بخشی از مقاله

چکیده:

در هر اقتصاد، زنان بخشی از نیروی کار در فعالیت های اقتصادی را تشکیل می دهند. در کنار این رویکرد، نقش مادر بودن و یا سرپرست بودن زنان در خانواده نقش کلیدی و تعیین کننده در بازار کار و اشتغال دارد. با توجه به ساختار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشورها، تمایل به بازار کار و انجام فعالیت های اقتصادی متفاوت است. لذا بررسی زوایای بازار کار زنان و زنان سرپرست خانوار در ایران مهم است. در این مطالعه موضوع بیکاری زنان و زنان سرپرست خانوار مدل سازی شد و با استفاده از ریزداده های خام نتایج طرح نیروی کار - سال - 1394، الگوی مورد نظر تخمین زده شده است.

در این میان، شاخص وضع زناشویی و یا تاهل به عنوان نماینده "شاخص سلامت اجتماعی" و تاثیر آن بر بیکاری زنان و زنان سرپرست خانوار با استفاده از مدل خطی و غیر خطی، مدل های پروبیت و لاجیت مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که کلیه متغیرهای توضیحی مطابق انتظار ظاهر شده و اثرات مثبت بر وضعیت بیکار شدن زنان و زنان سرپرست خانوار در ایران دارد. ضمن این که در نتایج تخمین بیکاری زنان سرپرست خانوار - به دلیل وضعیت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آنان - واکنش بیکاری زنان سرپرست خانوار و احتمال بیکار شدن آنها بیش از بیکاری کل زنان است.

.1 مقدمه

خانواده مهمترین رکن جامعه می باشد که شامل زن، مرد و فرزندان می باشد. این خانواده را عوامل مهمی زیربنای آن قرار می گیرد که یکی از این مبناها اقتصاد خانواده می باشد. اقتصاد خانواده در جوامع مختلف تفاوت دارد. در این میان دو محور اصلی در اقتصاد خانواده مهم است. یکی ساختار خانواده و دیگری؛ فعالیت های اقتصاد و اجتماعی هر خانواده می تواند در استمرار و پایداری خانواده نقش کلیدی داشته باشند و این دو با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. بدیهی است که خانواده برای تامین معیشت اعضاء نیازمند کار و فعالیت اقتصادی است. مساله این است که اگر ساختار خانواده از بعد تاهل و تحکم تقویت شود آیا می توان انتظار داشت که وضع فعالیت اقتصادی خانواده به خصوص بیکاری و اشتغال اعضای خانواده، بهتر خواهد بود یا خیر؟

بیکاری یکی از پدیده های نامطلوب در اقتصاد است که پیامدهای منفی اقتصادی-اجتماعی فراوانی را به دنبال دارد. این پدیده در دهه های اخیر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را به خود مشغول داشته است. تغییرات وسیع تکنولوژیک و ارتقاء تحصیلات زنان، همزمان با برخی دگرگونیهای نقشی در خانوار، بستر افزایش ساعات کار زوجین - زن و شوهر - را بطور همزمان در بازار کار فراهم آورده است. مبتنی بر نظر رالف اسمیت - 1979 - 1، افزایش در مشارکت زنان متاهل را میتوان یک انقلاب ظریف1 نامید که از دهه 1960 اوج گرفت.

در راستای افزایش حضور زنان متاهل در بازار کار دامنه تحقیقات در حوزههایی نظیر: توازن کار- زندگی1 - مدالیا و جاکوب1، - 2008، آثار سیاستهای رفاهی و مالیاتی بر عرضه نیروی کار زنان متاهل - ایمروال و دیگران1، - 2009 - ، کالاسکوا - - 2015 - 1، تغییرات رفتار عرضه نیروی کار زنان متاهل - بلاو و کان - 2006 - 1 و جونز1، - - 2015 - ، مقایسهی بین کشوری در خصوص سیستم مالیات بر درآمد زنان متاهل در خانوار - اسمیت و دیگران2003 - 1 - و البرگ و دیگران - - 2013 - 1، گسترش یافته است.

در بررسی تغییر و تحولات بازار کار ایران تمایل بیشتر برای بررسی عرضه و تقاضای کار است و کمتر به بررسی ساختار بیکاری و ویژگی های بیکاران پرداخته شده است. ضمن آن که زنان از جمله زنان سرپرست خانوار نقش کلیدی می توانند داشته باشند. بررسی این موضوع می تواند ویژگی های بیکاران به ویژه زنان را تا حدودی تبیین نماید. هر چند بیکاری از عدم تعادل عرضه و تقاضای نیرویکار بدست می آید ولی تبیین این ساختار می تواند بخشی از زوایای بازار کار را برای سیاست گذاری روشن سازد.

در این مطالعه به بررسی نقش مادری - و تاهل بودن زنان شاغل - و زنان سرپرست خانوار در کاهش بیکاری ایران خواهیم پرداخت. بر اساس آمار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در ایران در سال 1395 حدود 12,4 درصد بوده است که بیش از 31 درصد بیکاران کشور را زنان تشکیل داده اند. به رغم پایین بودن سطح نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار ایران، ولی نرخ بیکاری آنها در این سال در حدود 20,7 درصد است. ضمن این که نرخ بیکاری جوانان گروه سنی 15 تا 29 ساله بیش از 25 درصد بوده است.

با توجه به بالا بودن سهم بیکاران زن جوان - 29-15 ساله - از کل بیکاران زنان - بیش از 70 درصد - ، میتوان گفت که با ملاحظات جنسیتی، بیکاری زنان جوان نقش تعیین کننده ای نسبت به بیکاری مردان جوان در کل نرخ بیکاری نیروی کار داشته و دارد. زیرا که توزیع و پراکندگی بیکاری مردان در سنین مختلف نسبت به زنان بطور نسبی بیشتر بوده و هر یک از گروه های سنی به تناسب سهمی در نرخ بیکاری دارند در حالی که برای زنان این تمرکز در گروه سنی جوانان بیش از سایر گروه ها است. این موضوع در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها حائز اهمیت است.

در عین حال این مطالعه به بررسی ارتباط میان وضعیت زنان از بعد تاهل و سرپرست بودن آنها - یعنی زنان سرپرست خانوار با توجه به بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این نوع خانوارها - با بیکاری از منظر خرد - مبتنی بر ریزداده ها - مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا در مقاله حاضر بعد از ارائه چارچوب نظری، بر اساس شواهد آماری برخی از ساختارها و روند بازار کار زنان و زنان سرپرست خانوار در ایران مورد بررسی قرار می گیرد.  در ادامه، بر اساس چارچوب نظری و تجربی سعی شده است الگوی رفتاری زنان و زنان سرپرست خانوار در کاهش بیکاری تعیین شود و متناسب با آن الگوی مورد نظر در قالب مدل های اقتصادسنجی برآورد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در نهایت، جمع بندی مقاله بحث پایانی مقاله را تشکیل می دهد.

.2 چارچوب نظری در اکثر ادبیات نظری اقتصاد خُرد نئوکلاسیک رفتار تصمیم گیری زوجین در بازار کار، خانوار به عنوان یک واحد، بدنبال حداکثر سازی » تابع رفاه جمعی«1 - جمع توابع مطلوبیت اعضاء - با قید محدودیت بودجه کل است. ساموئلسون - 1956 - 1 برای نخستین بار نشان داد که فرض » اجماع خانواده« و یا یک توافق دوجانبه در طول تصمیم گیری برای مصرف پول و زمان در خانوار دور از ذهن نیست. وی فرض کرد در یک خانوار هر عضو مصرف خود از کالاها وخدمات و همچنین منحنی بی تفاوتی مربوط به سفارش آن کالاها و خدمات را دارا است.

علاوه بر این، اگرچه ترجیحات در میان کالاهای مصرفی فرد به رفتار دیگر اعضا بستگی ندارد، اما ترجیحات همهی اعضا با » تابع رفاه جمعی« که ارزش اخلاقی مصرف هر عضو را به حساب میآورد، در ارتباط بوده و خانواده اقدام به حداکثر نمودن این تابع رفاه مشترک مینماید. نتیجه رویکرد ساموئلسون نشان می دهد تقاضای کل قابل مشاهده، فقط به قیمتها و درآمد کل بستگی داشته و علاوه بر این، تقاضای کل، ترجیحات آشکار شده یا خواص» اسلاتسکی- هیکسی«1 مربوط به هر تقاضای واحد را خواهد داشت.

بعد از انتقاد های صورت گرفته در خصوص نظریه ساموئلسون نسبت به وجود یک تابع ترجیحات واحد برای خانوار و چگونگی توجیه وجودی آن، بکر - 1973 - 1 موارد مختلفی را در تکمیل رویکرد نئوکلاسیک رفتار مصرف و عرضه کار خانوار ارائه نمود.1 وی در توجیه وجود یک تابع رفاه جمعی و مشترک برای خانوار، طرح می کند که ترجیحات تمامی اعضاءدر خانوار با ترجیح یکی از اعضاء منطبق می شود، عضوی که سرپرست و یا راس خانوار نامیده می شود.

بکر معتقد است اگر یکی از اعضاء خانوار - سرپرست یا راس خانوار- برای همه اعضا خیرخواه1 باشد، بگونه ای که منابع را به آنها انتقال دهد، این خانوار حتی اگر ترجیحات سایر اعضاء کاملا متفاوت باشد، بگونه ای عمل می کند که گویا ترجیحات راس یا سرپرست را حداکثر می کند.1 در تایید این رویکرد آلدرمن و همکارانش - 1995 - 1 بیان می کنند که خانواده - یا به عبارت دیگر تمام اعضای خانواده - به عنوان یک فرد عمل میکند و به دنبال حداکثر سازی ترجیحات مشترک می باشد و در ادبیات عرضه نیروی کار، کاربرد دو عبارت » مطلوبیت خانوار- قیدبودجه خانوار« بوضوح قابل مشاهده است.

در الگوی نئوکلاسیک عرضه کار زوجین در خانوار طرح شده توسط فورتین و لاکریکس - 1997 - 1، فرض می شود که رفتار خانوار در جهت حداکثرسازی تابع مطلوبیت اجتماعی با توجه به محدودیت بودجه تبیین می گردد. زوجین در خانوار بگونه ای در نظر گرفته می شوند که فرد } L { 0,1 کالای ترکیبی خصوصیci را درقیمت واحد مصرف می کندو دارایhi ساعت عرضه نیروی کار در بازار کار است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید