بخشی از مقاله

چکیده

داستان پرینازه، نوشته فرهاد حسنزاده، نوعی فانتزی لاوکرافتی و مدرن است که به خاطر درون مایهاش در گروه فانتزیهای روانشناختی قرار میگیرد؛ کارکرد یا هدف اصلی سایکوفانتزیها، ساماندهی روانی کودک ازطریق سازوکارهای روانشناختی در بستر کنشها و رخدادهای فانتاستیک است. با طرحشناسی اثر، می توان به لایه ظاهری و لایه ژرفساخت داستان پی برد. همچنین طرحشناسی به کشف درونمایه لایه زیرین که درونمایهای روانشناختی است کمک میکند. لایه ظاهری، درباره دختری تنها به نام پری نازه، درازشدن دستانش و ماجراهایی است که پیرامون آن اتفاق میافتد.

دیگر، لایه ژرفساختی داستان است که با هدف ساماندهی ذهنی کودک در مواجهه با تنهایی و ترس از طوفان نوشته شده است. همچنین در این مقاله ویژگی های تخیل فانتاستیک در داستان، انواع تخیل در فانتزی و الگوهای تکرارشونده تخیل بررسی شده است.

فرهاد حسن زاده در سال 2018 به عنوان پنج نامزد نهایی جایزههانس کریستین اندرسن، معتبرترین جایزه ادبیات کودکان و نوجوانان، برگزیده شد. هدف این مقاله، نشان دادن موفقیتهای کتاب در استفاده از طرح و چگونگی استفاده از آن در فانتزی روانشناختی است که میتواند برای پژوهشگران و نویسندگان حوزه کودک و نوجوان مفید باشد. زیرا یکی از نمونههای ایرانی فانتزی برای ساماندهی ذهن کودکان ترسو و تنها است. همچنین تحلیل کتابی از حسنزاده، برای افرادی که خواهان شناخت بیشتری از آثار این نویسنده هستند، سودمند است.

-1 درآمد

فانتزی ژانری است که ریشه در گذشته ای طولانی دارد: گذشته ای »چون اسطورهها، قصه ها - پریان و جادوگران - ، سرگذشتهای مسافرها - سفرهای سندباد بحری و... - ، داستان های رستاخیزی، بهشت و جهنم و دوزخ - کمدی الهی، ارداویرافنامه - ، گشت و گذار به دنیای افسونی - مکانهای طلسم شده و جادویی - ، انواع داستان های گوتیک و اشباح و هراس انگیز همه سهمی برای آفرینش جهانی دیگر دارند

با وجود چنین گذشته پرباری، فانتزی میراث قرون اخیر است. فانتزی زمانی به وجود آمد که علم، صنعت و تکنولوژی پیشرفت زیادی کرده بود. »فانتزی بیش از هر چیزی نوعی واکنش در قالب هنر است، به انسانی که خردگرایی را برترین و بالاترین شعار خود می داند. وقتی که دنیای عقلی به باورهای انسانی یورش میآورد، ضد حمله آن در قالب فانتزی ها شکل میگیرد. در دوره ای که انسان شعار خردگرایی را سر میدهد، این خطر وجود دارد که گنجینه ی گرانبهای باورهای انسانی که در الگوی اسطورهها به زندگی خود ادامه میداد، با یورش علم از پا در بیاید و فراموش شود. اما فانتزیها این امکان را برای انسان فراهم میکنند که بار دیگر در قالبهای امروزی،کهنترین الگوهای اندیشه بشری را درک کنند.

در قرن هفدهم و به ویژه قرن هجدهم، خردگرایی و علم محوری، به تفکری رایج تبدیل شده بود. این دوره، عصر تولد روشنگری نامیده و در آن ستیزی بی امان با افسانهها، اسطورهها و همه آنچه رنگ و هم و خیال داشت، آغاز شد. از فیلسوفانی که در برابر تخیل و افسانهها قد علم کردند، میتوان به کانت، پدر روشنگری و ژان ژاک روسو اشاره کرد.

با وجود ادامه مخالفت ها تا اواسط قرن نوزدهم، در اواسط این قرن در کشور بریتانیا، نخستین شاهکارهای فانتزی به وجود آمد. چنین آثاری بر اثر عواملی چند خلق شد؛ یکی از این عوامل پیشرفت علم روانشناسی و روشنشدن جنبههای مثبت تخیل برای افراد و به ویژه کودکان بود. خلق آثار فانتزی در جهان همچنان به صورت گسترده ادامه دارد.

جان کلوت و جان گرانت در کتاب خود، دانشنامه فانتزی، این ژانر را چنین تعریف کرده اند: "»روایتی خودمنسجم که اگر در زندگی واقعی ما روی دهد، حس میکنیم قصه اش در این جهان ناممکن است، اگر در جهانی دیگر یا دنیای فرعی دیگر روی دهدآن جهان دیگر ناممکن خواهد بود اما قصه هایی که آنجا روی میدهند برحسب جهان دیگر ممکن خواهد بود." این تعریف راحت تر از ایده گسست هستی شناختی می تواند همه نوع فانتزی را در بر بگیرد و کار کلوت و گرانت موجب نگاهی جامع بر بسیاری از مضامین و مایهها می شود که مستقیما با فانتزی جریان اصلی نظیر مدخلها، آرزوها، رویاها و اسطورههامرتبط است. اما ابعاد آن تا ژانرهای علمی تخیلی و وحشت را نیز در بر میگیرد.

فانتزی رابطه نزدیکی با ژانرهای وحشت و علمی تخیلی دارد. هر سه ژانر دارای موتیفها و مضامین مشترک هستند؛ قصههایی ناممکن در دنیای واقعی، دگردیسی و وجود جانوران عجیب و هیولاها. شباهت تا اندازه ای است که گاهی اثر را ترکیبی از هر سه ژانر میدانند. به دلیل شباهت های فراوان، گاهی ژانرهای علمی تخیلی، وحشت و فانتزی را در زیر گروه فانتزی قرار میدهند. باوجود رابطه عمیق، این ژانرها ویژگیهای خاص خود را هم دارند و از دیگری متفاوت هستند. »وحشت چون سعی دارد ما را بترساند از علمی تخیلی و فانتزی تفکیک میشود.... علمی تخیلی معولا به قصه هایی اشاره دارد که از اصول عقلانی و علمی استخراخ میشوند و شمایل نگاری خاصی نظیر سفینههای فضایی، رباتها و فناوری پیش رفته را نیز از آن ها انتظار داریم.

در واقع »منتقدین ادبی در برخورد با سرشت فراژانری فرمهای فانتزی، علمی تخیلی، معمایی و وحشت به مشکل برخورده اند.

برایان اتبری برای رفع این مشکل، دیدگاهی را ارائه داده است: »شاید فانتزیک، عنوان مفیدتری برای رده فراگیری باشد که این شیوه جامع داستانی را توصیف میکند. براین اساس اصطلاح فانتزی عنوانی اختصاصی خواهد بود که با علمی تخیلی و وحشت مرتبط و در عین حال از آنها منفک است. بدین معنی که »امر فانتزیک را طریقی بدانیم که فانتزی، علمی تخیلی و وحشت را در بر میگیرد.«

میرصادقی نیز در کتاب داستان های خیالی تقسیم بندی دیگری ارائه داده است. او ادبیات داستانی را به دو گروه داستانهای واقعی و داستانهای خیالی و غیرواقعی تقسیم کرده است. داستانهای رئالیستی، وهمناک و ناتورئالیستی در گروه داستانهای واقعی قرار میگیرند. داستانهای خیالی نیز به دو گروه خیالی مکتبی و خیالی غیرمکتبی قابل تقسیم هستند. داستان های تمثیلی، نمادین، سوررئال، تعبیرگرا - اکسپرسیونیستی - و تاثرگرا - امپرسیونیستی - در گروه داستانهای خیالی مکتبی قرار دارند. داستانهای علمی خیالی - علمی تخیلی - و خیال و وهم - فانتزی - نیز عضو داستان های خیالی غیرمکتبی هستند.

لازم به ذکر است که میرصادقی اصطلاح علمی تخیلی را غلط دانسته و مینویسد: »داستان شالوده هر اثر روایتی و نمایشی است و دربر گیرنده همه آثار تخیلی چه شعر و چه نثر.... عنصر مشترک همه انواع داستان، کیفیت بنیادی تخیل آنهاست. چه داستان واقعی - حقیقی - باشد و چه داستان خیالی - مجازی - . از این رو اصطلاح داستان تخیلی نادرست است و به تبع آن داستان علمی تخیلی. چون هیچ اثر خلاقه ای نیست که از عامل تخیل برخوردار نباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید