بخشی از مقاله

چکیده

یکی از راهکارهای گسترش همکاری در جهان، همگرایی با استفاده از الگوی منطقه گرایی است. در نظم موجود منطقه ای و جهانی، امنیت ملی هر کشور از طریق تلاش آن دولت و ملت برای کسب و افزایش ثروت ملی راحت تر ممکن می شود تا از مسیر تلاش برای ساخت و تجمیع امکانات سخت افزای تأمین امنیت ملی و این اصل اساسی امروز از طریق همکاری منطقه ای و در ادامه با تعامل و وابستگی متقابل جهانی ممکن و میسر می شود تا با گام های انفرادی و بدون همکاری و پشتیبانی منطقه ای و جهانی. بر همین اساس در چند دهه اخیرو خصوصاً از دهه هشتاد میلادی به بعد، بسیاری از کشورهای دنیا با اتخاذ رویکرد منطقه گرایی و شکل دادن به تجارب موفقی در این راستا، زمینه انگیزش سایر کشورهای دنیا به گسترش منطقه گرایی را نیز فراهم نموده اند. جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان کشوری تاثیرگذار، با موقعیت ژئواستراتژیک، با درک این ضرورت، با پایان یافتن جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت سازندگی تاکنون، گرایش منطقه گرایی و همگرایی منطقه ای را متناسب با اهداف و آرمانهای خود با فراز و نشیب هایی، در دستور کار داشته است .

اما شرایط خاص این کشور و تهدیدات امنیتی که همواره متوجه جمهوری اسلامی ایران بوده است، سبب گردیده که رویکرد منطقه گرایی ایران همواره با صبغه و برتری گرایش های امنیتی و سیاسی دنبال گردد، حال آنکه تجارب موفق منطقه گرایی در دنیا با برتری دستور کارهای اقتصادی، نرم افزارانه و غیر امنیتی بوده است که در این پژوهش علاوه بر بررسی جنبه های مختلف منطقه گرایی، دلایل ناتوانی ایران در ساخت یک نظام منطقه ای از بعد درونی و همچنین از بعد منطقه ای در مناطق پیرامونی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی موانع و چالش های متعدد فرایند منطقه سازی ایران در فضای پیرامونی اش نظیر آسیای مرکزی، قفقاز، آسیای جنوبی و خلیج فارس است.

واژههای کلیدی: جمهوری اسلامی ایران، منطقه گرایی، منطقه گرایی اقتصادی، منطقه گرایی نوین، چالش های مناطق پیرامونی

مقدمه

از نظر تاریخی از اوایل قرن هفدهم، به دنبال هرنوع مناقشه ای که در اروپا به وقوع می پیوست، مساله همگرائی در اشکال گوناگون ازجمله ایجاد فدراسیونی برای استقرار صلح، مطرح می گردید. قبل از جنگ جهانی اول، بسیاری از متفکران، وجود زمینه های مشترک همبستگی اقتصادی میان دولتهای اروپایی را عامل اساسی برای همکاری و دور شدن از مناقشات و ستیزشها تلقی می کردند. از آن زمان تاکنون نیز همواره همگرایی و همکاری بین المللی مورد توجه کشورها و قدرت های جهانی بوده است. اگر چه دوران جنگ سرد هر گونه همکاری و همگرایی منطقه ای را تابعی از روابط بین دو قطب مسلط در دنیا قرار داده بود اما این امر نیز مانع همگرایی منطقه ای و شکل گیری تجارب موفقی در این زمینه در دهه هشتاد نگردید و منطقه گرایی و همکاری های منطقه ای در روابط بین الملل به اصلی پایدار و مورد توجه همه کشورها در نقاط مختلف دنیا مبدل گردید.

طرفدران منطقه گرایی معتقدند؛ تجانسهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی به همراه سایر مؤلفه های وحدت بخش، این امکان را به دولت های مستقل- واقع در منطقه گسترده حتی به وسعت یک قاره- می دهد که از منابع مادی و معنوی خود، با همکاری مشترک به طور مطلوب بهره ببرند. آنها می توانند مکمل نیازهای یکدیگر باشند و در نتیجه این همکاری و تعامل، صلح و امنیت بین المللی را نیز گسترش دهند. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک کشور مهم و تاثیر گذار در منطقه ای استراتژیک، با پایان یافتن جنگ تحمیلی و خصوصاً از روی کار آمدن دولت سازندگی تاکنون، اگرچه با فراز و نشیب هایی اما، همواره با اتخاذ رویکرد منطقه گرایی و همکاری منطقه ای و با بهره گیری از ظرفیت ها و سازمانهای بین المللی، به این موضوع مهم توجه داشته است.

سوالی که این پژوهش در پی پاسخگویی به آن است این است که چرا جمهوری اسلامی ایران علیرغم تلاش در راستای اتخاذ رویکرد منطقه گرایی در سیاست خارجی، موفقیت چندانی در این زمینه، در راستای دست یابی به منافع ملی و اهداف مورد نظر نداشته است؟ به نظر می رسد ایران در طول تاریخ و شاید به دلیل موقعیت استراتژیک خود، از هر سو مورد تاخت و تاز و تهاجم بوده و مهم ترین دغدغه خود را تأمین امنیت ملی می دانسته است و چون نتوانسته به شکل کامل به حل این مشکل به پردازد همچنان در شرایط و موقعیت امنیتی باقی مانده است. بنابراین هرگونه رویکردی در راستای همگرایی منطقه ای و منطقه گرایی به ناچار با برتری و صبغه امنیتی و سیاسی اتخاذ گردیده و همین امر خود زمینه ساز چالش و برانگیختن حساسیت کشورهای منطقه و مناطق مورد هدف در سیاست منطقه گرایی مورد نظر جمهوری اسلامی بوده است. ایران برای این که بتواند به فرایند منطقه گرایی دست یابد نیازمند حل چالش های اساسی پایدار درون کشوری و در روابط خود با مناطق پیرامونیش نظیر چالش های سیاسی فرهنگی، غیر نظامی بودن مناطق، فرایند اعتماد سازی و ارتباطات و مبادلات فزاینده طی یک زمان نسبتاً طولانی و مداومت در انجام چنین رفتارهایی است.

مبانی نظری تحقیق

در جغرافیای سیاسی دیدگاههای گوناگون درباره منطقه و منطقه گرایی وجود دارد. در یک تعریف کلی منطقه گرایی عبارت است از توجه ویژه به یک فضای جغرافیایی مشخص که دارای ویژگی های مشترک و بهترین مکان برای تحقق اهداف، منافع و آرمانهای چند ملت به نظر می آید. از نظر جان ام کالینز؛ منطقه از یک عرصه پهناور جغرافیایی تشکیل شده که به لحاظ فرهنگی یا فیزیکی، تجانس داشته باشد - کالینز، . - 7 : 1998 از نگاهی دیگر؛ منطقه به مجموعه ای از کشورهای یک حوزه جغرافیایی اطلاق می شود که دارای روابط متقابل ارگانیک بوده و هر دگرگونی در یکی از آنها بر سایر کشورهای منطقه اثر گذاشته و مانع از بی تفاوتی آنها می شود. در حقیقت منطقه باید دارای ویژگی های یک زیر سیستم باشد. در عین حال میزان انسجام و ارتباط عناصر یک زیر سیستم همیشه یکسان نبوده و با تفاوت درجه روبروست - نقیب زاده، . - 6 : 1382 نظریه های مختلف منطقه گرایی از آغاز فرایند همگرایی اروپا، به عنوان اولین و موفق ترین نمونه منطقه گرایی، تغییر و تحول یافته اند.

این تحول به دو صورت دگردیسی و دگرگونی در نظریه های موجود و ارائه نظریه های جدید منطقه گرایی تجلی و تبلور یافته است. به طوری که از یک سو اصول، مفروضه ها و گزاره های نظریه های منطقه گرایی موجود، مورد بازبینی، اصلاح و بازسازی قرارگرفته است و از سوی دیگر، نظریه های منطقه گرایی نوینی پردازش شده اند که بر مبانی فرانظری متفاوتی استوار هستند. به لحاظ فلسفی منطقه گرایی بر این مبنا استوار است که رسیدن به وحدت جهانی در شرایط کنونی جهان بعید و تحصیل ناپذیر است و باید با بسیج نیروهای پیوند دهنده منطقه ای، زمینه حصول به آرمان متعالی را فراهم ساخت. طرفدران منطقه گرایی معتقدند؛ تجانسهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی به همراه سایر مؤلفه های وحدت بخش، این امکان را به دولت های مستقل- واقع در منطقه گسترده حتی به وسعت یک قاره می دهد که از منابع مادی و معنوی خود، با همکاری مشترک به طور مطلوب بهره ببرند. آنها می توانند مکمل نیازهای یکدیگر باشند؛ بنابراین آرمان صلح در اندیشه منطقه گرایی یک ملاحظه زیر بنایی محسوب می شود - کاظمی، . - 112 : 1373

