بخشی از مقاله
چکیده
نگرش مثبت و تمایل به همکاری با سازمان همکاری شانگهای توسط هند نشئت گرفته از سیات خارجی نوین هند می باشد که از دهه 1990 دنبال شده است. اگر بخواهیم بصورت خلاصه این سیاست خارجی را وصف نماییم می توان آن را سیاست خارجی عملگرایانه نامید که به دنبال تامین منافع ملی و نه منافع ایدئولوژیک می باشد. این سیاست نقطه مخالف سیاست خارجی این کشور پیش از این دهه می باشد. یکی از الزامات این سیاست کنارگذاشتن سیاست حاصل جمع صفری و دنبال کردن سیاست حاصل جمع مضاعف می باشد. این امر هند را ملزم به همکاری با اکثر کشورها، نهادها و مناطق دنیا کرده است.
از این طریق منافع این کشور به صورت بهتری تامین خواهد شد. اعلام همکاری و تلاش برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای نیز از این منطق پیروی می کند. همکاری با اعضای این سازمان می تواند در متنوع سازی منابع انرژی این کشور کمک کننده باشد. مقابله با تروریسم که یکی از دلمشغولی های هند می باشد از طریق این مکانیسم چندجانبه بهتر تامین خواهد شد. تجارت بیشتر با کشورهای عضو و بویژه جمهوری های آسیایی مرکزی برای این کشور سودمند می باشد. این کشورها می توانند بازار مناسبی برای کالاهای هندی را فراهم نمایند. همچنین این سازمان می تواند میدانی گفتگویی را برای هند فراهم آورد تا به حل مناقشات و اختلاف نظرهایش با پاکستان و یا چین بپردازد.
واژه های کلیدی:دیپلماسی – هند – سازمان همکاری شانگهای
مقدمه
برای درک سیاست هند در قبال سازمان همکاری شانگهای ما در ابتدا سیاست خارجی نوین هند را مورد بررسی قرار می دهیم چراکه به زعم ما سیاست هند در قبال این سازمان تا حد زیادی تابع سیاست خارجی نوین این کشور بوده است. هند در سال 2005 به عضویت ناظر در سازمان همکاری شانگهای درآمده است.سیاستمداران هند بعد از آغاز دهه 1990 و با فروپاشی اتحاد شوروی با اتخاذ سیاستهای عملگرایانه برای تامین منافع ملی این کشور اقدام کرده اند. هند از این زمان به دنبال همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان بویژه چین و پاکستان که از دیرایام با یکدیگر اختلافاتی داشته اند و همچنین گسترش روابط با اکثریت مناطق دنیا و قدرتهای عمده دنیا بوده است. در واقع هند تقریبا سیاست حاصل جمع صفری را در محاسبات سیاست خارجی خویش به کنار نهاده و با کار بر مبنای حاصل جمع مثبت به دنبال همکاری با اکثر کشورهای جهان بوده است.
هند نیز به دلیل تغییر سیاستهای اقتصادی و احساس نیاز به تغییر و به خاطر عدم تناسب این سیاست با دوره پس از جنگ سرد و فرایند جهانی شدن، شروع به تجدیدنظر در ساختارها و آزاد سازی اقتصادی هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی کرد.متفکران استراتژیک هند استدلال کرده اند که سیاست عدم تعهد نامربوط بوده و بر مبنای منافع ملی این کشور نبوده است. از این رهگذر و با اتخاذ چنین سیاستهایی هند میتواند به امنیت و منافع ملی خویش را تامین و جایگاه خود در میان دیگر کشورها را ارتقا بخشد. از این زمان یکی از مناطق مهم در سیاست خارجی هند، آسیای مرکزی بوده است. هند به دلیل رشد اقتصادی اش به منابع انرژی همچون نفت و گاز نیازمند بوده است. هند که تاکنون در تامین منابع انرژی خویش به شدت به منطقه خاورمیانه وابسته بوده است. اما از این زمان به خاطر آشفتگی موجود در منطقه خاورمیانه و متنوع سازی منابع تامین انرژی خویش به دنبال جایگزین بوده است.
آسیای مرکزی به دلیل دارا بودن منابع عظیم انرژی می تواند جایگزین مناسبی برای هند باشد. البته هند صرفا به خاطر منابع انرژی روابطش را با کشورهای آسیای مرکزی گسترش نداده است. آسیای مرکزی به دلایل امنیت ملی نیز برای این کشور دارای اهمیت است.دهلی نو این منطقه را به عنوان منبع افراط گرایی مذهبی می داند و دلمشغول کنترل ظهور گروههای رادیکال اسلامی می باشد که ممکن است تهدیدی تروریستی را برای این کشور بوجود آورند. در این وضعیت چارچوب چندجانبه برای برآوردن این احتیاجات هند در منطقه به بهترین نحو می تواند کمک نماید.هند فارغ از محدودیت های ساختاری دوره جنگ سرد تلاش می کند تا اتحادهای اقتصادی و سیاسی استراتژیک دوجانبه، منطقه ای و جهانی را بنا سازد. سازمان همکاری شانگهای به عنوان یکی از نهادهای حاضر در منطقه می تواند به بهترین نحو با عضویت هند برای تامین منافع ملی این کشور تعیین کننده باشد.
بنابراین فرض ما اینست که تمایل هند به سمت سازمان همکاری شانگهای ناشی از رویکردهای نوین در سیاست خارجی این کشور بوده است. گسترش روابط، عملگرایی و تامین منافع ملی، این کشور را به سوی اعلام آمادگی جهت عضویت کامل در این سازمان رهنمود کرده است. اگرچه در این سازمان هند همواره با چالشهایی روبرو خواهد بود. بر این اساس ما در بخش اول نوشته حاضر به سیاست خارجی نوین هند می پردازیم. سپس به سیاست های این کشور در قبال آسیای مرکزی می پردازیم. بخش بعد سیاستهای چندجانبه گرایانه هند را با تاکید بر سازمان همکاری شانگهای به بحث خواهیم کشاند در این بخش منافع ناشی از همکاری با کشورهای عضو سازمان را بیان خواهیم کرد. بعد از این چالشها و نگرانی های هند در ارتباط با این سازمان را روشن خواهیم ساخت.
سیاست خارجی نوین هند
سران هند هرگز از دکترین سیاست خارجی سخنی به میان نیاوردند؛ با وجود این، برای ارتقای موقعیت منطقهای و بینالمللی هند و افزایش قدرت آن به شدت تلاش کردهاند. هند اقدامات هماهنگی را به منظور شکلدهی به محیط فوری امنیتی خود انجام داده است که از مهمترین آنها میتوان به جستجوی راهحل همزیستی مسالمتآمیز با چین و پاکستان - به عنوان دو رقیب منطقهای - و توجه ویژه به ”خارج نزدیک“ خود که قسمتهایی از آفریقا، خلیج فارس، جنوب شرق و مرکز آسیا و نیز اقیانوس هند را در برمیگیرد، اشاره کرد. در عین حال این کشور روابط خود با قدرتهای بزرگ موجود به ویژه با ایالات متحده را گسترش داده است. از دهه 1990، هند با درک این موضوع که تداوم سیاستهای ایدئولوژیکی، ضربات جبرانناپذیری بر پیکره اقتصاد کشور و در نهایت جایگاه بینالمللی آن وارد کرده است، به سمت اتخاذ رویکردهای عملگرایانه روی آورده است.
هند پس از استقلال، همواره سودای برتری را در سر میپروراند و این آرمان را از طریق ”منشور جهان سوم“ و سیاست ”ضدامپریالیستی“ پیگیری میکرد. اما نتایج حاصله، نه تنها این انتظارات را برآورده نساخت؛ بلکه هند را از سایر رقبای منطقهای خود عقبتر نگاه داشت. در واقع، طی این مدت اساساً هیچ ائتلاف واقعی جهان سومی وجود نداشت که هند به رهبری آن نائل آید. لذا از دهه 1990هند، سیاستهای رادیکال دهه 1970 خود را کنار گذارد و به سمت سیاستهای پراگماتیستی و همکاری و همگرایی با بازارهای بینالمللی پیش رفت."اولویت های حکومت هند رشد و توسعه اقتصادی ، تقویت بخش های ضعیف تر جامعه ، افزایش سرمایه گذاری در زیر بناهای فیزیکی واجتماعی ، تقویت زیر بناهای تکنولوژیک و علمی ، تامین غذا ، سلامت ، انرژی ، دفاع از مرزها ، حفظت از محیط زیست و ... را شامل میشود.
هدف اصلی هند در سیاست خارجیاش به وجود آوردن محیط منطقهایو جهانی صلحآمیز و آرام می باشد که می تواند هند را در دستیابی به اهداف ملی توسعه کامل اقتصادی - اجتماعی اش کمک کند. در این راستا هند سعی در برقراری روابط با اکثر کشور های دنیا داشته است" - . - Krishna,2007 هند از آغاز دهه 1990 تغییراتی را در سیاست خارجی خویش صورت داد که نمودهای آن را میتوان در تغییر از تاکید بر سوسیالیسم به سرمایهداری و همراهی با فرایندهای جهانی شدن، ترک سیاست عدم تعهد و اتخاذ یک دیدگاه عملگرا و واقعگرایانه در سیاست خارجیاش مشاهده کرد - . - Hathaway,2003 فاکتورهای تعیینکنندهی سیاست خارجی هند شامل پیگیری استقلال استراتژیک، ایفای نقش در شکلدهی به نظام بینالملل، دستیابی به تکنولوژیهای نوین و ایفای نقش قارهای مناسب میباشد - . - Sahni,2007