بخشی از مقاله

مهدويت در اديان متفاوت


مقدمه:
انديشه نجات و اشاره به موعودي که در پايان جهان خواهد آمد و نظامي منطبق با قوانين الهي و آسماني خواهد ساخت ، بطور کلي اديان وجود دارد. اما اين که ويژگيهاي اين موعود چيست ،کي ، کجا ظهور خواهد کرد ،در همه اينها يکسان نيست . آن چه در اين انديشه مشترک است اين است که نجات دهنده آخرالزمان از خاندان نبوت است و اين نجات بخش پسنديده ، تقوا ، دانش و همه

صفات نيکو آراسته و از بديها و زشتيها مبر است . به طور کلي وصف جهان انتظار در اديان مختلف الگوي واحدي دارد ، جمله اي است که در زمينه هاي فردي ، اجتماعي ، سياسي اقتصادي ، علمي و فرهنگي به ابتذال کشيده شده است و خرابي و تباهي در آن روز به روز بالا مي‌گيرد تا به اوج خويش برسد و آن گاه است که فرج نزديک مي‌شود .

مهدي موعود در دين درمسيحيت (عهد دين) :
اميد بستن به جهان روشن و نوراني که در آن آدمي بر همه خواسته هاي خود کامياب شود و از گناهان پاک و از همه بستگيهاي مادي و جلوه هاي ناخوب آن رهايي يابد و ايمان به وجود نجات دهنده اي که برآورنده اين آرزو ها و نياز هاباشد در کتاب عهد دين آشکارا ديده مي‌شود . جهان مطلوبي که همه خواستار آن هستند و براي رسيدن به آن در تلاش

هستند با همت و کوشش والاي نجات بخشان راستين نظام مي‌گيرد و تحقق مي‌پذيرد.
نجات دهنده واقعي خداي مقتدر دانا و آگاه بر همه چيز است که به بندگان خود نيروي نجات روحاني مي‌بخشد و خدا و نجات بخشي وجود ندارد. زيرا من خداي تو و قدوس اسرائيل نجات دهنده تو هستم.
هر چند نجات دهنده واقعي خداست و پس ، اما آنان که او بر کشد و به درجه اي از نيروو قدرت برساند که کاميابي و نجات قومشان را سبب شوند. نيز نجات دهنده اي هستند. نجات دهنده پاياني بر مبناي معتقدات يهوديان است که جهان درخشان و با شکوه آينده را مي‌سارد و اعتقاد بيشتر دانشمندان يهود بر اين است که ظهور مسيح و فعاليت ار براي بهبود وضع جهان و تامين

خواستها و نيز هاي مردمان بخشي از نقشه هاي خداوند در آغاز آفرينش بوده است و لزوم وجود نجات بخشي که کسي جز مسيح نيست پيش از آفرينش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است .مسيح به اعتقاد مسيحيان نيز آخرين نجات بخش است و در مورد آفرينش او به چنين انديشه اي بر خرد مي‌کنيم آن جا که عيسي (ع) با يهوديان گفتگو مي‌کند ظاهرا به وجود خويش در آغازآفرينش اشاره مي‌کند .يهوديان به مسيح گفتند : هنوز 50سال نداري و ابراهيم را ديده اي ؟

. عيسي به آنها گفت : آمين ، آمين به شما مي‌گويم که پيش از آن که ابراهيم پيدا شود ، من هستم. به اعتقاد يهوديان او که نجات دهنده بشريت است همانند ديگران انساني است ، اما برخوردار از جلوه و جبروت خدايي که جهان را با نور خويش روشن خواهد کرد.
و بار ديگر آفتاب در روز نور تو خواهد بود و ماه با درخشندگي براي تو نخواهد تابيد زيرا که يهوه نور جاوداني تو خواهد بود. (اشعياء60)
برخي از يهوديان ما شيح يعني نجات دهنده آخرين را همان داوود مي‌شمارد. گرچه در اين زمينه آراء متفاوتي اظهار شده است که , گاه يکديگر را نقض مي‌کند اما آنچه روشن است اين است که مسيح از خاندان داوود است که در پايان جهان براي نو ساختن جهان و نجات آن ظهور خواهد کرد.
در تورات در مورد مهدي موعود آمده : نهالي از تنه شيئي بيرون آمده ، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت. مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حکم خواهد کرد. گرگ با بره سکونت خواهد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد گوساله شير پرواري با هم طفل کوچک آنها را خواهد راند. در تمامي کوه مقدس من ، ضرر و فسادي نخوهاد کرد. زيرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود.
در عهد جديد نجات دهندگي به عيسي (ع) نسبت داده شده است ، زيرا او مامور شده است که امت خويش را از گناه نجات دهد. براي ظهور مسيح و قيام او تاريخ مشخص وجود ندارد. اشارات ماخذ مختلف گاه کلي است و زماني به سالهاي غير دقيق اشاره مي‌کند.
در جايي از آمده است :
به خاطر ذات خود، اين را مي‌کنم زيرا که اسم من چرا بايد بي حرمت شود و جلال خويش را به ديگري نخواهد داد و اين بدان معني است که ديگر عوامل نيکو کاري يافت نمي شود تا به خاطر او اين کار را انجام دهد.
گروه دوم که معتقدند وقتي مردم بي گناه باشند ، عيسي ظهور مي‌کند به اين آيه استناد

مي‌کنند : و جميع قوم تو عادل خواهد بود و زمين را تا ابد متصرف خواهند شد. هر چند براي ظهور روز مشخصي ياد نشده و قيام مسيح ناگهاني دانسته شده است ، اما نشانه هايي مبهم و غير مشهود نيز در متون آمده است.
نشانه هاي عمده اي که براي ظهور مسيح ياد شده است مي‌توان تحت چند عنوان خلاصه کرد:
1- ظهور مسيح با ذلت قوم يهود بستگي دارد هر وقت او آشکار شود ذلت يهود پايان پذيرد.
2- ظهور هنگام رقابت دولتها و جنگ آنها با يکد يگرخواهد بود .
3- در عهد جديد به ظهور مسيح دروغين (=رجال) نيز اشاره شده است و رجال کسي است که

عيسي محسيح را انکار مي‌کندو روحي که عيسي مسيح مجسم شده را انکار کند از خدا نيست و اين است روح رجال که شنيده ايد که او مي‌آيد و الان هم در جهان است.
4- پيدا شدن نشانه هاي مشخصي در آفتاب و ماه و ستارگان به جزاي او در تسليم و بروز تنگي , و حيرت براي انتها نيز از علايم ظهور است.
مسيح پيروان خود را بر نکاتي که پيش از ظهور مجددش رخ خواهد داد ، آگاه مي‌سازد. در اين گفته ها دور نماي جهان بيثبات و آشوب و ناامني و هرج و مرج را مي‌توان ديد. بر مبناي برخي اشارات تورات ، جهان پيشاز ظهور درست همان حالت و موقعيت را خواهد داشت که پيش از مقام ابراهيم داشت. بنا به برخي از روايتها طي دوران هفت ساله پيش از ظهور مسيح جهان وضع خاصي خواهد داشت. نخستين سال از هفت سال پيش از ظهور مفهوم «بر يک شهر باريدنم و بر شهر ديگر نباريدنم ». مصداق خواهد يافت. در سال دوم و سوم قحطي شديد حکمفرما خواهد شد و مردان وزنان و کودکان و ؟ خواهند مرد و آموزندگان تورات آن را فراموش خواهند کرد. در سال چهارم نعمت خواهد آمد اما نه بطور کامل و نه چنان مردم خرسند شوند و راضي باشند. در سال پنجم فراواني خواهد بود و تورات به سوي آموزندگانش باز خواهد گشت. در سال ششم نداهايي از آسمان به گوش خواهد رسيد و بالاخره در سال هفتم جنگها در خواهد گرفت و در پايان اين دوره مسيح قيام خواهد کرد.
برمبناي گواهيهاي مختلف ، در مسيحيت ، مردم قبل از ظهور منجي آزمند و خود پرست و بي مهر و بد دل و دور از صفات انساني و متنفر از نيکي وحريص بر خيانت و دروغ و بي دين و خوشگذران و رياکارو دورو و ناراحت و بي خرد خواهند شد و فريب شيطان را خواهند خورد و بر راه او خواهند رفت و از راه حق و دين درست منحرف خواهند گشت . منع ازدواج و احتراز از خوردن خوراکهاي مجاز رواج خواهد يافت . ولي جهان پس از ظهور مسيح ، به طور کلي با جهان پيشين تفاوت دارد ، دنيايي

است با قانونهاي نو جهاني که در آن آسايش همگان فراهم شده و نيروي رشد و بالندگي جامعه به اوج خويشتن رسيده است . مثلا جنگ و خونريزي از جهان رفت بر خواهد بست و قومي ر قوم ديگر تيغ نخواهد کشيد . با از ميان رفتن جنگ ، گريه و شيون نيزنابود خواهد شد وشادماني و خرمي دلها را تسخير خواهد کرد . مرگ براي ابد نابود خواهد شد و اشکي در ماتم کسي ريخته نخواهد شد و ...
در انجيل متي فصل 25 : اما چون پسر انسان در جلال خود با مسيح ملائکه مقدس خوش آيد ، آنگاه برکسي جلال خود خواهد نشست .


جميع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا مي‌کند ، طوري که شبان ميشها را از بزها جدا مي‌کند . آنگاه پادشاه به اصحاب خود گويد . بياييد اي برکت يافتگان از پدر من و ملکوتي را که از ابتداي عالم براي شما آماده شد ، به ميراث گيريد .
آنگاه علامت پسرانسان در آسمان پديدار گرددو در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زني کنند و پسر انسان را ببينند که بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال عظيم مي‌آيد و فرشتگان خود را با صوربلند آواز فرستاده و برگزيدگان او را از بادهاي اربعه از کران تا کران فلک فراهم خواهد آورد . پس از درخت انجير مثاش را فرا گيريد که جون شاخه اش نازک شده برگهامي آورد و مي‌فهميدندکه تابستان نزديک است . اما آن روز و ساعت براي هيچ کس معلوم نيست خبر بر پدر من.

مهدي موعود در دين مبين اسلام
به اعتقاد مسلمانان ، جهان پر از ستم و کينه ، قحط و تهيدستي و تبهکاري را آزاد مردي سامان مي‌دهد که ظهور ش مسلم و قيامش قطعي است حتي اگر همر دنيا يک روز مانده باشد و خداي تبارک و تعالي خليفه اي دارد که در آخر الزمان ظهور مي‌کند ، در حالي که زمين را از عدل پرميکند . اين موعود که مهدي ناميده مي‌شود ،آخرين امام از امامان دوازده گانه و فرزند بلافصل امام حسن عسگري (ع) است و از اين طريق نسبتش به دختر پيامبر اکرم (ص) مي‌رسد و بدين ترتيب ترديدي نمي نمايد که مهدي (ع) از خاندان نبوت است. نامش محمد ، کنيه اش ابوالقاسم يا بقولي

ابوصالح است و براي او لقب هاي فراواني ياد شده است که از جمله آن مهدي ،منتظر، منصور، قائم ، قائم بامرالله ، حجه الله ، خليقه الله ، ولي الله ، صاحب الامر، صاحب الزمان ، موعود، بقيه الله ، امام غايب ، امام منتظر و.... مشهورترند .
او پس از در گذشت پدر با عامه مردم در ارتباط نبود و نوعي زندگي مخفي داشت و اين زندگي مخفي (غيبت صغري) 69 سال و چند ماه طول کشيدئ بعد از اين مدت غيبت کبري آغاز ميگردد که دوران انتظارنيزهست در طول دوران انتظار امام قيام هايي رخ مي‌دهد که تنها به ذکر نام آنها

بسنده مي‌کنيم. قيام يماني ، قيام خراساني ، نفس زکيه و خروج دجال.
آنها معتقد بودند که قيام وقتي واقع مي‌شود که مردم پذيرفتن حقيقت و خواستار قيام مصلح و منجي باشند و اين عطش آن گاه به اوح خود مي‌رسد که حکومت هاي ناحق جامعه را به ورطه نابودي کشانيده باشند. زماني که جنگ هاي خانمان سوز ناشي از تضادهاي اجتماعي مردم را به تنگ آورده باشد . زمانيکه ظلم فراگير شود و گمراهي به اوج خود برسد، آن گاه که تازيانه هاي ستمرا بيدار کند و آنها هوشيار شدند . شيعيان معتقد هستند که مهدي نهضت خود را از کنارخانه خدا آغاز مي‌کند . جبرئيل نخستين کسي است که با او بيعت مي‌کند وفرا رسيدن امر الهي را اعدام ميکند و اين سر فصل انقلاب جهاني مهدي وروز خروج و قيام است . حکومتش حکومتي

است که با ظهورش حق آمده است و باطل از ميان رفته و مستضعفان وارثان زمين گشته اند و در زير پرجم عدل و داد او گرد آورنده اند که مصداق واقعي صابرين و متفين هستند و عصر او عصر پيروزي حق و عدل ثبات اصول و معاني اساسي است . اوابتدا با نادرستي ها و دغل کاري ها به ستيز بر ميخيزد ، بدعت هاي رايج را نابود مي‌کند و دروغ را ريشه کن مي‌سازد و شرک را از ميا

ن برمي دارد و از ويژگيهاي ديگر حکومت مهدي رعايت عدل در همه ابعاد آن است و نيز وحدت است که هم صورتي است و هم معنوي .
مهدي موعود در آيات قرآن :
1- وعدا...الذين آمنو منکم و عملو الصالحلت ليستخلفهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم وليکن لهم دينهم الذين ارتضي لهم وليبو لنهم من بعد خوفکم امنا يعبدونني لا يشرکون لي شياء :


ترجمه آيه :
خداوند به کساني که از شما ايمان آورده و اعمال صالح پيش گرفته وعده داده است که آنها را در زمين نماينده خود گرداند. چنانکه افراد پيش از آنها را نماينده خود گردانيدو ديني را که براي آنها برگزيد براي اينان باقي داشته و ترس آنها را تبديل به امن کند تا مرا پرستش کنند و هيچ به من شرک نورزند. در کتاب غيبت شيخ طوسي از امام چهارم روايت مي‌کند که فرمود : اين آيه درباره مهدي نازل شده است و نيز امام باقر (ع) و امام صادق (ع) فرموده اند که در خصوص مهدي و يارانش نازل گرديده است.

د ستم واقع گشتند و آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم و در زمين جايگزين گردانيم و باز هم شيخ طوسي در غيبت از امام علي (ع) روايت کرده است :«اينان که در زمين مورد ستم واقع شدند ، خاندان پيامبر هستند که خداوند بعد از سختي که مي‌بينند مهدي آنها را بر مي‌انگيزد تا آنها را عزيز داشته و دشمنان شان را ذليل گرداند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید