بخشی از مقاله

چکیده

ذوق و روحیه مشترك ایرانیان و مردمان شبه قاره و نیز ظرفیتهاي فراوان زبان فارسی، باعث شد که این زبان در آن سرزمین رواج فراوانی یابد و مردمان هندوستان آنچنان به زبان فارسی رغبت و تمایل نشان دهند که در مدت هزار سال ، هیچ گاه سرزمینشان از شاعر و نویسندة فارسی زبان، خالی نباشد. یکی از شاعران فراموش شده و ناشناخته آن دیار، هجو بیگ لکهنويخلّصمت به ذره است. او زادة 1197 هجري قمري و از شاگردان میرزا فاخر مکین دهلوي است. از دیوان این شاعر، سه دست نوشته در ایران باقی مانده است. یکی از کاملترین نسخههاي باقی مانده از دیوان او ، دست نوشتهاي است که اصل آن در مسجد اعظم قم نگهداري میشود و شامل غزلیات، ترجیعبندها، مسدسات و رباعیات شاعر است. این پژوهش بر آن است تا براي نخستین بار، بر اساس نسخههاي باقی مانده از دیوان این سراینده ، به معرفی اجمالی شاعر و بررسی و تحلیل دیوان او بپردازد .

کلیدواژهها: ادبیات فارسی در هندوستان، شاعران فارسی گوي شبه قاره، ذره لکهنوي، دیوان، نسخه خطی

مقدمه:

زبانهاي ایرانی شاخهاي از زبان فرضی هند و ایرانیاند که از روزگاران قدیم تا کنون درون مرزهاي ایران یا بیرونِ آن متداول بودهاند و زبانها و گوشیهایی را شامل میشوند که از نظر ویژگیهاي زبان یوجوه مشترکی دارند . مجموعه نوشتههاي ادبی و سرودههایی که از کهنترین ایام تا امروز در قالب این زبان پدید آمده است را ادبیات فارسی مینامند . بر این اساس از نظر زمانی قدمت آن را باید تا روزگار زردشت عقب برد و از نظر جغرافیایی پهنه و گسترة آن را از آسیاي مرکزي و افغانستان و شبه قاره تا ایران مرکزي و غربی و آسیاي صغیر و آناتولی ادامه داد . با توجه به پايبندي ایرانیان به حفظ ادبیات شفاهی و نیز جنگلها و تعصبات دینی و تغییر زبان و خط و بسیاري از عوامل دیگر باعث نابودي گنجینه پر ارزش ایران پیش از اسلام شده است و حجم بسیار کمی از آثار ادبیات ایران باستان باقی مانده است .

به طوري که میتوان گفت ادبیات فارسی کُلاً متعلق به بعد از اسلام است و نخستین نمونههاي آن به صورت مکتوب در قرون اولیه اسلامی یافت میشود . از نیمه دوم قرن سوم هجري ، نمونههاي کاملتري از ادب فارسی به صورت اشعار ستایشی - در ستایش یعقوب لیث و دیگران - در آثاري همچون تاریخ سیستان باقی مانده است.تا آنجا که میتوان گفت نمونههاي اندك و سادة آثار شاعران تنها در کتب تذکره و تاریخ یافت شودمی و غالباً به دلیل ابتدایی بودن دچار ناهماهنگی و ناهمخوانیهاي بسیار در واژگان و ترکیبات است .در سدههاي چهارم وپنجم و ظهور شاعرانی چون رودکی و شهید بلخی ، ادب فارسی پختگی و تکامل یافته و با بروز و نمود دقیقی ، اسدي توسی ، فردوسی و منوچهري ، فرخی سیستانی ، کسایی و عنصري به این کمال افزوده میشود .

در اواخر عهد غزنویان و سراسر دوران سلجوقی و خوارزمشاهی ، شعر و ادب فارسی دگرگونیهاي تازهاي مییابد و مرزهاي زبان فارسی توسعه مییابد . در هندوستان به دلیل فتوحات محمود و استقرار خاندان غزنوي و گوشه گوشه مختلف ایران ، ادب فارسی توسعه یافته و گویندگانی در عراق و آذربایجان به سرودن شعر به زبان دري میپردازند . از یک سو شعر کم کم خود را از دربارها دور ساخته و به خانقاههاي صوفیه نزدیک میکند و از همین زمان است که نمونههاي برجسته شعر صوفیانه را در اشعار کسانی چون سنایی و عطار میبینیم . در سدة هفتم و هشتم هجري که دورة ایلخانان مغول است ، ادب فارسی مراکز اصلی خود را به دلیل آشوب و غارت از دست داده و مراکز کوچکی در گوشه و کنار پیدا میکند .به همین دلیل و نیز در نتیجه مهاجرت و فرار ، نقاطی از هندوستان و آسیاي صغیر و برخی نواحی دور افتاده ، پناهگاه شاعران شده و قلمرو زبان فارسی گسترش مییابد.

در دورههاي بعدي یعنی دوران تیموري تا صفویه ، شعر و ادب فارسی از لحاظ پهناي جغرافیایی گسترش یافته و قلمرو زبان فارسی در هند و آسیاي صغیر و سراسر ایران تا آخرین حد توسعه مییابد . پادشاهان صفوي که با مدایع شاعران چندان موافق نبودند و بیشتر مدح و مرثیه امامان را تشویق میکردند ، باعث شدند که شاعران ایرانی به دربارهاي هند روي آورند و از محیط اصلی زبان ، دور شوند و در هند ، بسیاري از شاعران که زبان فارسی زبان اصلیشان نبود به سرودن شعر بپردازند . پیشینه رواج و انتشار زبان فارسی در شبه قاره هند نیز ، بر اساس شواهد و مدارك تاریخی به قرن سوم هجري باز میگردد .

» از آن زمان هندوستان هیچ وقت از شاعر و نویسندة فارسی زبان ، خالی نبوده است و هر وقت که اندوخته ادبی هند ، نزدیک به زوال میرسیده است ، روزگار یاوري میکرده و واقعهاي سیاسی در ایران پیش میآمده که بعضی از ادباي ایران به هندوستان هجرت کنند و دوباره توشه هند را در ادب فارسی ، مایهاي از نو ببخشند - « نفیسی ، . - 152 : 1386 برخی از پژوهشگران نیز سابقه نفوذ زبان فارسی در شبه قاره را به روزگار محمد بن قاسم شقفی - 93 قمري - ، پسر عمو و داماد حجاج بن یوسف که ولایت دار عراق بود میرسانند . این دسته از محققان معتقدند زبان فارسی را ایرانیانی که در سپاه محمد بن قاسم بودند ، به هند بردند . برخی نیز بر این باورند که لشکرکشیهاي هفده گانه محمود غزنوي - 421 – 387 قمري - به هند ، سبب رواج زبان فارسی در شبه قاره شده است .

البته باید اذعان کرد که زبان فارسی با شمشیر جهانخواران به هند نرفت و به زور مهاجمان در آن سرزمینها گسترش نیافت . بلکه ذوق و روحیه مشترك ایرانیان و مردم شبه قاره و ظرفیتهاي زبان فارسی براي بیان احساسات شاعرانه بود که این زبان را در هند رایج کرد . پس از آنکه بخشهایی از سرزمین هند و ایران ، حاکمیت سیاسی واحدي یافتند و پاي شاعران و نویسندگان هر دو طرف ، به سرزمینهاي یکدیگر باز شد ، زبان فارسی که زبان فرهنگی جهان ایرانی بود به سرعت در نواحی شمال غربی و نواحیدور دست هند پیشروي کرد در طول این مدت ، زبان فارسی در آن سرزمین، گسترة وسیعی را در نوردیده و همچنان گاه و بیگاه ، زبان علمی و فرهنگی و اداري آن سرزمین به شمار میرفته است .

شاهان گورکانی هند آنچنان دلبسته و وابسته فرهنگ ایرانی بودند که علاوه بر تدریج شعر و ادبیات فارسی و تشویق شعرا و مورخان و مترجمان فارسیگو و فارسینویس حتی نام خود را از میان نامهاي ایرانی انتخاب میکردند . آن چنانکه در میان نام شاهان و شاهزادگان گورکانی ، نامهایی چون همایون ، جهانگیر ، شاه جهان ، دارالشکوه وروشن اختر دیده میشود که همه نامهاي ایرانی است . » در یک دورة نهصد ساله که با بر افتادن دولت گورکانی هند در شعبان 1274 قمري به پایان میرسد ، سی و دو دودمان شاهی که همه فارسی زبان بودند د رهند به روي کار آمدند . این دودمانهاهمه مروج زبان فارسی و مشوق کسانی بودند که آثار خود را به این زبان مینوشتند .

در این دورة نهصد ساله ، هزاران شعر فارسیگو از سراسر هند برخاستند و زبان فارسی را غنیتر کردند ؛ چنانکه میرعلی شیر قانع تتوي - 1203 قمري - ، شمار شاعرانی را که تا پایان سدة سیزدهم هجري تنها از سرزمین سند برخاسته بودند ، تا هزار تن بر میشمارد - « انوشه ، : 1380 مقدمه - . زبان و ادب فارسی در قرن دوازدهم و سیزدهم هجري در دیار هند ، با وجود گسترش دامنه رواج زبان اردو - به عنوان رقیبی براي زبان فارسی - همچنان به نفوذ و رواج خود ادامه میداد و بیشتر شاعران این دو سده ، به هر دو زبان اردو و فارسی شعر میگفتند و شعر فارسی را به عنوان منبعی براي شعر اردو به شمار میآوردند. یکی از شاعران گمنام این دوران ، شیخ الزمان هجو بیگ لکهنویی متخلّص به ذره است .

او از شاعران فارسی گوي شبه قاره و زادة 1197 هجري قمري است که همچون برادر خود محمد شیخ فیض فایض ، منشی دربار امیر الدوله نظام الملک میرزا حیدر بیگ خان نصرت جنگ - 1206 ق - ، نایب آصفالدوله نواب اوده - 1212 – 1188 ق - بود . در تذکرة روز روشن دربارة این شاعر چنین میخوانیم : » منشی خیرالزمان لکهنوي ، برادر محمد فیض فائض است که با برادر خود در منشیان امیرالدوله حیدر بیگ خان ، منسلک بود « ، - صبا ، . - 275 : 1343متأسفانه اوضاع و احوال این شاعر فارسی گوي با دیگر شاعر نزدیک به عصر او ، یعنی میرزا محمد سمیع لکهنوي پسر حکیم محمد شفیع اکبر آبادي ، متخلص به ذره و معروف به ذرة اکبر آبادي ، خلط گردیده است و اشعار و ابیات این دو ، در تذکرهها و کتب تراجم احوال ، به نام یکدیگر ثبت شده است .

این محمد سمیع شاگرد شمسالدین فقیر دهلوي است که در سنه 1300 قمري درگذشته است . دربارة ذره اکبر آبادي در نتایج الافکار چنین میخوانیم شایسته:» سخن ایجادي ، میرزا محمد سمیع اکبرآبادي که ذره تخلص میکرد ، پدرش حکیم محمد شفیع ، مدتی در لکهنو به سر رشته نوکري سرکار نواب شجاع الدولهبهادر ، ناظم صوبه اود ، گذرانیده ، ذره از تلامذة شمس الدین فقیر دهلوي است . در فنون نظم سلیقه شایسته داشت و در علم طب هم که مورثی است ، دستگاه بایسته ؛ آخر کار در سنه 1195 هجري از لکهنو مع علایق ، روانه کربلايمعلّی گشته و همانجا توطّن گرفته و اوایل مائه ثالث عشر درگذشت - « گوپاموي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید