بخشی از مقاله
چکیده
در طول تاریخ ثابت شده که رنج و درد در زندگی هر انسانی وجود دارد و بر این حقیقت هیچ خدشه ای وارد نیست. برخی انسانها با جهانبینی غلط به ورطهی ناامیدی دچار شده و تسلیم این رنجها میشوند و حال آنکه در برخی موارد انسان باید با این مسئله به ستیز برخیزد و در برخی موارد باید با این مشکلات سازش پیشه کند. نگاه ما به این موضوع، یک نگاه دینی است چون با اتکا به آیات و روایات ثابت میشود که انسان باید در مسیر دفع رنج گام بردارد. ما در طی این پژوهش به دنبال این هستیم که ثابت کنیم در کنار دیگر راههای فرعی راه دفع رنج در حقیقت، عبودیت است؛ چون ما در این پژوهش سعی بر این داریم که افرادی که دغدغهی فرهنگی دارند را درگیر این مسئله کنیم که به شناخت بهتر این راه در کنار دیگر راههای پیشنهادی بپردازند.
از آنجا که یکی از مهمترین دغدغههای فردی و اجتماعی، مقابله با رنجهاست که گاهی از توصیههای دینی در این زمینه غافل هستیم؛ سعی شده این پژوهش نقطهی عطفی باشد در جهت توجه به پیشنهادهای دینی در زمینهی رنجزدایی. لذا ابتدا به چیستی رنج و مراتب آن پرداخته و سپس عناصر دخیل در رنج را بیان نمودم و در ادامه به راههای رنجزدایی اشاره و در آخر اشاره کوتاهی به مسئله عبودیت داشتم. که در نهایت میتوان گفت کسی که عبد باشد نه ظلم میکند و نه زیر بار ظلم دیگران میشکند که همواره در مسیر رضای الهی به دنبال کسب یک زندگی همراه با لذت صحیح و به دور از رنج است و در جاییکه راه درمانی برای رنجهایش ندارد، با مقام رضا و شکر رهایی مییابد.
مقدمه
این جهان پوشیده از رنج و لذت و خیر و شر، منشأ وجود بسیاری از نگرشها و کنشهای افراد شمرده میشود که اگر یک بینش عقلانی با پشتوانهی ایمان مذهبی نباشد، چه بسا این تضادها انسان را به ناامیدی برساند؛ لذا نیاز به یک جهانبینی توحیدی ملموس است تا انسان را از هبوط در ورطهی گمراهی حفظ کند و در تنگناهای زندگی به یاری فرد شتافته و او را به مقابله با این سختیها یاری دهد و همین ضرورت باعث شد که به این پژوهش پرداخته و به دنبال یک راه کارآمد و کامل در میان همهی راههای فرعی باشیم.
در این پژوهش دغدغه اصلی بر سر این مسئله است که انسان برای مقابله با این حقیقت زندگی رنج چه نقشی دارد؟ برای اینکه انسان بتواند یک تعامل معقول با یک مسئله داشته باشد، در ابتدا لازم است یک شناخت دقیقی از چیستی آن حقیقت، علل وجود و راههای رفع آن داشته باشد که در این صورت بهتر میتواند برای رفع آن اقدام نماید. بنابراین ما در این پژوهش، با اشاره به آیات قرآن و مطالب بنیادین، در پی پیدا کردن یک راهی برای کنار آمدن با واقعیت رنج هستیم؛ مهمترین آن، راههایی از قببیل بندگی، گسترش ایمان، آگاهی از جبّاریت خداوند، صبر و رضا و تسلیم است ولی در حقیقت همهی این راهها نیاز به یک پشتوانهی قدرتمند دارند که ما را به آن راه اصلی که رهایی حقیقی از رنج است، برسانند. حال اینجا یک سوال میشود که آن چه راهی است که انسان را به این مرحله میرساند که به خود جسارت دهد که در مقابل بالاترین سختیها به مقام رضا و صبر و شکر برسد؟
چیستی رنج و لذت
با عنایت بر قرآن آن کتاب هدایت بشری حقیقت رنج را در زندگی بشر ملاحظه میکنیم، این حقیقت را نه تنها نقل، که عقل هم تایید میکند؛ آنچنان که ما وقتی میگوییم انسان اشرف مخلوقات است به این دلیل که به کمال میرسد این یعنی به کمال رسیدن انسان یعنی داشتن یکسری انتخابها و دوراهیها و عبور از یکسری سختیها که تحمل و عبور این دشواریها کمال را در وجود انسان محقق میکند. آنجا که میفرماید:
»انسان از آغاز زندگی، مراحل زیادی از مشکلات و رنجها را طی میکند و این طبیعت زندگی دنیا است و انتظاری غیر از این داشتن اشتباه است؛ حتی زندگی انبیا : هم با انواع ناملایمات قرین بوده و وقتی زندگی برای برترین آفریدگان خلقت چنین باشد زندگی افراد عادی روشن است و اگر افرادی را میبینیم که رنج ندارند یا معلومات ما از زندگی آنها سطحی است و یا این بدون رنج زیستن آنها برای مدت محدودی است.« - مکارم، - 11:27
البته این دیدگاه از آیه را دیگر مفسران نیز متذکر شده اند؛ مانند علامه طباطبایی که در تفسیر المیزان تذکری را به انسانها میدهند که »این پندار که در پی لذت و عیش بینغمت باشند غلط بوده و فیالمجموع آن چیزی که نصیب انسان میشود محدودتر و ناخالصتر از آن چیزی است که تلاش در کسب آن نموده است.« - طباطبایی، - 488:20 عالمان و حکمای اسلامی، مفهوم رنج را با مفهوم مقابل آن لذت به عنوان دو کیف نفسانی مطرح میکنند؛ انسان براساس حب ذات به دنبال لذتطلبی و جلب منافع ملایم با نفس است، پس لذت برای انسان امری اصیل و رنج، امری عارضی و غیر اصیل است.
از بیان فوق معلوم میشود که یک ارتباط تنگاتنگی بین رنج و لذت وجود دارد. فیض کاشانی رنج را یک امر عدمی میداند و لذت را یک امر وجودی؛ به این شکل که رنج، نبود لذت است. البته برخلاف برخی از بزرگان که لذت و الم را رابطه عدم و ملکه میدانند،3 آیت االله مصباح یزدی این دو را تقابل ضدین میدانند از اینجهت که هر دو کیف نفسانی و امر وجودی هستند و قائلند هردو کیفیات نفسانی مستقلی هستند که در کنار علم و ادراک در نفس پدید میآیند و این دو، خودِ ادراک ملایم و منافر نیستند، بلکه کیفیاتی هستند که در اثر ادراک ملایم یا منافر در نفس ایجاد میشوند. ولی در یک جمعبندی بین تعاریف گوناگون و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها میتوان گفت: رنج، کیف نفسانی است که برای انسان در برخورد با امر منافر با طبعش حاصل میشود. - مصباح, ش12 :1 - 18
مراتب لذت و الم
برای آنکه ما بتوانیم با یک مسئله مقابله کنیم باید یک شناخت دقیقی از آن داشته باشیم تا بتوانیم به درستی با آن روبرو شویم. یکی از این مسائل مهم نیز مسئلهی رنج است که ما برای مقابله باید یک شناخت کلی از چیستی آن داشته باشیم تا بعد بتوانیم تشخیص دهیم که چگونه باید با آن مقابله کنیم. لذت و الم مراتبی دارد، که جای دارد در ابتدای بحث اشاره ای به آن داشته باشیم.