بخشی از مقاله
چکیده
در کشورهای توسعهیافته، ارتباطی نهادین بین دانشگاه و صنعت برقرار است . در کشور ما، با وجود تاکید بر ایجاد و استحکام روابط میان صنایع دفاعی و دانشگاهها و همچنین کوشش فراوان در این زمینه، تاکنون روند مشخصی جهت برقراری موثر این ارتباط وجود نداشته و سیاستهای کنونی پاسخگوی نیازهای موجود نمی باشد. دلیل اصلی این موضوع، نبود شناخت کافی از عوامل موثر بر موفقیت همکاری بین صنعت و دانشگاه است.
پژوهش حاضر، با هدف مشخص نمودن فاکتورهای کلیدی موفقیت در همکاریهای تحقیقاتی میان دانشگاهها و صنایع دفاعی کشور انجام شده است. بدین منظور، با مرور ادبیات موضوع، 19 فاکتور کلیدی موثر در موفقیت همکاری در قالب چهار بُعد - معماری تعاملات، دانشی، اجتماعی، موفقیت همکاری - شناسایی و استخراج شدند و فرضیات و مدل پیشنهادی تحقیق ارائه گردیدند.
در ادامه، پرسشنامهای تهیه و به کمک آن نظرات اساتید و خبرگان این حوزه جمعآوری شدسپس. وضعیت موجود بُعد و فاکتورهای تشکیل دهنده آن، با استفاده از جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار ارزیابی شد و با استفاده از آزمون t تکنمونهای، موثر بودن با نبودن هربُعد یا فاکتور بر موفقیت همکاری میان دانشگاه و صنایع دفاعی مشخص گردید. در ادامه، پرسشنامه دیگری - شامل 36 پرسش - برای کاربران طراحی و توزیع گردید و بوسیله تحلیل عاملی تأییدی، مناسب بودن سؤالات انتخابی برای عاملهای تحت بررسی مورد سنجش و تأیید قرار گرفت.
سپس از طریق تحلیل مسیر، تاثیرگذاری تمامی فاکتورها بر موفقیت همکاری، تحلیل و تأیید گردیدند و با استفاده از نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری، فرضیات و مدل تحقیق به تأیید رسید. در پایان، راهکارها و پیشنهاداتی کاربردی جهت بهبود و ارتقای همکاریهای تحقیقاتی میان دانشگاهها و صنایع دفاعی کشور ارائه شده است.
-1 مقدمه
ارتباط صنعت و دانشگاه با توجه به میزان تأثیرگذاری آن در فرآیند توسعه دانش محور، در طول تاریخ مورد توجه عموم صاحبنظران به خصوص برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گرفته و بحثهای متعددی نیز درباره ابعاد این ارتباط مطرح شده است .
ریشه همکاریهای مشترک دانشگاه و صنعت را باید در نیازها، اهداف و کارکردهای مشترک جستجو کرد. در کشورهای توسعهیافته، ارتباطی نهادین بین دانشگاه و صنعت برقرار است و بسیاری از پروژههای صنعتی توسط دانشگاهیان انجام میشود، همچنین بسیاری از متخصصین صنعت با همکاری دانشگاه به طور پیوسته در حال بهروز کردن اطلاعات علمی خود هستند. در این میان، دانشگاهها نیز برنامههای خود را به منظور خدمت به پیشرفت علم و کاربرد آن در صنعت پیریزی کردهاند. در این کشورها، فناوری عامل اساسی برای ایجاد ثروت، قدرت و پیشرفت است و پژوهش مبنای اصلی آموزش و فناوری در نظر گرفته شده و بودجهی مالی قابل توجهی نیز به این امر اختصاص مییابد
تعامل دو جانبه دانشگاه و صنعت به خصوص در کشورهای در حال توسعه، ضروری است و همگرایی آنها یک نقش کلیدی در توسعه همه جانبه کشور خواهد داشت و این ارتباط، زمانی حاصل میشود که صنعت، متقاضی دانش باشد و دانشگاه نیز دانش مورد نیاز صنایع را تولید کند. فاصله دانشگاه و صنعت، سبب رکود و توقف فعالیتهای صنعتی و حتی نابودی صنعت در دنیای رقابتی امروزی میشود. از سوی دیگر، دانشگاه نیز بدون ارتباط با صنعت به یک محیط علمی و غیر پژوهشی و فارغ از هرگونه نوآوری تبدیل خواهد شد. در چنین محیطی، صنعت و دانشگاه بدون درک متقابل از نیازها و توانمندیهای یکدیگر فعالیت مینمایند
در هر کشوری الگوی خاصی از همکاری دانشگاه و صنعت وجود دارد که به نظام ملی آموزشی، و نیز شاخصههای فرهنگی و اجتماعی آن کشور وابستگی کاملی دارد. با توجه به تعریف چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی ایران با شالودهی اقتصاد دانایی محور، ناگزیر از همکاری نزدیک و مستمر بین دانشگاهها و صنایع کشور برای ایجاد توسعه فناوریهای دانش محور هستیم
چندین دهه است که در کشور ما از ارتباط صنعت و دانشگاه صحبت به میان میآید، اما آنچه مسلم است و شواهد امر نیز گویاست، تاکنون نتوانستهایم ارتباط پویا و موثری بین صنعت و دانشگاه برقرار نماییم. بنابراین در صورتیکه عزمی جدی بوجود نیاید و اگر هدف گذاری و برنامه ریزی جدی در این خصوص نداشته باشیم، در دهه های آتی نیز نخواهیم توانست از ثمرات ارتباط صنعت و دانشگاه درجهت پویایی اقتصاد، فناوریهای جدید، افزایش بهرهوری و غیره بهره مند گردیم
در کشور ما، تعداد زیادی از جوانان نخبه و مستعد به عنوان دانشجو در کنار استادان مجرب و صاحبنظر در دانشگاهها حضور دارند که در صورت جهتدهی مناسب به سمت حل مشکلات صنعت، کشاورزی، پزشکی و ... در کشور، میتوان انتظار جهشهایی عظیم در این زمینهها را داشت. با وجود اینکه هر ساله مبالغ بسیار بالایی از بودجه کشور صرف انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، چاپ مقالات فراوان در مجلههای معتبر - داخلی و خارجی - و تربیت هزاران دانشجو در مقاطع و رشتههای مختلف در دانشگاهها میگردد، متاسفانه اغلب آنها به صورت مستقیم گرهی از مشکلات کشور باز نمیکنند.
از سوی دیگر، صنعت و دولت نیز همواره با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کردهاند و عاجز از یافتن راهحلهای اساسی هستند. در این میان، جای حلقههای مفقودهای خالی به نظر میرسد که بتوانند پیوندی استوار و پویا بین صنعت و دانشگاه برقرار نمایند که در عین مفید بودن برای صنعت، شادابی و نشاط علمی در دانشگاه ایجاد کند و توان مالی دانشگاه را نیز بالا ببرد. نبود شناخت کافی از عواملی که بر موفقیت این همکاری تأثیر بسزایی دارد و نقش چشمگیری در تداوم آن ایفا مینماید موجب شده تاکنون روند مشخصی جهت برقراری موثر این ارتباط وجود نداشته و سیاستهای کنونی نیز پاسخگوی نیازهای موجود نباشد.
مطالعات نشان میدهد تعداد زیادی از عوامل کلیدیِ موثر بر موفقیت همکاری تحقیقاتی میان دانشگاهها و صنایع دفاعی وجود دارد که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته و میزان تأثیرگذاری آنها بر ایجاد و استحکام این روابط ارزیابی نگردیده است. به همین دلیل هر یک از صنایع دفاعی کشور با روشهای متفاوتی، ارتباط میان خود و دانشگاهها را برقرار نمودهاند و تلاش مینمایند از توانمندیهای موجود در دانشگاه ها، برای پیشبرد اهداف و مأموریتهای خود استفاده کنند که با توجه به مشخص نبودن فاکتورهای اثربخش در همکاری، روشهای انتخاب شده و تصمیمات گرفته شده، از بهرهوری بالایی برخوردار نمیباشند. همچنین سیاستگذاران این بخش، بدلیل روشن نبودن این فاکتورها، قادر به تدوین سیاستهای مناسب جهت رفع موانع و مشکلات موجود بر سر راه این تعاملات نمیباشند.
شناسایی فاکتورهای کلیدی موثر بر روابط میان مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها و صنایع دفاعی، مسیری روشن پیش روی فعالان و سیاستگذاران این حوزه قرار میدهد. اگر این فاکتورهای به درستی شناسایی گردند، دانشگاه ها میتوانند با ارتباط سازندهای که بین خود و صنایع دفاعی برقرار می نمایند، علاوه بر شتاب بخشیدن به پیشرفت علمی و تحقیقاتی خود، مسائل، مشکلات و گلوگاه های موجود در پروژهها و محصولات دفاعی را برطرف نموده و گامی مناسب در جهت افزایش شکوه و اقتدار ملی و همچنین عزت و سربلندی کشور عزیزمان بردارند. لذا ضروری است با مطالعه و مقایسه روند و مدلهای ارتباط دانشگاه و صنعت در جوامع پیشرفته و بررسی فاکتورها و عواملی که موجب موفقیت این تعاملات می گردد، فاکتورهای کلیدی استخراج شده و میزان تأثیر هر یک از آنها بر موفقیت همکاری تحقیقاتی مشترک مشخص گردد. سپس راهکارها و پیشنهاداتی کاربردی جهت بهبود و ارتقای همکاریهای تحقیقاتی میان دانشگاه ها و صنایع دفاعی کشور ارائه شود.
-2 مرور ادبیات و فرضیات تحقیق
-1-2 مروری بر ادبیات تحقیق
در مورد اینکه دانشگاهها یک منبع مهم دانشی برای صنعت میباشند، اتفاق نظر وجود داشته و شاید سابقه همکاری دانشگاه و صنعت به قدمت تاریخ ایجاد دانشگاه ها باشد. زیرا دانشگاه ها از ابتدای تأسیس، برآوردهسازی نیازهای علمی و فناورانه عصر خود را هدف قرار دادهاند. تاکنون مطالعات فراوانی در زمینه شناسایی و تحلیل عوامل فرهنگی، فنی، حقوقی و کلان سازمانی حاکم بر همکاریهای موفق دانشگاه و صنعت انجام شده است. یکی از معروفترین مطالعات صورت گرفته در این حوزه، مدل مارپیچ سهگانه است که در سمینار اقتصاد تکاملی و تئوری آشوب در سال 1996 توسط لیدسدورف و اتزکویتز1 معرفی شد.
در مدل مارپیچ سهگانه، سه محیط با یکدیگر تعامل دارند، خلق ثروت - صنعت - ، تولید نوآوری - دانشگاه - و کنترل عمومی - دولت - .[6] پس از آن، سانتورو - 1998 - 2 در تحقیق خود بر روابط میان دانشگاه و صنعت به منظور تسهیل قابلیت شرکتها برای توسعه و تجاریسازی فناوریهای جدید، تمرکز نمود. وی یک مدل مفهومی برای روشن ساختن عوامل کلیدی و شرایط شرکت های صنعتی و نیز ویژگی های تأثیرگذار دانشگاه ها بر این روابط، پیشنهاد کرد. نتایج نشان میدهد که فرهنگ شرکت صنعتی، سیاستهای منعطف برای امتیاز حقوق مالکیت معنوی، حق ثبت اختراع و صدور مجوز - لایسنس - اهمیت ویژهای در برقراری این روابط دارند. همچنین، سطح بالاتر خروجیهای آشکار، اعتقاد سازمانها به اعتمادپذیری مراکز فناوری دانشگاهها و ارتباطات موثر مراکز فناوری دانشگاهها، عوامل مهمی در حفظ روابط میباشند
علاوه بر این، سانتورو در سال 2000 در تحقیق دیگری، رابطه حالتهای مختلف ارتباطی صنعت و دانشگاه را با انواع خروجیهای حاصل از روابط و پویایی رابطه میان آنها نشان میدهد .[8] سپس، چانگ و هسو - 2002 - 3، با بررسی اینکه آیا همکاری دانشگاه و صنعت میتواند نوآوری را در سازمانهای کوچک و متوسط بهبود بخشد، نقش عواملی چون انگیزش، پیادهسازی، حقوق مالکیت فکری، تجاری سازی و قوانین دولتی را در این حوزه مهم میدانند
در یک مطالعه مشابه، بارنز و همکاران - 2002 - 4، فاکتورهای موفقیت در همکاریها را از ادبیات موجود استخراج نمودهاند و در گروه های مدیریت پروژه، ارزیابی شریک، شکاف فرهنگی، انعطافپذیری فرآیندهای مدیریتی، تعهد شرکاء، و تعادل مناسب میان اهداف شرکاء سازماندهی کردهاند. آنها معتقدند که یک مدل موفق عملی برای مدیریت همکاری پروژههای تحقیق و توسعه میبایست این شش حوزه کلیدی را لحاظ نماید
در سالهای اخیر نیز مطالعاتی در این زمینه صورت گرفته است. به طور مثال، پلوا و کوئستر - 2007 - 5، بطور عملی روابط دانشگاه و صنعت را بر اساس ادغام بازاریابی ارتباطی6 و تئوری انتقال فناوری تحلیل کردهاند. بر اساس نتایج تحقیق آنها، اعتماد، یکپارچگی و تعهد تأثیر مثبتی بر رضایت از رابطهی همکاری داشته و این عوامل به عنوان عوامل کلیدی در موفقیت ارتباط میان دانشگاه و صنعت، شناخته میشوند . آنها بیان نمودند در حالی که اعتماد، قویترین عاملِ رضایت است تعهد، به عنوان قویترین عامل در تصمیم به تجدید روابط می باشد.