بخشی از مقاله
فطرت خدا جوی بشریت
عبادت، فطريت بشرّيت است:
فطرتاً هر موجودي كه لباس هستي پوشيده و از كتم عدم پاي به عرصة حيات و زندگي نهاده، به طور مرموز و ناخودآگاه، خواستار و پوياي آفريدگار و صانع خويش است و از هر سوي به سوي ديگر خالق و پروردگار خود را ميجويد، تا پاس حرمت، و احترام لازم او را بنمايد، و از فضل و رحمت و اكرام او، تشكّر و سپاسگزاري نموده، و به مصداق اينكه «انسان بندة احسان است» به پيشگاه با عظمت او سرتعظيم فرود آورد.
خداوند ميفرمايد:
فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حنيفاً فِطْرَتَ الله الَّتي فَطَرَالنّاسَ عَلَيْها لاتَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ، وَلكِنَّ اَكْثَرَ لايَعْلَمُونَ».
به آيين راست خداوند روآور، آييني كه خدا آفرينش انسان را بر روي آنها نهاد، و خلق خداوند تغييرپذير نيست. اين است دين استوار و محكم، ولي بيشتر مردم جاهل هستند و به آن علم ندارند.
هدف از دين حنيف در آية شريفه كه آفريدگار متعال خلقت انسان را بر آن استوار ساخته است همانا آيين و دين توحيدي و خداپرستي است، كه انحراف از جاده و صراط مستقيم توحيدي را مخالف فطرت انسان دانسته است.
فطرت چيست؟
فطرت يك شعور باطني است كه انسان را به طور ناخودآگاه به سوي خالق و آفريدگار رهبري و هدايت مينمايد، و در هدايت خود به سوي خدا به هيچگونه استدلال و برهاني نياز ندارد، و ناخودآگاه آدمي را خداخواه و خداجو نموده و اين امر غريزي را در نهاد انسان، شكوفا ميسازد.
بنابراين آدمي بايد بالفطره مؤمن و مسلمان و موحد بوده باشد، و صراط مستقيم الهي را بپيمايد، و از هرگونه اعوجاج و انحراف به دور باشد. مگر اينكه در سر راه او خار تبليغات سوء و انحرافات و
اعوجاج اخلاقي باشد، كه در اين صورت مسير طبيعي مذهبي و ايماني او را تغيير ميدهد نهالي كه از زمين بالا ميآيد تا زماني كه خاري، و مانعي در سرراهش نباشد و مسير او را عوض نكند، راست و مستقيم بالا ميرود، و از كج شدن و انحرافات به دور ميماند. و آدمي نيز همين حكم را دارد، اگر شيطنت شيطانها و خنّاسها، در سرراهش سبز نگردد، فطرت خداجويي و خداخواهي، او را به سرمنزل فلاح و رستگاري ميرساند. در حقيقت فطرت نوري است كه در جوهر وجود انسان نهفته است تا از تاريكيها و از چنگال شياطين رهايي يابد، و صراطمستقيم الهي را با نورانيّت فطرت بپيمايد و به هدايت ابدي راه يابد. فطرت پديدهاي است مرموز، كه در كنه جوهر عبوديت نهفته است وسخن حكيمانة «عبوديت جوهري است كه در نهاد آن ربوبّيت نهفته است» بيانگر آن است.
إذعان دانشمندان غرب بر خداجويي بشريّت
جان ايورث استاد دانشگاه كلمبيا دربارة مذهب چنين ميگويد:
«هيچ فرهنگ و تمدّني در نزد هيچ قومي نميتوان يافت مگر آنكه در آن فرهنگ و تمدن، شكلي و نقشي از مذهب وجود داشته است، و ريشههاي مذهب تا اعماقي تاريك از تاريخ، كه ثبت نشده و به دسترس بشريّت نرسيده، كشيده است».
ناگفته نماند! اگر رهبري و هدايت انبياي عظام نبود، اگر مراقبتهاي صحيح و منظم پيامبران الهي نبود، فطرتهاي روي زمين شكوفا نگشته و به ثمر نميرسيد، و بشريّت به كلي سر از بتپرستي با ابعاد مختلفش درميآورد، و به انحراف كشيده ميشد. بنابراين، انسانها بايد از رهروان أنبياء و پيشوايان پاك ديني و مذهبي باشند، تا در مكتب أنبياء و ائمه ـ عليهمالصلاه و السلام ـ درس توحيد و خداشناسي بياموزند و از انحراف مصون بمانند.
«ژان ژاك روسو» ميگويد:
«راه خداشناسي منحصر به عقل نيست؛ بلكه شعور فطري بهترين راهي است براي اثبات اين موضوع كه همة موجودات غيرانسان باشعور خدا را ميپرستند».
آلكس كارل ميگويد:
«احساس عرفاني جنبشي است كه از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است، و يك غريزة اصلي است. انسان همانطور كه به آب نياز دارد، به خدا نيز محتاج است».
هرگونه شناخت و عرفاني كه از خدا در وجود ما نهفته است از فطرت سرچشمه ميگيرد و خداشناسي با خلقت انسان عجين است. تمامي موحّدين و معتبّدين در محور فطرت و به استمداد از آن، به عبادت و اطاعت معبود واقعي خويش ميپردازند. كه تمامي أنبياء و أولياء به تبعّيت از فطرت راه الهي و ربّاني در پيش گرفتند، و بديدن وسيله هدايت و ارشاد جوامع بشري پرداختند.
كفّار و مشركين و پرستندگان بت و خدايان چوبين و سنگي نيز خداپرستي و خداجويي دارند، الاّ اين كه به علت دوري و فاصلة زياد از مكتب أنبياء، شناخت خدا و پرستش صحيح را از دست دادهاند و به ضلالت و گمراهي افتادهاند.
تحليلي از امام صادق (ع)
عبادت و نماز را از ديدگاه حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ وقتي كه مطالعه ميكنيم ميبينيم كه ما را توصيه به اخلاص آن براي خداوند مينمايد هر چند كه كميّتي قليل داشته باشد.
از كتاب مصباحالشريعه از آن حضرت نقل شده كه فرموده:
مداومت كنيد بر تخليص و پاك ساختن فرائض و سنن از غل و غش و كلّ ناخالصيها.
همانا فرائض و مستحبات «در اسلام» اصل و اساس و پايه است، پس كسي كه به آنها رسيد و حقّ واقعي آنها را به خوبي ادا كرد پس گويا همة عبادتها را به جا آورده است.
به راستي بهترين عبادات عبادتي است كه از بطلان و يا سهو و نسيان در امان و از آفات ريا، سمعه و تظاهر خالص بوده باشد. و بهترين عبادات عبادتي است كه دائمي و كامل باشد اگر چه از نظر كميّت اندك باشد.
امام ـ عليهالسلام ـ به دو اصل «فرائض» و «سنتهاي اسلامي» فوقالعاده توجه فرموده و جزو اصول اساسي اسلام معرّفي نموده است، كه از عهدة آنها به خوبي برآمدن و نيكو و خالص انجام دادن آن را بهترين عبادات و طاعات معرفي مينمايد. بنابراين نماز، كه در رأس فرائض قرار دارد جزو اصول و اساس اسلام است و بنيان و اساسش در نهاد هر انساني، فطرت پاك و خداجوي او خواهد بود و تمامي اعمال عبادي انسان از فطرت او سرچشمه ميگيرد.
فلسفة وجوب نماز
اوّلين فريضهاي كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ براي امّت آورد، نماز است؛ و آخرين فريضهاي هم كه تا هنگام مرگ از مكلّف ساقط نميگردد و موظّف است كه آن را به هر نحو ميسور به جا آورد نماز است. اوّل چيزي كه (طبق روايات واصله) پس از مرگ از مسلمانان ميپرسند نماز است، كه هرگاه مقبول افتد، به ساير اعمال،توجه مينمايند، و اگر نماز قبول نشود به ساير اعمال توجه نميگردد.
نماز ستون دين، معراج مؤمن، قربان كلّ تقيَّ، ميزان اعمال، خير موضوع، و نور چشم پيامبر اكرم است. بعد از نماز دعا مستجاب ميگردد. نماز عامل تزكيه تربيت است. نماز بهترين شعار أنبياء و اولياي گرام است. و نماز عاليترين وسيلة راز و نياز باخداست. و نماز بهترين وسيلة ارتباط مستقيم بندة مخلص با مولي و پروردگار مهربان است.
چرا در پنج وقت نماز واجب شد؟
از حضرت امام حسن مجتبي ـ عليهالسلام ـ روايت است كه حضرت فرمود:
عدهاي از يهوديان به محضر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شرفياب شدند، داناترينشان مسائلي را از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ پرسيد، از جمله پرسشهاي او اين بود: اي رسول خدا خبر بده مرا كه خداوند جلّت عظمته براي چه و به چه علّت اين نماز پنجگانه را در پنج وقت از شبانه روز بر امّت تو فرض و واجب كرد؟
پيامبر – صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: همانا در هنگام زولا آفتاب غير از عرش خدا همه چيز تسبيح حضرت حق ميگويند و به حمد پروردگارم مشغول ميگردند. و در آن هنگام پروردگارم بر من درود ميفرستد، در اين ساعت خداوند نماز را بر من و امّتم فرض و واجب ساخت، كه خداوند در قرآن ميفرمايد: «به پا بدار نماز را از بازگشتگاه خورشيد (نصفة روز) تا تاريكي شب» . و آن ساعتي است كه جهنّميان را در قيامت به جهنم وارد ميكنند. پس هيچ مؤمني نيست كه در اين ساعت به ركوع يا سجود و يا قيام مشغول باشد مگر اينكه خداوند جسدش را بر آتش جهنم حرام ميگرداند.
و اما نماز عصر، و آن در ساعتي است كه «آدم ابوالبشر» از ميوة شجرة منّهيه خورد و از بهشت خارج شد. پس خداوند ذرّية حضرت آدم را امر به نماز عصر نمود. و خداوند اين نماز را براي أمت من نيز اختيار نمود. و اين نماز از محبوبترين نمازها به پيشگاه حضرت حق است. و مرا توصيه نمود به حفظ بيشتر اين نماز در بين نمازهاي يوميه.
و امّا نماز مغرب، و آن در ساعتي است كه خداوند توبة حضرت آدم را در آن ساعت پذيرفت، كه سيصد سال پس از هنگام خوردن حضرت آدم از ميوة درخت منّهيه تا قبول توبهاش به طول انجاميد. حضرت آدم سه ركعت نماز مغرب به جا آورد، ركعتي براي خطاي خويش، و ركعتي براي خطاي حضرت حوّا، و ركعتي براي (شكرانة قبول) توبهاش. پس خداوند اين سه ركعت را بر امّتم فرض و واجب ساخت. مغرب وقتي است كه دعا در آن م
ستجاب است، و پروردگارم به من وعده داده كه دعاي مؤمنين را در اين وقت مستجاب مينمايد. و اين همان نمازي است كه خداوند در قرآن مرا به آن امر نموده و فرمود: «منزّه شماريد خداوند را، هنگامي كه شب كنيد و هنگامي كه بامداد كنيد» .
و امّا نماز عشاء، پس به راستي در قبر و در روز قيامت ظلماتي است، لذا پروردگارم به من و امّتم به نماز عشاء امر فرمود براي نورانيّت قبر و روشن ساختن آن، و اينكه به من و به امّتم نوري روي صراط عطا فرمايد. و هيچ قدمي نيست كه به سوي نماز عتمه و عشاء برود مگر آنكه خداوند بدنش را از آتش جهنم حرام ميگرداند. و اين نمازي است كه پروردگار متعال آن را براي مرسلين و انبياي قبل از من اختيار فرموده.
و اما نماز صبح، پس همانا آفتاب وقتي طلوع ميكرد، گويا بر شاخهاي شيطان طلوع ميكرد. پس خدايم مرا امر فرمود كه: قبل از طلوع خورشيد و قبل از آنكه كافر براي آفتاب سجده كند، نماز صبح بخوانم تا آنكه أمتم براي خداوند سجده نمايند.
و زود بجا آوردن آن در پيشگاه خداوند محبوبتر است. اين نمازي است كه هم ملائكه شب و هم ملائكه روز شاهد و ناظر آن ميباشند (زيرا نماز صبح طبق روايات گذشته دو نماز ثبت ميگردد كه ملائكه شب و روز هر دو دسته آن را ثبت مينمايند).
اين پاسخي كه رسول گرامي اسلام به عالم يهودي ميدهد عاليترين علّت و فلسفه براي وجوب فريضه يوميّه است، كه ألبته فلسفه و دلائل ديگري را نيز معصومين ـ عليه السلام ـ ذكر نمودهاند.
تحليل دكتر كارل از فلسفة نماز
دكتر كارل در اسرار و فوائد نماز ميگويد: نماز به آدمي نيرويي براي تحمل غمها و مصائب ميبخشد. انسان را اميدوار ميسازد، و قدرت ايستادگي و مقاومت در برابر حوادث بزرگ را به او ميدهد .
راستي وقتي پس از خاتمة نماز، نمازگزار به سجاده مينشيند و به تعقيب و دعا ميپردازد، در آن وقت به قدرت كاملة حضرت حق پي ميبرد. در نتيجه كسي را جز او حلاّل مشكلات خويش نميشناسد، و تمامي مشكلات زندگي خويش را با پروردگارش در ميان ميگذارد. و به غير او
التجاء و اعتماد نميكند. و خداوند است كه مهم او را كفايت نموده و او را در مقابل ناملايمات صبور و شكيبا مينمايد، كه اگر بعضي خواستههايش مقرون به مصلحتش نباشد، مقاومت و پايداري را شيوة او ميسازد، بنابراين، نماز مكتب مقاومت و ايستادگي در مقابل حوادث بزرگ است چون كه اتكاء و اتكال نمازگزار هميشه به ذات اقدس حضرت باري تعالي ميباشد.
نماز براي تعظيم و تكريم خداوند
يكي از دلائل و اسرار تشريع فريضة نماز تعظيم و تكريم خداوند بزرگ است كه سزاوار و شايستة عبادت و پرستش است و سزاوار است كه انسان ولي نعمت خويش را بشناسد و در مقابلش تواضع كند و جبين خود را به خاك بمالد و طاعت و فرمانبري او را موجب عزّت و عظمت خويش بپندارد، و هيچگونه تمرّدي در پيشگاه با عظمت خالق و ولي نعمت خويش ننمايد. و همچون حضرت علي ـ عليه السلام ـ به پيشگاه خداوند عرض كند.
بار خدايا: اين نماز من است، كه در پيشگاه تو به جاي آوردم. نه به خاطر نيازي است كه تو به آن داري، و نه به خاطر ميل و رغبتي است كه تو در آن داري، بلكه براي بزرگداشت و پذيرش فرمان تو است كه تو مرا به انجام آن فرمان دادهاي. اي خداي من! اگر در نماز من عيبي است و يا نقصي در ركوع و سجود آن موجود است، پس مرا بازخواست مكن، و بر من با پذيرش آمرزش خود تفضّل و عنايت فرما(كه من در همه حال به تفضّل و عنايت تو محتاجم).
از بيان حكيمانة حضرت علي ـعليه السلام – اسرار نماز تبيين ميگردد و هر كسي ميفهمد، كه خداوند قادر متعال، هيچگونه نيازي به ركوع و سجود ما، ندارد، الاّ اينكه، جهت بزرگداشت و تعظيم سزاوار است كه او را عبادت و اطاعت كنيم، و آنچه نياز است از جانب بنده نسبت به مولي است؛ چون كه حضرت امام ميفرمايد: اگر در ركوع و سجود من، نقصي و عيبي وجود دارد مرا مؤاخذه نكن، و بر من ببخش، كه در هر حال به عنايت و تفضّل تو نيازمنديم.
نماز عاليترين عامل كبرزدايي
نماز داراي فوايد فوقالعاده و اسرار فراوان و منافع بسيار است كه يكي از فوايدش كبرزدايي است.
حضرت موليالموحدين أمير المؤمنين ـ عليهالسلام ـ در نهجالبلاغه نماز را عامل تنزيه و تزكية از كبر و خودبزرگبيني، معرّفي ميفرمايد و ميگويد: «خداوند حكيم نماز را براي پاكسازي و جداسازي انسان از بيماري كبر و خودستايي مقرّر، فرموده است .
نماز مهم ترين عامل شيطانزدايي
نمازي كه در اول وقت و با حفظ همة شرايط به جا آورده شود و سنن آن به خوبي ادا گردد، از بزرگترين عامل شيطانزدايي است و هرگز شيطان نميتواند بر چنين شخص معتبّد و پاك نفوذ كند، حتّي در دم مرگ كه شياطين براي از بين بردن ايمان و عقيدة پاك مؤمنين به سراغشان ميآيند. ملك الموت از حق آنان دفاع مينمايد.
حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد:
اِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ يَدْفَعُ الشَّيْطانَ عَنِ الْمُحافِظ عَلَي الصَّلاهِ وَ يُلَقِّنْهُ شَهادَهَ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ الله وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ في تِلْكَ الْحالَهِ العَظيمَهِ» .
همانا ملكالموت شيطان را در دم مرگ از كسي كه حافظ نماز است دفع ميگرداند. و شهادت بر «لا اله الا الله» و «محمد رسولالله ـ عليه و آله و سلّم ـ را به او تلقين مينمايد تا شيطان توفيق گفتن شهادتين را از او نگيرد.
فلسفة أحكام نماز
أحكام و شرايع اسلام و تمامي قوانين آسماني كه به عنوان برنامة زندگي براي بشر وضع شده اعم از اخلاقي، حقوقي، جزائي، اقتصادي، سياسي و غيره داراي فلسفه و أسراري ميباشد و هيچ يك از حلال، و حرام، مباح، و مستحب و مكروه بدون علّت و بدون غرضي واجب، يا حرام و مكروه نشده است.
بنابراين، فقط خداوند حكيم مصالح و مفاسد، منافع و مضّار و خير و شرّ وجودي همة آفريدههايش را ميداند و از همة موجودات برّي و بحري آگاه و مطلع است و از كيفيت خلقت و حالات مختلف همة آنها آگاه ميباشد به همين جهت هر چه را خداوند كه همه چيز به طفيل وجود او آفريده است و او را محبوب خويش قرار داده، پسنديده و حلال كرده بايد با جان و دل پذيرا باشد و چون و چرا بر
فرامين او نداشته باشد و همچنين هر چيزي را كه بر ما حرام نموده قهراً زياني داشته و دارد،كه از ما پوشيده است، لذا بايد از لذائذ ظاهري آن چشم بپوشيم. در هر حال وقتي خداوند را حكيم و داناي به اسرار ونهانها دانستيم، بايستي به تمامي قوانين او گردن نهيم و از كوچكترين اعتراض و اشكال و يا ناديده گرفتن و حرمت أشياء پرهيز كنيم.
چرا بعضي نمازها به جهر و بعضي به إخفاء خوانده ميشود؟
محمد بن عمران از امام صادق ـ عليهالسلام ـ ميپرسد: يابن رسولالله به چه علت نماز جمعه و مغرب و عشاء و صبح بلند خوانده ميشود؟ و قراءت نماز ظهر و عصر آهسته خوانده ميشود؟ و چرا در ركعت سوم و چهارم تسبيحات اربعه، افضل از حمد ميباشد؟
حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ در پاسخ محمد بن عمران فرمود: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ هنگامي كه به آسمانها سير داده شد نماز ظهر جمعه بود، كه خداوند ملائكه را امر فرمود، به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اقتداء نموده و در پشت سرش به نماز بايستند، و خداوند به پيامبرش امر نمود كه نماز ظهر جمعه را بلند بخواند تا فضل او براي ملائكه روشن گردد. سپس خداوند نماز عصر را بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرض و واجب ساخت. و ديگر احدي از ملائكه به عنوان مأموم در خلف و پشت سر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ قرار نگرفت.
خداوند پيامبرش را امر فرمود: حمد و سورة نماز عصر را آهسته بخواند؛ زيرا كه در پشت سر پيامبر كسي نبود و سپس نماز مغرب را بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ واجب ساخت. ملائكه به پشت سر پيامبر ايستادند و خداوند امر فرمود كه پيامبر نماز مغرب را بلند بخواند و همچنين در نماز عشاء مأمور به جهر شد. پس نزديك صبح از آسمان نازل شد. نماز صبح را به پيامبر فرض و واجب كرد و پيامبر را مأمور كرد بلند بخواند تا فضل او بر مردم روشن گردد، همچنان كه بر ملائكه آشكار شد.
چرا در هنگام ركوع گردن و سر را ميكشيم؟
راوي از حضرت علي ـ عليهالسلام ـ ميپرسد: اي پسر عمّ بهترين خلق خدا معناي كشيدن سر و گردن در ركوع چه ميباشد؟ امام ميفرمايد: تأويلش اين است كه ميگويي:
ايمان آوردم به خداوند(حكيم) اگر چه گردنم زده شود. هنگام ركوع بگو! بار پروردگارا! بريا تو ركوع ميكنم، و براي تو است خشوع من، و براي تو است اسلام من و به تو ايمان دارم و بر تو توكّل
مينمايم، و تو پروردگار مني كه خاشع است براي تو صورتم، و گوش و چشمم، و مو، و پوستم، گوشت و خون مغز و أعصاب و استخوانم. و آنچه از من است در روي زمين كلاًّ از خداوند است، كه پروردگار عالميان است.
از اين سخن حكيمانه حضرت مسأله گردن كشيدن در نماز را به خوبي درك نموديم و دانستيم كه گردن دراز نمودن در حال ركوع تسليم در مقابل او و تفويض همة امور به او ميباشد. نمازگزار تمام وجود خويش را به پيشگاه خداوند تقديم و عرضه داشته است حتي اگر گردنش زده شود او از ايمانش به خدا جدا نميگردد.
چرا پيامبر اكرم هفت ركعت به نمازهاي يوميه افزود؟
نمازهاي يوميه كه خداوند بر أمت پيامبر اكرم فرض نمود و آن را فرضالله مينامند، ده ركعت است و پيامبر اسلام هفت ركعت به آن افزودكه آن را فرضالنبي ميگويند: دوركعت به ظهر، دو ركعت به عصر، يك ركعت به مغرب، دوركعت به عشاء اضافه كرد كه جمعاً هفده ركعت شد.
سعيد بن مسيّب ميگويد: از حضرت سجاد علي بن الحسين ـ عليهما السلام ـ پرسيدم: چه وقت نماز به هيئت فعلي كه ألان مسلمين انجام ميدهند واجب شد؟
امام ـ عليه السلام ـ فرمود:
وقتي در مدينة منوّره اسلام قدرت گرفت و دعوت به اسلام آشكار شد و خداوند جهاد را بر مسلمين واجب ساخت، رسول خدا به كل نماز هفت ركعت افزود. در ظهر دو ركعت و در عصر دو ركعت و در مغرب يك ركعت و در عشاء دو ركعت اضافه نمود؛ ولي نماز صبح به همان حالت كه در
مكه فرض شده بود باقي گذاشت و جهتش را تعجيل عروج ملائكه شب به آسمان و تعجيل نزول ملائكه روز به سوي زمين ذكر فرمود. و چون ملائكه شب و روز با پيامبر در اقامة نماز فجر حضور پيدا ميكردند خداوند عزّ و جلّ فرموده: و نماز فجر و بامداد است كه مشهود ميباشد. براي اين كه مسلمانان با ملائكه روز و شب با پيامبر در آن نماز حضور پيدا ميكنند.
فضيلت اول وقت
براي نماز سه وقت مشخص و معين شده است:
1. وقت مخصوص
2. وقت مشترك
3. وقت فضيلت
وقت فضيلت نماز ظهر تا رسيدن ساية شاخص به اندازة خود شاخص ادامه دارد. وقت فضيلت نماز عصر تا رسيدن ساية شاخص به دو برابر خود ميباشد وقت فضيلت نماز مغرب از اول مغرب تا رفتن شفق(سرخي مغربي)ميباشد. وقت فضيلت نماز عشاء از اول رفتن شفق تا يك سوم از شب ميباشد. وقت فضيلت نماز صبح از اول سپيده صبح تا پديدار شدن سرخي مشرقي ميباشد.
پاداش نماز اول وقت
موسى بن عمران با خداوند سخن گفت و عرض كرد: بار خدايا جزاي كسي كه نمازش را در اول وقت ميخواند چيست؟ فرمود: خواستههايش را برآورده و بهشتم را به او مباح ميگردانم.
چون نمازگزار محبوبترين و مفيد ترين كارهاي خود را ناديده گرفته و فريضه الهي را بر همه منافع خود مقدم ميدارد، خداوند نيز محبوبترين و بهترين جايگاه را كه بهشت است برايش مباح و حلال ميگرداند و او را به بهترين نعمتهاي بهشت خويش متنّعم مينمايد.
به گونهاي نماز بخوان كه گويا با آن وداع ميكني.
امام ـ عليه السلام ـ به عبدالله بن أبي يغفور فرمود: هرگاه خواستي نماز فريضه أقامت كني، آن را در وقتش به جا آور، به گونة كسي كه با آن وداع ميكند و ميترسد كه ديگر هيچ گاه به آن برنگردد. ديگر آن كه ديدگانت را به جايگاه سجودت متوجه ساز. اگر ميدانستي چه كسي از راست و چپت ميباشد نمازت را خوب انجام ميدادي و بدان تو در برابر كسي هستي كه تو را ميبيند و تو او را نميبيني.
براي نماز دو وقت است: رضوانالله و عفوالله
نماز بايد در اول وقت، كه «رضوانالله» است، بجا آورده شود و به نحو احسن انجام پذيرد تا موجب رضا و خشنودي خداوند گردد، مگر اينكه عذري در كار باشد و نتواند در اول وقت نماز بخواند كه در اين صورت پس از رفع گرفتاري در آخر وقت، كه «عفوالله» و به تعبير بعضي از روايات «غفران الله» است، نماز ميخواند؛ كه با داشتن عذر موجه؛ نمازگزار مشمول عفو و آمرزش خداوند مهربان ميشود.
تأخير نماز اول وقت موجب خشم خداوند است
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در ضمن تعليم چهل حديث به اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود:
«وَتُقيمُ الصَّلاهَ بِوضُوءِ سابِق في مَواقيتها وَ لا تؤَخّرْها فَاِنَّ في تأخيرها مِنْ غَيْرِ عِلَّهٍ غَضَب الله عَزَّ وَ جَلَّ» .
يا علي! با وضوي كامل در اول وقت اقامة نماز كن، و نماز را از اول وقتش به تأخير نينداز، چون تأخير نماز بدون علت، خداوند قهّار را به خشم خواهد آورد!
پناه بر خدا از تأخير نماز بدون عذر و علت، زيرا اين عمل باعث استخفاف نماز ميشود.
محاسن نماز اول وقت
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ ميفرمايد:
وقتي آفتاب از دائر نصف النّهار گذشت. درهاي آسمان و درهاي بهشت گشوده ميشود و دعا در اين هنگام مستجاب ميگردد. پس خوشا به حال كسي كه در اين ساعت عمل صالحي از او بالا رود.
در نماز باكي مناجات مينماييم؟
آري! اگربه حقيقت بدانيم كه در حال نماز با كي به راز و نياز و مناجات پرداختهايم و ميتوانستيم عظمت و كبريائي پروردگار بزرگ را مجسم نماييم، همچون أولياء كه در حين عبادت گويا خدا را ميديدند، در اين صورت از عبادت خدا وايستادن در مقابل او به قدري لذت ميبرديم، كه هرگز مايل نبوديم از نماز جدا گرديم.
وقتي بنده به پيشگاه خداوند به نماز ميايستد، نظر خاصّ خداوند متوجه به اوست تا نمازش را به پايان برساند و از بالاي سرش تا افق آسمانها ساية رحمت خويش را مستقر ميفرمايد و فرشتگان از دور و برش تا آسمانها طواف مينمايند و خداوند ملكي را موكل ميكند كه در بالاي سرش ايستاده و به او خطاب ميكند: اي نمازگزار اگر ميدانستي چه كسي نظر رحمت به تو دارد و تو با كي مناجات داري؟ توجهت را از او برنميگرداندي و هرگز از سجاده و مصلاي خويش جدا نميشدي!.
براي نمازگزار سه موهبت بزرگ الهي است
حضرت امام باقر ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:
براي نمازگزار هنگام اشتغال به نماز سه خصلت است: از قدمش تا به آسمانها ملائكه او را احاطه مينمايند و از آسمانها تا بالاي سرش خير و إحسان نثار ميشود و فرشتهاي كه بر او موكل است ميگويد: اگر اين نمازگزار بداند كه طرف مناجات او كيست، از نماز خويش جدا نميگردد.
خصال تربيتي نماز
نماز، داعي اليالله و معراج مؤمن است. نماز موجب صعود اخلاق حسنه و رسيدن به اخلاق الله ميباشد. نماز عامل بازدارنده از زشتيها و ناپاكيها است. نماز مونس أنبياء در شبهاي تار است. نماز ميزان اعمال خير و شرّ است. نماز وسيلة تقرب به خداوند است. و نماز نور چشم أنبياء و اولياء الله ميباشد.
نماز عامل سازندهاي است كه مقاومت و ايستادگي آدمي را در نشيب و فرازهاي زندگي حفظ مينمايد و نمازگزار در مقابل هر خير و شر و هر إقبال و ادباري تحمل خويش را حفظ نموده و به هر بادي نميلغزد.
خداوند ميفرمايد:
همانا انسان حريص آفريده شده، چون شري به او برسد، فرياد ميكشد و جزع ميكند، و هرگاه خير و نعمتي به او برسد، بخل ميورزد.
اين اوصاف و خصلتها تعلق به دنياپرستان دارد مگر نمازگزاران واقعي كه اينان افرادي هستند كه بر نماز خويش مداومت مينمايند و به آن اهميت ميدهند.
نماز پنجگانه در محو گناهان چون استحمام است در نظافت بدن
در روايت حضرت امامحسن عسگري ـ عليه السلام ـ است كه رسولخدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده:
كسي كه نماز پنجگانه يوميه را به جا ميآورد، خداوند همة گناهان او را، كه در مابين دو نماز براي او پيش آيد، ميپوشاند و مثل كسي است كه در جلو خانهاش نهر آبي جاري باشد و او روزانه پنجبار در آن شستشو نمايد، كه ديگر گناهي بر او باقي نخواهد گذاشت مگر گناهان مهلك، مانند انكار رسالت، امامت، ظلم و ستم به برادران ايماني و يا ترك تقيّه تا آنجا كه ضرري به او و يا به برادران مؤمن برسد.
أمير مؤمنان علي ـ عليه السلام – ميفرمايد:
«مَنْ آتَي الصَّلاهَ عارفاً بِحَقِّها غَفَرَ اللهُ لَهُ» .
كسي كه نماز بجا آورد، در حالي كه عارف به حق آن باشد، غفران و آمرزش الهي شامل حال او خواهد شد.
بنابراين، روشن است كه بهترين عامل تزكيه در اسلام نماز است، منتهي نمازي كه بتواند آدمي را از منهيات و ظلم و ستم و كارهاي باطل حفظ فرمايد، و اثر بازدارنده داشته باشد.
آيا غيبت كننده نمازش قبول است؟
نماز وسيلة تحصيل رضاي خداوند است و آدمي را از گناهان و غيبت كردن باز ميدارد و از تضييع حقوق مؤمنين جلوگيري ميكند. بنابراين، پارهاي از نمازگزاران، كه نمازشان چنين اثري ندارد، بايد در زندگي خويش تجديد نظري بكنند تا نمازشان مقبول درگاه خداوند شود و خداوند از آنان خشنود گردد.
رسول اعظم اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ ميفرمايد:
«مَنِ اغْتابَ مُسْلِماً اَوْ مُسْلِمَهً لَمْ يَقْبَلِ الله صَلاتَهُ وَ لا صِيامَهُ اَرْبَعِينَ يَوماً وَ لَيْلَهً اِلاَّ اَنْ يَغْفِرَلَهُ صاحِبُهُ» .
اگر كسي از مسلماني چه زن و چه مرد غيبت نمايد، خداوند نماز و روزهاش را تا چهل شبانهروز قبول نفرمايد، مگر آنكه آن شخص از او راضي گردد و او را ببخشد.
رغبت و رهبت
پايه و اساس حضور قلب در عبادات صفات برجسته رغبت و رهبت است. واژة «رغبت» به معناي رغبت و ميل شديد است، و «رهبت» به معناي ترسيدن است . راهب نيز از همين ماده است. رغبت و رهبت با هم در قلبي جمع نگردد كه با آنها عبادت و اطاعت خداوند شود مگر خداوند بهشت را بر آن بنده واجب گردانيد.
حضرت جعفر بن محمد الصادق ـ عليهما السلام ـ ميفرمايد:
در قلب مؤمن رغبت به ثواب و رضوان الهي و ترس از عقوبت و عذاب خداوند قهّار، اجتماع نميكند، مگر خداوند بهشت را بر او واجب ميگرداند. پس هرگاه به نماز ايستادي با تمام وجودت به خدا روكن و متوجه او باش؛ زيرا هيچ بندة مؤمن در نماز و دعايش با تمام وجود و حضور قلبي به خدا متوجه نميگردد، مگر خداوند عز و جل با قلوب همة مؤمنين به او روميآورد و استقبالش ميكند، و خداوند آن مؤمن نمازگزار را به دوستي آن مؤمنين براي دخول به بهشت تأييد مينمايد، و بهشتي خواهد شد.
دو ركعت با حضور قلب افضل از قيام يك شب است
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ در مورد حضور قلب در نماز به اباذر صديق ميفرمايد:
اي اباذر دو ركعت نماز كه به طور متوسط خوانده شود، و با تفكّر و حضور قلب باشد، بهتر است، از يك شب نماز بدون حضور قلب.
بنابراين، نماز با خضوع و خشوع و حضور قلب و لو اندك باشد به مراتب بهتر و عاليتر از نماز فراوان بدون حضور قلب است.
هنگام نماز از دنيا و مافيها مأيوس باش
امام به حق ناطق حضرت جعفر صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:
وقتي رو به قبله كردي (و به نماز ايستادي) پس از دنيا و آنچه در آن است و از خلايق و آنچه كه در دست آنهاست مأيوس باش. و ياد كن وقوف و ايستادنت را در محضر پروردگار، در آن روزي كه هركس آنچه از پيش فرستاده است ميبيند.
امام سجاد (ع): چه كسي قدرت دارد مانند علي(ع) عبادت كند!
از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل است كه فرمود: خدمت پدرم رسيدم مشاهده كردم بجايي از عبادت رسيده كه هيچكس نخواهد رسيد صورتش، از شبزندهداري زرد وچشمها از شدت گريه مانند آتش سرخ گرديده، پيشانياش از كثرت سجده پينه بسته، قدمها و ساق پاي مباركش به واسطة زيادي سرپا ايستادن در نماز ورم گرده بود. فرمود: من از ديدن آن حال ديگر نتوانستم خودداري كنم، دلم سوخت و شروع به گريه نمودم. در آن موقع پدرم به فكر فرو رفته بود. پس از مختصر زماني متوجه من شد، فرمود: پسرجان يكي از جزوههاي عبادت علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ را بياور! جزوهاي را تقديم كردم. اندكي از آن را خواند. با خاطري افسرده جزوه را به زمين گذاشت و فرمود: چه كسي قدرت دارد مانند علي عبادت كند .
نالة شديد حضرت ابراهيم در نماز!
ناله و تضرّع از نمازگزاران حقيقي، كه به حقيقت نماز و اهميّت آن پي بردهاند، آن وقت كه به نماز ميايستند و از خود بي خود ميشوند و عشق به لقاي معشوق و محبوب آنها را شعلهور ميسازد، بلند و شديد ميگردد، و چه بسا خود متوجه نشوند.
مرحوم فيض كاشاني، در كتاب حقائق خويش، از كيفيت نماز حضرت ابراهيم خليل چنين نقل ميكند، و ميگويد: حضرت ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ هنگام نماز چنان ناله ميزد، كه صداي نالهاش تا يك فرسخ شنيده ميشد و مانند جوشش ديگ، از خوف خدا به فرياد ميآمد .
از يكي از همسران پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده وقتي كه آن حضرت با ما مشغول صحبت بود، و از همه جا سخن ميگفتيم، به مجرد اينكه وقت نماز ميرسيد، نه ما او را ميشناختيم و نه او ما را ميشناخت .