بخشی از مقاله

چکیده

موضوع این جستار، بیان اقسام ذات وذاتی درفلسفه وموارد کاربرد آنها وبرخی از احکام ذاتی است.مفاهیم ذات وذاتی درفلسفه به اشتراک اسمی درمعانی،کاربردها وموارد مختلف استعمال می شوند.هدف ازاین تحقیق، استقصاء وبیان ویژگی اقسام ذات وذاتی به منظور احتراز ازخلط، اشتباه واستعمال نابجای مفاهیم مزبور درمباحث فلسفی است.روش این پژوهش، توصیفی وتحلیلی است. مهمترین نتایجی که این تحقیق به آنها دست یافته عبارتنداز:-1استقصای معانی اصطلاحی ذات؛-2 بیان اقسام وویژگی های ذاتی ایساغوجی؛-3بیان اقسام وویژگی های ذاتی غیرایساغوجی ازجمله ذاتی علوم وذاتی کتاب برهان؛-4بیان اقسام عرضی ذاتی به اعتبارموضوع وعروض محمول؛-5بیان رجوع عرضیات به ذاتیات وذاتیات به وجود؛-6 بیان رجوع اشتراک درذات به اشتراک دروجود؛-7 بیان تنظیرمفهوم وجودبه ذاتی ایساغوجی؛-8 بیان کاشفیت وحدت معنای ذاتی ازوحدت مصداق

کلید واژه ها: فلسفه، ذات، ذاتی، عرضی، موضوع، محمول، وجود

طرح مسأله

مسأله ی تحقیق، مواردکاربرد ذات1وذاتی2درفلسفه است.ذات وذاتی درفلسفه دارای اصطلاحات وکاربرد های گوناگون است.تحقیق دراقسام ذات وذاتی با هدف احترازازسوء فهم وخلط درمعانی وکاربردها واستعمال نابجای آنها ضروری می نماید. ذات وذاتی درمواضع مختلف فلسفه مورد بحث است. ذات وذاتی درفلسفه ذیل عناوین امورعامه، مواد قضایا، ماهیت واحکام آنها، مقولات عشر، معقولات ثانی فلسفی، احکام واجب بالذات وبرخی مباحث دیگرفلسفی کاربرد دارند.

الف - ذات

ذات دراصطلاح به چند معنا به کارمی رود:-1تمام ماهیت شی، - مانند حیوان ناطق نسبت به انسان - ؛-2 معنای قائم بنفسه، به این معنا براعراض وصورت های حال درمواد ومعانی ناعتی اطلاق نمی شود - مانند جوهرجسمانی؛3 -هویت شخصی، بدون تفاوت دراینکه آن هویت واجب بنفسه ولنفسه یا ممکن فی ذاته از جواهر واعراض باشد - مانندوجود واجب تعالی ووجود جوهروعرض - ؛-4 چیزی که به استقلال از آن خبر داده شود؛ درمقابل صفت، که چنین نیست؛ این معنا نزد گروهی از متکلمان که به واسطه ی میان موجود ومعدوم معتقدند، مصطلح است وصفت را برای موجود ومعدوم وواسطه ی میان موجود ومعدوم بکارمی برند؛5 -معنایی که در آن کلمه حیث داخل می شود وازحیث ذات یا از جهت ذات یا بالذات گفته می شود درمقابل این معنا بالعرض است ومقصود ازآن، حاق شی با قطع نظرازامورخارج ازآن است؛ -

مدرس زنوزی آقاعلی، رساله حملیه، - 27 - 28می توان وجه نسبت ذاتی به ذات را به اعتبارفرد ماهیت جنسی نوعی وفصلی دانست. - یزدی مولی عبداالله، الحاشیه علی تهذیب المنطق،-حاشیه میرزا محمد علی-، - 233؛ زیرا ذات به معانی هویت شخصی، ماهیت وماهیت نوعی، اطلاق می شود. - شیرازی صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفارالعقلیه الاربعه، 337/2 وهمان، - 170/6 ذات درمعنای شایع اصطلاحی به مفهوم اسمی مستقل، موضوع حکم ودرحقیقت وعینیت خارجی واجد آثاروصفات، استعمال می شود.
 
ب - ذاتی

ذاتی دراصطلاح، به اشتراک لفظی به معانی گوناگون به کار می رود: 1.    آنچه که شی به حسب ذات آن درتحققش کفایت کند؛ اعم ازاین که دارای حقیقت باشد یا نباشد؛ شی دارای حقیقت خارجی؛ مانند: وجوب ذاتی که وجود واجب بنفسه حق تعالی درانتزاع آن کفایت می کند وشی که دارای حقیقت خارجی نیست؛ مانند امکان ذاتی که برای ماهیت های امکانی واعیان ثابته - به نظرعرفاء، ماهیات قبل ازوجود خارجی موجود به وجود علمی وازلوازم اسماءوصفات حق تعالی هستند - ، به نوعی ازتحلیل عقل ثابت است؛ - امکان دارای حقیقت خارجی نیست؛ زیرا مفهوم امکان اعتباری عقلیاست وبه وجود منشأ انتزاع موجود است و منشأ انتزاع آن ماهیت است که امری تقدیری است وقضیه ماهیت ممکن است، قضیه حملیه غیربتیه است -

2.    آنچه که مقتضای ذات شی است؛ مانند: حرارت، ذاتی آتش وزوجیت، ذاتی عدد چهار است.

. 3 آنچه که از حقیقت شی خارج نیست؛ این معنا بر طبیعت نوعی، جنس، فصل ووجود اطلاق می شود؛ همان طور که می گویند: وجود خاص، ذاتی واجب الوجودبالذات وللذات-تعالی وتقدس-است.

.4 آنچه ازماهیت نوعی خارج نیست؛ به این معنا، برنوع، جنس وفصل اطلاق می شود؛ ولی بروجود اطلاق نمی شود؛ زیرا وجود، ماهیت نیست.

.5 آنچه که در ماهیت شی؛ یعنی جزء محمول داخل است، ذاتی به این معنا، درجنس وفصل منحصراست ودر فن ایساغوجی، معروف است.

6.    ذاتی صناعت برهان که اعم از ذاتی ایساغوجی است و به اعراض ذاتی نیز نامیده می شود، وآن عبارت از محمولی است که به موضوع نه به سبب امراعم یا اخص؛ بلکه به حسب ذات آن موضوع، ملحق می شود. - مانند:حرکت ارادی برای حیوان وزوجیت وفردیت برای عدد واستقامت وانحناء برای عدد -

7.    ذاتی به مفهوم جامع ذاتی ایساغوجی وبرهان؛ به این معنا که محمول در حد موضوع اخذ شود وموضوع در حد محمول اخذ گردد. - مانند انسان حیوان که محمول در حد موضوع اخذ می شود وعدد دوزوج است که موضوع درحد محمول اخذ می گردد ؛زیرا زوج عددی است که به دو قسم مساوی تقسیم می شود - - مدرس زنوزی آقاعلی، رساله حملیه، - 31 -29 این معنا، عرض ذاتی است که درصناعت برهان اعتبارشده ودر التحصیل چنین ذکرشده است: »مقدمات برهانی واجب است ذاتی باشد ومقصود از ذاتی دوشی است: اول- عبارت است از محمولی که درحد موضوع اخذ شود، دوم- موضوع درحد محمول اخذ شود، یا جنس موضوع یا موضوع معروض جنس یا موضوع جنس آن در حد محمول اخذ شود وآنچه درحد آن جنس موضوع مسأله اخذ می

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید