بخشی از مقاله
چکیده:
روسپیگری مقدس، یکی از آیینهای رازناکِ اسطورههای جهان، بهویژه اساطیر بینالنهرین است؛ که در سرتاسر غرب آسیا دیده میشود. » خودتقدیمی« یا روسپیگری سپند، نتیجهباورِ مردمی است؛ که نیروهای رویش را به صورت »نر« و »ماده« تصور میکردند و بر اساس جادوی » هومیوپاتیک« یا تقلیدی، تلاش میکردند، رشد گیاهان را با این عمل سرعت بخشند؛ افزون براین، این الگوی رفتاری، نتیجهباورِ ایدئولوژیکیو دینیِ مردم باستان بهمشروعیتِ مقدسِ پادشاهانِ گذشته، به ویژه پادشاهان بینالنهرینی، نیز هست. آشکار است که ایران، در داد و ستد فرهنگی با بینالنهرین، -هر چند کمرنگ- تحت تأثیر این آیین بوده است. در نوشتههای ایرانی، کمبود شگفتی در شواهد مربوط به این آیین، وجود دارد. اما یکی از کتابهایی که آشکارا این رسم را به ایرانیان نسبت میدهد، »شرفنامه« نظامی است. این جستار، تلاش دارد با نگاه به شرفنامه، پیشینه این آیین را در برخی از اساطیر جهان بررسی کند و تأثیر آن را بر فرهنگ ایران نشان دهد.
واژگان کلیدی: روسپیگری مقدس، شرفنامه، کاهن، بینالنهرین، ایران.
مقدمه:
تأثیر اسطورههای بینالنهرینی، در فرهنگ ایران به ویژه در فرهنگ هخامنشی واقعیتی است؛ که برای تمامی اهل ادب و تاریخ این سرزمین روشن است.آیینِروسپیگریِ مقدس، عنصر مشترکی در سرتاسر غرب آسیا بوده است؛ که ردپای آن را در ایران، بهویژه ایران هخامنشی میبینیم. ولی علیرغم وجود تلاقی شدید این دو فرهنگ، کمبود عجیبی در شواهد مربوط به این الگوی فرهنگی، در نوشتههای ایرانی وجود دارد. به سخن دیگر، در هیچ نوشته ایرانی، از اوستا گرفته تا سنگ نوشتههای هخامنشی و ساسانی، اشارهای به این سنت رازآمیز نشده است. منابع پهلوی هم که گوینده مفاهیم بسیار کهنی هستند، فاقد هر اشارهای به این موضوع هستند. اما، در میان کمبود شدید اسناد و نوشتههای ایرانی، در مورد روسپیگری مقدس، ما به نشانههایی برخورد میکنیم، که وجود این آیین را در ایران تأیید میکند. به ویژه نظامی گنجهای که در شرفنامه خود این رسم را به آشکارگی بیان میکند. وی پس از بیان داستان به تخت نشستن اسکندر به جای دارا، ماجرای ویران کردن آتشکده-های ایرانیان را به وسیله اسکندر، بیان میکند:
»سکندر بفرمود کایرانیان گشایند از آتشپرستی میان
مغان را به آتش سپارند رخت بر آتشکده کار گیرند سخت« - نظامی، - 239 :1381
پس از آن نظامی، به شرح رسم یا عادتی میپردازد، که کمتر در کتابی یا نوشتهای آمده است و آن وجود عروسانی درآتشکدههای ایرانیان است؛ که وقف این معبدها یا آتشکدهها بودهاند:
دگر عادت آن بود کاتش پرست، همه ساله با نوعروسان نشست
به نوروزِ جمشید و جشن سده، که نو گشتی آیین آتشکده
ز هر سوعروسانِ نادیده شوی، ز خانه برون تاختندی به کوی
رخ آراسته، دستها در نگار به شادی دویدندی از هر کنار
مغانه می لعل برداشته به باد مغان گردن افراشته
ز برزین دهقان و افسون زند برآورده دودی به چرخ بلند
همه کارشان شوخی و دلبری گه افسانه گویی، گه افسونگری
جز افسون، چراغی نیفروختند جز افسانه چیزی نیاموختند
فرو هشته گیسو شکن در شکن یکی پای کوب و یکی دستزن
چو سرو سهی، دسته گل به دست سهی سرو زیبا، بود گل پرست
سرسال کز گنبد تیز رو شعار جهان را شدی روز نو
یکی روزشان بودی ازکوه وکاخ به کام دل خویش میدان فراخ
جدا هر یکی بزمی آراستی وز آنجا بسی فتنه برخاستی...« - همان: - 240
پس از آن نظامی شرح میدهد که این آیین به فرمان اسکندر منع میشود و دیگر کسی حق ندارد رسم مغان را بهجای آرد:
چنان داد فرمان شه نیک رای که رسم مغان کس نیارد بجای
گرامی عروسان پوشیده روی به مادر نمایند رخ، یا به شوی
همه نقش نیرنگها پاره کرد مغان را ز میخانه آواره کرد
جهان را ز دینهای آلوده شست نگه داشت برخلق دین درست
به ایران زمین از چنا پشتیی نماند آتش هیچ زردشتیی
دگر زان مجوسان گنجینه سنج به آتشکده کس نیاکند گنج
همان نازنینان گلنار چهر ز گلزار آتش بریدند مهر
چو شاه ازجهان رسم آتش زدود برآورد ز آتش پرستنده دود -
«همان: - 240 چنانکه دیدیم، نظامی، از عروسان یا دخترانی سخن میگوید، که وقف معبد یا آتشکده بودهاند. این دختران در اساطیر گوناگون جهان، همسران خدا تلقی میشدند. اینان در خدمتگزاری به معبدها، هیچ ننگ و عاری تصور نمیکردند؛ پدر دختر هم به خود میبالید، که زیبایی و کمال دختر خویش را وقف کاهنان و خدای کرده است.
پیشینه آیین روسپیگریِ سپند در اساطیر:
در قبرس، سنتی رایج بوده که بر اساس آن دختران پیش از ازدواج ملزم بودند؛ در معبدها خود را بر بیگانگان عرضه کنند و دست به خودفروشی بزنند. این عمل در سراسر غرب آسیا رواج داشته و انگیزه آن نه تنها شهوترانی نبوده، بلکه یک وظیفه خطیر مذهبی محسوب میشده، که در خدمت »مادربانو« در سراسر آسیای غربی انجام میگرفته است. در بابل هر زنی از تهیدست و ثروتمند، میبایست دستکم یک بار در طول عمر خویش این کار انجام میداد و پول ناشی از این روسپیگری مقدس را به خدابانو پیشکش میکرد. این خدابانو همان زن زیبا و سنگدلِ بابلی، »ایشتار« است؛ که خود نمونه تمامعیار یک روسپی است. این رسم آنقدر باشکوه برگزار میشد که صف مشتاقان، بسیار طویل بود و بسیاری از زنان، میبایست سالها شکیبا میبودند، تا نوبت به آنها برسد. در سوریه هم رسم بود که دختری در معبد »استرته« خود را تسلیم بیگانهای کند و زنان خدمتکارِ معبد، این ایثارو از خودگذشتگیِ دختر را گواهی میکردند.
امپراتور »کنستانتین« این رسم را برانداخت و به جای آن معبد، کلیسا ساخت. در معبدهای فینیقی نیز زنان به ازای دست مزد، خود را واگذار میکردند و بر این باور بودند، که این کار خشم الهه را فرو مینشاند. قانون »عموریان« این بود که هر دختری که قصد ازدواج داشت میبایست هفت روز در کنار دروازه شهر، روسپیگری کند. - فریزر، - 367 :1388 در یونان فاحشگیِ دینی تا قرن دوم میلادی نیز وجود داشته است. در ارمنستان ممتازترین خانوادهها دخترشان را پیش از ازدواج به درگاه »آناهیتا« پیشکش میکردند. پس ازاین عملِ دینی، اینان برای ازدواج آماده میشدند و مردان در ازدواج با آنان از هم سبقت میجستند. در »کوناما« در »پُنتوس«نیز این رسم با شکوهِ ویژهای برگزار میشد. - دوبووار، - 147 :1384 این آیینها را میتوان نتیجه این باور دانست که این روسپیان مقدسِ معابد را نمادِ مادرخدا، میدانستند که نزدیکی با وی،باروریِ زمین و افزایش مردان را در بر داشت. این آیینها ریشه در عصری دارد
که نهاد ازدواج یا ناشناخته بوده، یا بهگونه تخلفی ناروا از قوانین »کُمون - «جوامع اشتراکی - تحمل میشد. ولی اشتراکی بودن زنان خیلی زود از میان رفت؛ به طوری که اثر آن در زمان حاضر به دشواری قابل دیدن است. با این وجود، یادگارهایی از آن، در اذهان، به صورتهای مختلف باقی مانده است.مثلاً: جشن آزادیهای جنسی، که در زمانهای معین برپا داشته میشود و مردم به صورت موقتی خود را از قیود جنسی میرهانند - مانند کارناوال ها - . یا اینکه از زن، میخواستند، پیش از ازدواج با کس دیگری نزدیکی کند. - دورانت، - 48 :1381 در اجتماعات نخستین پیش از ظهور مالکیت خصوصی، به دختر دوشیزه با تحقیرمینگریستند و این را دلیل عدم توجه مردان به وی میدانستند.
در »تبت« مادران با کوشش بسیار دنبال کسی میگردند، که مُهر بکارت دخترشان را بردارد. در »مالابار« خود دختران، از رهگذران خواهش میکنند، که این جوانمردی را در حق آنان انجام دهند؛ زیرا تا چنین نشود آنان نمیتوانند ازدواج کنند. در برخی دیگر از قبیلهها، داماد شخصی دیگر را پول میدهد، تا بکارت عروسش را بردارد. در »فیلیپین «، مأمور خاصی برای این کار، وجود دارد که پول خوبی هم میگیرد. در مصر هم زیباترین دختران نذر »آمون« میشدند. روسپیگری مذهبی در مغرب آسیا، در میان بنیاسراییل، در فروگیا، فنیقیه، سوریه و جاهای دیگر از جمله، قبرس، لیدی و... وجود داشت. - همان: - 57 هنگامیکه نهاد ازدواجِ فردی و خصوصی شکل گرفت این رسوم، رفتهرفته، کمرنگ شد وآیینِاشتراکیِ کهن، بیشتر و بیشتر بیاعتبار گردید.
انجاماین عملِ باستانی، حتی برای یک بار در زندگی زن، برای مردم قابل تحمل نبود به همین دلیل برای از میان برداشتن تعهدی که هنوز بسیار نافذ بود؛ به چارهای دست یازیدند: و این بود که زن بتواند به جای تسلیم کردن خود، مویش را بدهد. با این ترفند، بیشترِ زنان و دختران از این آیینِ باستانی، در امان ماندند؛ اما علیرغم اینکه که بسیاری از زنان، توانستند، بدون فدا کردن پاکی خود، شعایر دینی را به جا آورند؛ هنوز ضروری به نظر میرسید که برای سعادت و خوشبختی عام تعدادی از این زنان،آن تعهدِ قدیم را به همان شیوه گذشته، انجام دهند. اینان همان کسانی هستند که بعدها،روسپیانِمقدسِ معابد، نام گرفتند؛که برای تمامِ عمر، یا چند سال، خود را وقف دین و اجتماع میکردند. به همین سبب مقدس شمرده میشدند و کارشان نه تنها زشت و فاحشگی شمرده نمی-شد، بلکه عامه مردم آن را تا مدتها بالاترین و شریفترینِ انسانها میدانستند. - فریزر، - 369 :1388 گفته شده این رسم نخستین بار در »پافوس - Pafus - « به وسیله شاه »سینیراس - Siniras - « به وجود آمد و دخترانش نخستین کسانی بودند که به آن عمل پرداختند. این داستان، نشان میدهد که شاهزادهخانمها نیز میبایست به این عمل تن میدادند.
در هند، رقاصههایی که وقف معبد »تامیل«اند، »دیوا-داسی« - خادمان یا بندگان خدایان - نامیده میشوند. اما در محاوره به روسپی معروفند. وظیفه آنها رقص در معبد، پاککردنِ بت،با دُمِگاوِ تبتی، آواز خواندن و نگهداری از آتش مقدس، موسوم به کومباراتی بوداینان. از درآمدِ معبد، گذرِ زندگی میکردند. حتی زمینهای معاف از مالیات به آنها واگذار شده بود.زنانِ باردار اغلب نذر میکردند که اگر زایمانشان بیخطر باشد؛ بچه خود را اگر دختر باشد وقف معبد کنند. این دختران، با یک بت، یا یک شمشیر به صورت نمادین ازدواج میکنند و بهاین ترتیب آنان همسر خدا شمرده میشوند. در برخی از قبایل هندی دستکم در هر خانواده یک دختر باید وقف معبد شود. این آیین، نوعی مراسم عروسی است. در این مراسم دایی دختر یا نمایندهاش، پارچهای زرین بر پیشانی وی میبندد. وی دختر را بر تختی، جلوی میهمانها مینشاند .مادرِ دختر رختی نو به دایی هدیه میدهد.
برهمن »مانترا« میخواند و آتش مقدس را آماده میکند. مردی که قرار است نخستین همبستری را با دختر انجام دهد شمشیری برای چند دقیقه در کنار دختر میگذارد. در »مهاراتا« این دختران وقفی را »مورلی - Murly - « مینامند. - همان: - 376 صادق هدایت در »بوفِکور« خود که تحت تأثیر آیین هندی بوده است؛ از این آیین استفاده کرده است. وی در روزنهای»بوگام داسی« را با ابروهای به هم پیوسته، گونههای برجسته، گیسوی سیاه، لباس سیاه چین خورده، میبیند که در حال رقصیدن است. واژه بوگام داسی از واژههای معبد »لینگم« است. داسی در زبان هندو به معنی دختر است؛ بوگام داسی رقاصه و کنیز عشرت است. هم در برابر بت بزرگ میرقصد و هم در اختیار کاهن بودایی است؛ گاه خودفروشی میکند و دسترنج خود را در اختیار معبد میگذارد.
- غیاثی، - 169 :1381در بین مردم »اوه - Eve - « در غرب آفریقا روسپیان مقدس را همسران خدا میدانند. وظیفه دخترانی که وقف خدا شدهاند به طور کلی روسپیگری است. آنها سه سال در معابد میمانند، آواز میخوانند، میرقصند، خدا را پرستش میکنند و خود را به راهبان و شاگردانِپسرِ دینی، تسلیم میکنند. پس از پایان این دوره،روسپیِ عمومی میشوند. بدیهی است که این دختران به هیچ عنوان سرزنش نمیشوند؛ چرا که اینان همسر خدا هستند و هر چه که میکنند، خواسته و رهنمون خداست. این زنان به این دلیل که همسر خدا شمرده میشوند، حق ازدواج ندارند. در بخش دیگری از آفریقا زنان و دختران به ازدواج مار-خدا در میآیند، همه زنان اعم از مجرد و متأهل آزادند در این مراسم شرکت کنند. اینان همسر مار-خدا هستند ولی مجامعت را