بخشی از مقاله

چکیده

دین یکی از اساسی ترین ابعاد فرهنگ است که موضوع مورد مطالعه انسان شناسان و دیگر علمای اجتماعی بوده است. در این مقاله رویکرد انسانشناسی فرهنگی به دین مورد بررسی قرار گرفته است. انسانشناسی فرهنگی که از شاخههای مهم انسانشناسی است، به مطالعه فرهنگهای انسانی، تاریخ، ساختارها و کارکردهای این فرهنگها میپردازد. انسانشناسی دین از جمله شاخههای انسانشناسی فرهنگی است، که انسان را به مثابه موجودی مورد مطالعه قرار میدهد که با آنچه خود مافوق طبیعی یا امر قدسی میپندارد، وارد رابطه شده و از خلال این رابطه به ساختن و دگرگون کردن نمادها دست میزند. انسانشناسان برای دین کارکردهای مهمی در زندگی قائل هستند، که مهمترین آنها کارکرد معنابخشی، تبیینی، ایمنی بخشی و انسجامدهندگی است. علاوه بر این کارکردها، دین از طریق اعتباربخشیدن به مسیر تجویزشده کنش، میتواند بر رابطه میان انسانها و محیطشان تاثیر گذارد. دین به هنجارها تقدس بخشیده و نظم اجتماعی را مشروع میسازد.

واژگان کلیدی: انسانشناسی فرهنگی، دین، فرهنگ، انسانشناسی دین ، انسان، کارکرد.

مقدمه

پدیده دین در تمدن انسان جایگاهی برجسته دارد، و در فرهنگ ملت ها آثاری ژرف نهاده است. آن یکی از قدیمیترین، جامعترین، پایدارترین و موثرترین ابعاد شکلدهنده وجود انسان است و مطالعه آن به فهم ما از این جنبه از وجود انسانی عمق و وسعت خاصی می بخشد. آن نه تنها در تمام جوامع انسانی شناخته شده حضور دارد، بلکه به نحو برجستهای با دیگر نهادهای فرهنگی کنش متقابل دارد. پیچیدگی پدیده های دینی و بازتاب آن در جنبه های دیگر زندگی، دانشمندان علوم بیشتری را به خود مجذوب ساخته است. مورخان، فلاسفه، زبان شناسان، جامعه شناسان و انسان شناسان و ... هریک با روش های خاص خود به تحلیل آن پرداخته اند.

هرچند گرایش به معرفت دین از پیشینه ای برابر با خود دین برخوردار است، اما بررسی روشمند و علمی آن به معانی امروزینش در دوره معاصر شکل گرفته است. دین یکی از مهمترین ابعاد فرهنگ - Culture - است که یکی از مهمترین موضوع مورد مطالعه انسان شناسان - Anthropologists - و دیگر علمای اجتماعی بوده است.رهیافت انسانشناسی به دین که متضمن مطالعهای جامع در پدیدههای دینی در زمینه فرهنگی آنها است، درصدد مطالعه عقاید، اخلاقیات، مناسک و عبادتها و آداب و رسوم جوامع ابتدایی - Primitive Societies - است تا با گردآوری اطلاعات مربوط به این زمینه، به فرضیهها و نظریههایی در باب اشکال اولیه دین ومراحل تاریخی شکلگیری اندیشههای دینی دست یابد.

هرچند مطالعه علمی ادیان - Scientific Study of Religions - در اواسط قرن هجدهم شروع شد، آغاز مرحله رشد آن در قرن نوزدهم و با ظهور کسانی چون ماکس مولر - - Max Muller، ادوارد تایلور - - Edward Tylor، جیمز فریزر - James Frazer - و مارت - Marett - بود. در همین دوره بود که نظریههای جدیدی ارائه و برای کشف ریشههای دینداری و اشکال نخستین دین، مطالعات و تحقیقات اساسیتری آغاز شد، و به تدریج مکتبها و روشهای دینشناسی در حوزههای مختلف انسان شناسی، جامعهشناسی، روانشناسی و پدیدارشناسی شکل گرفت و رو به گسترش نهاد. این زمینه مناسب و گسترده برای مطالعات دینی - Religious studies - به ظهور دانشمندان و نظریهپردازان صاحب نامی انجامید.

انسانشناسی

انسانشناسی علمی است که به دنبال آن است تا خاستگاهها، مراحل تکامل، تغییرات، روابط کارکردها و معانی هر پدیده انسانی را کشف کند - - . - Malefijt, 1968, 2 انسان شناسی علمی است که از معرفت احوال نژادهای بشری و خصائص جسمانی و فکری و تطورات جسمی و روحی و عادات و عقاید و روابط اجتماعی او بحث می نماید. این علم را به زبان های انگلیسی »آنتروپولوژی« گویند که مرکب از دو کلمه یونانی »آنتروپوس « به معنای انسان و » لوژی« به معنای دانش و شناختن است. به تعبیر مبسوطتر انسانشناسی به عنوان - 1 یک علم طبیعی یا بیولوژیکی که در آن تحول فیزیکی طبیعت بشر مطالعه میشود وهمچنین - 2 علم اجتماعی که در آن رفتارهای انسان به عنوان عضوی از گروههای اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد، و نیز تحت عنوان - 3 رشتهای تاریخی که در آن تحولات فرهنگی بازسازی میگردد و بالاخره - 4 به عنوان علمیاز علوم انسانی که به مطالعه هنر، فولکلور، سنت شفاهی و... میپردازد، شناخته میشود - . - Greenberg, 1972, 307

دانش دین شناسی ناچار از استعانت جستن از روش ها و دستاوردهای برخی دانش های دیگر است. از آن جمله می توان به انسان شناسی - که مردم شناسی نیز نامیده می شود - اشاره نمود که یکی از مهمترین آنهاست. اگر کوشش های توان فرسای انسان شناسان نبود، آگاهی ما از ادیان معروف به »ابتدایی« ناچیز می بود. انسان شناسی و فرهنگ شناسی تنها در زمینه ی ادیان ابتدایی به این دانش خدمت نکرده است، بلکه آگاهی از صورت های عامیانه ی ادیان - دین نزد توده مردم - با کمک آنها انجام یافته است. در حقیقت، دین عامه از دین نخبگان دینی هر جامعه کم ارزش تر نیست، بلکه شاید بتوان گفت که دین عامه از منظر دانش دین شناسی هم ارز دین نخبگان و پدیدآورندگان آثار مکتوب و »عالی« است و حتی اگر کسانی آن را برتری دهند، بر بیراهه نرفته اند. اکنون انسان شناسی دین شاخه ای مهم از دانش دین شناسی است.

انسانشناسی فرهنگی

طبق سنت آمریکایی، انسانشناسی به سه شعبه تقسیم میشود: انسانشناسی فیزیکی یا زیستی، انسانشناسی باستانشناسی یا ماقبل تاریخشناسی و انسانشناسی فرهنگی. انسانشناسی زیستی به مطالعه و تفسیر نخستین بقایای فسیلی، اولین بقایای حیات غیر انسانی، ژنتیک جمعی و تطور انواع انسان اندیشهورز میپردازد. باستانشناسی در تلاش است تا از بقایای مادی جوامع فراتر رود و به دریافت سیمای فرهنگهای نابود شده بشری نایل آید تا به این ترتیب در مطالعه فرآیندهای تغییر فرهنگی توانا شود. انسانشناسی فرهنگی نیز به مطالعه فرهنگهای انسانی، تاریخ، ساختارها و کارکردهای این فرهنگها میپردازد - گاربارینو،1377، . - 21-20 انسانشناسی زیستی و انسانشناسی فرهنگی تقسیماتی دارند که در نمودار ذیل نشان داده میشوند.

نمودار بالا نشان می دهد که انسانشناسی فرهنگی از جمله شاخههای مهم انسانشناسی است. انسانشناسان سعی میکنند که فرهنگ را به عنوان شبکه واحد و درونپیوسته، ماهیتی منظم و مجموعهای کارکردی که در آن همه اجزء به عنوان اجزایی از یک سیستم به هم وابستهاند، مورد ملاحظه قرار دهند. انسانشناسی، در عین حال، تلاش میکند انسان را به عنوان موجودی فرهنگی درک کند و تحول فیزیکی و فرهنگی انسان را هرگز به عنوان پدیدههایی مجزای از هم مدنظر قرار نمیدهد - وایولو، 1378، . - 4 آن به باورها رسوم اقوام مختلف در چارچوب فرهنگی خودشان می نگرد، و از قوممداری، یعنی خودمداری فرهنگی و گرایش به داوری درباره جوامع دیگر با معیارهای فرهنگ خودی پرهیز می کند - بیتس و پلاگ، 1375، . - 43-42

انسانشناسی دین

همان طور که در نمودار مشخص است، انسانشناسی دین از جمله شاخههای انسانشناسی فرهنگی است. کلیفورد گیرتس انسان شناس مشهور و برجسته آمریکایی است که به کمک رهیافت معنا و نظریه » توصیف عمیق « - thick description - به توصیف تبیین آداب و رسوم و فرهنگ ملل مختلف می پردازد. وی در رساله خود با عنوان » دین به مثابه یک نظام فرهنگی - Religion « - as a cultural system به دین همچون یک پدیده فرهنگی می نگرد و رفتارها و مناسک و آداب دینی را به عنوان یک موضوع فرهنگی در نظر می گیرد. نظریات وی در حقیقت اشاره به کارکردهای دین در زندگی است.از همان آغاز، انسانشناسان همواره به نقش دین به عنوان بخش لاینفک یک حوزه فرهنگی توجه شده است.بخشی که به سنت، آثار مکتوب و هنر معنا میبخشد - پترسون و...، 1376، . - 23

انسانشناسی دین، انسان را به مثابه موجودی مورد مطالعه قرار میدهد که با آنچه خود مافوق طبیعی یا امر قدسی میپندارد، وارد رابطه شده و از خلال این رابطه به ساختن و دگرگون کردن نمادها دست میزند - ریویر، 1379، . - 185 هر چند مطالعات انسانشناختی دین شامل تمامی فرهنگهای انسانی میشود اما انسانشناسان بیشتر توجهشان را به جوامع کوچک و همگون معطوف ساختهاند - - Malefijt, 1968,4 و ادیان به اصطلاح »ابتدایی« را که میتوانند مبّین خاستگاه و صورت آغازین دین باشند را مورد مطالعه قرار دادهاند. امروزه تعداد کمیاز انسانشناسان بر این باورند که ادیان جوامع خرد غربینشده، نوعاً متفاوت از ادیان سنتهای بزرگ میباشند. ایشان در عوض بر این نکته تاکید دارند که باورها، آیینها و اساطیر مشابه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید