بخشی از مقاله
چکیده
رابطه بین فقر و انحرافت اجتماعی را می توان این گونه بیان کرد که از نظر عموم افراد جامعه فقر عامل جنایت، سرقت، فخشا و بسیاری از کجروی ها د رجامعه است رابطه بین فقر و انحرافات رابطه ای مستقیم است و فقر را می توان یکی از عوامل بوجود آمدن انحرافات اجتماعی در جامعه به حساب آورد. فقر را با توجه به اینکه باعث بروز کجروی ها و انحرافات افراد به سوی جرم و جنایت می شود و فقر همچنین از منظر دین اسلام آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت بکار می رود البته از منظر دین فقر فقط فقر اقتصادی نیست بلکه فقر فرهنگی و فقر نفسی و فقر معنوی و فقر دینی نیز هست که همگی اینها از عواملی است که باعث می شود در بوجود آمدن انحرافات اجتماعی در جامعه موثر باشد و همچنین فقر از عواملی است که در بروز انحرافات اجتماعی در جامعه نقش موثری دارد و باعث بروز کجروی ها و انحرافات اجتماعی در جامعه شود.
مقدمه:
در جوامع امروزی بیشترین عامل که سبب بروز جرم و جنایت می شود و باعث بروز یکسری از انحرافات اجتماعی در جوامع می شود را شاید بتوان عامل فقر دانست فقر عاملی است که در شرایط رکود اقتصادی بیشتر بروز پیدا می کند. البته فقر فقط اقتصادی نیست بلکه فقر شهروندی و نیز فقر فرهنگی و اجتماعی نیز با عنوان ابعاد دیگری از فقر می توان بشمار اورد. که در گسترش و شیوع آسیب های اجتماعی اهمیت اساسی دارند. در این تحقیق و پژوهش به بررسی رابطه بین انواع فقر و تأثیر هر کدام در انحرافات اجتماعی حقوق شهروندی میپردازیم.
رابطه بین فقر و انحرافات اجتماعی:
پژوهش در خصوص ارتباط بین شرایط اقتصدی و کجروی، سابقه بسیار طولانی دارد. این مطالعات شمار گسترده ای از پژوهش های تجربی را بوجود آورده که ارتباط بین دو پدیده را بررسی می کنند. ابتدا در این پژوهش ها محققان در پی کشف رابطه بین دگرگونی های شرایط اقتصادی و نرخ جرم و جنایت برآمدند. آنها نرخ جرم در دوران بحران اقتصادی را با نرخ جرم در دوران رونق اقتصادی جوامع گوناگون یا نواحی فقیر و غنی در یک منطقه را با هم مقایسه نمودند؛ تا ببینند آیا تفاوت معنی اری در نرخ جرائم1 وجود دارد یا خیر.
در مرحله بعدی، پژوهش ها صورت عینی تر به خود گرفت و همبسته بودن یا نبودن نرخ جرم و نابرابری های اقتصادی و نیز جرم با بیکاری به عنوان عامل ناتوانی اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. حاصل این تلاش ها و یافته های متناقض سبب شده که پژوهش ها به دو گروه اساسی تقسیم شوند. دسته ای از این تحقیقات همبستگی میان جرم و فقر را تأیید می کنند و در مقابل تعداد بیشتری از پژوهش، این باور تقریباً عمومی، یعنی وجود رابطه مثبت بین فقر و جرم را رد می کنند که در این نوشتار به برخی از این یافته ها اشاره می شود. 2
نظریه مخالفان: 3
نتیجه پژوهش مخالفان رابطه مستقیم میان فقر و انحرافات اجتماعی را میتوان در یک جمله خلاصه کرد : فقر» مستقیماً عامل جرم نیست« برخی از این پژوهشگران ابتدا؛ این پیش فرض که در دوران رکود اقتصادی و هنگامی که تعداد فقیران زیاد می شود جرم وکجروی افزایش می یابد. و برعکس در دوران بالندگی اقتصادی، جرم کمتری روی می دهد، به تحقیق در مورد رابطه بین آن دو پدیده پرداختند. اولین مطالعات در این زمینه با استفاده از آمارهای نسبتاً دقیق، از سوی »گری«4 و »کتله«5 صورت گرفت.
آنها مقایسه ای بین نواحی ثروتمند نشین و فقیر نشین فرانسه انجام دادند نتایج بدست آمده برخلاف انتظار آنها حاکی از آن بود که تفاوت محسوسی در ارتکاب جرائم بین دو ناحیه وجود ندارد از این رو آنها این نتیجه را گرفتند که جرائم و کجروی معلول »فرصت«6 است. عده دیگری از پژوهشگران هم این مسیر را دنبال کردند و یافته های آنها در تأیید همان نتایجی بود که در تحقیق فوق اشاره شد، از جمله مطالعات »دوگریف«7 است که در آن به تأثیرغیرمستقیم عوامل اقتصادی در ارتکاب جرم اشاره شده است یا پژوهش های »پی ناتل«1 که فقر را تنها عامل تقویت استعداد یزهکاری محسوب می نماید و حتی نتایج برخی تحقیقات حاکی از این است که در دوران شکوفایی اقتصادی، شاخص جرم و جنایت بیش از دو برابر رشد داشته باشد. در همین زمینه آخرین پژوهش ها هم رابطه بین فقر و جرم را نفی می کند.
نظریه موافقان :
از نظر عموم افراد جامعه، فقر عامل جنایت، سرقت، فحشا و بسیاری از کجروی ها در جامعه است برخی از پژوهش ها هم این نظر را تأیید می کنند و فقر و ناتوانی اقتصادی را عامل مستقیم کجروی ها قلمداد می نمایند و بین آنها همبستگی ملاحظه می کنند.از برخی پژوهش ها که درباره رابطه بین نرخ جرائم علیه اموال، در سالهای 1940 تا 1960 و بین درصد خانوارهایی که درآمد آنها از میانگین جامعه پایین تر است، این نتیجه بدست آمد که رابطه بین فقر و انحرافات، رابطه ای مستقیم است.
تحقیقات »لافتین«5 و »هیل«6 که به کمک شاخص های فقر، از قبیل: مرگ و میر کودکان، آموزش و پرورش نامناسب و ... صورت گرفت، تأیید کننده همبستگی قوی بین این سنجش و نزخ قتلها در آمریکا بوده است. همچنین تحقیقاتی که در مورد رابطه بیکاری و جرم صورت گرفته همین یافته ها را تأیید می نمایند. به عنوان نمونه در یک پژوهش اثبات گردید که 1 درصد افزایش در نرخ بیکاری، 5/7 درصد افزایش در قتل عمد را بدنبال داشته است. البته با توجه به این پیش فرض که بیکاری علت فقر و فقر هم عامل جرم و جنایت می شود این نتیجه بدست میآید که بین بیکاری و فقر و جرم رابطه مثبت وجود دارد. اما تنها فقر اقتصادی در بزهکاری آنان تأثیر گذار نیست بلکه عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز مؤثر می باشند.
فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین :
همانگونه که بیان گردید بین فقر و انحرافات اجتماعی همبستگی وجود دارد پژوهش های مختلف در این زمینه نشان داد که پدیده فقر به عنوان یکی از علل بروز انحرافات اجتماعی محسوب می شود هر چند که این رابطه به شکل مستقیم و قطعی در ایجاد انحرافات اجتماعی قابل اثبات نیست، با این همه وجود همبستگی بین آن دو را می توان مشاهده نمود. از آنجا که پدیده آسیب زای فقر در متون دینی، بسیار مورد تأمل قرار گرفته، این سؤال اساسی مطرح می گردد که آیا متون اسلامی هم، تنها همبستگی میان فقر و بروز کجروی ها و نیز افزایش آن را تأیید می کنند یا ناظر به رابطه مستقیم میان آن دو هستند در پاسخ به این پرسش در ابتدا بطور اجمالی، مفهوم فقر از منظر دینی مورد بررسی قرار میگیرد و سپس به تأثیرات آن در زندگی انسان ها و نیز تأثیر آن در افزایش کجروی توجه می شود.