بخشی از مقاله
۲۷۵ ميليون كودك سالانه در جهان تحت آزارند
275 ميليون كودك در جهان آزار مي شوند» اين گفته فريد براتي روانشناس است.او صبح ديروز در اولين كارگاه آموزشي كودك آزاري و راهكارهاي پيشگيري از آن در انجمن دفاع از قربانيان خشونت براساس آخرين اعلام يونيسف 275 ميليون كودك در جهان را تحت آزار اعلام مي كند.
به گفته اين استاد دانشگاه سالانه در انگلستان 80 هزار كودك به خاطر آزار مورد ارزيابي و سنجش كارشناسان قرار مي گيرند اما با اين همه موارد كودك آزاري در فرهنگ هاي مختلف متفاوت و نيازمند بررسي هاي بسيار دقيق است.
او هر عمل سلبي و يا ايجابي كه از سوي افراد جامعه، نهادها سربزند و به آسيب جسمي، رواني، عاطفي از كودك منجر شود و كودك را از حقوق خود محروم كند كودك آزاري مي داند.
او مي گويد: «متاسفانه در كشور ما آمار دقيقي از كودك آزاري وجود ندارد اما براساس تحقيقي كتابخانه اي كه در يك سال از 83 تا 84 انجام شده 616 مورد كودك آزاري ثبت شده است كه براساس آن 433 مورد دختر و 113 مورد پسر بوده اند.» او فوري درباره اين آمارها ادامه مي دهد: « در همين مدت كوتاه 88 كودك كه 59 نفر آن ها دختر بوده اند به قتل رسيدند. 138 كودك نيز ربوده شدند كه از اين تعداد هم 93 نفر دختر بوده اند.» طبق اين پژوهش همچنين 220 مورد آزار جنسي، كه 88 مورد آن ها دختر و 48 نفر ديگر پسر بوده اند ثبت شده است. آزارهاي جنسي كه منجر به قتل شده اند طبق اين پژوهش 54 مورد بوده و آزار جنسي ثبت شده نيز 96 مورد گزارش شده است.
او كودك آزاري عاطفي را شايع ترين نوع كودك آزاري در ايران مي داند كه شامل سوءرفتار عاطفي دايمي است و به رشد هيجاني و عاطفي كودك صدمه مي زند، آزارهاي كلامي، طرد كردن، تحقير، عدم تماس بدني گرم و بغل كردن كودك، انتقاد كردن مداوم و مقايسه كودك با ديگر كودكان همسالش، بي توجهي به كودك، سركوفت زدن و مسخره كردن از جمله اين آزارهاست.
او انواع كودك آزاري را جسمي، عاطفي، جنسي و غفلت و رها شدگي كودك مي داند.به عقيده او ضربه زدن، تكان هاي شديد، پرت كردن، مسموم كردن، سوزاندن، غرق كردن، خفه كردن و هرگونه رفتار ديگري كه موجب صدمه به كودك يا بيمار كردن او مي شود از موارد آزار جسمي كودك قلمداد مي شود.
او همچنين مجبور كردن و يا راضي كردن كودك يا نوجوان را به انجام اعمال جنسي خواه كودك از آنچه انجام مي دهد آگاه يا ناآگاه باشد از جمله انواع كودك آزاري جنسي مي داند.
نشانه هاي آزار جنسي كودك عبارتند از سرخي، التهاب يا خونريزي از ناحيه آلت تناسلي يا مقعد، احساس درد هنگام ادرار، بيان رفتارهاي جنسي كه مناسب كودك يا سن او نيست.نشانه هاي غفلت و رهاشدگي كودكان نيز از ديگر مواردي بود كه اين استاد دانشگاه به آن ها اشاره مي كند: «بيماري دايم و هميشگي، بو دادن بدن و لباس كودك، نحيف و لاغر بودن، تاول و جوش در نقاط مختلف بدن، لباس نامناسب، خستگي و كوفتگي و بي تفاوتي نشان دادن به درخواست بزرگ ترها است.»
به عقيده او اغلب كودكاني كه در كودكي مورد آزارجنسي قرار مي گيرند در بزرگسالي ساير كودكان را آزار مي دهند.
كودك آزاري
در ايران تا گذشتهاي نه چندان دور واژه كودكآزاري، مانند كودكان خياباني تابوي اجتماعي محسوب ميشود. اما با افزايش گزارشها از موارد كودكآزاري در رسانهها و جرايد اين مقوله به موضوعي علني و قابل بحث و گفتگو در جامعه تبديل شده است.
اما اين قوانين سرچشمهاش كجاست ؟
براي نمونه ميتوان سن ازدواج دختران را ذكر كرد كه در ايران سند رسمي تجاوز به كودكان است (رجوع شود به قانون- ماده 1041). اگر به واسطه شير دادن، حق شوهر از بين نرود، زن مي تواند بدون اجازه شوهر بچه كس ديگري را شير بدهد. ولي جايز نيست بچهاي را شير دهد كه به واسطه شير دادن به آن بچه، به شوهر خود حرام شود. مثلا اگر شوهر او دختر شير خوارهاي را براي خود عقد كرده باشد، زن نبايد به آن دختر شير دهد، چون در اينصورت خودش مادر زن شوهرش ميشود و بر او حرام ميگردد. ( توضيح المسائل خويي/ صفحه 311/ مساله 2453) در حال حاضر و پس از اصلاح قانون توسط " مجلس اصلاحات" سن نكاح دختر 13 سال تمام شمسي است و طبق ماده 1041 قانون مدني عقد نكاح دختر قبل از رسيدن به اين سن هم با رعايت مصلحت به تشخيص دادگاه صالح و اذن ولي جايز است.
در جامعهاي كه سن قانوني براي افتتاح حساب بانكي 18 سال است، مصلحت چه كساني است كه ازدواج و تجاوز قانوني به دختر بچگان را جايز ميشمارد؟ ضعف و خلا قوانين
يك قاضي ديوانعالي كشور و عضو هيات علمي دانشگاه در مورد پديده كودك آزاري ميگويد: در قوانين كشور ما در مواردي به كودك آزاري اشاره شده و آن را جرم دانسته اما متاسفانه اين قوانين در مورد كودك آزاري از سوي افراد غريبه بوده و در مورد اعمال كودك آزاري از سوي والدين كودك مقدار زيادي ابهام وجود دارد.
دكتر بهرام بهرامي اظهار ميدارد: از آنجا كه كودك آزاري در منزل رخ ميدهد اين عمل در جاي خود يك نوع خشونت خانگي محسوب ميشود، به طور مثال وقتي يك نامادري درصدد شكنجه كودك برميآيد طبيعي است كه كودك خردسال نميتواند شكايت كند و سرپرست قانوني او يعني پدر نيز معمولا شكايت نميكند، زيرا نميخواهد شاهد زنداني شدن همسرش باشد .
درمان
حال بحث را روي درمان متمركز كنيم. فرويد (روانكاو) معتقد بود كه جبران آنچه در دوران كودكي پيش آمده در مراحل بعدي رشد انسان دشوار است مثلاً كودكاني كه در دوران كودكي دچار آزار و اذيت جنسي شده اند ديگر قابل درمان نيستند و يا درمان آنها دشوار است. ولي شناخت درماني، امروزه معتقد است كه ميتوان آن را كنترل كرد و با يك تيم درماني اين نوع مشكل را درمان نمود، يعني امكان بازسازي و تغيير مشكلات دوران كودكي در آينده امكانپذير است. ديدگاه شما از زاويه روان پزشكي نسبت به درمان اين نوع كودكان چيست؟
ببينيد! فرويد و روانكاوان معتقد نيستند كه درمان ممكن نيست. آنها معتقدند كه آنچه در دوران كودكي شكل گرفته، از لحاظ روان شناختي ثبت شده و در يك دورهاي، تكرار ميشود. به خاطر همين روان درماني به شكل روانكاوي اتفاق ميافتد. به عبارتي آنچه آنها معتقدند اين است كه منشأ مشكلات بزرگسالي در كودكي است و درمان آن طولاني و نسبي است. در روشهاي شناخت درماني نيز نه اينكه دوران كودكي را مهم ندانند و در مشكلات امروزي دخيل نكنند، اين روشها از لحاظ تكنيكي به شرايط فعلي ميپردازند، حتي در آن تكنيكها هم نقش گذشته را مدنظر قرار ميدهند. من فكر ميكنم عواملي را كه ميتوان در آنها مداخله كرد،شرايط سلامت روان پدر و مادرهاست. يك سري روشهاي فرزند پروري و آگاهيهاي عمومي همگي قابل تعديل و اصلاح است. تجربيات خيلي از كشورها اين را نشان داده كه اين روشها ميتوانند تا حد قابل ملاحظهاي شيوع كودك آزاري را كاهش دهند.
? روشهاي درمان در روانپزشكي براي كودكاني كه دچار اذيت و آزار چه از سوي خانواده و محيطهاي آشنا ميشوند و چه از طرف افراد ناشناس، مورد آزار قرار ميگيرند، چگونه است؟
روشهاي درمان دراين حوزه متعدد است. يكي كار بر روي خود فرد است كه همان روان - درماني فردي است، كه تا حدي ذكر شد، ديگري خانواده - درماني است كه البته ميتوان همزمان هر دو روش را به كار برد. ولي از همه مهمتر براي درمان ما نياز به يك بستر اجتماعي داريم كه مهمترين آن بستر حقوقي و قانوني است. آن بستر بايد اين روشها را حمايت كنند تا ما موفق شويم. ببينيد! يكي از كارهايي كه ما ميتوانيم انجام دهيم، جدا كردن كودك از خانواده است. يعني به دلايلي چون اختلال شخصيت، افسردگي و يا بيماري شديد رواني در والدين كه ديگر قادر به نگهداري از فرزند خود نيستند. او را از خانواده جدا ميكنيم. در كشورهاي پيشرفته بنا به قانون و حقوقي كه در اين مورد فراهم شده فرزندان اينگونه خانوادهها را بنا به مورد به شكلهاي درازمدت كوتاه مدت و يا موقت جدا مي كنند. وقتي ما خيلي چنين بسترهايي را نداريم. در شرايطي شما ميتوانيد مانور بدهيد كه حمايت قانوني باشد و اگر چنين حمايتي نباشد قدرت مانور شما پايين ميآيد.
بنابراين شايد مهمترين ضعف ما در سيستم قانوني ماست كه نمي توانيم در شرايطي كه ايجاب ميكند فرزندي را ازخانواده اش جدا كنيم ولي بايد در روشهاي ديگري كه ذكر كردم چون مهارتهاي فرزند پروري مداخله كرد و آموزش داد. در مورد بچههايي هم كه در محيطهاي ناآشنا مورد اذيت قرار ميگيرند بايد به واسطه تيمي متخصص قربانيان اين ماجرا را درمان نمود. كه البته كار بسيار تخصصي است و احتياج به رعايت نكات بسيار ظريف است. ? ارائه آموزش به خود كودكان از همان سنين كودكي، مثلاً آموزش در مدارس كه اصولاً كودك آزاري چيست و چگونه بايد با آن برخورد كنند، ضروري است. اگر در حال حاضر هم حركتهايي در مدارس شروع شود كه خوب است ولي به هيچ وجه كافي نيست. اينكه بچهها بدانند كودك آزاري چيست و چگونه اتفاق ميافتد، خوب است ولي مسائل پنهاني ديگري وجود دارند كه بطور غيرمستقيم بسيار مؤثرند. اينكه بچهها بدانند چگونه هيجاناتشان را بروز دهند بسيار مهم است مثل بچه اي كه در مقابل بزرگسال خود بتواند ابراز وجود كند، احساسات و هيجانات خود را بروز دهد خود كمك ميكنند كه يك نوع قاطعيت، جرأت ورزي توانايي حل مسأله و قدرت مذاكره كه همگي مهارتهاي اجتماعي انددر كودك تقويت شود. اگر مهارتهاي اجتماعي كودك را افزايش دهيم در مقابل هر نوع كودك آزاري او را مقاوم كرده ايم چرا كه وقتي كودكي بسيار منفعل باشد طبعاً به بزرگسال هم اجازه ميدهد كه بر روي او اعمال قدرت كند. از ديگر روشهاي مؤثر آموزش مهارتهاي فرزند پروري به والدين است. تنها آموزش فرزندان بدون آموزش والدينشان ممكن نيست و اين نوع آموزش بايد در سطح جامعه گسترش يابد.
مطالعات رواشناختي اجتماعي نشان ميدهد كه وقتي تغييري در جامعه ايجاد كنيم اگر حدود ?? درصد را تحت پوشش قرار دهيم ديگر ميتوان اميدوار بود كه آموزش ما بطور مسري عمل خواهد كرد. يعني اگر هدف ما حداقل تربيت ?? درصد جامعه در زمينه فرزند پروري باشد، حس مشترك و گسترش آن به درصد ديگري از جامعه نيز ممكن خواهد بود. تا حداقل شايد از وقوع چنين پديدههايي چون كودك آزاري كاسته شود.
ضرورت آموزش زوج هاي جوان
وي با بيان اينكه پيش از اعمال مجازات بايد به فكر پيشگيري از بروز اين مساله در جامعه بود، اظهار ميدارد: اعمال مجازات بايد آخرين راه حل اين مساله باشد، آنچه بايد در درجه اول به آن پرداخت آموزش افرادي است كه قصد تشكيل خانواده و فرزند دار شدن را دارند و ما بايد آموزش اوليه را براي چگونگي رفتار با خانواده و فرزندان داشته باشيم.
بهرامي تصريح ميكند: اميدواريم در طرحي كه در دستور كار قرار دارد بتوانيم اقدامات اساسي در جهت رفع نارسائيها انجام داده و با سياستگذاريهاي دقيق در اين زمينه هرگونه استثنا در زمينه كودك آزاري را از بين برده و در اين موارد غريبه و والدين را به يك چشم ببينيم . دكتر فاطمه قاسمزاده روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه با بيان اينكه آزار كودكان بايد در جامعه جرم محسوب شود، اظهار ميدارد: كودك آزاري بايد در جامعه يك جرم شناخته شده و مانند ديگر جرايم براي آن مجازاتي در نظر گرفته شود، از سوي ديگر شهروندان نيز بايد نسبت به اين مساله حساس بوده و در صورت مشاهده موارد كودك آزاري در ميان همسايگان و بستگان نسبت به آن بيتفاوت نبوده و موضوع را اطلاع دهند.