بخشی از مقاله
چکیده
با رشد نظام آموزشی عالی کشور و افزایش سطح تحصیلی زنان، پدیده بیکاری زنان دارای تحصیلات عالی در سالهای اخیر بیشتر نمود یافته است. با وجود آن که بهرهوری آموزشی و ارتقای سطح تحصیلات افراد میتواند مقیاسی برای رشد اقتصادی کشور تلقی گردد و نیز برای توسعه هر جامعهای توجه به میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی اجتناب ناپذیر است اما، تدابیر مناسبی جهت کاهش نرخ بیکاری زنان همگام با افزایش تعداد زنان دارای تحصیلات عالی اندیشیده نشده است.
در این راستا از اولویتهای اصلی دولت جمهوری اسلامی ایران نیز فراهم نمودن زمینههای لازم جهت مشارکت فعال زنان در امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میباشد. بنابراین، اهمیت بررسی این موضوع که آیا رابطهای بین رشد جمعیت زنان با تحصیلات عالی و نرخ بیکاری آنها وجود دارد یا خیر؟ کاملاً مشهود است. چرا که امروزه دو رقمی شدن نرخ بیکاری کشور را میتوان ناشی از تاثیر نرخ بیکاری زنان و عدم ایجاد فرصت شغلی مناسب برای آنها دانست.
با چنین رویکردی، این مقاله کوشیده است به بررسی موضوع فوق به تفکیک استانهای مختلف کشور طی دوره زمانی 1388-93 بپردازد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرمافزار Stata نشان میدهد که افزایش جمعیت زنان فعال با تحصیلات عالی باعث افزایش نرخ بیکاری آن ها شده است. این در حالی است که اگرچه افزایش سطح تحصیلات زنان به ویژه در سطح آموزش عالی، چشمانداز افزایش نرخ مشارکت آنها را در پیش رو دارد اما، کسب تجربیات تحصیلی بالاتر، باعث افزایش سطح انتظارات آنها گردیده و در این راستا لازم است سیاستهای موجود برای ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای این گروه از زنان مورد بازنگری قرار گیرد.
مقدمه
یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا میباشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروزه، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادیو محقق شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت - سعیدی، . - 1386 مشارکت زنان و نحوه ایفای نقش آنها در ساختار اقتصادی، به عنوان یکی از شاخصهای نوسازی و توسعه اقتصادی مطرح شده است و به عنوان الزام اقتصادی- اجتماعی پیشرفت جوامع از آنها یاد میشود.
در ایران با توسعه آموزش عالی در سالهای پیش و پس از انقلاب و گسترش دانشگاهها و فضاهای آموزشی و بر اساس آن ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و توجه بیشتر به حقوق زنان، امکان بیشتری برای حضور زنان در دانشگاهها پدید آمده است. بر این اساس، افزایش زنان فارغ التحصیل و دانشآموخته آموزش عالی، چالشی را برای جذب آنها در بازار کار ایجاد میکند. تقاضای حضور در آموزش عالی، افراد را به سمت تقاضا برای اشتغال سوق میدهد اما، در صورتی که جامعه نتواند شغل متناسب با تخصص و تحصیلات برای فرد ایجاد کند، بیکاری مطرح میشود. بیکاری دانشآموختگان آموزش عالی که مهمترین بخش سرمایه انسانی به شمار میآید، دارای آثار و پیامدهای زیانباری در حیات اجتماعی کشور است.
این بدان علت است که سهم قابل توجهی از منابع انسانی و مادی محدود کشور، صرف تربیت این گروه میگردد و نیز پیشرفت و توسعه کشور، تحت تاثیر نحوه استفاده از سرمایه انسانی -که دانشآموختگان آموزش عالی نمونه آنها هستند- میباشد - صنعتخواه، . - 1388 همچنین، بالا بودن نرخ بیکاری، عاملی برای ایجاد یاس و ناامیدی و خروج از جمعیت فعال میشود و این میتواند باعث کاهش نرخ مشارکت اقتصادی در کوتاهمدت شود.
با توجه به نقش کلیدی نیروی کار به عنوان یکی از عوامل تولید، نرخ مشارکت اقتصادی یکی از عوامل مهم در تعیین نرخ بیکاری و عملکرد اقتصادی است. با این وجود، اگرچه افزایش نرخ مشارکت اقتصادی، تحت تاثیر آموزش عالی در کوتاهمدت باعث افزایش نرخ بیکاری و گسترش بحران در بازار کار -به دلیل آن که تقاضا برای نیروی کار محدود است- میشود اما، در میانمدت و بلندمدت موضوع تفاوت خواهد کرد. افزایش نرخ مشارکت به ویژه نرخ مشارکت زنان در بلندمدت و در شرایطی که اقتصاد کشور از رونق برخوردار و تقاضا برای نیروی کار رو به گسترش باشد، میتواند پشتوانه مهمی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد.
برای ارتقای مشارکت زنان با تحصیلات عالی، میبایست زمینههای اشتغال زنان متناسب با سطح تحصیلات آنها باشد تا جامعه از سرمایهگذاریهای صورت گرفته برای آموزش زنان استفاده درست بنماید. چرا که عدم تعادل در جذب زنان در بازار کار به دلیل محدودیتهای فرهنگی و ساختاری، باعث ایجاد ناامیدی در زنان تحصیل کرده میشود و برخی از آنها زندگی حرفهای خود را ترک خواهند نمود آمارها نشان می دهد که طی دهههای اخیر در ایران، میزان آموزش و سطح تحصیلات زنان با رشد چشمگیری مواجه بوده اما، میزان مشارکت زنان در بازار کار به طور متناسب افزایش نداشته است.
از این رو و با توجه به اهمیت این موضوع که مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی باعث رسیدن به توسعه و شکوفا شدن اقتصاد کشور میشود، بررسی روند تغییرات نرخ جمعیت زنان با تحصیلات عالی و تاثیری که این روند بر نرخ مشارکت اقتصادی آنها میگذارد و نیز تاثیر نرخ مشارکت آنها بر نرخ بیکاری زنان با تحصیلات عالی قابل توجه است که در این پژوهش به طور مستقیم تاثیر نرخ جمعیت زنان با تحصیلات عالی بر نرخ بیکاری آنها دوره زمانی 1388-93 مورد بررسی قرار میگیرد.
بر این اساس، این پژوهش به پنج بخش تقسیم گردیده است. پس از مقدمه، در بخش دوم به بیان پیشینه پژوهش پرداخته شده است. در بخش سوم، آمار توصیفی بیان شده و نتایج تخمین مدل پژوهش در بخش چهارم ارائه گردیده است. جمع بندی و نتیجه گیری موضوع بخش پایانی این مطالعه می باشد. پیشینه تحقیق شواهد تجربی نشان میدهد با افزایش سطح تحصیلات زنان، میل به فعالیت و نرخ مشارکت اقتصادی و اجتماعی در آنها افزایش مییابد که امروزه میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی به یکی از شاخصهای مهم توسعه انسانی تبدیل شده است.
از این رو، در برنامههای توسعه تلاش می شود تا مشارکت زنان در بازار کار افزایش یابد و زن به عاملی تولید کننده و برخوردار از مواهب توسعه مبدل گردد. با این وجود و طبق بررسیهای صورت گرفته در این حوزه، در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، حضور زنان در بازار کار متناسب با ارتقای سطح تحصیلات آنان، افزایش نیافته است و موانعی بر سر راه فعالیتهای اقتصادی زنان وجود دارد - علیپور و خانعلیزاده، . - 1384 تاکنون مطالعات متعددی در خصوص سطح آموزش زنان و تاثیرش بر نرخ مشارکت اقتصادی آنها صورت گرفته است. به عنوان مثال کلی - 1992 - بر این باور است که مشارکت زنان در آموزش عالی باعث مشارکت بیشتر آنها در نیروی کار جامعه میشود.
از این رو، هرچه زنان در آموزش عالی و کسب تجربیات تحصیلی مشارکت بیشتری داشته باشد، شانس بیشتری برای توسعه شغلی و نیل به مشاغل با مراتب بالا خواهند داشت - سعیدی، . - 1386 نوروزی - 1381 - در تحقیق خود به بیان مدلی برای تبیین نرخ مشارکت اقتصادی زنان شهری و تحولات آینده آنها طی دوره زمانی 1375-83 پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مهمترین عامل موثر بر احتمال مشارکت زنان شهری در بازار کار ایران، سطح تحصیلات آنها است. افزایش سهم زنان دارای آموزش عالی در سالهای آتی، به تنهایی میتواند سالیانه نزدیک به 0/5 درصد بر نرخ مشارکت زنان شهری بیفزاید. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، افزایش نرخ بیکاری موثرترین اهرم در جهت کاهش نرخ مشارکت زنان شهری است.
قدیمی و همکاران - 1386 - به تبیین وضعیت زنان در دورههای تحصیلات تکمیلی در دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی کشور و آثار آن بر اشتغال دانشآموختگان زن میپردازد. آنها در پژوهش خود به این واقعیت رسیدهاند که هرچقدر زنان در آموزش عالی و کسب تجربیات تحصیلی، مشارکت بیشتری داشته باشند، شانس بیشتری برای توسعه شغلی و نیل به مشاغلی با مراتب بالاتر خواهند داشت. علاءالدینی و رضوی - 1383 - در مقاله خود به بررسی وضعیت مشارکت و اشتغال زنان در ایران در سال 1375 پرداختهاند. این پژوهش نشان میدهد که با وجود دستاوردهای زنان در زمینههای تحصیلی و اجتماعی طی سه سال گذشته، وضعیت آنها در بازار کار بهبود نیافته است. از این رو، نرخ مشارکت زنان پایین است و نرخ بیکاریشان طی سالهای اخیر افزایش یافته است.
لهسایی زاده و همکاران - 1384 - در مقاله خود به بررسی مشارکت اقتصادی زنان روستایی استان فارس پرداختهاند. در این پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که رابطه معکوس بین تحصیلات و مشارکت اقتصادی زنان وجود داشته است. به بیان دیگر، هرچه تحصیلات زنان بیشتر میشود، تمایل آنها به انجام دادن کارهای اقتصادی که عمدتاً در روستاها مرتبط با کشاورزی و دامداری است، کمتر میشود. سعیدی - 1386 - در پژوهش خود به بررسی نقش جایگاه زنان در اشتغال و توسعه پرداخته و به این نتیجه رسیده که تحصیل زنان در دانشگاه، عامل موثر در افزایش مشارکت زنان در فعالیتهای تولیدی است.