بخشی از مقاله

چکیده:

از سده گذشته تا به امروز، پیشرفت امور مادی سرعت فزاینده ای داشته است. این سرعت بالای رشد در بسیاری از شاخه های علم به کمک بشریت شتافته و سطح کیفیت زندگی انسان را بهبود بخشیده است. اما ازآنجایی که هر پیشرفتی مطلوب و    پسندیده نیست ، روی دیگر این تحول طبیعتا در جهت تخریب و تهدید ارزش های خیرخواهانه است. پیشرفت در امور مخرب و    نابود کننده نیز پا به پای رشد امور عام المنفعه صورت گرفته است و از آنجاییکه هیچ خیری مطلق نخواهد ماند این جدال نیکی و    بدی که از آغاز خلقت شروع شده است تا کنون ادامه داشته و قطعا در آینده نیز خواهد داشت.

با ایجاد سازمان ملل متحد، بشریتی که طعم بدبختی و آوارگی جنگ را با تمام وجود چشیده بود، از آخرین روزنه امید خود برای ساخت جهانی شایسته سکونت انسان به عنوان برترین مخلوق استفاده کرد و گام های ارزشمندی برای اتحاد کشورها در جهت رسیدن به اصل صلح برداشت که گاهی موفق و طبیعتا گاهی با شکست رو به رو شد اما نکته ای که ثابت ماند این است که همیشه محیط پیرامون انسان دستخوش بازیهای سیاسی وی در جهت کسب منافع بیشتر و بیشتر اوست و این سوال باقیست که چه کسی باید از حقوق محیط زیست دفاع کند؟ از آنجا که منابع محدود و نیازهای بشریت نامحدود و فزاینده است راهی جز حمله و جنگ بر سر این منابع محدود برای این موجود دو پا باقی نمانده است. در این مقاله به بررسی پیشرفت کیفیت جنگ از آغاز تا کنون و تاثیر آن بر اکوسیستم و نقش حقوق بین الملل در چراغ سبز یا قرمز نشان دادن به آن به روش تحقیق کتابخانه ای پرداخته شده است.

.1 مقدمه

هیچ کس جنگ را دوست ندارد، درجنگ پدران پسران را به خاک می سپارند حال آنکه در صلح پسران پدران را. پادشاه لیدیه 600 ق.م - غفوری، - 1:1389 در جنگ ملتی به شکوه و سروری رسیده و ملتی در کام نابودی و مرگ فرو می رود و فرصت رشدی می سوزد. جنگ نهایت فوران عقده های یک ملت است که در طول زمان تبدیل به نفرت و کینه شده است.جنگ اجتناب ناپذیر است. چرا که به انسان حیوان ناطق می گویند و جنگاوری و تنازع برای بقا، غذا و برای سایر نیازها و لذات از صفات بارز حیوانات می باشد و در این راه دو ودیعه الهی یعنی قدرت عقل و انتخاب که فصل انسان از حیوانات است نیز تا کنون نتوانسته به طور کامل مانع از جنگ شود. در طی بیش از سه هزار و پانصد سال تاریخ مضبوط بشریت، تنها 270 سال بدون جنگ وجود داشته است.

بنابراین جنگ قدمتی فراتر از تاریخ داشته و به اساطیر میرسد. - همان: - 3 متاسفانه بستر جنگ و نبرد ، محیط زیست ماست. محیطی که ما از آن او هستیم نه او از آن ما. مقصود ، جنگ انسان با انسان است که تبدیل به جنگ انسان با محیط می شود. تاریخ نشان داده پس از مدتی مجادلات لفظی جنگ آغاز می شود و پس از تحمل مشقات آن چه در صورت پیروزی و چه شکست ، ملت های خسته از جنگ به دنبال صلح رفته و آن را حاکم می کنند. این نسل جنگ دیده تا سالها، دیگر میل به جنگ ندارند. چرا که در میدان نبرد مرگ انسان ها به سادگی اتفاق می افتد و بازماندگان دیگر تاب و توان تحمل به خاک سپردن همرزمان خود را ندارند. اما نسل جدیدی که درد جنگ را حس نکرده ممکن است جسورانه و بی پروا تر نسبت به آن ابراز نظر کند.

.2 دیدگاه فلسفی جنگ

جنگ نهایت خشم است. ترس ، درد ، رنج ، زخم ، تهدید ، آزار ، خاطره ای تلخ و ...باعث ایجاد خشم می شود. میلیون ها سال پیش حیوانات بزرگ ماقبل تاریخ برای تامین غرایز مادی اولیه و محافظت از فرزند و بقای خویش مدام در حال حمله یه یکدیگر بودند. در واقع چرخه ی طبیعی اکوسیستم اینگونه ایجاب می کرد که حیوان کوچک در زنجیره ی غذایی حیوان بزرگ قرار گیرد. انسان های غار نشین و بدوی نیز به همین دلایل با محیط خویش و سایر جانداران می جنگیدند. بعد از یکجا نشینی انسان ها رویه فرق کرد. نبرد غریزی و لازم انسان با محیط تبدیل به نبرد غیر غریزی و نالازم انسان با انسان شد و آتش این نبرد به محیط زیست سایر جانداران سرایت کرد.

ذکر افسانه ای تاریخی از اقوام مایان ها - آمریکای جنوبی فعلی - خالی از فایده نیست. آمده است: و مرد تنها و غرق در اندوه نشسته بود. همه حیوانات به او نزدیک شدند و گفتند: دوست نداریم تو را اینگونه غمگین ببینیم، هرچه میل داری از ما بخواه تا به تو بدهیم. مرد گفت: می خواهم چشمانی تیزبین داشته باشم. عقاب پاسخ داد: چشمان من از آن تو. مرد گفت: می خواهم قوی باشم ، پلنگ گفت : قدرتی مانند من خواهی یافت. آنگاه مرد گفت می خواهم اسرار زمین را بدانم. مار پاسخ داد : من آنها را برای تو فاش خواهم ساخت. و این خواسته ها با سایر حیوانات ادامه یافت. آنگاه که مرد از همه ی هدایای آنها برخوردار گردید از آنجا رفت .

سپس جغد به سایر حیوانات گفت : اینک این مرد بسیاری از چیزها را می داند و بسیاری از کارها از او بر می آید و حالا دیگر من می ترسم. آهو گفت: مرد به هر آنچه می خواست رسید و اکنون اندوه او پایان یافته. اما جغد پاسخ داد : نه ، من در او دو حفره دیدم - چشمانش - عمیق همچون یک گرسنگی سیری ناپذیر. آنچه او را اندوهگین ساخته و می سازد همین است. آنچه باعث خواسته های او می شود نیز همین است. او خواهد گرفت و خواهد گرفت تا اینکه روزی دنیا به او خواهد گفت که من دیگر وجود ندارم و چیزی ندارم که به تو بدهم.

.3 بررسی جنگ های مهم تاریخ از 2500 ق.م تا 1400 م و تاثیرات زیست محیطی آن جنگ زاده ی سیاست است. دنیای قدیم منحصر به تمدن های بین النهرین،خاور دور، جنوب اروپا و شمال آفریقا بود. از 2300 قبل از میلاد دولت های متعددی در بین النهرین ایجاد شدند که کشاورز و یکجا نشین بودند و بعضا مورد تاخت و تاز اقوام دیگر قرار می گرفتند. نبردهای آشوریان با مادها، هخامنشیان با رومیان، نبرد های اسکندر، جنگ های یونان و روم، ظهور اسلام و جنگ های اعراب، جنگ های صلیبی ، حمله چنگیز خان مغول و جانشینانش و سقوط بغداد و جنگ های صد ساله بین انگلیس و فرانسه. در تمامی نبردهای ذکر شده، وجه اشتراک جنگ ها استفاده از سلاح های سرد بود.

سلاح هایی همچون شمشیر،تبرزین،گرز، تیر و کمان یا سلاح های بزرگتری چون منجنیق، برج های آتش انداز، استفاده از حیواناتی نظیر اسب و فیل و به کاربردن مواد اشتعال زایی همچون قیر. این به معنای کمترین میزان آسیب به محیط زیست می باشد. البته مرگ انسانها به قوت خودش باقی بود. صد ها هزار انسان در طول 800 سال جنگ های ایران و روم جان خود را از دست دادند. جنگ های صلیبی 400 سال طاعون مردم مسیحی اروپا و مسلمان شرق و آسیا بود. از تاخت و تاز مغول سیل خونی به راه افتاد و چه بسیار شهرهایی که به تلی از خاک و خاکستر تبدیل شدند. همه بر سر زیاده خواهی فرماندهان و پادشاهان جهت کسب شکوه و قدرت بیشتر، تسخیر تمام جهان، به برده در آوردن ملت ها، نبود هیچگونه مخالفت و مخالف و باز با مرگ یک پادشاه و نزاع بر سر جانشینی، قدرت های دیگر فرصت را غنیمت دانسته و تدارک جنگ و حمله می نمودند.

در آن زمان کمبود منابعی نیز مشاهده نمی شد. چرا که در زمانی که حتی سه قدرت چین ، ایران و روم فرمانروای زمین بودند بی انصافیست اگر بگوییم جنگ به علت کمبود منابع سرزمینی بوده است. زمین آنگونه وسیع بوده که جوابگوی هرگونه نیاز آنان را بدهد. اما حفظ شکوه تاج و تخت و اثبات ابر قدرتی راهی جز نابودی رقبای ولو کوچک را برای امپراطوریها نگذاشته بود. در اواخر قرن 1360 - 14م - نوآوری در ابزارآلات نبرد ایجاد شد و بشر فهمید که می توان با سختی کمتر ، آسیب بیشتری به دشمن زد. در جنگ های صد ساله بین انگلیس و فرانسه برای اولین بار از توپ جنگی استفاده شد که این امر آغاز تفکری جدید برای قدرت تخریب بیشتر تسلیحات به شمار می آمد. در این جنگ ها صد ها هزار نفر جان خود را از دست دادند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید