون مؤثر است با فرض درست بودن اين مسئله در پي يافتن علت علمي اين فرضيه اقدام نموديم .
براي پي بردن به علت علمي اين تاثير لازم دانستيم كه در هر دو مورد علت و معلول يعني « آبغوره و تاثير آن بر روي فشار خون » اطلاعات لازم را اخذ نماييم . بنابر اين مسير تحقيقات به دو شاخه زير تقسيم گرديد كه هر شاخه نيز براي رسيدن به اهداف كلي


شاخه هاي متعدد ديگري را در پي داشت:
شناخت بيماري فشار خون «علتها و عوامل »

شاخه ها و زير شاخه شناخت داروهاي مؤثر بر فشار خون

شناخت كلي آبغوره
هر يك از اين شاخه ها و زير شاخه هاي مربوط به آن، اطلاعات پايه لازم براي نتيجه گيري كلي يعني تعميم اين دو شاخه و زير شاخه هاي آنها به يكديگر و رسيدن به هدف اصلي را ارائه نموده است؛ و در پايان بوسيله نتيجه گيري كلي كه از اين تحقيقات بدست آمده است صحت يا عدم صحت اين مقوله آشكار و دلايل صحت يا عدم صحت اعلام گرديده است . اميد اينكه اين تحقيق مؤثر واقع گردد.

 


بخش اول

شناخت بيماري فشارخون
« علت ها وعوامل »
و
داروهاي مؤثر برآن

فشار خون :
فشار خون بالاياهيپر تانسيون يكي از بزرگترين مشكلاتي است كه در قرن حاضر افراد بشر باآن دست وپنجه نرم مي كنند ونزديك به شصت ميليون آمريكايي داراي فشارخون بالادرحدي هستندكه براي سلامتيشان خطرناك مي باشد.
هيپرتانسيون«Hipertension » هر ساله هشتصد هزار مرگ زود رس وهمچنين عوارض غير كشنده اي چون : انفاركتوسهاي ميوكارد، س

كته مغزي وضايعه هاي دائمي شبكيه وكليه را باعث مي شود .
فشار خون بالا بنام « قاتل خاموش» شناخته شده است، زيرا تا زماني كه اين بيماري به شكل رويدادهاي قلبي ـ عروقي فاجعه آميز درآيد، اغلب بدون علامت است.

تعريف فشار خون :
فشار خون متوسط « MAP » برابر است با برون ده قلب «Co » ضربدر مقاومت عروق محيطي.

ْ‎MAP = Co . PR

برون ده قلب خود حاصلضرب حجم ضربه اي « SV »وتعداد ضربان قلب در دقيقه « HR »
مي باشد.
Co = SV . HR

حجم ضربه اي به قدرت انقبا ضي قلب، اندازه پس بار« مقدار مقاومت موجود در مقابل تخليه خون از بطن » وپيش بار« مقدار كشيدگي ميو كارد بلا فا صله قبل ازسيستول كه توسط مقدار خون موجود در بطن قبل از انقباض بطن خلق مي شود » قلب بستگي دارد.
فشار خون بيشتر با مقاومت عروق محيطي « PR » ارتباط دارد. مقاومت عروقي نيز با ويسكوزيته خون و طول رگ ارتباط مستقيم وبا توان چهارم شعاع رگ ارتباط معكوس دارد (شكل 1-1).


×


heart contractility filling Arteriolar
Volume pressure rate
Blood Venous شكل (1-1) عوامل اصلی مؤثربر فشار خون
volume tone
كه R مقاومت، r شعاع رگ،L طول رگ، θ ويسكوزيته خون وπ يك عدد ثابت مي باشد
در يك شخص سالم سرخرگها عضلاني بوده وقابليت ارتجاع دارند. زماني كه قلب خون را به طرف سرخرگها كه خود به انشعابات كوچكتري به نام شريانچه تقسيم مي شوند، هدايت مي كند آنها بازتر مي شوند كه اين ميزان باز شدن يا گشادي سرخرگها بستگي به مقدار فشاري دارد كه خون پس از خارج شدن از قلب به ديواره سرخرگها وارد مي كند.


قلب در حالت عادي هر دقيقه بين 80-60 بار مي زند وبا هر بار ضربه خون را در طول سرخرگها به جريان مي اندازد وباعث مي شود كه فشار خون در طول سرخرگها بالا رود « فشار خون ماگزيمم». بعد از هر ضربه قلب به استراحت پرداخته كه دراين لحظه فشارخون پايين مي رود « فشار خون مينيمم».
بنابراين دو اندازه يا دومقدار فشار خون در رگها وجود دارد:
1- فشار خون ماگزيمم كه آن را فشار سيستوليك مي نامند« كه درابتداي هر ضربان قلب ايجاد مي شود».
2- فشار خون مينيمم كه آن را فشار ديا ستوليك مي نامند« كه در لحظه اي بوجود مي آيد كه قلب درحال استراحت مي باشد يعني در خاتمه هر ضربان».
تقسيم بندي جديد فشارخون


گروه سيستوليك دياستوليك
طبيعي > 130 > 85
High - normal 139 – 130 89 – 85
درجه I « خفيف» 159 – 140 99 – 90
درجه II «متوسط» 179 – 160 109 – 100


درجه III «شديد» 209 – 180 119 – 110
درجه IV«بسيارشديد» < 210 < 120

اتيو لوژي:
هيپرتانسيون بر دو نوع است:
1- هيپرتانسيون اوليه
2- هيپر تانسيون ثانويه
1-‌ هيپر تانسيون اوليه:
هيپرتانسيون اوليه به فشار خون بالايي گفته مي شود كه داراي علت مشخصي نباشدبا اين توضيح كه % 90 مبتلايان به فشار خون دچار نوع اوليه آن مي گردند. بدون شك نخستين مشكل درمعرفي وروشن كردن عملكردهايي كه موجب فشار خون بالا مي شود شناسايي همين عملكردها مي باشد؛ به بيان ديگر اين عملكردها، فعل وانفعالات موجود در هر كدام از دستگاههاي بدن انسان مانند كليه ها، غدد، عروق،... مي باشد؛ افزونترآنكه تاثيرو تاثر هر كدام از آنها در ديگري نيز يكي ديگرازهمين عملكردهاست. بنابراين حد فاصل مشخصي بين هيپرتانسيون اوليه وثانويه وجود ندارد لذا بررسي تشخيص ودرمان آنها نيز متغيير است.


مهمترين عواملي كه دربروز هيپرتانسيون اوليه دخالت دارند عبارتنداز:
- وراثت:
وراثت ازعمده ترين عوامل بروز اين بيماري است زيرا در تعداد بيشماري از مبتلايان فشارخون اوليه عامل وراثت از علتهاي كاملا‎ دخيل وتعيين كننده است. بنابر اين افرادي كه والدين آنها داراي فشار خون بالا هستند بيشتر در معرض ابتلا قرار دارند؛ مهمتر اينكه اگر در يك خانو خون بالا باشد فشار خون كليه افراد آن خانواده بايد بطورپيوسته ومستمر اندازه گيري شود.
- سن:
معمولا بيماري فشار خون بالا « هيپرتانسيون» در افراد بالاتر از 35 سال مشاهده مي شود. مشاهده هاي معمول نشان داده است كه اين بيماري در ميان مردها بيشتربين سنين 50 – 35 سالگي ودر زنان غالبا بعد از دوره يائسگي بروز نموده است.
- جنس:
خطر مبتلا شدن به بيماري فشار خون بالا در ميان آقايان متداولتر از خانمها مي باشد. در ميان زنان نيز احتمال خطر ابتلاي به فشار خون بالا بيشتر بعد از دوران يائسگي افزايش مي يابد.
- نژاد:
مشاهدات باليني وتجربه هاي كلينيكي نشان داده است كه سياه پوستان دو برابر بيشتر از سفيد پوستان
به اين بيماري دچار مي شوند؛ بعلاوه شدت بيماري نيز در آنها زياد تر از سفيد پوس

تان است.
- چاقي:
يكي ديگراز عوامل خطر ساز بيماري فشار خون در افراد، چاقي است كه هنوز مكانيسم و چگونگي تاثير آن در بروز فشار خون كاملا مشخص نگرديده است اما آنچه مسلم است اين است كه، چنانچه وزن انساني % 20 بيش از اندازه وزن ايده آل « طبيعي» باشد با اين بيماري ارتباط تنگاتنگي مي يابد بطوريكه در اين گروه افراد ابتلاي به بيماري فشار خون دو برابر بيشتر ازديگران است وبا اضافه شدن بافتهاي چربي در قسمت مركزي بدن خطر بروز اين بيماري نيز افزايش مي يابد؛ همچنين افزايش وزن در دوران بزرگسالي مخصوصا در دهه سوم وچهارم عمر اشخاص از زمانهايي است كه افراد آمادگي فراوانتري براي ابتلاي به ازدياد فشار خون مي يابند.

 

عوامل محيطي:
فشار خون بالا در ميان گروههاي اجتماعي زير بيشتر شايع است:
1ـ افرادي كه از نظر اقتصادي ومعيشت زندگي در سطوح پايين تري هستند.
2ـ اشخاص بي سواد يا آنانكه از سواد كمتري برخوردارند.
3ـ مهاجرتهاي بي رويه افراد از روستاها به شهرهاي بزرگ از عوامل ديگر ابتلا به فشار خون بالا است بطوريكه اشخاص موجود در اين گروه كه معمولا وبيشتر در ميان گروههاي دو گانه بالا قرار مي گيرند با افزايش فشار خون بالا نيزمواجه مي گردند.

2- هيپرتانسيون ثانويه:
بيماراني كه داراي يك ضايعه عفوني مي باشند وآن ضايعه موجب بروز هيپرتانسيون مي شود، مبتلايان به هيپرتانسيون ثانويه ناميده مي شوند. اين بيماري در % 10 از بيماران فشار خوني مشاهده مي گردد.


عواملي كه در بروز فشار خون بالا« هيپرتانسيون» ثانويه دخالت دارند عبارتند از:
ـ بعضي از بيماريهاي كليوي.
ـ بيماريهاي غدد درون ريز «كه شامل آلدوسترونيسم اوليه، سندرم كوشينگ كه هر دو بيماري ناشي از اختلالها وپر كاري بخش قشري غدد غوق كليوي مي باشد ».
- فئوكروموساتيوما « بيماري بخش مركزي غددفوق كليوي ».
- هيپر پارا تيرو ئيديسم « پر كاري غده پاراتيروئيد ».


- آكرومگالي « اختلال در كار غده هيپوفيز بعد ازدوران بلوغ ».
-كواركتا سيون آئورت « اصطلاح « كوار كتا سيون » به نوعي از انسدادوگرفتگي در طول مجرا هاي رگها گفته مي شود. آئورت كه بزرگترين شريان يا سرخرگ اصلي قلب مي باشد، لذا اصطلاح كواركتاسيون آئورت به نوعي انسداد ياگرفتگي در طول مجراي شريان آئورت اطلاق مي شود».
- اثردارو ها« مصرف بعضي از دارو ها باعث افزايش فشار خون مي شود بدين معنا كه، داروها يا خود باعث بالا رفتن ميزان فشار خون مي گردند ويا اينكه از طريق تاثير وتاثراتي كه بر روي داروهاي ضد فشار خون مي گذارند موجب بروز فشار خون ثانويه مي شوند ».
مهمترين اين داروها عبارتنداز:
دارو ها خورا كي ضد بار داري Oral contraceptives
استروئيدها Steroids
داروهاي ضد التهاب غير استرو ئيدي Non steroidal anti in flammatory
agents
داروهاي ضد احتقان« گرفتگي » بيني وضد
سرماخوردگي Nasal decongestants and other cold
remedles
داروهاي ضد اشتها Appetite suppressants
سيكلوسپورين ها Cyclosporins


دارو هاي ضد افسردگي سه حلقه اي و
مهار كننده‌هاي مونو آمينو كسيداز Tricyclic antidepressants and
mono amine oxides in hibitors

هيپر تانسيون ثانويه اگر چه تعداش كم است ولي به سبب آنكه مستعد بهبود دائم است اهميت دارد ودرماني متفات با « EH » هيپرتانسيون اوليه مي طلبد؛ بعلاوه اگر تحت كنترل قرار نگيرد، تغييرات قلبي - عروقي سازگار شبيه تغييرات موجود در« EH » دير پا ممكن است ايجاد شود كه مي تواند موجب پايداري هيپرتانسيون حتي پس از رفع علت اساسي گردد. اگر چه انواع ثانوي در بررسي همه بيماران مبتلا به هيپرتانسيون بايد مورد توجه قرارمي گيرد، ولي سر نخ هاي كلينيكي وجود دارد كه هر بيمار خاصي احتمالا يكي از اين وضعيتهاي قابل اصلاح را دارد.


1ـ سن« Age »: اگر بيمار قبل از20 سالگي يا بالاي 50 سالگي« يعني خارج از محدوده EH » دچار هيپرتانسيون شود احتمال هيپرتانسيون ثانوي بسيار زياد است.
2ـ شدت« Severity »:
هيپرتانسيون ثانوي اغلب موجب مي شود فشار خون بشدت بالا رود حال آنكه اغلب بيماران« EH » داراي هيپرتانسيون خفيف تا متوسط هستند.
3ـ شروع« Onset »:
بروز هيپرتانسيون ثانوي در بيماراني كه قبلا از اين نظر سالم بوده اند غالبا ناگهاني است تا تدريجي، واينكه به مرور زمان پيشرفت كند.
4ـ نشانه ها وعلائم زنده:
روند بروز هيپرتانسيون ممكن است اختلالات خاص ديگري را باعث شود كه با مراجعه به تاريخچه ومعاينه فيزيكي شناسايي مي شود؛ مثلا يك شريان كليوي « صداي فش فش ناشي از جريان گردابي خون دررگ تنگ » درمعاينه شكم بيمار مبتلا به تنگي شريان كليه شنيده مي شود.
5ـ تاريخچه خانوادگي« Family history »:


بيماران« EH » اغلب داراي خويشاوندان مبتلا به هيپرتانسيون اند در حالي كه هيپرتانسيون ثانوي غالب اوقات به طور تك گير بروز مي كند.

هيپرتانسيون بدخيم:
مشخصه هيپرتانسيون بدخيم« Malignant hipertension » ، افزايش شديد فشارخون ورسيدن فشار خون ديا ستولي غالبا به 140 ميلي متر جيوه است.
در گذشته هيپرتانسيون بد خيم معمولا پيامد مداواي نا كافي فشار خون بوده است؛


امروزه هيپرتانسيون بدخيم غا لبا ناشي از لطمات همو ديناميك حاد است.
مانندبيماري حاد كليوي ، كه بر يك وضع فشار خوني مزمن اضافه مي شود؛ در نتيجه تغييرات سريع پاتولوژيك در عروق خون وكليه يك افزايش مار پيچي در فشار خون پديد مي آيد؛ با نزول پرفيوژن كليوي وصعود سطح رنين وآنژيوتانسين سرم، افزايش حجم وانقباض عروقي بيشتري بروز مي كند؛ به علت افزايش فشار جمجمه ممكن است،
انسفالو پاتي هيپرتانسيو «Hypertensive encephalopathy »
در بيماران ديده شود كه با سردرد، تاري ديد، گيجي، خواب آلودگي وگاهي اوقات كما تظاهر
مي كند. معاينه فوندوسكوپي معمولا حاكي از آثار صعود سريع فشار، مانند: خونريزي، اگزودا و ادم پاپي است. افزايش بار در بطن چپ ممكن است بروز آنژين « افزايش مصرف اكسيژن ميوكارد » يا ادم ريوي را تشديد كند.

علائم شايع:


معمولا علامتي وجود ندارد مگر اينكه بيماري شديد باشد؛
علائم زير مربوط به بالا رفتن فشار خون به طور بحراني هستند:
سر درد، خواب آلودگي، گيجي، كرختي ومورمورشدن در دست ها وپاها، سرفه خوني، خونريزي ازبيني، تنگي نفس شديد وگاهي اوقات تغييرات شبكيه چشم ازقبيل: خونريزي ، ترشحات « تجمع مايعات » ، باريك شدن شريانچه ها ، نقطه هاي پشمي كتاني « انفاركتوسهاي كوچك » ودر هيپرتانسيون شديد ادم پاپي « تورم ديسك بينايي » ممكن است ديده شود.
افراد مبتلا به هيپرتانسيون مي توا نند بدون علامت بوده وبراي چندين سال بدون علامت باقي بمانند؛ هر چند وقتي كه علائم ونشانه ها ي خاصي ظاهر شوند ، آنها معمولا نمايش آسيب عروقي مي باشند وتظاهرات اختصاصي از ارگاني كه توسط عروق در گير شده خوندهي مي شود، ظاهر مي گردد.
بيماري شريانهاي كرونر با آنژين صدري ويا « MI » از عواقب شايع هيپرتانسيون م

ي باشد. هيپرتروفي بطن چپ در پاسخ به افزايش بار كاري وارد به بطن همانطور كه در مقابل فشار سيستميك بالاتر منقبض مي شود، اتفاق مي افتد. زماني كه آسيب قلبي وسيع است، نارسايي قلبي را به دنبال خود دارد.
تغييرات پاتو لوژيك كليه ها « افزايش يافتن سطح « BUN » وكراتينين » ممكن است بصورت شب ادراري ظاهر شود. در گير شدن عروق مغزي ممكن است منجر به سكته مغزي يا حمله زود گذر ايسكميك « TIA » گردد كه به صورت تغييرات بينايي يا گويايي، سرگيجه، ضعف، سقوط ناگهاني فرديا فلج موقعيت يك طرف بدن « همي پژي » ظاهر شود.

علل:
معمولا ناشناخته است؛ تعدادكمي از موارد در اثر مشكلات زير ايجاد مي شود:
- بيماري مزمن كليوي.
ـ تنگ شدگي سرخرگ آئورت.
ـ اختلال در بعضي از غدد درون ريز.
ـ تصلب شرايين.

عوارض احتمالي:
معمولا بيماراني كه به فشار خون بالا مبتلا هستند دچار مرگ زود رس نيزمي شود وشايعترين علت
مرگ آنها بيماري قلبي، سكته ونارسايي كليه مي باشد.

1- عارضه هاي قلبي:


اين عوارض عبارتند ازآنژين صدري، نارسايي قلب، ايسكمي قلب، انفاركتوس قلب.« بيشترين علت مرگ ناشي ازفشار خون، انفاركتوس ميو كارد يا نارسايي احتقاني« گرفتگي » قلب مي باشد».
2- عارضه هاي عصبي:
شامل تغييرات شبكيه چشم وسيستم عصبي ـ مركزي مي باشد. از آنجا كه عروق شبكيه، تنها عروق قابل رؤيت بدن هستند، معاينه مكرر آنها بمنظور پي گيري وضعيت عروق در اين بيماران الزامي است.
3- عارضه هاي كليوي:
تصلب « سفت شدن يا گرفتگي » شرايين عروق « آوران » و « وا بران » تافته مويرگي گلومرول، شايع ترين ضايعه هاي عروقي كليوي در هيپرتانسيون بوده و سبب کاهش تصفيه و فيلتراسيون گلومرولی واختلال عملکرد لوله ای می شود.
پروتئينوری « مشاهده پروتئين درادرار » ، وخونريزی های ميکروسکوپی بعلت ضايعه های گلومرولی ايجاد شده وتقريبا℅ 10 مرگ ومير ناشی از هيپرتانسيون بعلت نارسايي كليوي مي باشد.
از دست دادن خون در هيپرتانسيون نه تنها بعلت ضايعه هاي كليوي، بلكه از طريق خون دماغ ، خلط خوني، متوراژي « خونريزي مداوم » نيز در اين بيماران صورت مي گيرد.

عوامل تشديد كننده بيماري:


سن بالاي 60 سال، چاقي، سيگار كشيدن، استرس، وابستگي به الكل، رژيم غذايي حاوي نمك يا چربي اشباع شده زياد، پشت ميز نشيني، عوامل ژنتيكي، سابقه خانوادگي فشار خون بالا، سكته مغزي، حمله قلبي يا نارسايي كليه، مصرف قرص هاي تنظيم خانواده، استروئيدها وبعضي از انواع داروهاي مهار كننده اشتها يا دكونژستان ها.

درمان دارويي« Pharmacologic treatment »:
درمان هاي دارويي ضد هيپرتانسيون، شيوه هاي استاندارد درماني برای پايين آوردن فشار خون مزمن بالاست ودر صورت ناكافي بودن درمان هاي غير دارويي تجويز مي شود. در حال حاضر نزديك به صد دارو براي درمان هيپرتانسيون وجود دارد اما رايجترين آنها به پنج طبقه تقسيم
مي شوند:
1- ديورتيك ها« مدرها » 2- داروهاي ضد آنر ژيك 3- گشاد كننده هاي عروقي
4- بلوك كننده هاي كانال كلسيم 5- مهار كننده هاي آنزيم تبديل كننده آنژيو تانسين

1ـ ديورتيك ها« مدرها»:
مدت 30 سال است كه براي درمان هيپرتانسيون بكارمي روند. اين داروها حجم درگردش ، برون ده قلبي و فشار متوسط شرياني را كاهش مي دهند وبراي بيماراني كه هيپرتانسيون خفيف تا متوسط وعملكرد كليوي طبيعي دارند بسيارمؤثرند. اين داروها « كه غالبا بي نمك هستند » بخصوص براي بيماران سياه پوست وافراد مسن وچاق مفيدند. ادرار آورهاي تيازيدي « مانند هيدرو كلرو تيازيد » وادرارآورهاي ذخيره كننده پتاسيم « مانند اسپيرونولاكتون » ، دفع سديم وكلر را افزايش مي دهند.
ادرار آور هاي مؤثر بر قوس هنله « مانند فورسمايد » را عموما مؤثر وقوي مي دانند وعملشان در استفاده عمومي براي هيپرتانسيون بسيار كوتاه مدت وبي دوام است.

ـ عوارض جانبي ديورتيك ها:


ديورتيكهاي تيازيدي باعث كاهش پتاسيم خون، افزايش اسيد اوريك خون در% 70 بيماران وافزايش قند خون در % 10 بيماران مي گردند. غلضت پتاسيم سرم بايد بدقت در بيماراني كه مستعد آرتيس هاي قلبي هستند « بويژه بيماراني كه هيپرتروفي بطن چپ، بيماري ايسكمي قلبي يا نارسايي احتقاني مزمن قلب دارند.» وافرادي كه هم ديورتيكهاي تيازيدي وهم گليكوزيدهاي ديژيتالي به كار مي برند مراقبت شود. از ديورتيك ها بايد در مورد درمان بيماران ديابتي مبتلا به افزايش فشار خون يا بيماران دچار هايپر ليپدمي اجتناب شود.


در اين بيماران توصيه
می شود بيماران مسن، بيماران سياه پوست، بيماران مبتلا به نارسايي قلبی
در اين بيماران نبايد مصرف
شود ديابت بزرگسالان، افزايش اسيد اوريک خون

 


عوارض جانبی
کاهش پتاسيم خون، افزايش اسيد اوريك خون، افزايش قند خون،
نا توانی جنسی، بثورات پوستی، اختلالات خونی


2ـ داروهاي ضد آنرژيك:
در حال حاضر بتا بلوكرها ويا ديورتيك ها بعنوان داروي خط اول درمان هيپرتانسيون مي باشند.

ـ اثرات:
بتا بلوكرها در درجه اول فشار خون را توسط كاهش برون ده قلبي پايين مي آورند؛ آنها همچنين ممكن است جريان خروجي سمپاتيك از سيستم عصبي ـ مركزي را كاهش دهند و رها سازي رنين ازكليه ها را مهارنمايند. بنابراين تشكيل آنژيوتانسين II وترشح آ لدوسترون تقليل مي يابد. سر دسته بتا بلو كرها پروپرانولول است كه بر روي رسپتورهاي و عمل مي كند؛ عوامل جديد تر مثل: آتنولول ومتوپرولول براي رسپتورهاي اختصاصي هستند. اين دارو ها عموما در حالات بيماري مثل آسم به كار مي روند زيرا پروپرانولول در آسم به واسطه انقباض برونش ناشي از تحريك منع مصرف دارد. بتا بلوكرها در درمان فشار خون بالا در بيماران سفيد پوست نسبت به سياه پوست ودر افراد جوان در مقايسه با افرا د پير مفيدترند.

عوارض جانبي:
1ـ اثرات عمومي: بتا بلوكرها ممكن است باعث عوارض جانبي برروي سيستم عصبي ـ مركزي مانند خستگي، خواب آ لودگي، بي خوابي وتوهم شوند. اين دارو ها همچنين باعث كاهش فشار خون مي شوند.
بتا بلوكر ها ممكن است ميل جنسي را كاهش دهد وايجاد ناتواني جنسي نمايد. اختلال جنسي وابسته به دارو مي تواند پذيرش را شديداً كاهش دهد.
2ـ تغيير چربي هاي خون: بتا بلوكرها ممكن است متابوليسم چربي را مختل كنند وباعث كاهش
ليپو پروتئين هاي با دانسيته بالا« HDL » وافزايش تري آسيل گليسرول پلاسما شوند.

قطع دارو:
قطع ناگهاني ممكن است باعث افزايش سريع فشار خون محتملا به علت حساسيت بالاي گيرنده هاي شوند. بيماران جهت اجتناب از ايجاد آريتمي بايد دارو را به تدريج قطع نمايند. دردرمان بيماران دچار آسم، نارسايي احتقاني قلب وبيماري عروقي محيطي بايد از مصرف بتا بلوكرها اجتناب شود.
دراين بيماران توصيه


می شود بيماران جوان، مضطرب، بيمارانی که درد قفسه سينه دارند،
بيمارانی که سابقه آنفارکتوس قلبی دارند، بيماران غير سيگاری
در اين بيماری هابهتر
است مصرف نشود آسم، نارسايی قلبی، بلوک قلبی، بيماری عروقی – محيطی،
ديابت وابسته به انسولين
عوارض جانبي اسپاسم برونش، کاهش شدت ضربان قلب، كندی ضربان قلب،
سردی اندامها، خستگی، افزايش چربی خون، افزايش اسيد اوريک خون

3ـ گشاد كننده هاي عروقي :
اين داروها مستقيما عضلات صاف ديواره عروق را سست مي كند و فشار خون و نيز بار كاري قلب را كاهش مي دهد؛ اين داروهااغلب اولين انتخاب در درمان فشار خون نيستند بلكه بيشتر به همراه ساير داروها تجويز مي شوند اين داروها در درمان نارسايي احتقاني قلب نيز بكار مي روند. برخي از اين داروها را در درمان اورژانسي موارد بسيار شديد ناراحتي فشار خون بكار مي روند .
پرازوسين يك داروي مهار كننده گيرنده آلفا است كه مانع تحريك گيرنده هاي آلفاي عروق مي شود و باعث گشادگي شريانها و وريدها مي شو

د اين دارو در صورتي كه به تدريج تجويز شود به خوبي تحمل مي شود.
در اين بيماران توصيه
مي شود بيماران مبتلا به آسم ،بيماران مبتلا به بيماري هاي عروقي ـ محيطي
، بيماران مبتلا به نارسايي قلبي

عوارض جانبي سنكوپ «كاهش موقت وناگهاني هوشياري» به هنگام مصرف
دارو براي اولين بار، خواب آلودگي، احتساب مايعات، خشكي
دهان

4ـ مهار كننده هاي كانال هاي كلسيم:
زماني كه داروهاي خط اول منع مصرف دارند يا غيرمؤثرند، مهار كننده هاي كانال هاي كلسيم توصيه مي شوند. علا رغم استفاده گسترده از آنها اثر اين دارو ها در درمان ضد فشار خون بر روي بيماري اصلي، مشخص نيست. در بيماران مبتلا به فشار خون بالا نتايج يك مطالعه گذشته نگر پيشنهاد مي كند كه استفاده ازمهار كننده هاي كانال كلسيم با اثر كوتاه مدت بويژه در مقادير بالا همراه با افزايش احتمال سكته قلبي است. اگر در مطالعات احتمالي دقيقتر اين مسئله ثابت شود، اين يافته ها بر اهميت بتا بلوكرها وديورتيك ها بعنوان عوامل خط اول البته در مواردي كه منع مصرف نباشد تاكيد خواهند كرد.

 

عوارض جانبي:
عوارض جانبي اگر چه شيوع كمي دارند اما شامل: يبوست در % 10 بيماران، گيجي، سردرد واحساس خستگي به واسطه كاهش فشار خون مي باشند. « بايد از وراپاميل در درمان بيماران دچار
نارسايي احتقاني قلب به واسطه اثرات اينوتروپ منفي آن اجتناب كنيد.»
در اين بيماران توصيه
مي شود بيماران مبتلا به آسم‏، بيماراني كه به آنژين صدري مبتلا هستند،
بيماران مبتلا به بيماري هاي عروقي محيطي

در اين بيماران نبايد
مصرف شود وراپاميل ودبلتيازوم، در بيماران مبتلا به بلوك قلبي مطلقاً نبايد مصرف
شود.« اين دارو ها به هنگام مصرف ديگوكسين وداروهاي مسدودكننده
بتا با احتياط بايد بكار بروند ».
عوارض جانبي گر گرفتگي، سردرد، تورم ناحيه قوزك پا، افزايش بافت لثه

5-مهار كننده هاي آنزيم تبديل كننده آنژيو تانسين« ACE »:
اين دارو ها از عمل يك ماده شيميائي مخصوص در خون بنام آنزيم مبدل آنژيوتانسين كه بطور طبيعي فشار خون را افزايش مي دهد، جلوگيري مي كند. نكته مهم درباره اين داروها اين است كه، آنها اين آنزيم را مهار مي كنند وازطريق تاثير بر كليه ها و عروق خوني فشار خون را كاهش مي‌دهند؛ اين دارو ها همچنين به كاهش بار كاري قلب نيز كمك مي كنند وبه همين دليل در درمان نارسايي احتقاني قلب هم بكار مي روند.

 

عوارض جانبي:
عوارض جانبي شايع شامل: تب، تغيير مزه ها، كاهش فشار خون « در حالات كاهش حجم خون » وافزايش پتاسيم خون است. سطوح پتاسيم بايد بطور مداوم كنترل ومراقبت شده ومكمل هاي پتاسيم يا اسپيرونوناكتون منع مصرف دارند. آنژيوادم نادر است اما يك واكنش بالقوه حيات است. به علت احتمال ايجاد آنژيوادم وسنكوپ متعاقب دوز اول دارو، مهار كننده هاي « ACE » ابتدا در مطب پزشك به همراه مراقبت دقيق تجويز مي شود. نارسايي كليوي قابل برگشت مي تواند در بيماراني كه تنگي شديد شريان كليوي دارند ايجاد گردد. مهار كننده هاي « ACE » براي جنين سمي هستند ودر خانم هاي باردار نبايد تجويز گردند.
در اين بيماران توصيه
مي شود در بيماران مبتلا به نارسايي قلبي« در بيماراني كه داروهاي ادرار آور نيز
استفاده مي كنند با احتياط بايد بكار گرفته شوند.» بيماران مبتلا به بيماري
عروقي ـ محيطي
در اين موارد با احتياط
بكار گرفته شوند دربيماران مزمن كليه، هنگامي كه همراه با داروهاي ادرار آوري كه
پتاسيم را در بدن نگه مي دارند وداروهاي ضد التهابي غير استروئيدي
با احتياط مصرف شوند.
دراين بيماري ها نبايد


مصرف شوند در بيماران مبتلا به تنگي دو طرفه شريان كليه و در بيماران دچار
كم آبي

عوارض جانبي اختلال چشايي ، خيز« ادم »، سرفه، دفع پروتئين از ادرار، كاهش
فشار خون در بيماران دچار كم آبي، بثورات پوستي، كاهش گلبولهاي
سفيد خون

رژيم خوراكي براي كاهش فشار خون :
اولين قدم در كاهش فشار خون ، تغيير رژيم غذايي است . به ويژه اگر افراد دچار اضافه وزن باشند در پژوهشي كه در آن روشهاي مختلفي براي كاهش فشار خون بكار رفته بود كاهش وزن به مراتب بيشتر از ساير روشها مؤثر بوده است؛ ثابت شده است كه رژيم گياه خواري در پيشگيري از فشار خون مؤثر است. اغلب گياه خواران ، فشار خون كمتر از گوشت خواران دارند علت آن است كه پايه و اساس رژيم گياه خواري ـ يعني فيبر غذايي بيشتر ، ويتامين C ، ويتامين E ، منيزيم ، كلسيم ، پتاسيم و مقدار به مراتب كمتر نمك و چربي تام ، چربي اشباع شده و كلسترول باعث مقابله با فشار خون بالا مي باشد. هر چند گياه خواري مطلق ممكن است براي بسياري از بيماران بي معني باشد اما به اين گونه افراد توصيه مي شود كه جنبه هاي مختلف رژيم گياه خواري را رعايت كنند؛ به ويژه كاهش چربي اشباع شده و كلسترول تحقيقاتي كه روي مردم فنلاند صورت گرفته است ، نشان مي دهد مردم فنلاند كه در مقايسه با آمريكايي ها بيشتر چربي اشباع شده و كمتر چربي غير اشباع چندتايي مصرف مي كردند بيشتر دچار افزايش فشار خون مي شدند اما زماني كه چربي اشباع شده رژيم غذايي آنها كاهش يافت، با اينكه مقدار سديم غذاي آنها تغيير نكرده بود، فشار سيستوليك آنها به طور متوسط
5/7 ميليمتر جيوه و فشار دياستوليك آنها 8/2 ميليمتر جيوه كاهش يافت و زماني كه مجددا مصرف چربي هاي اشباع را افزايش دادند دوباره فشار خون آنها بالا رفت .


سديم ( Sodium) :
محدوديت مصرفي نمك براي دارندگان فشار خون زياد مساله بحث انگيزي است. در افراد طبيعي سديم مصرف شده اضافي صرفا از كليه دفع مي شود . اما ديده شده است كه حدود 50% از مبتلايان به هيپرتانسيون اسانسيل « اوليه » (( سياهان بيش از سفيدها )) داراي فشار خوني هستند كه با مصرف سديم تغيير مي كند و حاكي از نقص در دفع سديم اضافي است و از آنجايي كه بيمار مبتلا به فشار خون بيماري هاي ديگري از قبيل بيماري هاي كليوي يا قلبي مبتلا باشد، بايد از مصرف نمك خودداري كند زيرا بدن شخص نمي تواند سديم را بطور طبيعي دفع كند براي

اينكه تشخيص داده شود كه آيا بدن شخص به نمك حساس است يا نه ابتدا بايد به مدت دو هفته رژيم غذايي بدون سديم مصرف كرده و فشار خون را اندازه گيري كند و سپس عكس اين كار را انجام دهد يعني به مدت دو هفته رژيم غذايي حاوي نمك استفاده كرده و فشار خون را اندازه گيري كند و اگر بدن شخص به نمك حساس باشد بايد نمك غذاي خود را محدود و در عوض مصرف پتاسيم را افزايش دهد . بسياري از افرادي كه به نمك حساس هستند و بيش از حد نمك مصرف

مي كنند و همچنين پتاسيم رژيم غذايي آنها هم بيش از حد كم است اين امر باعث افزايش حجم مايعات بدن و اختلال در مكانيسم تنظيم فشار خون مي شود . منابع غني از پتاسيم عبارتند از : ميوه و سبزيهاي تازه از قبيل سيب زميني ، نخود ، فلفل ، بادمجان ، گلابي ، كدو ، لوبياي ليما ، گوجه فرنگي ، موز ، شليل ، اسفناج ، توت فرنگي، گوشت گوساله ، سويا ، آب پرتقال و آب آلو .
تجويز مكمل هاي پتاسيم براي بيماراني كه افزايش فشار خون ناشي از كمبود پتاسيم دارند به دو دليل سودمند :
1ـ مصرف زياد پتاسم دفع كليوي سديم را افزايش مي دهد .
2ـ در مطالعه روي حيوانات و تحليل هاي اپيد ميو لوژيك انسان معلوم شده است كه پتاسيم محافظ عروق است .
رژيم غذايي كم فيبر ، بيماري فشار خون و نيز بسياري كسالت هاي مزمن ديگر را تشديد مي كند رژيم غذايي سرشار از فيبر در افراد مبتلا به فشار خون بالا فوايد فراواني دارد. مصرف مكمل هاي غذايي فيبري توصيه نمي شوند اما بر مصرف ميوه ها و سبزيهاي تازه و غلات سبوس دار ، نان و اسپاگتي تاكيد مي شود.
روش مناسب ديگر براي افزايش مصرف فيبر مصرف يك ظرف سبوس جو دو سر يا غلات هاي پر فيبر ديگر به هنگام صبحانه است.


تحقيقات اخير ثابت كرده است كه كرفس تاثير ارزشمندي بر فشار خون دارد . كرفس با شل كردن عضلات صاف ديواره عروق باعث كاهش فشار خون مي شود . با اينكه مصرف كرفس به دليل مقدار زياد سديم آن اغلب در بيماران مبتلا به افزايش فشار خون ممنوع است،ولي فوايد آن امروز به اثبات رسيده است. مصرف چهار ساقه كرفس در روز ماده شيميايي فعالي كه تاثير مطلوب دارد به مقدار كافي فراهم مي كند.
مصرف زياد كرفس نيز خطرناك است زيرا مقادير زياد آن ممكن است سمي باشد .


الكل (Alcohol) :
فشار خون بالا همبسته به مصرف مزمن الكل است؛ بعلاوه افزايش حاد فشار خوني « بويژه نوع سيستوليك آن » كه به دنبال مصرف الكل به وجود مي آيد،« در مردان در حدود % 11 ـ 5 » به مصرف الكل نسبت داده شده است. اكثر افرادي كه مصرف الكل آنها متجاوز از دو ليتر آبجو در روز باشد، به فشار خون مبتلا مي شوند با وجود گزارشهايي مبني بر آنكه مصرف مقادير متوسط الكل تاثير حفاظتي بارزي بر عليه انسداد عروق قلبي دارد و البته بايد ذكر شود كه ارزش اثر محافظتي احتمالي الكل عليه بيماري عروق كرونر بسيار كمتر از آسيب قطعي آن به عضله قلب و خطر افزايش فشار خون است به همين دليل توصيه مي شود كه الكل از رژيم غذايي افراد به طور كلي حذف شود. برخي از مكمل هاي غذايي نيز وجود دارند كه ممكن است مفيد واقع شوند مهمترين آنها كلسيم و منيزيم است؛ اين دو عنصر معمولا باهم نام برده مي شوند زيرا در بدن به همراه هم عمل مي كنند و كمبود هر دوي اين مواد معدني با افزايش فشار خون مرتبط شناخته شده است.

كوآنزيم « Q10 » مكمل غذايي ديگري است كه در بسياري از بيماران مبتلا به بيماري قلبي ـ عروقي از جمله ازدياد فشار خون بسيار مؤثر بوده است. كوآنزيم« Q10 » فعاليت ديواره عروق خوني را بهبود مي بخشد و بنابراين به تنظيم فشار خون كمك مي كند .
بين مصرف ماكس ائي پي اي « روغن ماهي » و اسيدهاي چرب امگا ـ 3 روغن ماهي و تنظيم فشار خون رابطه اي وجود دارد؛ تحقيقات نشان داده است كه مصرف روغن ماهي چه به صورت مكمل غذايي و چه از راه افزايش مصرف ماهي ، به ويژه ماهي خال مخالي « كه سرشار از اسيدهاي چرب امگا – 3 است » باعث كاهش فشار خون مي شود .


نقش سير در كاهش فشار سيستوليك به اندازه 20 تا 30 ميليمتر جيوه و كاهش 10 تا 20 ميليمتر جيوه از فشار دياستوليك ثابت شده است .
اخيرا ويتامين « C » نيز ، كه براي بسياري از فعاليتهاي متابوليك فوق العاده سودمند است، در تنظيم فشار خون مؤثر شناخته شده است؛ نقش اين ويتامين در كاهش فشار سيستوليك اثبات شده است.
مصرف كافئين به طور موقت فشار خون را بالا مي برد « حدود 5 تا 15 ميليمتر جيوه دقيقا 2 فنجان قهوه »؛ اما مصرف عادي و روزمره آن به نظر نمي آيد موجب افزليش مزمن فشار خون شود.
مصرف سيگار (Smoking) :
استعمال دخانيات رابطه بسيار نزديكي با افزايش فشار خون دارد زيرا نكوتين باعث تحريك غدد آدرنال مي شود كه در نهايت باعث افزايش فشار خون مي شود اگر چه سيگار خطر قلبي ـ عروقي را روي هم رفته افزايش مي دهد اما اغلب ديده شده است كه سيگاري ها عملا نسبت به غير سيگاري ها كمتر دچار هيپر تانسيون مي شوند. بعلاوه ترك سيگار اغلب همراه با كمي افزايش در فشار خون است. هر دو پديده ممكن است به وزن بدن مربوط باشد زيرا سيگاري ها اغلب لاغرتر از غير سيگاري ها هستند و ممكن است با ترك سيگار بر وزنشان افزوده شود. اثر آتروژنيك سيگار، هيپرتانسيون كليوي ـ عروقي و هيپرتانسيون بدخيم را در ميان سيگاري ها شايع تر از غير سيگاري ها مي سازد .مهار استرس نقش اساسي در كاهش فشار خون بالا دارد .ورزش منظم هوازي مانند پياده روي و دوچرخه سواري به كاهش فشار خون بيش از نتيجه حاصل كاهش وزن كمك مي كند.


بخش دوم

شناخت كلي آبغوره


«اجزاي سازنده - تركيبات »

قسمت اول

اجزاي سازنده :
اجزاي سازنده آبغوره شامل اسيدهاي آلي مخصوصا" « اسيد وينيك ـ اسيد ماليك ـ اسيد فرميك ـ اسيد سوكسينيك ـ اسيد اگزاليك ـ اسيد گلوكوليك و اسيد تارتاريك » مي باشد كه همراه با مقداري قند تبديل يافته و مقدار بسيار جزئي اسانس وجود دارند.از آنجا كه شناخت چگونگي تاثير آبغوره بر سلولهاي هدفش كه مؤثر بر فشار خون مي باشد مستلزم شناخت كلي و جزئي اجزاي موجود در آبغوره است لذا تجزيه كمي و كيفي اين اجزا از لحاظ گروهبندي شيميا يي ، تركيب شيميايي و ساختار فضايي براي پي بردن به پيوندهاي موجود در تركيب و همچنين نوع آنها لازم است.
اهميت شناسايي اجزاي موجود در آبغوره و تجزيه و تحليل كمي و كيفي اين اجزا بدان جهت است كه چون آبغوره بصورت خوراكي وارد دستگاه بدني موجود زنده يعني انسان مي شود و تحت تاثير آنزيم هاي گوارشي موچود در اندام گوارشي قرار مي گيرد و به سبب آن تركيب با آنزيم هاي مؤثر بر اين اجزا به طريق واكنش شيميايي تغيير ساختار مي دهد ، ارئه اين مبحث حائز اهميت است زير

ا نتيجه كلي اين قسمت موجب شناسايي مكانيسم تاثير آبغوره بر روي فشار خون از طريق تركيب ايجاد شده از واكنش شيميايي اجزاي آبغوره و آنزيم هاي موثر برآن در دستگاه گوارشي و روند كلي تاثير آن مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید