بخشی از مقاله
كنترل و كاهش پديده كودك آزاري
مقدمه
فرضيه
اهداف
تعاريف
انواع كودك آزاري
سبب شناسي(ايتو لوژي)
اقدامات اجرايي
قانون حكايت از كودكان و نوجوانان
بررسي و تحليل آماري وضعيت موجود
كلام آخر
فهرست منابع
مقدمه:
انسان در طول دوران كودكي يكي از آسيب پذيرترين دوره هاي عمر خود را مي گذراند و به نظر مي رسد با وجود پيشرفتهاي همه جانبه در علوم و تكنولوژي اين روند همچنان ادامه دارد همه روزه كودكان بسياري در جهان بر اثر بيماري هاي قابل پيشگيري جان خود ار از دست مي دهند و تعداد بيشماري نيز با مخاطراتي روبرو مي شوند كه مانع حفظ سلامت و رشد آنان مي گردد. فقر بيسوادي سو تغذيه جنگ انواع سود استفاده ها تبعيض نژادي و نداشتن امنيت از جمله مواردي هستند كه همواره كودكان را در سراسر جهان مورد تهديد جدي قرار داده اند.
پيامدهاي ناگوار كودك آزاري تنها متوجه كودك و خانواده وي نبوده و همه جامعه را در برمي گيرد زيرا كودكان آزار ديده امروزه اشخاص آزار گر فردا خواهند بود و اين تسلسل همچنان ادامه خواهد داشت. افراديكه در كودكي در معرض اذيت و آزار قرار گرفته اند نمي توانند در آينده تعاملي سالم و منطقي با ديگر اعضاي جامعه بر قرار كنند بنابراين هزينه هاي بالايي براي از دست رفتن ظرفيتهاي به همه جامعه تحليل مي شود.
بررسي هاي انجام شده ثابت مي كند كه افراد خشن در دوران كودكي قرباني يا شاهد خشو
نت بوده اند . به اين ترتيب خشونت خانگي به يك فرد خاتمه نمي يابد و قرباني در بزرگسالي و پس از تشكيل خانواده همان رفتار را فرا گرفته و در خانواده آن را جهت حل تعارض ها و تنش هاي خانوادگي به كار مي گيرد. اثرات سوآزا رو اذيت كودكان به دو صورت كوتاه مدت و دراز مدت بروزمي كند.
اثرات طولاني مدت سو رفتار بر كودكان مي تواند باعث تاخير در رشد و نمو آنها گردد .
در جوامع اوليه با اين كه قوانين و مقررات مدون وجود نداشت لكن براي حفظ نظم و امنيت در اجتماع نظامات سختي حكم فرما بود و مختلف از نظام اجتماعي يك فرد خبيث و غير قابل ترحم محسوب مي شد و مردم براي در امان بودن از غصب الهي او را به شدت مجازات مي كردند . عفو و گذشت جزو معايب به شمار مي رفت انتقام حد وحصري نداشت و غالبل اطفال قرباني انتقام جويي مي شدند.
از قرون وسطي تا آغاز دوران انقلاب صنعتي كودكان همواره به صورت قشر زير دست و آسيب پذير جامعه به شمار مي رفته اند آغاز دوران صنعتي مصادف بود با بيكاري كشيدن از كودكان در كارخانجات صنعتي كه نهايتا اين موضوع منجر به وضع «قانون كار كودكان» در ايالات متحده باشد با اين حال موضوع كودك آزاري طي چند دهه اخير يعني از زمانيكه اصلاح نشانگان كود ك مصدوم توسط هنري كمپ در سال 1962 ابلاغ گرديد به شكل جدي مطرح شده است.
در سال 1979 واقعه بي نظيري در زندگي كودكان در سطح جهان تحت عنوان «سال جهاني كودك» به در خواست 149 كشور عضو سازمان ملل اتفاق افتاد كه بايد تلاش همگاني و جهاني براي بهبود وضعيت كودكان به شمار آيد. در آن اجلاس مقرر شد كميته هاي خاصي براي پرداختن به موضوع «كودك آزاري» و تاكيد بر حقوق كودك در كشورهاي عضو تاسيس و مشغول به كار شوند.
در ايران نيز در سال 1381 «قانون حمايت از كودكان و نوجوانان» در مجلس تصويب شد تا مانع آزاري و شكنجه كودكان توسط والدين گردد. لازم به ذكر است كه اقدامات تربيتي والدين در اين قانون مستثني است.
از سوي ديگر توجه به اينكه نكته ضروريست كه كودكي كه قرباني كودك آزاري و سو استفاده شده چنانچه در زمان كودكي حمايت هاي لازم خانوادگي را از سوي يك والد سالم دريافت كرده باشد زنجيره يا چرخه معيوب سو رفتار قطع مي گردد. همچنين آنهايي كه حمايت ها و درمان هاي لازم كودك آزاري را دريافت داشته اند و در حال حاضر نيز داراي رابطه مناسب و بدون آزار با همسر خود هستند اقدام به آزار كودكان خود نخواهند كرد. تمامي اين عوامل تشخيص زود رس كودك آزاري را مهم و حياتي مي سازد.
فرضيه:
فرضيه اي كه براي اين پژوهش مي توان بيان كرد اين است كه اگر مسئولان كشور ما و نه تنها كشور ما بلكه تمام كشورها بيايند به قوانين كه تصويب مي شود عمل كنند و تنها اين نباشد كه حرفهايي را بزنند ولي به آن عمل نكنند. پس فرضيه اي من در اين موضوع پژوهش اين است كه با اقداماتي كه در اين تحقيق بيان شده و با عمل كردن به آنها موجب كنترل و كاهش اين آسيب اجتماعي يعني كودك آزاري شوند.
اهداف:
اهداف طرح در 2 بخش كلي و اختصاصي به شرح ذيل مي باشد:
هدف كلي:
كنترل و كاهش پديده كودك آزاري
اهداف اختصاصي:
ارتقا آگاهي هاي گروه هدف طرح در خصوص كودك
ارتقا آگاهي هاي گروه هدف در خصوص مهارت هاي زندگي
آشنايي با منابع موجود در جامعه براي گروههاي هدف
بررسي وضعيت قوانين موجود
سياست ها:
توجه به سطوح مختلف پيشگيري
توجه به فرد خانواده و جامعه
توجه به آموزش و پژوهش
فراهم كردن زمينه هاي همكاري درون بخشي و برون بخشي
بهره گيري از مشاركت سازمان هاي غير دولتي
شفاف سازي عملكرد ها
تخصصي و در دسترس قرار دادن خدمات به افراد
فرصت ها:
توجه بيشتر به مسئله حمايت از كودكان به ويژه كودكان آزار ديده در قوانين
فراگيرتر شده آموزش مهارت هاي زندگي
حساسيت بيشتر مسوولين و مردم نسبت به كودكان
گسترش مراكز ارايه كننده خدمات به كودكان در معرض آزار و آزار ديده
دسترسي بيشتر به منابع علمي
افزايش نيروهاي متخصص در حوزه هاي مختلف در زمينه كودك آزاري
فعال شدن سازمان هاي غير دولتي در حوزه امور كودكان
فراهم شدن زمينه هاي همكاري بيشتر دستگاههاي مرتبط با موضوع
وجود رويكرد مذهبي و فرهنگي قوي و تاثير گذار در جهت اعتلاي ارزش انساني و اجتماعي كودكان و نوجوانان
تهديدها:
فراگير نشدن آموزش مهارت هاي زندگي براي آحاد جامعه
عدم همكاري دستگاههاي همكار در اجراي طرح
پنهان نگه داشتن موارد كودك آزاري در جامعه مدرسه خانواده و...
ناكافي بودن خدمات موسسات رفاهي و حمايتي به دليل محدوديت هاي اجرايي
كمبود نيروي انساني متخصص
عدم تامين اعتبار مورد نياز دستگاهها براي اجراي فعاليت ها و برنامه ها
گروه هدف:
كليه كودكان در معرض آزار و آزار ديده و خان
واده آنان
والدين
مربيان و معلمان
مددكاران اجتماعي روانشناسان و مشاوران
كاركنان نيروي انتظامي
كاركنان دادگستري
كاركنان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي
ساير افراد سازمانها(دولتي غير دولتي) مرتبط با كودكان (موسي چلك 1380)
از سوي ديگر توجه به اينكه نكته ضروريست كه كودكي كه قرباني كودك آزاري و سو استفاده شده چنانچه در زمان كودكي حمايت هاي لازم خانوادگي را از سوي يك والد سالم دريافت كرده باشد زنجيره يا چرخه معيوب سو رفتار قطع مي گردد. همچنين آنهايي كه حمايت ها و درمان هاي لازم كودك آزاري را دريافت داشته اند و در حال حاضر نيز داراي رابطه مناسب و بدون آزار با همسر خود هستند اقدام به آزار كودكان خود نخواهند كرد. تمامي اين عوامل تشخيص زود رس كودك آزاري را مهم و حياتي مي سازد.
تعاريف:
كودك:
بر اساس ماده يك پيمان نامه حقوق كودك و سازمان يونيسف كودك به افرادي اطلاق مي شود كه كمتر از 18 سال سن دارند.
كودك آزاري :
«هر گونه آسيب جسمي فكري جنسي سو استفاده و بي توجهي و بدرفتاري با كودكان زير سنين 18 سال توسط فردي كه حضانت و سر پرستي كودك را بر عهده دارد و يا توسط يك فرد بزرگتر كه اين فرد مي تواند در كانون خانواده يا خارج از كانون خانواده باشد»
كودك آزاري:
درباره كودك آزاري تعاريف متعددي ارائه شده است. اين تنوع و تعاريف متضاد باعث شده تا مقايسه ميزان بدرفتاري در بين كشورهاي مختلف غيرممكن گردد ليكن چند تعريف كلي از كودك آزاري به شرح ذيل ارائه مي گردد.
نقوس سيگل و فاستر (1993) كودك آزاري را بدين گونه تعريف مي كنند:
«هر گونه آسيب جسمي فكري جنسي سو استفاده و بي توجهي و بدرفتاري با كودكان زير سنين 18 سال توسط فردي كه حضانت و سرپرستي كودك را بر عهده دارد»
برخي روان شناسان در تعريف كودك آزاري چنين مي گويند:
«كودك آزاري به پديده اي اطلاق مي گردد كه كودك توسط يك فرد بزرگتر كه اين فرد مي تواند در كانون خانواده يا خارج از كانون خانواده باشد مورد آزار و اذيت قرار گيرد اين آزار ممكن است جسمي و يا رواني باشد. آزارهاي رواني كه به كودك اعمال مي شود تبعات روحي دراز مدت به همراه داشته و سبب ترسو شدن منفعل شدن و.. كودك مي شود.»
طبق قانون دادگاه خانواده ايالت نيويورك (1976) كودك آزاري يعني:
«شرايطي كه سبب مي شود والدين يا ساير افرادي كه به طور قانوني تامين سلامت و رفاه يك كودك زير 18 سال را بر عهده دارند يا خود اقدام به كودك آزاري كنند ويا به ديگران اجازه دهند تا كودك را آزار و اذيت نمايند.»
در تعاريف ديگر از كودك آزاري آمده است:
«كودك آزاري به مفهوم توصيفي انجام هر گونه صدمه و آسيب جسماني يا رواني(هيجاني) به كودك است. بدون ان كه توضيحي مستدل و اقناعي داشته باشد.»
«آزار يك كودك مي تواند به معني آزار جسماني بي توجهي و ناديده گرفتن طفل آزار جنسي و آزار روحي او باشد.»
«كودك آزاري را به معني تجاوز به حقوق قانوني كودكان و رساندن آسيب بدني و رواني به آنها تعريف كرده اند.»
«كودك آزاري رفتاري است كه در آن كودك توسط اطرافيان مورد سو استفاده هاي مختلف جسمي جنسي و عاطفي قرار مي گيرد.»
انجمن روان پزشكي امريكا در چهارمين دفترچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (1994) در فصلي تحت عنوان «ساير شرايطي كه ممكن است مورد است مورد توجه باليني قرار مي داند.»
همچنين در تعريف از كودك آزاري و تعيين آن بيان شده است كه «كودك آزاري و تنبيه هر دو خشونت محسوب مي شوند و در كودك آزاري قصد و نيت آشكارا لذا بردن ا زآزار كودك براي وارد كردن آسيب بدني تعريف شده است و آن مي تواند گوياي حالات نابهنجار رواني افراد آزار دهنده
باشد. كودك آزاري نوعي خشونت جسماني است كه منجر به ايجاد جراحات و صدمات جدي به قرباني (كودك ) مي شود و به صورت معمول از طرف افكار عمومي نفي مي شود. كودك آزار ديده هيچ گونه ياراي دفاع از خود و حتي طلب كمك از ديگران را ندارد. معمولا كودكان در صورت نياز هميشه به كساني پناه مي برند كه دوستشان دارند به اما هنگاميكه بدانند بزرگترين آزاردهندگان آنها همين افراد هستند چگونه مي توانند در چنين خانوادگي رشد مي كنند.
انواع كودك آزاري:
در خصوص انواع كودك آزاري صاحب نظران نظرات گوناگوني ارائه نموده اند انجمن روان پزشكي
امريكا در سال 1994 كودك آزاري را شامل سه دسته آزار جسمي آزار جنسي و غفلت و بي توجهي به كودك اعلام نموه است.
ليكن برخي ديگر از صاحب نظران انواع ديگري از كودك آزاري را نيز به سه مورد ذكر شده اضافه نمود. يا طبقه بندي متفاوتي ارائه داده اند از جمله مدرس (1382) كودك آزاري عاطفي را نيز به اين موارد اضافه كرده است. بهره كشي اقتصادي نوع پنجم كودك آزاري است كه رزاقي(1382) به موارد بالا افزوده است. جليلي و باقري يزدي (1382) اختلال ساختگي و كالتي را نوع ديگري از كودك آزاري مي داند. موسوي چلك (1383) كودك آزاري سياسي را نيز به عنوان يكي از انواع كودك آزاري مطرح مي كند. ذيلا به طور مختصر تعريفي از انواع ذكرشده كودك آزاري ارائه مي گردد.
كودك آزاري جسماني:
به هر عملي كه شامل ايراد صدمات عمدي بر بدن و يا مسموم ساختن كودك گردد اطلاق مي شود. سو رفتار جسماني ممكن است به تنهائي و يا همراه با سو رفتار جنسي اهمال كاري سو رفتار هيجاني(عاطفي) رخ دهد.
كودك آزاري جسماني را ايراد صدمه مستقيم(مانند ضرب و شتم و سوزاندن) غير مستقيم (مثل هل دادن و پرت كردن) و يا مسموم ساختن كودك توسط مراقب نيز تعريف مي كنند كه عمدتا با علائم ذيل مشخص مي گردد:
1- سوختگي ها خون مردگي ها خراش ها پارگي ها و سوراخ شدگي ها
2- شكستگي ها دررفتگي ها و قطع عضو ناشي از بستن محكم كودك
3- وجود تغييرات هوشياري ناشي از مسموميت و يا ضربات وارده بر جمجه
كودك آزاري جنسي:
عبارت است از درگير ساختن كودكان رشد نيافته (نابالغ) و وابسته در فعاليتهاي جنسي (كودكانيكه قادر به درك اين گونه امورو رضايت دادن در مورد اين اعمال نمي باشند) و يا شامل اعمالي مي گردد كه با اقدام به آن قوانين و محرمات جامعه زير پا گذاشته مي شود همچون زنا با محارم هتك و تجاوز به عنف بچه بازي عورت نمايي نظر بازي جنسي وادار كردن كودكان به فاحشگي و استفاده از آنها در توليد فيلمهاي جنسي
كودك آزاري هيجاني:
اين نوع سو رفتار شامل طرد كردن بي اعتنائي انتقاد كردن منزوي ساختن و يا ايجاد وحشت در كودكان مي گردد. در اين نوع سو رفتار كه شايع ترين آن سو رفتار بياني و بدنام كردن كودك است غالبا اعتماد به نفس كودك صدمه مي بيند سورفتار هيجاني را مي توان در مورد كودكانيكه شاهد خشونت هاي خانگي بوده اند نيز مشاهده نمود.
اهمال كاري جنسي:
به احمال در زمينه فراهم آوردن غذا و پوشاك و سرپناه لازم و محيط امني كه كودك در آن قار به رشد و تكامل باشد اطلاق مي گردد. هر چند اين نوع سو رفتار غالبا با فقر و جهل همراه است ليكن ناتواني و نقص در درك و پاسخ به نيازهاي كودك نيز در آن ديده مي شود.
اهمال كاري هيجاني- عاطفي:
شايع ترين نوع اهمال كاري هيجاني فقدان وابستگي طبيعي ما بين والدين و كودك و متعاقب آن ناتواني در درك و پاسخ به نيازهاي كودكان مي باشد. يكي از انواع اين نوع اهمال كاري كندي رشد رواني – اجتماعي مي باشد.
اهمال كاري از نظر مراقبتهاي پزشكي:
عبارت است از نقض در تهيه و تدارك درمانهاي لازم جهت كودكان دچار بيماريهاي مهلك و يا ساير مسايل طبي جدي و مزمن(مانند ندادن دارو به كودكان مبتلا به صرع ديابت و...)
اختلال ساختگي وكالتي
در اين سندرم مراقب كودك(معمولا مادر) به تمارض و ايجاد علائم و نشانه هاي بيماري در كودك مي پردازد. كودك غالبا باليست طويلي از مشكلات طبي يا شكايات عجيب و غريب ارجاع مي گردد(به عنوان مثال مادر با تزريقات مايعات سپتيك كودك را دچار سپتي سمي نموده و يا ايجاد خون مردگي در پوست كودك مي نمايد و گاهي با افزودن قطرات خون به نمونه ادار كودك اورا مبتلا به هماتوري قلمداد مي كند.)
كودك آزاري اقتصادي:
كودكان را به كارهاي سنگين و طاقت فرسا و طولاني وا داشتن
كنترل بيش از حد در استفاده و بهره برداري از پول در حوزه بهره كشي اقتصادي قراردارد. والد يا مراقبان براي كسب درآمد فشار زيادي به كودك يا حتي همسر خود تحميل مي كنند: در حاليكه در مورد نحوه خرج كردن آن هيچ گونه اختياري به آنها نمي دهند. عدم مشاركت كودك يا همسر در نحوه و چگونگي خرج پول نيز بهره كشي مالي تلقي مي شود.
كودك آزاري سياسي:
عبارت است از استفاده كودكان براي دستيابي به مقاصد سياسي مثلا سرقت كودكان زير 15 سال و در جنگ و استفاده آنان براي جاسوسي و يا ازدواجهاي سياسي.
سبب شناسي(اتيولوژي):
كودك آزاري يك مسئله فرهنگي – اجتماعي- پزشك است و معمولا چندين عامل مشتركا در بروز آن نقش دارند. عوامل مربوط به كودك آزاري را مي توان به سه گروه عمده تقسيم نمود:
الف- علل مربوط به كودك
ب-علل مربوط به والدين
ج-علل محيطي و اجتماعي
الف-علل مربوط به كودك
1- فرزند اول خانواده بودن(دختر و پسر هر دو در معرض كودك آزاري هستند و معمولا در خانواده تنها يكي از بچه ها تحت آزار جسمي قرارمي گيرد.)
2- كودكان داراي سن كمتر خصوصا بچه هاي زير 5 سال به طوري كه دو سوم موارد كودك آزاري جسمي در كودكان زير 3 سال بوده است مرگ عمدتا در بچه هاي زير يك سال ديده مي شود.
3- نارس بودن كودك
4- داشتن معلوليت جسمي و يا عقب ماندگي ذهني
5- بچه هايي كه از حد طبيعي فعال تر هستند.
6- كودكان ساز ناپذير وابسته و تحريك پذير
7- كودكانيكه دائما بيمار مي شوند و يا از خوردن غذا امتناع مي ورزند.
8- كودكان ناخواسته و نامشروع
9- فرزند خواندگي
10- تك والدي
11- كودكانيكه داراي ظاهر فيزيكي بد هستند(لاغر زشت و بد قيافه )
ب-علل مربوط به والدين
خانواده نقش اساسي در بروز كودك آزاري دارد. مهم ترين عوامل مربوط به خانواده عبارتند از:
1- فقدان مهارتهاي كافي به عنوان والد خانواده هاي طرد شده و داراي روابط اجتماعي محدود (چنين والديني به دليل روابط محدود به اطلاعات والدين خود در خصوص نگهداري و نحوه برخورد با كودك و به اطلاعات بالقوه مردمي جهت مقايسه اجتماعي رفتارهاي كودكانشان و يا خود دسترسي ندارند.)
2- داشتن انتظارات غير واقعي درك و تصور تحريف شده و اشتباهي توانائي هاي كودك كه متناسب با سن اوست . مثلا زمانيكه كودك به دليل نياز به تغذيه يا علل ديگر گريه اش را متوقف نمي كند و يا يك كودك سه ساله نمي تواند غذايش را بخورد والدينش خشمگين مي شوند كه مي تواند منجر به آزار وي گردد.
3- والديني كه به نوعي آزار و بي توجهي را در دوران كودكي خود تجربه نموده اند و يا ارتباط عاطفي ضعيفي با والدين خود داشته اند 14-10 درصد والدين بدرفتار خود تجربه مشابهي را در دوران كودكي داشته اند.) تجربيات عاطفي والدين در دوران كودكي نقش مهمي را در به كارگيري شيوه هاي تربيتي از سوي آنان دارد.
4- والديني كه بدرفتاري والدين سرپرست و يا معلمين خود را در دوران كودكي تجربه نموده اند همان شيوه ها را در تربيت كودكان خود به كار مي گيرند و سعي دارند كه اين شيوه را عقلاني و منطقي جلوه دهند. همچنين والديني كهدر كودكي خود تحت مراقبت شديد حمايتي قرار داشته اند غالبا افرادي بي اراده و داراي اعتماد به نفس پائين هستند چنين والديني نمي توانند روابط مناسبي با فرزندان خود برقرار نمايند. لذا ناچار رفتارهاي پرخاشگرانه مي شوند و ممك
ن است اقدام به آزار كودك خود نمايند.
5- والديني كه بدون تفكر و به طور آني عمل مي كنند و از نظر فكري افرادي نابالغ خود محور زودرنج و حساس هستند اين والدين به طور اشتباه رفتار طبيعي فرزندشان را نادرست پنداشته و فكر مي كنند رفتار كودك از روي عمد و با سو نيت انجام شده است.