بخشی از مقاله

چکیده

از جمله مهمترین حوزههای تأثیرگذار در پیشرفت جامعه حوزه فرهنگ است. دیگر حوزههای اجتماعی در بستر فرهنگ صحیح قابلیت رشد و تعالی دارند. فرهنگی که مقبول اسلام است فرهنگی است که ریشه در قرآن و سنت داشته باشد. فرهنگ دینی همان مقولهای است که بهکرات مورد تأکید پیشوایان دین قرار گرفته است. ترویج و اشاعه فرهنگ دینی وظیفه یکایک افراد جامعه است اما برخی تأثیرگذاری بیشتری دارند که از جمله آنها میتوان به کارگزاران اشاره کرد.

کارگزاران به جهت برخورداری از قدرت و نفوذ اجتماعی و همچنین به عنوان الگویی برای افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در نهادینهسازی فرهنگ دینی در صحنه اجتماع دارند. برپایی شعائر دین، ترویج فرهنگ حقگرایی، تعلیم و تربیت مردمان و اشاعه فرهنگ مسئولیت پذیری از جمله مؤلفههای فرهنگ دینی به شمار میآیند که اگر کارگزاران آن ها را به درستی بهکارگیرند تأثیر بسزایی در اصلاح جامعه در حوزه فرهنگ و حرکت آن به سوی پیشرفت خواهد داشت؛ چرا که تنها در پرتو فرهنگ دینی است که مردمان هم از جنبه مادی و هم از بعد روحانی رشد کرده و شایستگی حضور در جامعهای مترقی و سعادتمند را که خود آن را شکل دادهاند، پیدا می کنند.

طرح مسئله

حضور فرهنگ دینی از مهمترین ضروریات جامعه اسلامی پیشرفته است. از طرفی مسئولان به عنوان یکی از اثرگذارترین ارکان نقشآفرین در پیشرفت و یا انحطاط جامعه به شمار می روند. مسئله اساسی و محوری پژوهش حاضر این است که برای نهادینهکردن فرهنگ دینی، تقویت نقاط مثبت و برطرف کردن نقاط ضعف موجود توسط کارگزاران چه راه کارهایی وجود دارد؟ و کارگزاران چگونه میتوانند شاخصه های فرهنگ دینی را در جامعه به نقطه مطلوب برسانند؟

.1مقدمه

بدون تردید فرهنگ از مهمترین حوزههای اثرگذار در پیشرفت جامعه است. اقتصاد، سیاست، روابط بینالملل و دیگر حوزهها زمانی به رشد مطلوب خود دست می یابند که جامعه از فرهنگ صحیح و نهادینهشدهای برخوردار باشد. مهمترین جنبه فرهنگ در جامعه اسلامی، جنبه دینی آن است. از منظر اسلام جامعهای سعادتمند و مترقی است که هم از بعد مادی و هم معنوی به رشد برسد و این جز در پرتو نهادینه سازی فرهنگ دینی حاصل نمیشود.

الف. اهداف پژوهش:پژوهش حاضر به دنبال آن است که اولاً به ضرورت وجود فرهنگ دینی در جامعهای که خواهان پیشرفت استبپردازد و ثانیاً کیفیت و چگونگی نهادینهسازی این فرهنگ توسط حاکمیت به طور عام و مسئولان به صورت خاص را با محوریت آموزههای امیرمؤمنان در نهحالبلاغه مورد بررسی قرار دهد. ب.روش تحقیق: با عنایت به این مهم که بستر پژوهش حاضر کتاب شریف نهجالبلاغه است، میتوان این تحقیق را در زمره تحقیقات متنپژوهی دانست که با روش اسنادی و تحلیلی صورت پذیرفته است.

توضیح اینکه پس از مطالعه و تدقیق در نهجالبلاغه مستندات مربوط به موضوع، استخراج و پس از آن ذیل عناوین واحدی قرار گرفت. در مرحله بعد تحلیل این مستندات با استعانت از کتب معتبر و نظرات صاحب نظران در این حوزه انجام گرفت. نکته قابل ذکر اینکه نگارنده اهتمام خاصی در عدم تحمیل آراء و نظرات خارج از نهجالبلاغه بر عبارات و مفاهیم این کتاب شریف مبذول داشته است. ج. پیشینه پژوهش: در زمینه تأثیر فرهنگ بر ثبات و رشد حوزههای مختلف جامعه پژوهشهای متعددی به انجام رسیده است که از جمله مهمترین پژوهشهای منتشر شده در ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1.    بررسی نقش فرهنگ در توسعه پایدار؛ علی محمد حقیقی مجله مهندسی فرهنگی؛ شماره 37و 38؛ بهمن و اسفند1388

2.    نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی و اجتماعی؛ محمدمهدی مهدوی؛ مجله جامعه فردا؛ شماره2؛ پاییز1385

3.    نقش فرهنگ در توسعه پایدار؛ حسین رحیمی؛ مجله اطلاعات سیاسی و اقتثادی؛ شماره167و168؛ مرداد و شهریور1380

4.    نقش فرهنگ در اقتدار ملی از دیدگاه امام علی - ع - ؛ محمدباقر بابایی؛ مجله تحقیقات فرهنگی ایران؛شماره9؛بهار1389

5.    فرهنگ دینی و نقش آن در پیشرفت های علمی و فرهنگی در سده های نخستین اسلامی؛ علی غلامی دهقی؛ مجله معرفت؛ شماره77؛ اردیبهشت.1383

در خارج از ایران نیز پژوهشهای متعددی صورت پذیرفته است از جمله: اما آنچه پژوهش حاضر را از پژوهشهای پیشین متمایز میکند بدین شرح است: اول اینکه تمرکز آن بر فرهنگ دینی است. دوم: استناد آن به سخنان علی - ع - در نهجالبلاغه که خود با بهکارگیری این فرهنگ جامعه را با پیشرفت قابل توجهی مواجه نمود. سوم: نقش کارگزاران در نهادینه سازی این فرهنگ است که در سراسر پژوهش از آن غفلت نشده است.

بنابراین پژوهش حاضر به این سوال اساسی و مهم الگوی پیشرفت میپردازد که مسئولان نظام اسلامی در ایران چگونه و با اولویت قرار دادن چه موضوعاتی میتوانند به نهادینهسازی فرهنگ دینی در جامعه پرداخته و بدون درگیرشدن در مقوله آزمون و خطا با تکیه بر منابع دینی بویژه نهجالبلاغه که ارزشمندترین سند سیاسی و اجتماعی است زمینه پیشرفت صحیح و سریع جامعه اسلامی ایران را فراهم سازند.

پژوهش حاضر به مقوله مهم » تدابیر پیشرفت« در موضوع چگونگی نهادینهسازی و برخورداری جامعه از فرهنگ دینی و سبک زندگی اسلامی میپردازد. آنچه ضروری است که در این سند مورد توجه قرار گیرد مشخص کردن گروههای تأثیرگذار در این حوزه به ویژه کارگزاران نظام اسلامی و کیفیت اثرگذاری آنهاست. به نظر میرسد جای این موضوع در سند خالی است. گرچه برای توسعه و تعمیق فرهنگ دینی و سبک زندگی اسلامی همگان نقش آفرین و اثرگذارند اما نقش و جایگاه مسئولان و چگونگی عملکردشان از اهمیت ویژهای برخوردار است.

.2 مفهومشناسی واژه های کلیدی فرهنگ دینی: مراد از فرهنگ دینی مجموعه اعتقادات، نگرشها و رفتارهای فرهنگی است که توسط شارع تعیین و توسط پیامبران الهی و کتب آسمانی در اختیار بشر قرار گرفته است. به عبارتی دیگر، آن بخش از فرهنگ که مورد تأیید دین است و    با آن مخالفتی ندارد فرهنگ دینی گفته میشود. از آنجایی که فرهنگ بستر حرکت دیگر حوزهها از جمله سیاست، اقتصاد و    روابط اجتماعی است، از اهمیت خاصی برخوردار است.

کارگزاران: مراد از مسئولان مأموران و نمایندگان حکومت در ممالک دیگر و همچنین کسانی که حکومت را معاونت کرده و یاری میدهند است. - معین، - 2815/5 :1360 در فرهنگ حکومتی، کارگزاران مأمورانی هستند که از سوی حاکم، مسئولیتی را در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و یا نظامی عهدهدار میشوند؛ بنابراین مقصود از کارگزاران همان استانداران، فرمانداران و کسانی هستند که به مسئولیت نهاد یا ارگانی گمارده شدهاند.

جامعه؛ مؤنث اسم فاعل »جامع« از ریشه »جمع« به معنای نزدیک نمودن و پیوستن چیزی به چیز دیگر است. - راغب اصفهانی،1412، - 210 واژه جامعه که بهصورت اسم به کار می رود معانی بسیاری در زبان فارسی دارد ازجمله »حوزه، حلقه، غُل و قید، دیگ بزرگ، مردم یک ده، شهر یا کشور« علیرغم اشتراک در معنای لغوی جامعه، معنای اصطلاحی و بهعبارت دیگر تعریف جامعه بسیار متفاوت ارائهشده است.

شاید مهمترین دلیل این تفاوتها اختلاف دانشمندان علم جامعهشناسی در هدف جامعهشناسی است. به بیانی سادهتر ازآنجاکه دلایل و اهداف تحقیق و پژوهش در حوزههای مختلف مربوط به جامعه متفاوت است و از طرفی مبنای هر علم تعاریف آن است، ازاینرو با تعاریف گوناگونی روبرو هستیم. عدهای که جامعه را باهدف رفع نیازهای آن موردپژوهش قرار می دهند محور تعریفشان از جامعه »نیازمندی« است محور تعریف گروهی »آرمانها« است و برخی »اشتراکها« را مدنظر قرار دادهاند، گروهی هم »روابط انسانی« و یا »همکاریها« را موردتوجه قرار دادهاند. به جهت جلوگیری از ارائه تعاریف متعدد و پرهیز از اطاله کلام تنها به چند تعریف مهم از جامعه اشاره میشود:

1.    جامعه به گروهی از مردم گفته می شود که بهصورت مشترک زندگی می کنند و می کوشند تا بهاتفاق، وسایل و امکانات زندگی خویش را تأمین نموده و نسل خود را ادامه دهند. 

2.    هر جامعهای باید از افراد انسانی یا اشخاصی تشکیل شود که باهم همکاری میکنند و همین همکاری است که آنان را به اجزاء یک ساخت یا الگو تبدیل می کند. - گوردون، - 101/2 :1362

3.    بهطورکلی میتوان گفت که در هر موردی که بتوان برای گروهی از مردم »وجه جامع« و »جهت وحدتی«، اعتبار کرد اطلاق لفظ جامعه بر آن گروه رواست چه گروه مردان متأهل یک ده کوچک باشند و چه گروه انسانهایی که از بدو خلقت تاکنون پدید آمدهاند و ازمیانرفتهاند. - مصباح یزدی،1378، - 9

4.    جامعه مجموعهای از افراد انسانی که با نظام و آداب و سنن و قوانین خاصی به یکدیگر پیوند خورده و زندگی نظاممند و دستهجمعی دارند. - مطهری،1372، - 131 با نگاهی به تعاریف فوق و دیگر تعاریف متعددی که از معنا و مفهوم جامعه بیان گردیده می توان به وجود اشتراکهایی در این تعاریف البته با الفاظ متفاوت و همچنین اختلافاتی بنیادی پی برد اما با توجه به موضوع پژوهش حاضر و نکاتی که در بخش قبلی بیان شد منظور از جامعه در این پژوهش واضح است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید