بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان پست مدرن آمریکا سام شپرد است که در نمایشنامه های خانوادگی اش مانند کودک مدفون شده، خانواده پست مدرن را در این کشور به تصویر می کشد. خانواده ای که اعضای آن نمی توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، همدیگر را نمی فهمند وبا یکدیگر درگیرند. اعضای چنین خانواده ای سعی در اعمال قدرت دارند، این آدمها انگار هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند و کامال غریبه اند. نویسنده این مقاله برآن است تا نمایشنامه کودک مدفون شده سام شپرد را با توجه به مفهوم رابطه قدرت و مقاومت میشل فوکو و ایده هویت انسان امروزی بررسی نماید.
یافته های این مقاله نشان می دهد که شپرد در این نمایشنامه شخصیتهایی را می آورد که آزادند اما در عین حال زندانی اند. برخی شخصیتها سعی در اعمال قدرت خویش دارند و برخی دیگر در برابر این قدرت مقاومت می کنند.. این افراد برای ایجاد ارتباط میان خود و جامعه تالش می کنند. این مقاله همچنین روابط پیچیده میان شخصیتها و "خود" این افراد و نیروهای مقاومت کننده را نشان داده است و اینکه چگونه در ایجاد ارتباط ناموفق اند و تنها می مانند.
.1 مقدمه :
درسنت ادبیات نمایشی آمریکا بعد از اونیل، ویلیامزو میلر، به ادوارد البی1 و سام شپرد2 می رسیم که ازاین میان، البی پیشرو در تئاتر ابسورد3 و شپرد، نمایندۀ ادبیات نمایشی پست مدرن است. از میان نمایشنامه های متعددی که شپرد نوشته است، برخی به نمایشنامه های خانوادگی4 معروفند که از آن میان می توان از کودک مدفون شده5، دیوانۀ محبت6 و غرب راستین7 نام برد. شپرد در این نمایشنامه ها، خانوادۀ پست مدرن را در آمریکا به تصویر می کشد. خانواده ای که او به ما نشان می دهد، یک خانوادۀ از هم پاشیده و به هم ریخته است. خانواده ای که هیچ کدام از اعضایش نمی توانند با دیگری ارتباطی صمیمی و واقعی بر قرار کنند.
به همین دلیل است که شخصیتها از هم دور شده و یکدیگر را نمی فهمند، اگرچه تالش می کنند به هم نزدیک شوند اما سردرگم هستند. همین سردرگم بودن و روابط پیچیدۀ شخصیت ها با یکدیگر در نمایشنامۀ کودک مدفون شده، سبب شده است که آن را با نظریات میشل فوکو در حوزۀ روابط قدرت، هویت و نیروهای مقاومت کننده بررسی نماییم. به این منظور برخی از نوشته ها و مقاالت میشل فوکو را بررسی کرده و از آنها سود برده ایم که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
میشل فوکو - 1984-1926 - در فرانسه متولد شد و در مدرسه نرمال سوپریور تحصیل کرد. در دهه ی 1950 در کشورهایی مانند سوئد، لهستان و آلمان تدریس کرد. فوکو در سال 1960 به فرانسه بازگشت و در سال1970 برای تدریس در تاریخ سیستم های فکری در کالج دوفرانس در فرانسه انتخاب شد. میشل فوکو، نقشی بسیار تعیین کننده در مطرح کردن مسایل مربوط به قدرت8، مقاومت در برابر قدرت و هویت دارد. از نظر فوکو، قدرت همانند ظرفیتی نیست که در اختیار و دستان دولتمردان، حاکمان و برخی افراد یا گروه های جامعه متمرکز شده باشد.
در عوض، قدرت مانند یک شبکه و نیروی چند ظرفیتی عمل می کند که به واسطه ی مجموعه ای گسترده از شبکه های اجتماعی عمل می کند. قدرت به مثابه یک شبکه در سراسر جامعه پخش و پراکنده شده است. فوکو معتقد است که جامعۀ مدرن امروزی نوعی زندان9 است و ساختار این زندان به گونه ای است که همه کس و همه چیز را تحت نظارت و کنترل دارد. براساس آنچه فوکو بیان می کند، قدرت شبکه و یا شبکه ای از روابط است که در همۀ قسمت های جامعه پخش و گسترده شده است و در اختیار شخص خاصی نیست.
قدرتی که فوکو از آن سخن می گوید یک طرفه و از باال به پایین نیست، بلکه در همۀ جهت ها وجود دارد و در ابعاد گوناگون خود را نشان می دهد. قدرت یک نهاد و یک ساختار نیست بلکه"وضعیت استراتژیکی پیچیده" و "کثرت روابط میان نیروها"، است. هر جا قدرت وجود دارد، مقاومت10 هم وجود دارد. در هر موقعیتی که قدرت اعمال می شود، مجموعه و یا مجموعه هایی ازمقاومت نیز موجود است. به صورت دیگر، شبکه و یا شبکه هایی11 از روابط قدرت همواره با مجموعه و یا مجموعه هایی از اشکال مقاومت همراه است.
بر اساس نظر فوکو، "قدرت" تنها بر روی افراد آزاد اعمال می شود و آنان را برمی انگیزد تا از میان مجموعه ای مختلف انتخاب کنند. به همین خاطر است که وجود قدرت، رابطه ای مستمر با مبارزه و مقاومت دارد - رابینو و دریفوس،1379صص. - 25-28 اینکه قدرت در دست افراد معدود و یا نهاد های معدودی باشد مورد قبول فوکو نیست و معتقد است که قدرت در روابط انسانی است و خود را در جامعه نشان می دهد فوکو دربارۀ رابطۀ قدرت و دانش12 نیز سخن می گوید.
او معتقد است که قدرت و دانش چنان به هم پیوسته اند و رابطۀ تنگاتنگی دارند که از این دو به صورت یک عبارت قدرت-دانش استفاده می کند. این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند و تصور یکی بدون دیگری ممکن نیست. از نظر فوکو، روشهای قدرت ضامن تولید ابزارهای موثر برای ایجاد و انباشته شدن دانش هستند. مشاهده، ثبت وقایع، تحقیق و بررسی فضاهایی به وجود می آورد که در درون آنها دانش شکل می گیرد. روشهای قدرت مدرن در سده های اخیر به وجود آمدند و از طریق نظام های مراقبتی و شبکه اجبارهای اعمال گردیدند - رابینو و دریفوس،1379صص -26 . - 25
.2 بحث و بررسی:
قدرت یکی از مفاهیم کلیدی است که فوکو دربارۀ آن سخن گفته است. او معتقد است که قدرت از طریق گفتمان عمل می کند و در جامعه در اختیار نیروهای متعدد و مختلفی است و در همین روابط اجتماعی است که خود را نشان می دهد. فوکو، درباره قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد می کند و اعتقادش بر این است که یک مفهوم ساده ی دستوری نیست، بلکه قدرت در شبکه ای از روابط به هم پیچیده وجود دارد.