بخشی از مقاله

چکیده

ساختار نظام مند نقش تمثیلی اعداد در ساختار شهری و معماری دوره صفویه کاملا مشهود است. سی و سه پل یا پل االله وردی خان به عنوان یکی از شاهکارهای این عصر با تعداد دهنه سی و سه در خود حتما معنادار است. با شناسایی نمادها در ساختمان سی و سه پل اصفهان و همین طور رابطه معنی دار بین این نمادها و اعداد در متون کهن زرتشتی ارتباط بین این دو در قسمت هایی از این اثر هنری دیده می شود.

رشته ای مفقود بین نمادهای متعددی که از ساختار دین زرتشتی در ساخت این پل استفاده شده است و عدد سی و سه و ارتباط آن با دین زرتشت در متون کهن تا زمان صفویه و اندیشه متفکران آن عصر و ساخت این پل توسط استاد معمار »استاد حسین بنا اصفهانی« وجود دارد.در این جا قصد داریم ارتباط معنا داری استفاد از این نمادها درمقطع تاریخی متفاوت یافته و آن را در این اثر بسط دهیم.

با این هدف و با شیوه تحلیل مضمونی با تکیه بر استناد تاریخی و کتابخانه ای همراه با جمع آوری نمونه هایی از نمادهای مشخص در پل و معماری کنونی آن و ساختار ویژه در روابط اعداد در آن و همین طور بررسی فرشته شناسی در اندیشه سهروردی و پیدا کردن رابطه معنی دار بین این نمادها و اعداد در متون کهن زرتشتی به این رابطه معنا بخشیده و به این صورت قدسی بودن رابطه و اعداد در ساخت این پل، که رابطه ای بین غیب و شهادت است را مورد بررسی قرار داده و یکی از رازهای هنر اسلامی را در مکتب اصفهان در این اثر آشکار می سازم.

مقدمه

اصفهان در عصر صفویه با ساختاری خاص در معماری شهری، نمونهای ویژه از مکتب اصفهان در هنر است. پیشرفت در هنر، نقاشی و معماری و شکلگیری سیاست و ساختار اجتماعی خاص به همراه ایجاد مکتب فلسفی توسط متفکران این دوره بهویژه ملاصدرا ومیرداماد باعث شکلگیری یک ساختار ویژه برای این تغییرات شد. اعداد در شکل گیری این ساختار نقش عمده ای داشتند. استفاده از اعداد هشت، چهل، پنج و دوازده در شکلگیری بسیاری از بناها بهکاررفته است. متفکرین مکتب اصفهان و ازجمله میرداماد و یا قاضی سعید قمی به این نقش تمثیلی اعداد اشاره میکنند و آن را مبنای مشترک غیب و شهادت میدانند. 

واضح است که سی وسه پل با ساختار ویژه و جایگاه خاص در بین پلهای زاینده رود و استفاده از 33 دردهانه های آن بیربط و بدون فکر ایجاد نشده است وپیدایی این رابطه به کشف یکی از رازهای هنر اسلامی می انجامد. این دریافت و ارتباط با سی و سه ایزد زرتشتی ابتدا توسط محمدعلی موسوی فریدنی در کتاب "اصفهان از نگاهی دیگر" عنوان شد. موسوی فریدنی بعد از مطرح کردن ارتباط بین سی و سه در دین زردتشت و سی وسه پل میگوید" ولی خودم شک دارم چگونه میراث قبل از اسلام تا زمان صفویه تداوم یافته است. باید شواهد و مدارک دیگری یافت که این قضیه را مستدلتر کند یا از خیر آن باید گذشت."

عصر صفویه با ساختار خاص فکری خود و ایجاد ارتباط بین دین و ملیت، ساختار ویژه خود را بنیان نهادو فلسفه و عرفان نیز وابسته به این ساختارِ اجتماعی یکدستو پارادایمِ ایجاد شده شکل گرفت. توجه ویژه به اندیشه سهروردی در این دوره و تاثیرات آن بر اندیشه ملاصدرا کاملا مشخص است. بهخصوص مراتب فرشته که از اندیشه سهروردی به اندیشه ملاصدرا راه یافته است. سهروردی در بعد وجودی و عرفانی تحلیلی فراگیر و عام از کیش زردتشتی، مکاتب فیثاغورس هرمسی انجام داد. شاید توفیق عمده او این است که وی پیشاهنگ در چیزی است که هانری کربن آن را "علم تاویل" میخواند؛ نوعی تحلیل بین ادیان که باید توسط کسانی صورت پذیرد که از درون یک سنت سخن میگویند و عین وجود آنان مظهر فیض حقیقی است که سنت به آنان ارزانی داشته است.

- امین رضوی،1377ص - 28 سهروردی با ایجاد این اندیشه در فلسفه و عرفان و پس از او ملاصدرا کسی که در اندیشه هایش از میراثی که سهرودی برایش به یادگار گذاشته بهره می برد، پایهگذار مکتب فلسفی خاصی شدند که مکتب اصفهان از آن بهرمند شد و هنرمندان این مکتب از آن در شکل گیری و معناداری آثارشان استفاده کردند. کار هنر، طغیان بر ضد زمان تاریخی و تقویمی و فراتر رفتن در زمان است.

از میان هنرها، معماری بهدلیل وابستگی به کارکرد و ایستایی بیشتر در قید زمان تاریخی و تقویمی و مکان فیزیکی است ومعماران عصر صفویه با پشتوانه ای در اندیشه حاکم در آن زمان به ساخت آثار خود پرداخته اند.ایجاد ارتباط و کشف تاثیر اندیشه فلسفی ملاصدرا بر معمار پل و تاثیر ملاصدرا از اندیشه سهرودی ،فیلسوف اشراق که برای تبیین اندیشه های عرفانی اسلامی خود از اندیشه ها ایران باستان وام گرفته است؛ما را در معنا داری استفاده از این نمادها در سی سه پل یاری می دهد.

سهروردی و اندیشههای ایرانی

سهروردی را میتوان شخصیتی شمرد که از فرهنگی غنی ایرانی شامل عناصری از آیین زرتشت ارث برده است، فیلسوفی متبحر در فلسفه مشائی و عارفی که سعی میکرد نشان دهد که جوهره همه سنتهای حکمت الهی یک حقیقت در عالم است. سهروردی را گاهی به این متهم کردهاند که تمایلات ضد اسلامی داشته و میخواسته این دین زرتشتی را در برابر اسلام از نو زنده کند. ولی حقیقت امر چنین نیست. - نصر، :1353 ص - 93

او که در روستایی نزدیک زنجان به دنیا آمد همان جا با اندیشه و عرفان ایرانی آشنا شد. او ابتدای جوانی به مراغه رفت و در محضر مجدالدین جیلی تحصیل حکمت کرد پس از آن به اصفهان سفر کرد و فلسفه را نزد ظهیرالدین قاری آموخت و پس از آن برای دیدار از دیگر مشایخ صوفی به سرزمین اسلامی سفر کرد و در سال 587 ق. در زندان حلب کشته شد. سهروردی در آثار خود بهویژه در حکمت اشراق ماهیت بدیهی نور و طبقهبندی موجودات مختلف به اعتبار شفافیت آنها و تقسیم نور به انواع متعدد و مختلف، یعنی واجب و ممکن، آغاز میکند و منشا عقل را نوری میداند که همه عقول را منور ساخته و ایرانیان قدیم آن را بهمن مینامیدند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید