بخشی از مقاله

چکیده

وقتی به دنیای پیرامون خود نگاه میکنیم، میتوانیم تفاوتهای دنیای امروز را با چند صدهی قبل به خوبی درک کنیم، دنیای کنونی پر از ابزار ارتباطی میباشد که به ما اجازه میدهد، نقاط مختلف جهان را به هم متصل کنیم و گویی که جهان به جهانی یک پارچه تبدیل شده است. به همین دلیل است که عصر حاضر را عصر ارتباطات نامیدهاند. عصری که شبکههای ارتباطی مانند یک تار عنکبوت کرهی زمین را به اسارت خود در آوردهاند.

چنین تغییراتی در جهانی که در آن زیست میکنیم بی گمان بر نحوهی زیست ما نیز تأثیرخواهد گذاشت و مطمئناً هر گونه تغییر در نحوهی زیستن انسان به تغییدر نگرشِ اندیشهای او خواهد انجامید. حال باید دید که اینجهانِ شبکهای بر نحوه نگاه انسان چه تأثیر گذاشته است؟ برای دستیابی به این پرسش مهم ابتدا با روش گردآوری کتابخانهای به جمع آوری دادهها و اطلاعات پرداختهایم . سپس با روش توصیفی تحلیلی به چگونگی شکلگیری درک و معرفت انسان از جهان پیرامونش پرداختهایم.

در این راستا ابتدا از مفهوم معرفت شناسی در اندیشهی ایمانوئل کانت آغاز کردهایم و سپس به رابطهی ذات رسانهها با نحوهی شکلگی ری معرفت و نگرش انسان از جهان پیرامونش پرداختهایم در این میان از اندیشهی بزرگانی مانند مارتین هایدگر و مارشال مکلوهان کمک گرفتهایم. در انتها به ای ن نتیجه دست یافتهایم که ذات رسانهها به عنوان یک تکنولوژی در طول تاریخ بر نحوهی نگرش ما مؤثر بودهاند.

مقدمه

دانستن راههای پیوند دهندهی ما با جهان اطرافمان به شناخت و درک هر چه بیشتر جهان پیرامونمان کمک شایانی میکند. در واقع در صورت نشناختن راههای شناخت و معرفت ما از جهان پیرامونمان سبب می شود ما در جهان درونی خود حبس شویم. یکی از راههای شناخت چگونگی درک ما از جهان پیرامونمان شناخت خود دستگاه معرفت شناسی انسان است و این که این دستگاه چگونه و تحت چه شرایطی کار میکند. دستگاه معرفت شناسی ما مهمترین ریسمان از ریسمانهای پیونددهندهی ما با جهان پیرامونمان محسوب میشود. با گسستن از این ریسمان، ارتباطمان با جهان خارج نیز قطع خواهد شد.

به این ترتیب، دستگاه معرفت شناسی ما همچون پلکانی میماند که ما را تا جهان خارج میرساند و از گرفتار شدن در زندان جهانِ تصورات و تخیلاتِ خودمان رها میکند. بنابراین شناخت چگونگی عملکرد دستگاه معرفت شناسیمان به ما کمک میکند نحوهی درک ما از جهان پیرامونمان را بهتر متوجه شویم و خطاهایی که ممکن است دستگاه معرفت شناسی ما با آن رو به رو شود را تشخیص دهیم. البته باید این نکته را توجه کنیم که هرگاه از درک انسان از جهان پیرامون او سخن میگوییم دو رابطه در پیش روی ما هویدا میشود. ابتدا این که انسان همچون تماشای یک فیلم جهان پیرامون خود را میبیند و حالت دوم این است که انسان خود در فیلم بازی میکند و در حین بازی فیلم داستان را متوجه شود.

در نگاه دوم انسان جزئی از نظام هستی محسوب میشود و شناخت او از جهان اطرافش بسیار سختتر میشود. به هر ترتیب باید این نکته را بدانیم که انسان در هر دو حالت از طریق مجاری ارتباطی با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار میکند. شاید در یک نگاه ساده اندیشانه اینگونه به نظر بیاید وقتی یک انسان بی واسطه به جهان اطراف خود نگاه میکند، توانسته است از این مجاریهای ارتباطی فرار کند. اما حقیقت این است که ما جهان پیرامون خود را با انبوهی از پیش فرضهای ذهنی میبینیم و میتوان گفت اغلب تفسیرهای ما از جهان پیرامونمان تفسیری تاریخمند است.

پس برای حرکت به سوی درک صحیحتر از جهان پیرامونمان باید مجراهای ارتباطی را نیز بهتر بشناسیم. اگر بخواهیم نام صحیحی بر این مجاری ارتباطی بگذاریم، میتوانیم آنها را رسانه بنامیم. در واقع رسانه در مفهوم عا م هرگونه ابزار ارتباطی محسوب میشود که حامل پیامی از فرستنده به گیرنده است. پس وقتی از این دریچه به موضوع نگاه کنیم، در مییابیم، انسان از گذشته تا به حال با رسانه میزیسته است. برای مثال کشاورزی که درگذشتهی دور، از سایهی اجسام برای فهم گذر زمان استفاده میکرده است، در واقع در حال استفاده از یک رسانه بوده است.

اما امروزه ما برای فهم گذر زمان باز هم از یک نوع رسانهی دیگر مانند ساعت استفاده میکنیم، با این تفاوت که ساعت این امکان را به دستگاه معرفت شناسی ما میدهد که گذر زمان را با دقت بیشتری دنبال کنیم. در واقع در این مقاله به دنبال این هستیم که چگونگی درک و شناخت انسان از جهان پیرامونش، از طریق رسانهها را نشان دهیم و اینکه چگونه در طول تاریخ رسانهها فهم ما را از دنیا پیرامونمان شکل دادهاند. در این زمینه اندیشمندان بزرگی از رشتههای ارتباطات و فلسفه سخن گفتهاند و سعی شده است از دیدگاههای آنها در تدوین این مقاله استفاده گردد.

جهان کنونی، جهان ارتباطات
 
جهانی که بشر امروز در قرن 21 در آن زندگی میکند را جهان ارتباطات نامیدهاند. جهانی که به وسیله کابلهای مسی، فیبرهای نوری، امواج الکترومغناطیس و... به هم متصل شده است. "این جهان، جهانی متصل و عصر جدید، عصر اتصال است که به راحتی شاخصهای ارتباطی و انفجار ارتباطی را منعکس میکند.[...] تکنولوژیهای اطلاعاتی ارتباطات با سرعتی دور از انتظار و در کمتر از دو دهه، در فاصلهی بین نیمهی دههی 1970 تا نیمه 1990، منشائی برای وصل جهان تکه تکه شدند."

[1] نقش آفرینی تکنولوژیهای ارتباطی در شکلدهی به زندگی انسانی از زمان ابداع نخستین تکنولوژی ارتباطی مسجل بوده است. در جهان امروز، تکنولوژی ارتباطی با رشد و گسترش سریع خود به صورت دستگاههای یکپارچه الکترونیک در آمدهاند که قدرت و توانایی عظیمی در شکلدهی به زندگی انسان دارند. این قدرت به قدری عظیم است که تحولات شگرفی را به بار آورد. یکی از تکنولوژیهای ارتباطی در جهان امروز رسانهها می باشند. رسانهها به عنوان عضوی از جهان تکنولوژی و ارتباطات نقش شگرفی در زندگی بشر امروز بازی میکنند و به پایگاهی برای کسب اطلاعات، آموزش، نظارت و سرگرمی برای مخاطبان خود در آمدهاند.

رسانه نیز مانند هر پدیدهی دیگری دارای تعاریف متعددی است اما دستهی از اندیشمندان آن را سیستم ی ا دستگاههای انتقال اطلاعات یا سرگرمی نامیدهاند، مانند: روزنامه، رادیو، تلویزیون، فیلم، کتاب، نوار و غیره"[2] یا به عبارت دیگر رسانه در مفهوم ارتباطاتی آن، عاملی است که میتواند پیامی را به مخاطب انتقال دهد.[3] اما اگر به اصل واژهی انگلیسی رسانه نگاه کنیم، آنگاه در مییابیم Medium علاوه بر معنای رسانه به معانی دیگری مثل واسطه و میانجی نیز دلالت دارد.

بنابر تعریفهای فوق و معانی دیگری که از واژهی Medium در انگلیسی برداشت میشود، میتوان گفت رسانه هر ابزاری می باشد که میانجی انتقال پیام از یک منبع به یک مقصد دیگر میباشد. بر اساس این نگاه نه تنها وسایل بدیهی مانند تلفن، رادیو، تلویزیون و اینترنت جز مفهوم رسانه قرار میگیرند، بلکه مدل مو، آرایش، لباس، علائم تجاری حک شده بر وسایل شخصی و غیرشخصی، نحوه درخت کاری یک شهر و اموری از این قبیل نیز جز رسانهها قرار میگیرند.

پس اگر به اطرافمان نیک بنگریم، خواهیم دی د که ما در محاصرهی رسانهها و در زیر بمباران اطلاعات قرار داریم و این جهان روز به روز رسانهای تر میشود . اگر کمی به اتاق شخصی یا گوشی همراه خود نگاه کنیم، افزایش ناگهانی چیزها و اطلاعات را نسبت به یک دهه قبل مشاهده خواهیم کرد. اتاقهای شلوغ و گوشیهای که روز به روز بر حجم حافظهی آن افزوده میشود همه و همه بیانگر هجوم رسانهها و اطلاعات به سمت ما میباشند. پس هجمهی اطلاعات و رسانهها ما را بر این میدارد که پیرامون این پدیدهی نو ظهور بیشتر مطالعه کنیم.

حضور رسانهها آنقدر بدیهی شدهاند که گاهی بدون توجه به آنها فقط بر کارکرد انتقالی آنها میاندیشیم. یعنی به این میاندیشیم که این رسانهها چه اطلاعاتی را به من منتقل میکنند و این اطلاعات چه تاثیری بر من دارد. اما بد نیست گاهی به این نکته توجه کنیم که اگر ما پیام خود را به جای نوشتن در یک پست الکترونیکی، آن را از طریق یک پاکت نامه پست کنیم، آیا تغییری در فرآیند انتقال اطلاعات صورت میگیرد؟

چرا ما برای برپایی یک جشن خانوادگی و دعوت از دوستان و آشنایان از رسانههای مختلف استفاده میکنیم؟ چرا گاهی در دعوت از آنها بعضیرا حضوراً بعضی دیگر را با تلفن دعوت میکنیم؟ مگر هدف فقط انتقال یک پیام از منبع به مقصد نیست؟ پس چرا هر یک از افراد را با یک نوع رسانه به این جشن دعوت میکنیم؟ اینگونه به نظر میرسد در یک فرآیند ارتباطی علاوه بر پیامی که انتقال مییابد، جنس مجاری ارتباط نیز در انجام شدن یک ارتباط موفق، مؤثر است. به همان مثال مهمانی باز میگردیم، برای دعوت از فردی که خیلی برامایمهم است معمولاً ما حضوراً اقدام به دعوت از آنها میکنیم و اگر این عمل را از طریق تلفن انجام دهیم، ممکن است ناراحتی پیش بیاید. این مثال برای این گفته شد که به این نکته توجه کنیم که ماهیت رسانهها چیزی در خود دارند که سبب تغییر فهم پیام انتقال یافته میشود.

اما همان طور که گفته شد حضور رسانهها آنقدر بدیهی گشته است که ما در اغلب اوقات از نوع ماهیت آنها غافل میشویم و به این نکته توجه نمیکنیم که ماهیت رسانه ها چه تاثیر در زندگی ما گذاشتهاند؟ همان طور که گفته شد ما در محاصرهی رسانه ها قرار داریم و و فهم ما از جهان پیرامونمان از طریق همین رسانه هاست. برای مثال به عصری فکر کنید - حدوداً 200 سال قبل - که یک انسان جهت پرکردن وقتهای اضافهی خود و فهم جهان پیرامون خود به دنبال منبع مطالعه میگردد، به نظر شما او پس از یک جست و جو به چه چیزهای دست خواهد یافت؟

در پاسخ باید گفت که او جز کتاب و محیطنسبتاً سادهی شهر خود - در مقایسه با شهر های امروزی - چیز دیگری نمییابد. اما انسان امروزین برای پر کردن اوقات فراقتش و فهم جهان پیرامون خود علاوه بر کتاب به رسانههای مثل رادیو و تلویزیون و اینترنت دسترسی دارد و با ورود به شهر خود با انواع آگهیهای تبلیغاتی، بیلبردها و پوسترها مواجه میشود. حال این پرسش پیش میآید که آیا تغییر مجاری انتقال اطلاعات در عصر حاضر بر روی فهم انسان امروزین از جهان خود تاثیر میگذارد یا خیر؟

ماهیت رسانه

بطور کلی وقتی از ماهیت رسانه سخن میگوییم، به خود رسانه منهای پیام و محتوای آن توجه داریم و در این حالت سه رویکرد کلی و اساسی وجود دارد:[4] .1 رویکرد ذات گرایانه: این رویکرد بر تأثیر ماهیت رسانه بر معنا تاکید دارد. مطابق این نظر، این رسانهها هستند که معنا سازند و افرادی که از آنها استفاده میکنند با معانی رسانه ساخته مواجه میشوند. این رویکرد مبتنی بر جبرگرایی مطلق تکنولوژی است و دست بشری را کوتاه از اثربخشی میداند. در واقع طرفداران این رویکرد معتقد هستند که خود رسانه منهای محتوای آن دارای پیامی برای زندگی بشر است. همچنین ذات رسانه بر محتوای رسانه نیز تأثیر میگذارد.

2.    رویکرد ابزارگرایانه: طبق این رویکرد رسانه فقط یک وسیله است برای انتقال پیام یا معنا. در این رویکرد به جای توجه و تمرکز بر معانی نمادهای بکار گرفته شده در رسانه، بر چگونگی کاربرد آن تأکید دارد. در این رویکرد ماهیت رسانه نقش خنثی دارد و بر پیام تاثیری نمیگذارد. پراگماتیست ها یا عملگرایانعموماً در این حوزه قرار دارند.

3.    رویکرد تعامل گرایی: این رویکردی است که به تأثیر ماهیت و ذات نوع رسانه بر معنا و پیام تأکید دارد اما بر این باور است که میتوان باشناخت حقیقت هر رسانه از آن در جهت درست تولید معنا و انتقال پیام استفاده کرد. علاقمندان به مکتب فلسفه متقاطع که هم فلسفه نظری را مورد توجه قرار میدهند و هم فلسفه عملی و پراگماتیسم را نیز مؤثر میدانندغالباً در این حوزه اندیشهای قرار میگیرند.

با توجه به مطالبی که گفته شد در این مقاله به تاثیر ذات رسانه بر نحوهی فهم ما از جهان میپردازیم. "اما اندیشیدن در مورد ذات رسانهها و چگونگی تاثیرآن بر انسان غالباً کار آسانی نیست. دلیل اصلیاش این است که در این رویکرد نه تنها از طریق رسانهها میاندیشیم بلکه ساختار اندیشهی ما را نیز رسانهها شکل میدهند. نحوهی اندیشیدن ما با رسانهای که از طریق آن این اندیشه پردازش و    تولید میشود چنان پیوند نزدیکیدارد که عموماً گمان نمیکنیم که خود اندیشه با واسطه - یعنی از طریق رسانه - باشد.

از این رو، معمولاً وجود رسانه را بدیهی میانگاریم. سرشت ما این گونه است که رسانه را بدیهی میانگاریم." [5] در واقع ما گاهی رسانهها را به مانند عضو بدن و جانمان در نظر میگیریم و آنها را آمیخته شده با بدنمان تلقی میکنیم. همان گونه که ما در طول زندگی، وجود بدن خود را بدیهی میانگاریم و به آن بی توجه هستیم، رسانه را نیز مثل اعضای بدنمان بدیهی در نظر میگیریم. به زبان سادهتر این مطلب شبیه به مثل قبل میباشدکه گفتیم ما میتوانیم رابطه انسان و جهان پیرامونش را در دو رابطهی بیننده و بازیگر تعریف کنیم. در واقع درک ما از جهان پیرامونمان در نگاه ذاتگرایانه یک نگاه بازیگرانه است تا یک بینندهی خنثی. بنابراین همان طور که گفته شد پرسش از ذات رسانه و نحوهی تاثیرش بر انسان کار آسانی نیست اما در این مقاله سعی میشود تا حدی به آن بپردازیم.

مفهوم سویگیری

یکی از مفاهیمی که باید به آن بپردازیم مفهوم سویگیری در ارتباطات میباشد. هارولد اینیس با طرح مفهوم »سویگییِر ارتباطات« برای فناوریهای ارتباطی و رسانه ای، دو نوع سویگیری نسبت به »زمان« و » مکان« قائل شده است. او رسانههایی که از جنس سفال و سنگ بودند را رسانه های سنگین، ماندگار و دارای سویگیری نسبت به زمان معرفی میکند و در مقابل آن رسانههایی مانند کاغذ و پاپیروس را سبک، کم دوام و دارای سویگیری نسبت به مکان نامیده است.[6] اینیس در کتاب سویگیری ارتباطات می نویسد: هدفِ" من، دربارهی اهمیت ارتباطات در ظهور و افول ویژگیهای فرهنگی است. یک رسانهی ارتباطی، تاثیر مهمی بر انتشار دانش در مکان و زمان دارد و مطالعهی ویژگیهای آن برای ارزیابی تأثیرش بر محیط فرهنگی ضروری است.

رسانه، بر اساس ویژگیهایش ممکن است برای انتشار دانش در زمان، بهتر از انتشار آن در مکان باشد، به ویژه اگر رسانه سنگین و با دوام باشد و برای جا به جایی مناسب نباشد. یا ممکن است برای انتشار دانش در مکان بهتر از انتشار آن در زمان باشد، به ویژه اگر رسانه سبک و به راحتی قابل جا به جا کردن باشد." [7] آنچه اینیس قصد دارد به آن اشاره کند آن است که ذات رسانه سبب جهت گیری در دانش میشود. در طول تاریخ این سویگیری سبب تغییرات آهسته اما شگرفی شده است که میبایست به آن توجه ویژهای شود.

چند نکته مهم در اندیشه ذات گرایانه رسانه وجود دارد:

1.    ظهور رسانهها با یکی از اعضای جسمانی یا نفسانی انسان پیوند خورده است.

2.    ذات رسانهها محور تغییرات تاریخی است و مواردی مانند رسانه به عنوان ابزار سیاسی، تأثیر محتوای رسانه و ... در اهمیت دوم قرار دارد.

3.    نحوهی تأثیر رسانه بر تاریخ از طریق دانش یا به عبارت بهتر زبان میباشد

کانت و دستگاه معرفت شناسی انسان

معرفت شناسی را هر گونه پژوهش فلسفی دربارهی مفهوم »دانستن] «دانسته/معرفت[ و جست و جوی راههای مناسب برای باور کردن هر سخنی و کشفِ حقیقت - صدق/درستی - را اپیستمولوژی - معرفت شناسی - میگویند.[8] اما سخن گفتن از معرفت شناسی و همچنین معرفت شناسی در اندیشهی ایمانوئل کانت هم مبحث تخصصی و طولانی محسوب میشود و هم خود موضوع مقالات مجزایی است. اما به دلیل ضرورت بحث این مقاله سعی میشود تصویری کلی از معرفت شناسی در اندیشهی کانت ارائه شود.

متفکران پیش از کانت به نوعی دوگانگی در شکل گیری معرفت معتقد بودند. آنها اعتقاد داشتند فاعل شناسایی در یک سو و متعلق آن در سوی دیگر قرار میگیرد و فاعل شناسا نسبت به محیط پیرامون خود شناخت پیدا میکند. از طرفی جریان فلسفی در غرب در حال حرکت به سمت تجربه گرایی محض بود و اندیشمندانی مانند هیوم سعی میکردند معرفت انسان را حاصل حس تجربهی محض انسان تعریف کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید