بخشی از مقاله

تاثیر یادگیری مشارکتی بر انگیزش و لذت دانش آموزان

چکیده

یادگیری مشارکتی به طیف گسترده ای از فعالیت های رسمی و غیر رسمی نسبت داده می شود که هر نوع تعامل همتا با همتارا در برمی گیرد.یادگیری مشارکتی یک فعالیت هماهنگ است که از تلاش برای ساخت و حفظ یک درک مشترک ناشی می شود. فعالیت های مشارکتی از بحث های کلاسی پراکنده با سخنرانی های کوتاه در تمام طول زمان کلاس، تا مطالعه در تیم های تحقیق که در کل ترم یا سال ادامه دارند را در بر می گیرند. مشارکت فلسفه ای از تعامل و سبک زندگی است که در آن فراگیران در برابر کارهای خود از جمله یادگیری، مسئولند.در یادگیری، خود دانش هدف نیست بلکه هدف، پرورش فراگیرانی است که بتوانند با یکدیگر به طور هوشمندانه تعامل برقرارکنندکه این مطلب به مفهوم خودشکوفایی مازلو بسیارشبیه ونزدیک است. البته یادگیری مشارکتی ،خود این حالت(خودشکوفایی) نیست بلکه به عنوان یکی از فرآیند های مرتبط با چگونگی رسیدن به این حالت تلقی می شود. در این رویکرد، فراگیران تیم های خود را تشکیل می دهند و اهداف یادگیری خود را تعیین می کنند. دانش به فراگیران انتقال نمی یابد بلکه همانند مدل مشائی سقراط در موقعیتی قرار داده می شوند که ضمن تعامل سازنده با دیگران به دانش دست یابند، هر چند دانش کسب شده کامل نباشد. بنابراین در این مقاله سعی می شود بابیان مفاهیم اساسی یادگیری مشارکتی، فواید احتمالی و تاثیری که بر انگیزش و لذت یادگیری دانش آموزان دارد در مراکز آموزشی ارائه گردد.

کلید واژه:یادگیری مشارکتی، انگیزش، لذت یادگیری
مقدمه

مقوله آموزش امری پیچیده، تعهد آورو تخصصی می باشد که می تواند با استفاده از شیوه های نوین تدریس به موضوعی لذت بخش برای معلم و دانش آموز تبدیل گردد. از جمله روش های نوین که امروزه توجه صاحبنظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است یادگیری مشارکتی1 است. یادگیری مشارکتی یکی از جایگزین های مناسب برای روش های تدریس مرسوم است. در امریادگیری، مشارکت دانش آموزان در کلاس درس و فرآیند یادگیری یعنی تبدیل کلاس درس به یک تیم آموزشی که در آن معلم و دانش آموز در یک جایگاه قرار دارند ضروری است. توجه به مشارکت افراد در زمینه یادگیری تا حدودی باعث مسئولیت پذیری در کارها می شودو عامل تقویت بنیان های اجتماعی و عامل بروز شکوفایی افکار و ایده ها است. در واقع وقتی مشارکت بین افراد صورت پذیرد تمام اعضاء وجود خود را محترم، با ارزش و کارساز می یابند و خود را درسرنوشت سازمان خود سهیم می دانند.در این صورت است که حس مسئولیت پذیری و تعهد در قبال تصمیمات اتخاذ شده در افراد بروز می یابدو همکاری بین فراگیران منجر به آموختن مهارت های بیشتر می شود. بدین ترتیب فرهنگ همکاری و روش های بررسی گروهی، موجب ایجاد انگیزش می گردد و لذت یادگیری را منجر می شود.هدف ما از این مقاله ارائه روش های نوین یادگیری و آشنا نمودن موسسات آموزشی با روش های بهینه آموزش و یادگیری و میزان وابستگی متقابل اجتماعی بر روی سایر متغیرها می باشد.بحث متداولی که وجود دارد این است که آیا انگیزش فردی و مشارکتی متفاوت است ؟ آیا اثر تئوری های انگیزش فردی و اثر عوامل برانگیزاننده رفتار فرد در یادگیری مشارکتی به کار می رود یا خیر؟و چگونه افراد برای یادگیری مشارکتی به وسیله عوامل انگیزشی درونی و بیرونی برانگیخته می شوند؟

یادگیری

یکی از متفکران تعلیم و تربیت به نام روزن شاین1 معتقد است : یادگیری خوب از چشمان یادگیرنده پیداست اما یاد دادن موفقیت آمیز از گفتار و رفتار یاد گیرنده پدیدار می شود. منظور "شاین" از این گفته پر معنی این است که بین یاد دادن خوب و یاد دادن موفقیت آمیز تفاوت زیادی وجود دارد. انسانها همیشه چیزهایی را یاد می گیرند که با خواستها ،خصلتها و توانایی های خودشان تناسب داشته باشند یا به زندگی آنها مربوط شوند. تمام رفتارهایی که از انسانها مشاهده می کنیم بر پایه همین اصل استوارند. اگر دانش آموز یا یاد گیرنده بتواند موضوع یادگیری را آنطور هضم کند که معنی و مفهوم آنرا به خودش ،زندگیش ،شهرش، مردم و به جامعه اش پیوند دهد نه تنها مطالب را بگونه ای یاد می گیرد که هرگز فراموش نکند بلکه میزان علاقه اش به یادگیری بیشتر و بیشتر خواهد شد و به جستجوی اطلاعات تازه تر خواهد رفت. برای رسیدن به این امر باید از روشهای تدریس فعال و کاربردی استفاده نمود اما اگر یاد دادن درسها به گونه ای باشد که یاد گیرندگان یا دانش آموزان وادار شوند از خود رفتاری نشان دهند که هرگز به مفهوم واقعی آن پی نبرده اند یا به روشهایی عمل کنند که به وجود خودشان و یا درون خودشان ارتباطی برقرار نکنند احساس خواهند کرد، فردی بیهوده و بی ثمر هستند یا بازیچه دست معلم و پدر و مادر خود قرار گرفته اند چون هیچ انگیزه ای درآنها بوجود نیامده است. هر یادگیرنده با درگیر شدن مستقیم با مطالب یادگرفتنی درس چنان می آموزد و به یادگیری های عمیق می رسد که بی درنگ در جهت آگاهی های تازه تر و بیشتر گام برمی دارد و می خواهد باز هم بداند.[21]


نگاهی تاریخی بر روند نظریه ها و رویکردها در یادگیری مشارکتی

تاریخچه این روش آموزشی و یادگیری تقریبا مساوی با طول تاریخ بشریت است. اولین مقاله علمی ارائه شده در این باره، به سال 1898 میلادی بر میگردد و از آن زمان تاکنون، صدها مقاله و کتب زیادی در مورد یادگیری مشارکتی منتشر شده و افراد زیادی در بسط وگسترش این شیوه تدریس، زحمات بسیاری را متحمل شده اند. پایه و اساس این شیوه تدریس بر اساس نظرات افرادی همچون پیاژه2 و وایگوتسکی3 می باشد که در حیطه روانشناسی کاملا شناخته شده اند. یادگیری مشارکتی را می توان اینگونه تعریف نمود: "انجام کارگروهی برای رسیدن به اهداف مشترک".شیوه کارآسان و روان است، اینگونه که افراد کلاس به گروههای 6- 4 نفره (ترجیحا 5 نفره) تقسیم شده و برای رسیدن به اهداف مشترک با هم همکاری می نمایند. در این شیوه، رسیدن گروه به یک هدف خاص بر علایق شخصی اعضا گروه اولویت دارد و شعار مشهور آن عبارت است از " یا همه با هم شنا می کنیم یا همه با هم غرق ی شویم" چون نتیجه برای کل گروه یکسان است پس اعضای گروه تقریبا از نظر امتیازگیری سرنوشت یکسانی دارند.گروه پنج نفره معمولا شامل یک دانش آموز زرنگ، دو دانش آموز متوسط و دو دانش آموز ضعیف می باشد. شیوه تشخیص توانایی علمی دانش آموزان را در این تقسیم بندی میتوان با انجام یک پیش آزمون ویا از طریق پرس و جو از سایر معلمین یا مدیر و معاونین مدرسه و یا بررسی معدل سال قبل دانش آموزان انجام داد. در این شیوه طبعا دانش آموزان بصورت گروهی و دایره وار در کلاس می نشینند. هر گروه یک سرپرست دارد که معمولا همان دانش آموز زرنگ است وهر گروه یک رابط نیز باید داشته باشد که بهتر است از توانایی بیان خوبی برخوردار باشد. در اجرای این روش اولین وشاید مهمترین مشکلی که معلم با آن برخورد خواهد نمود مشکل فرهنگی است، به این مفهوم که عده ای از مدیران که به شیوه سنتی مدیریت می کنند از این شیوه تدریس استقبال نکرده و آن را بواسطه سر و صدای احتمالی که دارد پسند نمی کنند این در حالی است که سر وصدای کنترل شده، خود قسمتی از آموزش است. مدیران سنتی از کلاسهای پر سر و صدا وحشت دارند و کلاسهای با سکوت مطلق را می پسندند، در صورتی که مدیران خوش فکرو تحصیلکرده و آشنا به مدیریت آموزشی، ارزش عالی این شیوه آموزشی را بخوبی می دانند. نکته دیگر آنکه معمولا اولیاء دانش آموزان نیز دوست ندارند که مثلا نمره یک دانش آموز ضعیف به نمره خوب فرزندشان سرایت بکند و آن را تقلیل دهد. به نظر می رسد بهتر است معلمی که شیوه فوق را می خواهد اعمال کند، با صحبت حضوری و یا نگارش توضیح کوتاه یک صفحه ای در مورد این روش و اثرات مفید آن و ارائه آن به مدیران و اولیاء ، می تواند جو منفی علیه این روش تدریس را خنثی نموده وحتی حمایت های جدی آنان را جلب کند. از نتایج مفید این روش که مورد تایید و تاکید علمای آموزش است، میتوان به مواردی همچون دریافت بالا توسط دانش آموزان، روابط هدفمند و متعهدانه ، افزایش اعتماد به نفس و روابط اجتماعی آنان به خصوص در مقوله ارتباط چهره به چهره، کاهش تقریبی استرس در روند یادگیری خصوصا برای دانش آموزان متوسط و ضعیف، تعمیق یادگیری ، خصوصا برای دانش آموزان زرنگ، اشاره نمود. در این شیوه، معلم نقش رهبری کلی حرکت را بعهده دارد که این امر بسیار مهم است و اگر نتواند نقش خویش را به خوبی اعمال نماید شاید نتایج معکوس نیز حاصل گردد. در امر آموزش به این شیوه، معلم علاوه بر امر تدریس گاهی یک ناظر، گاهی یک مشاور و گاها به عنوان یک مشوق ایفای نقش می کند ودر یک نگاه کلی سعی دارد که روابط بین دانش آموزان را جهت افزایش توانایی های علمی و اجتماعی آنان گسترش دهد.[5]

یادگیری مشارکتی
یادگیری یکی از مهم ترین مسائل آموزشی روز است و به طبع آن یادگیری مشارکتی یکی از مدل های مرسوم در هزاره نوین به شمار می آید.با توجه به نتایج به دست آمده یادگیری مشارکتی به عنوان یکی از اجزاء مهم یادگیری مهارت های شناختی،موجب می شود فراگیران از اندیشه ها، بازخوردها،چگونگی حل مساله و شیوه های یادگیری دیگر اعضاء گروه در تسلط یابی بر مفاهیم و مهارت های آموزشی و کنش های متقابل آن در یاری رسانی به یکدیگر تاثیر پذیرفته و این عمل به فراگیران در سازماندهی الگوهای فکری و رفتارهای یادگیری و تمرین فرا گرفتن مطالب پیچیده کمک می نماید.[16] در این روش دانش آموزان در گروههایی باهم کار می کنند تا در یادگیری به یکدیگر کمک نمایند. این روش یادگیری یکی از روشهای فعال تدریس است که امروزه از سوی بیشتر علمای تعلیم و تربیت مورد تاکید قرار گرفته است که دو هدف عمده را دنبال می کند-1 بهبود درک و فهم و مهارت های شناختی دانش آموزان در موضوعاتی که تدریس می شود.-2 افزایش مهارت در تعامل اجتماعی و احترام به فرهنگ های موجود در مدرسه . در یادگیری مشارکتی معلم تدریس نمی کند بلکه در نقش راهنما اشکالات دانش آموزان را برطرف نموده و وظیفه یاد دادن و یادگیری به عهده فراگیران است.[2]

کار گروهی مشارکتی محیطی امن برای تبادل اطلاعات بین دانش آموزان فراهم میسازد. آنها از دیدگاههای گوناگون بهرهمند میشوند و به تبادل نظر میپردازند، انتقاد میکنند و عکس العمل نشان میدهند. چنین بازخوردهایی میتواند به آنان کمک کند تا آگاهی خود را نسبت به یادگیری افزایش دهند و نیز از روشهایی که به چنین اهدافی منتهی میشود مطلع شوند. کار مشارکتی به عنوان داربستی برای حمایت متقابل عمل میکند و افراد را قادر میسازد از یکدیگر یاد بگیرند. زیرا بیشترین ارتباط بین دانش آموزان است.این روش به عنوان یک روش آموزشی فرصت هایی را برای دانش آموزان به منظور توسعه مهارت تعامل در گروه و یادگیری راهبردهای شناختی و کار کردن بادیگران که در جهان امروز مورد نیاز است فراهم می کند.[31] به اعتقاد کوهن1 یادگیری مشارکتی به معنای گروه بندی دانش آموزان براساس توانایی های مشابه نیست، بلکه بر عکس هر اندازه نا همگونی اعضای گروه از نظر نژاد ، زبان، فرهنگ، هوش و پیشرفت تحصیلی بیشتر باشد کارایی رویکرد یادگیری مشارکتی بیشتر خواهد بود (کرامتی،.(1380یادگیری از طریق مشارکت ، یک قالب یا چهارچوب آموزشی است که در آن گروه های یادگیرنده ناهمگن از سوی معلم شکل داده می شوند و به فعالیت ادامه می دهند.[9] این گروه ها شامل 3 تا 6 نفر از دانش آموزان هستند که با یکدیگر کار می کنند تا یادگیری آکادمیکی خود را افزایش دهند و با به کارگیری مهارت های اجتماعی خود را در یک مجموعه ساختار یافته بهبود بخشند. دررویکرد یادگیری مشارکتی، یادگیری برای همه دانش آموزان دلپذیر می شود.فرصت های آموزش به طور برابر در اختیار همه شاگردان قرار می گیرد و رقابت به رفاقت تبدیل می شود.روحیه همکاری و مشارکت تقویت شده و همه شاگردان کلاس به تفکر و خلاقیت فراخوانده می شوند.در چنین شرایطی ،انگیزه دانش آموزان از طریق فراهم نمودن حمایت های گروهی افزایش می یابد و به عنوان عضوی از گروه یادگیری ،دانش آموزان می توانند تجربه موفقیت را از کارکردن بادیگران به دست آوردند.همچنین دانش آموزان تشویق می شوند مواد آموزشی را عمیق ترازآنهایی که ممکن است با روش های دیگر آموخته اند، یاد بگیرند و راه های خلاقی برای متقاعد کردن معلم بیابند (کرامتی ،[17](1380

درکل یادگیری مشارکتی، اعمال مجموعه ای از تکنینک های عملی آموزشی در گروهی از فراگیران (که دارای جنسیت، نژاد و توانایی تحصیلی متفاوت هستند)می باشد ، این فراگیران فعالیت های یادگیری خود را به صورت مشارکتی و بر اساس موضوعات یادگیری ،در برنامه درسی مدرسه یا هر موقعیت آموزشی دیگر تنظیم می نمایند. ویژگی مشارکت در بین فراگیران یک گروه، باعث می شود تا آنان احساس مسئولیت بیشتری دردستیابی به هدف های گروهی داشته باشند. مهم ترین ویژگی یادگیری مشارکتی، موقعیتی است که در آن فراگیران به هم کمک می کنند تا از گروه رقیب پیشی بگیرند.[22] وقتی معلمان به تدریس به صورت مشارکتی توجه کنند ،این امربه عنوان یک رویکرد باعث می شود که دانش آموزان درگیر خودآموزی، مسئولیت پذیری و تلاش و کوشش شوند. همچنین باعث ، پدید آمدن فرصت هایی می گردد که یادگیرندگان درموقعیت هایی چون،کارگروهی و تعاملات چهره به چهره درهم آموزی و انتقال آموخته ها به یکدیگر کمک کنند واز یادگیری لذت ببرند. لذت یادگیری بعنوان یک متغیر احساسی است که در رفتار شناختی یادگیرندگان بعنوان امری مهم تلقی می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید