بخشی از مقاله

فرشته شناسی اسلامی


چکیده

فرشتگان موجوداتی نورانی و مجرد هستند که شأنشان افاضه خیر است و انسان را به سوی سعادت فرامی خوانند.از نظر ملّاصدرا ملائکه دارای اصناف گوناگونی هستند و هر دسته از آنان موظف به انجام وظیفه ای می باشند که از سوی خداوند به آنان محوّل گشته است.در این میان، دسته ای از ملائکه، عهده دار ابلاغ پیام از عالم بالا به عالم مادی هستند. بحث از این دسته از ملائکه که واسطه میان عالم ملکوت و عالم مادی می باشندو همچنین نمود آنها در زمین، موضوع مورد نظر ما در این مقاله میباشد. هنر اسلامی سرچشمه ی آخرین کتاب آسمانی و اولین پایگاه مسلمانان است و تمامی کسانی که هنر اسلامی را مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند، بی شک به این نتیجه رسیده اند که منبع اصلی هنرهای دینی در تمام سرزمین های مسلمان نشین،قرآن و وحی الهی است .حتی می توان گفت که تمامی رشته های هنری و به ویژه معماری در کشورهای اسلامی، به شکلی ریشه در مقدسات و الهامات دینی دارند. به همین منظور، محوریت بحث در مقاله پیش رو، فرضیه بتهای ذهنی، چهار مسیر کربن در عالم ایرانی-اسلامی، عالم مثال یا اقلیم هشتم(عالم وجود فرشته) ، فرشته باوری و برد آن در ادیان توحیدی، فلسفه نبوی و فرشته باوری، اثبات فرشتگان از دیدگاه اسلامی، اقسام و انواع

فرشتگان از دیدگاه ملاصدرا، ادراک وجود فرشته در زمین، نمود فرشته در هنر ایران است.

واژه های کلیدی : فرشتگان، ماهیت فرشتگان، انواع فرشتگان، فرشته باوری، عالم مثال، فرشته و هنر.


2

مقدمه

خلقت فرشتگان نیز مانند سایر مخلوقات خداوند دارای حکمت است. فرشتگان بیانگر عظمت و جلالت حق تعالی هستند. حقیقت این است که در این زمینه باید میدان را در اختیار مکاشفه و اشراق و وحی و الهام گذاشت. از نظر وحی اسلامی، قدر مسلم این است که موجوداتی به نام فرشتگان وجود دارند که اقرب به ذات پروردگارند و بر عالم طبیعت سیطره دارند.

از این رو، شناخت بیشتر و ارتقای دانش در باب این دسته از مخلوقات الهی ضروری می نماید. در این مقاله درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی هستیم که فرشته باوری در ادیان توحیدی و بخصوص در اسلام در چه جایگاهی قرار دارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ پرسش فوق، نمودهای فرشته در هنر اسلامی چگونه است؟این دسته از موجودات در کدام بخش از عالم وجود در هندسه کلی خلقت موجودند؟

از نظر معارف اسلامی، ایمان به وجود ملائکه واجب و لازم است. خداوند متعال در سوره مبارکه »نساء«، بر لزوم ایمان به ملائکه تأکید می فرماید و متعلق ایمان را مرکب از پنج واقعیت می داند: اللّه، قیامت، ملائکه، کتاب و انبیاء1 که عدم اعتقاد به آنها گمراهی آشکار را در پی دارد. همین مسئله ضرورت پرداخت به این موضوع را روشن می سازد.

باید گفت در پژوهش هایی از این دست که تاکنون صورت پذیرفته است، اولاً، به تبیین ملائکه پرداخته نشده است و بحث از فرشتگان معمولاً به عنوان تمهیدی برای موضوعات دیگر بوده است که در اکثر موارد به اثبات ملائکه، چیستی و ماهیت ملائکه، عالم وجود ملائکه، نمود ملائکه در زمین، با نگاه فلسفی پرداخته نشده است و ثانیا، در بیشتر موارد بحث از ملائکه به دسته ای از ملائکه که عهده دار ابلاغ پیام پروردگار به انبیا هستند (فرشتگان وحی) محدود گشته است و صحبتی از مابقی اصناف ملائکه صورت نگرفته است.

روش تحقیق

این تحقیق از لحاظ محتوا نوعی پژوهش تحلیلی به شمار می آید که در ابتدای تحقیق یک بررسی کلی صورت خواهد پذیرفت اما اساس پژوهش متکی بر روش تحقیق تحلیلی- توصیفی خواهد بود که رویکرد پژوهش (چارچوب نظری ) مبتنی بر یافتن ارتباط میان فرشته باوری و تاثیر آن در حکمت و هنر میباشد.

فرضیه بتهای ذهنی

از دیدگاه »فرانسیس بیکن« بتهای ذهنی همان چیزی است که ما به ازای خود را در خاطره قومی تمدنهای کهن آسیایی می یابد. اگر تفکر جدید با زدودن بتهای ذهنی می آغازد و یا به عبارت دیگر با بت شکنی شروع می شود در این صورت می توان گفت که این »خاطره زدائی« یکی از عناصر غالب شیوه جدید تفکر غربی است که می خواهد پیش از هر چیز تفکری تجربی و مبتنی بر شیئیت وقایع عینی باشد. در ضمن این روال، خود دال بر تفکیک هر چه بیشترمیان علم شهودی و علم عملی، دیانت و فلسفه و روح و جسم است. از طرف دیگر این شکاف اساسی، در بطن خود فرهنگ غربی از آغاز موجود بوده ولی فقط با بیکن است که رسماً سر بر می آورد و به صورت روش نو تحقیق در می آید. این تحول در تمدنهای آسیایی هرگز به وقوع نمی پیوندد و علتش اینست که جدائی میان دین و فلسفه و روح و جسم و علم شهودی و علم عملی که دوگانگی مضمر در ساخت بنیادی تفکر غربی است، در معنویت آسیائی معادلی نمی یابد و اگردر مشرق زمین هم بین این مفاهیم جفت دوئیتی قائل میشوند این دوئیت هرگز منج به جدائی محض بین این دو وبیگانگی یکی نسبت به دیگری نمی شود، به عبارت دیگر، جسم تابع روح می ماند همانطوری که علم عملی مقهور علم شهودی است و دیانت وفلسفه دو وجه حقیقی یگانه محسوب می شوند (شایگان، .(37 : 1381

چهار مسیر کربن در عالم ایرانی-اسلامی

روش تاویلی که کربن به کار گرفته بود، به کشف جهان میانجی مثالین می انجامید که زمان لطیف تاریخ قدسی و مکان لطیف درون هر دو درآن شکوفا می شوند. کربن از این ایستگاه به راه می افتد تا چهار مسیر همزمان را به سوی دیگر»اقالیم وجود« در عالم

3

ایرانی – اسلامی دنبال کند. از آنجا که مکان مثالی نوعی نظم همزمانی و استحاله صور است، می توان گفت که منظور از تمامی کوشش های تاویلی کربن باصطلاح برگرداندن زمان به مکان است. چهار اقلیم وجودی ای مسیر معنوی کربن بدین قرارند: 1 )از دایره نبوت به دایره ولایت (2 از اصالت ماهیت به اصالت وجود (3 از تمثیل عرفانی به رویداد آن در درون (4 از عشق انسانی به عشق ربانی. پیوندگاه این چهار مسیر در کانون استحاله ساز عالم مثال است (شایگان، .(93: 1392

اینها از سوی دیگر وجود گوناگون یک صورت مثالی واحد ( راهبر درونی) اند که گاه به صورت فرشته (با شمایل های مشخص آن) در می آید، گاه به صورت عقل فعالی که روشنگربینش فلسفی است، گاه به صورت معشوق ازلی در مذهب عشق و گاه به صورت امام در دایره ولایت معنوی. اگر درمقام حکمت نبوی، »راهبر درونی « همان مهین – فرشته یا جبرئیل است که با پیامبر و امام در رابطه است، از نظر عارف شیعی مثال های اعلای راهبر درونی یا رسول االله (خاتم نبوت) است، یا همشان آخرالزمانی وی، مهدی موعود (خاتم ولایت). جهان فرشته یا امام امری بین جهان هاست، همچنان که زمان آن امری بین زمانی است (شایگان، .(95 :1392


(شایگان، (95 :1392

عالم مثال یا اقلیم هشتم(عالم وجود فرشته)

کاملترین بیان از نظر متفکران ایرانی در مورد »اقلیم هشتم« یا »عالم مثال«، عالمی که با حذف کشمکش آشتی ناپذیری که صورت را در برابر معنی، و ماده را در برابر روح قرار می دهد، محیطی میانه می آفریند که در آن ارواح متجسد می شوند و اجساد صورتی مثالی می یابند (شایگان، .(78 :1381

از دیدگاه فلسفه نبوی، پدیده های ذاتی در ساحتی روی می دهند که ساحت ورائ تاریخی است: جای دیگری که میتواند دوباره برگردد. این ساحت »جای دیگر« همواره ممکن است در جهان سر بکشد و جنبه معادی امور را آشکار کند. این جای دیگر بیانگر غیب مستتر در هر صورت نمودار، یا بیانگر فرشته است. فیلسوف، فرشته را نمی بیند اما در حد توان خویش از راه تعقل بدان می رسد، در حالی که امامان آوای فرشته را می شنوند و پیامبران با فرشته دیدار دارند. خواستگاه معرفت هر چه که باشد، وحی، الهام یا تعقل روشنگر عقل فعال، شناخت همواره نوعی عرفان، نوعی کشف المحجوب، یا علم دل است که تا سرحد نهایی پاک و مصفا شده و به مرتبه ای رسیده است که می تواند روشنایی های ورائ محسوس را دریابد، اما این علم، همواره اساسا علمی فرشته گون است. و

4

برای آن که رابطه هر گونه علم دل با تجلی ذات و صفات آشکار گردد، جهانی لازم است که از دیدگاه وجودشناختی پایه چنین علمی قرار گیرد و بدان اعتبار بخشد.این عالم، همان عالم میانجی میباشد (شایگان، .(131 :1392


فرشته باوری

معلول اول یا عقل اول در فلسفه اسلامی نام ها و صور متفاوت دارد. گاه عقل اول است، عقلی که در حکایت حی یقظان بوعلی نخستین کروبی نامیده می شود. در حکمت اسماعیلی همین عقل فرشته مقرب نام دارد، در حالیکه نام وی در فلسفه سهروردی بهمن (و هومنو) است که نام نخستین مهین فرشته زرتشتی است (شایگان، .(194 :1392

فرشته باوری چیست و برد آن در ادیان توحیدی بطور کلی تا کجاست؟

بعقیده کربن، یکتاپرستی اگر با فرشته باوری همراه نباشد درذات خود امری متناقض است. دیدار با فرشته، تجلی را از دام های تعطیل و تشبیه می رهاند. فرشته، تاویلگرجهان باطنی و آمدن و ارتقاء بشر و دست یافتن وی به خاستگاه خویش با راهنمایی فرشته انجام می گیرد. »چرا که هر فرشته ای راهبر و رهنمای نفس عاشقی است که برخاسته از اوست و هر عقل فعالی نفوسی را که از وی برخاسته اند، یا رو به سوی او دارند، از غرب به شرق هدایت می کند. همین امر است که شناخت را به عرفان و عرفان را به ثمره پرورشی تبدیل می کند که با راهنمائی فرشتگان بدست می آید (شایگان، .(195 :1392
با تکیه بر فرشته باوری است که می توان از دام تعطیل و تشبیه رها شد و میان وجود و خلق رابطه ای برقرار کرد. بدون آن، تجلی نام ها و صفات الاهی امری منتفی است. با فرشته باوری است که می توان تناقض نهفته درخود تجلی را گشود و دریافت که لم ترانی = ] هرگز مرا نخواهی دید[ موسی و رایت ربی با حسن صورته =]خدایم را به جمیل ترین شکل او دیدم[، که محمد می گفت، چگونه ممکن است (شایگان، .(195 :1392

ضرورت اعتقاد به عالمی که بتواند به اندیشه فرشته مادیت بخشد از همین جاست. »تن این نفوس فلکی، که مادیت بخش اندیشه یک مهین فرشته است، از ماده ای آسمانی، از جوهری لطیف و فساد ناپذیر است. بهمین دلیل، و نیز برای اینکه تخیل آنها، مانند تخیلات بشری، وابسته شناخت حسی نیست، می توان گفت که تخیلات فرشتگان حقیقت دارد (شایگان، .(196 : 1392

فلسفه نبوی و فرشته باوری

دین نبوی بدون فرشته شناسی و اعتقاد به جهان فرشتگان نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، زیرا فرشته راهنمای پیامبران و میانجی آنان با بارگاه الاهی است (شایگان، 1392 ،صفحه.( 128 از سوی دیگر، دلیل وجود فرشته باوری بر این اعتقاد مبتنی است که خداشناسی یک وجه تنزیهی هم دارد، وجهیکه معتقد است آنسوی وجود، ذاتی برتر (hyperosion) یا ابر وجود ناشناختی وراء هرگونه نمود و تعینی در کار است که فرشته میانجی ما و اوست.خاستگاه عنایت به فرشته باوری در نزد فیلسوفان عارف، یا امام باوری در نزد متفکران شیعی در همین جاست، چرا که امام و فرشته، هردو، همان نقش لازم برای تجلی ذات و صفات را ایفا میکنند و بدینسان به نوعی خداشناسی تشبیهی می رسیم که بدون آن نمی توان به خدای وجی (Deus revelatus) اعتقاد داشت (شایگان، .(129 :1392

تجربه عارفانه پیامبر و فیلسوف جز با حضور فرشته که دلیل راه آنهاست میسر نیست . این تجربه برآیند و نتیجه یک آموزش ملکوتی است که، با دیداربا فرشته، به فردانیت می رسد. این دلیل راه درونی نام های گوناگون ممکن است داشته باشد، مانند جبرئیل، عقل سرخ، پیرغایب، طبیعت تام (درسهروردی و سنت هرمسی)؛ همزاد آسمانی (درسنت عرفانی)، جفت آسمانی (دراندیشه مانی)؛ حی بن یقظان یا زنده بیدار (بوعلی) (شایگان، .(130 :1392

5

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید