بخشی از مقاله
چکیده
جبر و اختیار یکی از کهنترین مسائلی است که از دیرباز مورد بحث و نظر متفکران اقوام ملل مختلف بوده و موجب تشکیل فرقههایی در این زمینه گردیده است. از مهمترین این فرقهها اشاعرهاند که معتقد به جبر مطلق و معتزله که اعتقاد به تفویض دارند. در این میان گروهی نیز مانند شیعیان به امر بین امرین معتقدند که نه جبر مطلق است و نه اختیار مطلق. در این پژوهش ضمن بیان نظرات این فرقهها و نیز بررسی نظر ملاصدرا دربارهي ضعف و قوت اعتقادات آنها، به بحث و بررسی این نظریهها در مثنوي »گلشن راز« شیخ محمود شبستري و »گلشن راز جدید« اقبال لاهوري پرداخته شده است که هر دو اثر علاوه بر همنام بودن، در موضوع و سبک و شیوهي پرداختن به مسألهي جبر و اختیار نیز مشترکند و هر دو شاعر به روش پرسش و پاسخ به این امور پرداختهاند.
با این تفاوت که در این پژوهش درمییابیم که برخلاف شباهت ظاهري این دو اثر، شبستري معتقد به نظریهي جبر مطلق است، ولی لاهوري جبر مطلق و اختیار مطلق را رد میکند و مانند شیعیان اعتقاد به »امر بین امرین« دارد. این امر در این پژوهش با توجه به اشعار هر یک از این شاعران، در آثار مذکور، همراه شاهد مثال از ابیات مرتبط با موضوع جبر یا اختیار، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. پیش از بررسی دو اثر مذکور، تفکرات هر یک از این دو شاعر و منبع و آبشخور اعتقادات آنها و نیز مکاتب یا کسانی که بر شکل-گیري اندیشهي آنها مؤثر بودهاند، ذکر شده است.
مقدمه
در بین مسائل گوناگون فلسفی، جبر واختیار از کهنترین مسائلی است که مورد بحث و نظر متفکران در ادوار مختلف واقع شده و در بین ملل مختلف موجب ایجاد فرقههایی با عقاید مخالف یکدیگر شده است. » در میان فلاسفه یونان نخستین کسی که به سبک خاص و منظم این مسأله را بررسی کرد،ارسطواست که در کتاب اخلاق شانزده فصل به مسألهياراده و اختیار اختصاص داده است ولی با آمدن اسلام و تقسیم عامهي مسلمین به دو گروه اشاعره و معتزله، این مسأله وارد یک مرحلهي جنجالی شدیدي شد و مکتبهاي افراطی و تفریطی جبر و تفویض را در سطح گستردهتري پدید آورد« از مهمترین این فرقهها که طرفداران بسیاري نیز دارند، یکی اشاعرهاند که معتقد به جبر هستند و دیگر معتزلهاند که اعتقاد به تفویض دارند. » طبق عقیدهي اشاعره افعال ارادي مردم نیز معلول مستقیم خواست الهی است.
ارادهآناني هیچ گونه علّیتی در پیدایش آن ندارد... اشاعره با انکار نظام علی و معلولی و انحصار آن به ارادهي الهی، نظام جبر مطلق را در جهان هستی و افعال مردم ابراز میدارند« - همان، » . - 17 از نادرستی طرز تفکر جبریگري این است که این عقیده با اصل عدالت الهی و اجتماعی سازگاري ندارد... از طرفی ارادهي الهی را جایگزین همهي علل و اسباب قرار داده، افعال همهي عباد را به طور مستقیم فعل الهی دانستند که روي این حساب، تمام افعال نیک و بد فحشا و معاصی که از بندگان سرمیزند، فعل خدا خواهد بود که در آن صورت نکوهش از بدکاران و تحسین از نیکوکاران در دنیا و وعدهي ثواب و وعید به عقاب در آخرت بیمعنی و دور از عدالت و مساوي با ظلم و ستم خواهد بود - «همان، . - 20 در مقابل دیدگاه اشاعره، معتزله قرار دارند.» معتزله در برابر جبريها معتقدند که خداوند، جهان را روي نظاممعینی آفرید و گردش و پدیدههايآن را روي موازین طبیعی آن قرار داد و ارادهاش هیچ گونه دخالتی در پیدایش حوادث بعدي و اعمال مردم ندارد«
ملاصدرا در رسالهي خلقالاعمال هر دو نظر اختیار مطلق و جبر مطلق را رد میکند و پیرو نظر امام صادق - ع - ، یعنی امر بین امرین است و میگوید:» طرفداران تفویض، در آفرینش به طور حقیقی براي خدا شریکهایی ثابت کردهاند و جاي شبهه نیست که اینکار از قرار دادن "بتها شفیعان پیش خدا " زشتتر است. طبق این عقیده، آنچه را که خدا اراده کند،در ملکش واقع نخواهد شد و آنچه را نپسندد، وجود خواهد یافت و این نقص بزرگی در سلطنت و قدرت الهی است که مقام پروردگار از این گونه نسبتهاي ناروا، به درجات، برتر و بالاتر است...
شکی نیست که اعتقاد به جبر مستلزم باطل دانستن حکمت و ترجیح و برکنار کردن عقل از قضاوتها و مسدود کردن باب اثبات صانع و بستن ابواب فکر است. به علاوه مستلزم جایز دانستن ظلم براي خدا و انجام اعمال خلاف حکمت از ناحیه اوست« - همان، » . - 88-90 برخلاف نظر جبريها که ما را هیچکاره و آلت بدون اراده میدانند، تا اراده و تصمیم ما که خداوند براي انجام افعال ارادي در ما قرار داده، نباشد، فعل از ما صادر نخواهد شد و نیز برخلاف طرز تفکر تفویضیها که ما را همهکاره و خدا را سلطان معزول میپندارند، اگر او در ما ارادة اختیار قرار نداده بود و ارادهي ما را آخرین حلقههاي علل پیدایش فعل ما نساخته بود و هر لحظه به ما مدد نمیکرد و نیرو و حیات به ما عنایت نمیفرمود، هیچگاه قادر بر انجام فعلی نبودیم.
پس صحیح است که فعل ما هم مال خداست بالتسبیب و هم مال ماست بالمباشره « - همان، . - 44 ملاصدرا دربارهي کلام امام صادق - ع - یعنی: » لا جبر و لا تفویض ولکن امر بین امرین«، میگوید:» منظور امام - ع - این نیست که در فعل بنده ترکیبی از جبر و اختیار است و یا عمل او از هر دو به کلی بیرون است و یا این که داراي اختیار ناقص و جبر ناقص است و یا این که مختار است از جهتی و مجبور است از جهت دیگر... بلکه مقصود این است که او از همان جهت که مختار است، مجبور است و از همان جهت که مجبور است، مختار است، یعنی اختیار او عین اضطرار است.