برخی از متخصصین جغرافیای سیاسی و مطالعات منطقه ای بر این باورند که جهت تحقق یک نظام منطقه ای پویا و کامل، ما نیازمند عبور از یک سری مراحل در آن منطقه هستیم. یک منطقه در سیر تکاملی خود ابتدا یک سازه منطقه ای است. هاگت معتقد است: یک سازه منطقه ای از نظر فضایی، ساختاری متشکل است که در چارچوب فرایند ائتلاف و اتحاد کشورها در قالب سازمان منطقه ای تجلی می یابد. ائتلاف ها یا اتحاد گروهی از کشورها معمولاً با هدف بعضی مقاصد مشترک اقتصادی، سیاسی و دفاعی شکل می گیرد و برخی از آنها به لحاظ جغرافیایی پیوستگی داشته و جهانی اند - هاگت، . - 416 : 1375 سازمان منطقه ای به نوعی یک سازمان بین المللی است شامل چند کشور مجاور هم که بر اساس حقوق متقابل تشکیل شده و وظایف و اختیاراتی دارد و از سوی دولت ها به نیابت از آنها و بر اساس اختیارات تفویضی، می کوشد، اهداف مشترک آنها را تأمین کند.

برخی صاحب نظران پیش بینی می کنند در آینده، اقتدار سازمانهای بین المللی - منطقه ای و کروی - افزایش یافته و نقش دولت های ملی کاهش خواهد یافت و اساساً سازمان ها به صورت واحدهای سیاسی – فضایی بزرگتر و به لحاظ ساختاری و کارکردی، فرایندهای بین المللی و امور ملی را شکل خواهند داد و قرن بیست و یکم قرن سازمان های بین المللی اعم از جهانی و منطقه ای باشد - حافظ نیا، . - 68: 1379 منطقه گرایی بر حسب درجه انسجام اجتماعی - زبان، قومیت، نژاد، فرهنگ، مذهب، تاریخ و آگاهی از میراث مشترک - ، انسجام اقتصادی - الگوهای تجاری و مکمل بودن اقتصادی - ، یکپارچگی سیاسی - نوع رژیم و ایدئولوژی - و انسجام سازمانی - وجود نهادهای رسمی منطقه ای - تجزیه و تحلیل شود، تحت این شرایط به وابستگی منطقه ای توجهی خاص مبذول می گردد - قوام، . - 55: 1390 منطقه گرایی اروپایی که از مهمترین موارد منطقه ای شدن در جهان است، در عرصه بین المللی به دو گونه اثر گذار است:

یکی به شکل مثبت از این جهت که ارتقاء دهنده منطقه گرایی و ارائه کننده یک الگو و نمونه است و دیگری منفی، زیرا می تواند از راه حمایت گرایی تهدیدی برای دیگران باشد . - Buzan,2000:11-27 - ناگفته نگذریم که گاهی خود مناطق دارای موضوعاتی هستند که جنبه رقابتی دارد، اما گاهی در آنها منافع ملی کشورهای مختلف به یکدیگر نزدیک می شود. اگر روند کلی در یک منطقه جغرافیایی مشخص نزدیک شدن منافع به یکدیگر باشد می توان از سر بر آوردن یک بازیگر منطقه ای در عرصه جغرافیای سیاسی سخن گفت. گرچه منطقه گام به گام در حال تبدیل شدن به یک بازیگر مستقل و قدرتمند است، ولی باید به این نکته توجه داشت که کشورها، مناطق را بیشتر حوزه هایی می دانند که در چارچوب آنها می توانند منافع ملی خود را پیش ببرند . - Changsi,2002:38 -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید