بخشی از مقاله
چکیده
لباس مانند زبان؛ هویت قومی، اجتماعی و جغرافیایی، شأن و منزلت اجتماعی و اقتصادی مردم را مشخص میکند. در واقع، تن پوشها به مثابه مجموعهای ازعلایم زبان مادی هستند که برای شناختن عمیق یک هویت میتوان از این علایم نیز بهره برد. لباس هر منطقه نشانه قومیت و فرهنگ آن منطقه میباشد به خصوص در کشورمان ایران هر شهر معمولا برای خود لباس مخصوص محلی دارد که این مسئله در کشورهای خارجی کمتر دیده میشود.
در این پژوهش سعی شده عوامل موثر فرهنگ بر شکل گیری مد و لباس بررسی شده و همچنین رابطه آن با معماری نیز مورد پژوهش قرار گرفته شده است. مفاهیم مشترک میان معماری و طراحی لباس که امروزه نیز بدان توجه شده است. در این پژوهش 9 مورد از فصل مشترک میان معماری و طراحی لباس که بر هم تاثیر گذار و الهام گرفته از هم بوده اند رو بررسی کرده ایم . روش تحقیق در این پژوهش از نوع ترکیبی است که با مطالعه ی منابع کتابخانه ای صورت گرفته و روش جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی است.
-1 مقدمه
پوشاک از ضروریترین نیازهای بشر است که تاریخی به قدمت تاریخ انسان دارد و متناسب با دورههای گوناگون زیست بشر، جلوههایی مختلف و جنبه ای تاریخی یافته است. تاریخ لباس را نمیتوان از تاریخ تفکر بشری جدا دانست، زیرا تغییر درنوع پوشش در ادوار گوناگون بشری، تناسب مستقیم با منظر هستی شناسانه انسان دارد و مظهر نگاه او به جایگاه خود در عالم تلقی میشود. بر این مبنا، پوشاک، چیستی و کیستی انسان را تعریف میکند و از این رو از مولفههای مهم هویتی و فرهنگی به شمار میرود.
پوشاک که از ابتدا تنها پوشش تن و بدن را در برابر عوامل آسیب رسان فیزیکی چون سرما و گرما بر عهده داشت، کم کم با ذوق هنری و زیبایی شناسی انسان عجین شد و به منزله یکی از مظاهر سبک زندگی، از حس زیبایی شناختی و هنر، تاثیر پذیرفت. همین تاثیرپذیری نیز موجب فعالیتهای عظیم جهانی در عرصه پوشاک شد و جریانهای اقتصادی مرتب با این مقوله، بر فرهنگ جوامع تاثیر گذاشتند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
اختلاف بین تنپوش مردم جوامع مختلف گذشته از خصوصیات جغرافیایی، اقلیمی و عوامل اجتماعی، اقتصادی، حرفه-ای و سنی ناشی از فرهنگ و جهانبینی آن جامعه نیزهست. بنابراین اهمیت موضوع مطرح شده، براساس این موارد دستهبندی میشود که عبارتند از:
.1 حفظ ارزشهای سنتی و هویت ملی.
.3 حفظ واحیا پوشاک بومی به عنوان یکی ازجلوههای زنده میراث تمدنی وهویت فرهنگی و جلوگیری از نابودی و اضمحلال آن.
جایگاه مد در فرهنگ
لباس از جنبههای مختلف قابل بحث است. طرح، رنگ، فرم و جنسیت، تعداد قطعات پوشاک، اجزا هر قطعه، طرح و نقش و نگارهای آن همگی نشانگر نحوه انطباق با شرای محیطی، آداب و سنن اجتماعی و حتی هنر و زیباشناسی یک قوم است. از این رو می توان لباس را نماد زندگی، فرهنگ و تمدن بشری دانست که البته هرگاه به ساختار فرهنگی یک قوم و یا نژاد توجه شود تفاوتهایی در آن مشاهده میشود و لباس نیزاز جمله پدیدههایی است که تفاوتهای موجود را به خوبی نمایان میسازد. لباس نشان هویت و اندیشه اقوام است و از این رو میتوان جنبههای گوناگونی را در تاریخ و فرهنگ ملی خویش یافته و ساختارهای نوینی را برای آینده فرهنگی خویش رقم بزنیم.
رابطه لباس با فرهنگ
مطالعه پوشاک مردم یک گروه و قوم جامعه، چه در گذشته چه در حال و بررسی روند تحول ودگرگونی تاریخی-اجتماعی هر یک از تن پوشها و کارکردهای اجتماعی و تاثیرپذیری آنها زمینهای مهم و ارزشمند در پژوهشهای مردم شناسی به شمار میروند. آنچه در مجموعه پوشاک مردم یک گروه اجتماعی یا یک گروه اجتماعی با یک قوم و جامعه اهمیت دارد، یکی از الگوهای فرهنگی است که مردم در انتخاب مواد، رنگ و شکل و اسلوب دوخت جامهها و اندازه هریک از آنها به کار میبرد، و دیگری نقش و عملکردی است که برخی از تن پوشها در زمینه گوناگون فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، شغلی و در مناسک آیینی و دینی مردم ایفا میکنند.
لباس مانند زبان هویت قومی، اجتماعی و جغرافیایی و وابستگیهای صنفی، سیاسی، مذهبی و شان و منزل اجتماعی و اقتصادی مردم را مشخص میکند. معنی لباس را همه میدانیم. پس نیازی به تعریف آن نیست، اما لازم است مقصود خود را در از فرهنگ بیان کنیم. فرهنگ عبارت است از کلیترین بینش و نگرشی که یک جامعه نسبت به جهان دارد. این بینش و نگرش همان معنایی است که آن جامعه برای هستی و انسان قایل است؛ و به اندازهای کلی است که همهی ارزشها و روشهای فرد و اجتماع را در بر میگیرد. به عبارت دیگر فرهنگ یک قوم در وجوه مختلف زندگی آنان از قبیل سرعت، اقتصاد، مدیریت شهری، معماری و هنر تجلی میکند و به منزلهی روحی است که در کالبد تمدن آن قوم جریان دارد و هر یک از این جنبهها آیینهای است که چون در آن بنگریم چهرهی آن روح حاکم و آن فرهنگی کلی جامعه را در آن مشاهده میکنیم.
رابطه لباس و فرهنگ به اندازهای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی میشود نخستین علامتی که او را شناسایی، همان لباس اوست. گویی انسانها با لباس خود با یکدیگر صحبت میکنند و هر کس به زبان خویش، خود را معرفی میکند که من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ و به چه دنیا و فرهنگی تعلق دارد. سخن بر سر این مطلب است که اختلاف بین تنپوش و مردم جوامع گذشته از خصوصیات جغرافیایی، اقلیمی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، حرفهای و سنتی ناشی از فرهنگ و جهانبینی آن جامعه نیز هست. انسان بسته به این که برای جهان به چه معنایی قایل باشد خود را چگونه موجودی بشناسد؟ چه سرنوشتی برای خود تصور کند؟ و سعادت خود را در چه بداند لباس پوشیدنش تفاوت میکند.
لباس انسان نخست تابع فرهنگ جامعه او است و سپس تابع سلیقهی خود او. جامعه غربی امروز با لباسی که بر تن دارد با ما سخن میگوید اگر به این سخن گوش فرا دهیم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهیم شنید. لباس از راه مجموعهای علایم مادی، یک نظام ارتباط فرهنگی در میان مردم جامعه برقرار میکند رمز گشایی از این علایم و دریافت معانی و مفاهیم زبان علایم در هر گروه اجتماعی و جامعه مستلزم درک رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مردم آن گروه جامعه و شناخت نظامهای دینی- عقیدتی و باورهایی است که پوشاک ارزشهای نمادین خود را از آنها گرفتهاند این ارزشها نقش مهم و برجستهای در نگهداشت هویت اجتماعی و فرهنگی مردم جامعه و استمرار دوام آن در حیات تاریخی نسل ها ایفا میکنند.
همانطور که در پیش آمد، در آغاز شکلگیری اجتماعی بشری و در جامعههای اولیه، پوشاک جنبه و نقش حفاظتی داشته و برای مصون نگه داشتن بدن انسان در برابر عاملهای طبیعی و اقلیمی و آب و هوایی به کار رفته است. بعدها، با توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در جامعهها و شکلگیری عقاید دینی مذهبی در ذهن مردم پوشاک و نوع رنگ و جنس و شکل و سبک دوخت لباسها زمینه و نقش فرهنگی یافت وکارکرد اجتماعی و فرهنگی و نمادین آن بر جسته شد. هریک از لباسها و زیورها و آرایهها مخصوص آنها به صورت رمزی و نمادین مفهوم یا مفاهیمی را در جامعه میرسانند. لباسها نشاندهنده پایگاه و منزلت اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، شغلی و حال و احوال روحی پوشندگان آنها و بر تابنده تفاوتهای جنسی و سنی و جایگاه و مقام طبقاتی افراد در گروههای اجتماعی و قومی مختلف میباشد.