بخشی از مقاله
مقدمه:
قال رسول الله(ص): انّ مَثل العلماء في الارض کمثل النجوم في السماء يهتدي بها في السماء يهندي بها في ظلمات البّر و البحر...
طبق حديث شريف فوق مَثل علما در زمين مَثل ستارگان آسماني است.
همانگونه که در تاريکيها و شبهاي ظلماني، ستارگان وسيله اي براي راهيابي و هدايت خلق و رهايي از ظلماتست وجود علما در دنياي پر از جهل و ناداني و ظلم و مملو از فقر معنوي، مايه هدايت و رهايي از خطر سقوط معنوي و آزادي از چنگال شکلهاي مختلف جهل و ناداني است و همنشيني با آنان باعث روشني قلب، زنده شدن ياد خدا، ارتقاء معنويت و افزايش محبت به اهل بيت(ع) و فضايل اخلاقي خواهد بود.
شهرستان آمل از شهرهاي عالم پرور استان مازندران بوده و در طول تاريخ علما و بزرگان زيادي را پرورانده و به جهان شيعه و عالم فقه و انديشه و عرفان تقديم کرده است.
از جملۀ آن بزرگان، دو شخصيت ممتاز حوزه هاي علميه در قرن حاضر يعني علامه ذالفنون حضرت آية الله حسن زاده و علامه جليل القدر، فيلسوف معاصر و مفسر قرآن حضرت آية الله جوادي آملي مي باشند که از مفاخر تشيع محسوب گشته و اکنون چون خورشيدي پر فروغ بر آسمان علم و انديشه مي درخشيد.
و عرفان است که گويي غير خدا را نمي بيند و سيماي عرفاني و معنويت وي توجه هر انسان شيفته فضيلت و تشنۀ حقيقت را به سوي خود جلب کرده و نگريستن به چهرۀ نوراني اش انسان را به ياد خدا مي اندازد.
ولادت و تحصيل در آمل :
اواخر سال 1307 شمسي در يک روز سرد زمستاني و ميان کوهها و قله هاي سر به فلک کشيدۀ البرز در روستاي«ايرا» از توابع بخش لاريجان شهرستان آمل کودکي چشم به جهان گشود. پدر و مادر مؤمن و بزرگوارش مطابق با حُسن صورت و سيرتش نام مبارک«حسن» را بر او نهادند اين کودک مبارک از همان اوان زندگي روي سعادت را به خود ديد استاد در اين زمينه مي فرمايند:
برکاتي که از الطاف الهي نصيبم شده است، همه از شير طيب و دامن طاهر مادرم و روزي حلال پدرم بوده است.
رفته رفته دوران طفوليت و شير خوارگي به سر آمد و استاد وارد مراحل جديدي از زندگي گشت و از همان دوران کودکي والدينش به خاطر علم دوستي خانواده، جلوگيري از به هدر رفتن عمر، و در امان بودن از اذيتهاي کودکانۀ وي، او را راهي مکتب خانه کردند جناب استاد
در اين باره مي فرمايند:
در حالي که شش ساله بودم به مکتب خانه، خدمت يک معلّم روحاني شرفياب شدم و پيش او خواندن و نوشتن ياد گرفتم و تعدادي از جزوات متداول در مکتب خانه هاي آن زمان را خواندم تا اينکه در خرد سالي، تمام قرآن کريم را بخوبي فرا گرفتم
پس از مکتب، وارد مدرسۀ ابتدائي گشت. ذکاوت و تيزهوشي و استعداد درخشان وي چند روز پس از ورود به کلاس اول، به شکل جهشي وارد کلاس دوم شود بيش از دو سال از ورود مدرسه اش نگذشته بود که مادر بزرگوارشان فوت نمودند ولي اين امتحان سخت در اراده ا
ش نتوانست خللي وارد نمايد استاد بعد از اتمام کلاس ششم ابتدائي از مدرسه بيرون آمد و حدود يکسال و نيم در خانه ماند تا آنکه بارقه اي الهي نصيبش شد بارقه اي که از سورۀ مبارکۀ توحيد آغاز گشت .
بارقۀ الهي استاد در شرح آن مي فرمايند:
يک بندۀ خدايي بود- که خدا رحمتش کند – قرائت قرآنش خوب بود و ايشان يک روز در صحرا زمين شخم مي زد . آن زمان هنوز آگاهي نداشتم و در قرآن مي ديدم که نوشته:«و لَم يکُن لَه کُفواً اَحد» و ما در نماز مي خوانديم «و لََم يکُل لَه کفواً اَحد» به اين آقا کشاورز گفتم: آقا؛ قرآن دارد و ام يکن، ما چرا در نماز مي خوانيم ولم يکل؟
ايشان گفتند: اين حروف يرملون است. گفتم: يرملون يعني چه و ايشان قدري براي من صحبت کرد و گفت: الان که وقتش هست، چرا شما معطّلي؟ برو دنبال تحصيل علوم و معارف. ايشان آن وقت به نجف اشاره کردند حرف در دلم نشست. از پدرم اجازۀ ورود به مدرسۀ دينيه را گرفتم نصف شب برخاستم و وضو گرفتم و رفتم سراغ ديوان حافظ ، فاتحه خواندم و ديوان را باز کردم غزلي آمد که مدرسه داشت:
کنون که در کف گل جام بادۀ صافصت به صد هزار زبان بلبلش در اوصافست
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گير چه وقت مدرسه و بحث کشف کشّافست
همين کلمۀ «مدرسه» خيلي در من اثر گذاشتو بي تاب شدم که آن شب را به روز بياور
م و صبح بروم به سراغ مدرسه. استاد در تشريح وضعيت سياسي و ديني آن دوران مي نويسند:
از اسلام جز اسمش و از قرآن، جز رسمش باقي نمانده بود بنده از خاطرم نمي رود بدون هيچ استثناء مساجد شهر ما آمل را، انبار پنبه و غلّات و اين جور چيزها قرار داده بودند. و ستمشاهي به معناي واقعي کلمه ستمشاهي بود. استاد در تاريخ 1323 هجري شمسي وارد مسجد آمل گشت و ظاهراً ايشان اولين کسي بودند که براي کسب تحصيل به اين امر روي آوردند در حدود دو سه ماهي به فراگرفتن مسائل اولي ديني و غيره بوديم که ناعي از منزل به مدرسه آمد و از وفا
ت پدر خبر آورد که لطيم شديم. شهرستان آمل در آن وقت حافل عده اي از علما همچون آيت الله فرسيو، آيت الله غروي و مرحوم طبرسي بود که از نمونه هاي فضل و تقوا بودند استاد شش سال در آمل به تحصيل اشتغال داشتندو از محضر بزرگاني چون عبد الله اشراقي، مرحوم شيخ عزيز الله طبرسي (که خوشنويس هم بود که من تعليم خط را نزد ايشان فرا گرفتم) کسب علم نمودند.
ورود به تهران:
استاد در شهريور 1329 از آمل به تهران هجرت نموده و پس از تحمل رنجها و سختيهاي زياد به لطف الهي حجره اي در مدرسه«حاج ابوالفتح» نصيبش شد و در آن ساکن گرديد و اين دوره مدت 13 سال به طول انجاميد اولين استادي که علامه در تهران از محضرش بهره مند گرديد آية الله حاج سيد احمد لواساني بودند در خدمت ايشان بقيه کتابهاي لمعه، رسائل شيخ انصاري را در اصول و مکاسبش را در فروع...خوانديم دومين ستاره اي که استاد از نور وجودش فيض بي شمار برد عارف ربّاني و مفسر قرآن اية الله الهي قمشه اي بودند در کلاس هاي درس ايشان از جمله منظومه حکمت منظوم را پيش ايشان فرا گرفتيم روزي ايشان فرمودند: آقا شما خير مي بينيد چون شما را، زياد نسبت به اساتيد، متواضع مي بينم، خيلي مراعات ادب با اساتيد، مي کني و آنها را در نام بردن، نيک نام مي بري اين ادب و تواضع سبب ميشود که شما، به جائي مي رسيد و خير مي بينيد سومين و مهمترين ستاره اي که چراغ وجود استاد معظم ما را پر فروغ تر نمود آية الله ميرزا ابوالحسن شعراني است که مدت 13 سال از محضر ايشان بيشترين متون درسي را فرا گرفته است از جمله:
رسائل و مکاسب، کفاية الاصول آخوند خراساني، علم عقليه، تفسير مجمع البيان، تجويد و علم
قرائات، رياضي و هيئت و نجوم، علم پزشکي، علم رجال و درايه، حديث و روايت و همچنين در طّي چهار سال موفّق به آموزش استخراج تقويم از محضر مرحوم شعراني گشتند و تبحّر خاصي در اين زمينه پيدا نمودند. از ديگر بزرگاني که استاد در محضرشان زانوي ادب زد آية الله فاضل توني، آية الله رفيعي قزويني، آية الله شيخ محمد تقي آملي، آية الله ميرزا احمد آشتياني و مرحوم جولستاني مي توان نام برد
هجرت به شهر مقدس قم:
استاد جامع و ارجمند و شاگرد ممتاز علماي طراز اول تهران، پس از حدود 14 سال استفادۀ شايان و تلاش بي وقفه علمي در تهران، سرانجام در تاريخ 22 مهر ماه سال 1342 شمسي از تهرا
ن هجرت نمده و در حرم آل محمد(ص) شهر مقدس قم رحل اقامت افکند.
معظم له پس از ورود به قم به محفل علمي بزرگاني چون آية الله اراکي(که کتاب حج مي فرمودند)، آية الله گلپايگاني، آية الله ميرداماد شتافت عمدۀ استفادۀ استاد در قم از محضر نابغۀ دوران، مفسر قرآن علامه طباطبائي بوده است و به مدت 17 سال بي وقفه از چراغ وجودشان بهره مند گشته و در خدمت آن بزرگوار کتابهايي چون: کتاب تمهيد القواعد، کتاب برهان منطق الشفاء شيخ الرئيس، جلد نهم اسفار صدرالمتألهين، کتاب توحيد بحارالانوار مجلسي، جلد سوم بحار را به ترتيب خوانديم. از جمله ديگر اساتيد بر جسته اي که استاد در مقابل عظمت علمي و معنوي اش زانوي ادب زده آية الله سيد محمد حسن الهي طباطبايي مي باشند که جناب استاد از خرمن ايشان خوشه چيني نمودند وقتي استاد به حضور شريف حضرت استاد علامه طباطبايي رسيد آن جناب از استاد سؤال کرد که:«شما اخوي را چگونه يافتيد ؟» استاد در جواب واقعيت را اظهار نمود و عرض کرد:« آقا جان؛ جناب اخوي، مانند اخوي است، جز اينکه آن اخوي خيلي بذول است و اين اخوي خيلي کتوم است».
از عالمان ديگر که استاد افتخار شاگردي آن بزرگوار را داشتند عالم عامل آقا سيد مهدي قاضي تبريزي مي باشد. و پيش ايشان علوم غريبه از قبيل علم اوفاق و اعداد و حروف و غيرها را به قرائت کتب درسي متداول و متعارف در آن علوم از قبيل مفاتيح المغاليقو الّدر المکنون و السر المکتوم في علم الحروف و غاية المراد في وفق الاعداد و غيرها را فرا گرفت.
يکي از ويژگيهاي استاد، بيان روان و قدرت بالاي ايشان در تبيين و تفهيم مطالب و مسائل مهم علمي و معرفتي است استاد در اوائل ورود به مسجد جامع آمل و گذراندن مقدمات آن روز به تدريس کتابهاي سيوطي، حاشيه، شرح نظام و ديگر کتابهاي مقدماتي پرداخته بودند و نيز در
تهران در طي سيزده سال اشتغال به تحصيل به تدريس کتابهايي مانند:
معالم الاصول در اصول، قوانين در اصول، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد در علم کلام، لئالي منتظمه... مي پرداختند.در قم معظم له به گفتن سه-چهار دوره منظومه، يک دوره اسفار، شرح تمهيد و مصباح الانس به تدريس مي پرداخت
استاد علامه حسن زاده از نوادر جهان اسلام هستند که جامع علوم با وسعت نگري و ژرف انديشي کم نظير به شمار مي آيند اين استاد فرزانه در ابعاد مختلف علمي از جمله:
1. فقه و اصولرين مسائل مطرح در علم رجال ضبط صحيح نام راويان است
3. درايه و حديث: در زمينه حديث علامه چند اثر تخصصي تأليف نموده اند: اعراب گذاري دو جلد اصول کافي، تصحيح کامل نهج البلاغه، شرح چهل حديث، شرح نهج البلاغه، انسان کامل از ديد گاه نهج البلاغه
4. ادبيات: استاد به حق در ادبيات فارسي و عربي کم نظير مي باشند و قدرت شگرف ادبي خود را در نظم و نثر به منصّه ظهور رسانده اند ايشان ادبيات فارسي را در خدمت علامه شعراني فرا گرفتند از جمله آثار وي در اين زمينه هزار و يک نکته، تصحيح کتاب کليله و دمنه و تصحيح گلستان سعدي
5. شعر و شاعري: که از جمله آثار وي در اين زمينه: قصيدۀ تائيه عربي به نام ينبوع الحيات، قصيدۀ يائيه فارسي به نام صحراويه
6. علم منطق
7. علوم قرآني
8. علم کلام
9. علم فلسفه
10. عرفان و رياضيات و علوم غريبه و زبان خارجه و علم طبّ و کتاب شناسي و تصحيح متون کهن و خوشنويسي و خطّاطي را مي توان نام برد
قطره اي از فضايل:
حضرت استاد مراحل سه گانه سير و سلوک يعني:
1. تخليه ( از بين بردن ريشه هاي اخلاق ناشايست و صفات رذيله)
2. تجليه ( وادار کردن اعضا و قواي بدن به مراقبت کامل و اطاعت از اوامر الهي)
3. تحليه ( آراسته شدن به فضايل اخلاقي و صفات پسنديدۀ الهي )
را پشت سر گذرانده و به فناء الله رسيده و به يقين لذّت قرب الهي را چشيده است استاد از جمله انسانهاي خود ساخته اي است که ذرّه اي تعلّقات مادّي و دنيوي در او وجود نداشته و فروتني در وجودش موج ميزند از جلوه هاي مهم تواضع استاد، فروتني کم نظير و ادب و احترام فوق العادۀ معظم له نسبت به اساتيد و فرزانگاني است که خوشه چين محضرشان
بوده اند معظم له به موازات تلاشهاي علمي و مجاهدتهاي اخلاقي و عرفاني لحظه اي از مسائل اساسي اجتماعي و سياسي غافل نبوده اند قبل از پانزده خرداد سال 1342 وقتي که امام خميني از طلاب و روحانيون خواسته اند که در ايام تبليغ و عزيمت به شهرها و روستاها مردم را از گرفتاريهاي مسلمين و مسايل سياسي- اجتماعي مطلع ساخته و آنان را روشن سازند حضرت استاد قبل از عزيمت به آمل، از تهران به قم آمده و به آن رهبر فرزانه ابراز وفاداري نمودند
در بحبوحۀ انقلاب اسلامي در مسجد اعظم قم مشغول افاده و افاضه به طلاب حوزه علميه قم بودند، مورد يورش وحشيانۀ عوامل رژيم منحوس شاه قرار گرفته و از ناحيۀ قفسۀ سينه شديداً آسيب ديده اند، آسيبي که اکنون بصورت ناراحتي قلبي، ايشان را مبتلا ساخته است