بخشی از مقاله

چکیده

غرب آسیا زادگاه و خواستگاه ادیان توحیدی و پس از تکاملعموماً عامل توسعه به قلمروهای پیرامونی توسط حکومت ها و حاکمان مذهبی بوده است. در عصر مدرن و دوره کنونی نیز حکومت ها با توجه به نیاز و ضرورت حیات سیاسی خود منادی و مروج بسط و حامی اندیشه ها و ایدئولوژیهای مذهبی در این منطقه بوده و هستند. به رغم لائیک بودن بیشتر قدرت های بومی منطقه ای، مذهب زیربنای اصلی ساختار فکری و فرهنگی جامعه و موتور متحرک دولت های ملی است و دولت مردان نیز به منظور پیش برد منافع منطقه ای خود از ابزار مذهب و تبدیل آن از اختلافات مذهبی به تضادهای مذهبی دولت محور بهره برده و رقابت های ژئوپولیتیکی نوینی مبتنی بر تضادها بنا نموده اند که به نظر می رسد شکل نوینی از تضادهای ژئوکالچر و پیامد آن رقابت های ژئوپولیتیکی دامنه دار در این منطقه خواهد بود.

رقابت های ژئوپولیتیکی قرن بیست و یکم به جای دولت محور، گروههای قومی - تروریستی مذهب محور، به جای ناسیونالیسم محور، ایدئولوژی محور، به جای جهان محور منطقه محور و به جای رقابت قدرت های جهانی رقابت قدرت های منطقه ای گاه به نیابت و گاه مستقل از آنان در حال صورت بندی و باز تولید است. بنیاد این پژوهش تحلیل شکل گیری رقابت های ژئوپولیتیکی نوین در این منطقه بر اساس تضادهای ژئوکالچر و استفاده دولت ها از نوبازیگران کوچک نه نخست برای کسب سرزمین که کنترل و مدیریت جامعه، دولت، منابع و در نهایت قلمرو ملی است. برای برون رفت از وضعیت موجود و حرکت به سمت وضعیت مطلوب گفتگوی دولت مردان و کاهش تضاد منافع و تعامل بیشتر نخبگان مذهبی و کاهش چالش ها و تلاش برای توافق بر سر اصول اولیه در دو حوزه مذکور است.

مقدمه

منطقه غرب و جنوب غرب آسیا مهد تمدنهای باستانی و ادیان توحیدی و امروز نا امن ترین و لرزان ترین منطقه سطح سیاره زمین است. این منطقه دارای یک فضای ژئوکالچری و فرهنگی متفاوت نسبت به فضای ژئوکالچری مسیحیت و یهود اما از درون نیز دارای موزائیک های متفاوت مذهبی و گاه متضاد فرهنگی که زمینه ساز افراط گرایی و تروریسم را در کشورهایی نظیر سوریه، عراق و لبنان را فراهم ساخته است. اسلام شیعی در همه این کشورها دارای پیروانی است که در تقابل با تسنن در عرصه حیات سیاسی به دنبال نقش آفرینی است.

اهل سنت نیز که خواستگاه تاریخی سلفی گری بوده در این کشورها به تولید و بازتولید افراط گرایی از زمان احمدبن حنبل تا ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب و ثمره آن جریان القاعده و داعش ختم شده که همه کشورهای جنوب غرب آسیا را به آن مبتلا ساخته است که با گروههای سیاسی و حزبی و بدنه قدرت سیاسی نیز به طور غیر مستقیم پیوند خورده و تداوم آن را باعث شده است. ایران به عنوان کشوری شیعی که حامی سر سخت تفکر و حامیان خود در منطقه است در برابر تفکر اهل سنت ایستادگی کرده و به کمک و یاری کشورهای حامی خود یعنی سوریه و عراق و حزب االله پرداخته و تاکنون نیز توانسته این حکومت ها را حمایت و تداوم حیات سیاسی آنها را تضمین نماید اما به نظر می رسد منطقه در آینده آبستن حوادث سخت و ناکامی هایی برای مردم و بعضی از جریان های مذهبی و سیاسی باشد.

از سوی دیگر کشورهای ترکیه، عربستان سعودی، اردن، قطر، کویت و امارات و با پشتیبانی آمریکا و انگلستان و فرانسه در برابر این تفکر ایستاده و با ایجاد گروههای افراطی و تروریستی برآمده از مذهب تسنن به دنبال حمایت و هدایت آنها در منطقه بوده و کشورهایی نظیر سوریه و عراق را دچار مشکل حاد امنیتی ساخته است. به نظر می رسد افراط گرایی بر آمده از مذاهب در خاورمیانه و غرب آسیا که هر سال رو به فزونی است و در سال اخیر و آینده به رفتارهای افراطی بیشتری نیز دست خواهند زد.

شاید از دو منظر می توان به کاهش معضل کمک کرد، نخست گفتگوی مذهبیون و روحانیون درگیر افراط گرایی در این کشورها با یکدیگر و سپس ورود دولت مردان و قدرت های فرامنطقه ای است که با یک دستور کار جامع و مشخص از طریق آنان بتوان طی یک فرآیندنسبتاً بلند مدت به کاهش چالش جدی موجود در منطقه اقدام کرد. این نوشته به دنبال بررسی زمینه های فکری و فرهنگی و ژئوکالچری موجود در منطقه و دلایل تصرف بخشی از خاک کشورهای این منطقه بوده و چه راه حل های منطقه ای و فرا منطقه ای برای برون رفت از شرایط بسیار بد کنونی وجود دارد، توانسته به نتیجه مطلوب پژوهشی نیز دست یابد.

چارچوب نظری پژوهش

ژئوکالچر یا ژئوپولیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت، فرهنگ و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده های نظام اجتماعی همواره در حال شکل گیری، تکامل، آمیزش و جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرافیایی کره زمین اند. به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایندهای مکانی- فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بیشماری است که در لایه های مختلف اجتماعی و در عرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی با یکدیگر بسر میبرند. بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه ای خلق می شود.

از اینرو ساختار ژئوکالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل های مکانی- فضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و بموازات یکدیگر حرکت می کنند - حیدری،. - 2:1384 در عین حال در پیشوند''ژئو" مفهومی جهانی نهفته است که متضمن درکی سیاره ای از فرایند گفتمان دیالکتیکی قدرت فرهنگی می باشد. این اصطلاح ما را ناگزیر از تلقی جهانی و جهانیاندیشی سیاسی می سازد که در پرتو آن مفهوم ژئوکالچر معنا می یابد.

بنابراین همانطور که در دانش ژئوپولیتیک، ساختار جهانی قدرت سیاسی و در ژئواکونومی ساختار جهانی قدرت اقتصادی مورد نظر است، در ژئوکالچر نیز ساختار و فرایند قدرت فرهنگی، آنهم در مقیاس سیاره ای و منطقه ای مورد توجه خواهد بود ، اگر چه این مفهوم از سطح کلان به سطوح منطقه ای نیز کشیده شده و امروز سخن از ژئوکالچر اسلام، مسیحیت، بودیسم، هندوئیرم و در درون ژئوکالچر اسلام و یا مسیحیت ژئوکالچر تشیع و تسنن یا کاتولیک و ارتودوکس سخن به میان می آید.

اما از دیدگاهی کارکردگرایانه، نظام ژئوکالچر جهانی آمیخته ای از حوزه های تمدنی بزرگ و نیز نواحی کوچک و بزرگ فرهنگی است که بر حسب تأثیر دو دسته از نیروها، دو مدل متفاوت رفتاری را در کنار هم به نمایش می گذارند. در یکی، مدل درونگرایانه، مبتنی بر جداسازی های فرهنگی و در دیگری مدل آمیزش فرهنگی، مبتنی بر حذف موانع موجود بر سر راه تبادل فرهنگها. در حالت نخست فرهنگ محلی یا ناحیه ای تمایلی به تغییر و تحول نداشته، پس تولیدات فرهنگی آن محدود، سنتی، و فاقد نوآوری است. از اینرو مخاطبینش هم کم تعداد، عموماً شامل بخشی از شهروندان خودی است. در حالیکه در مدل بعدی، پیامها و کالاهای فرهنگی بواسطه برخورداری از سه خصیصه؛ جذابیت، عقلانی بودن، و ویژگی کاربردی آنها، از مقبولیت زیادی برخوردارند.

بویژه اینکه از پیشرفته ترین شیوه ها و تجهیزات تکنیکی نیز برای ارسال پیامها بهره میگیرند. از مطالب گفته شده چنین پیداست کهاولاً ژئوکالچر، دارای ماهیتی جهانی و منطقه ای است و از حوزه های بیشمار و متداخل فرهنگی و تمدنی تشکیل یافته که در تعامل دائمی با یکدیگر بسر میبرند. از دیدگاه جغرافیایی این فرایند با وجود پیچیدگیهای ذاتی و اشکال گوناگون آن، در عین حال محصول تعاملات مکانی- فضایی قدرت فرهنگی است که در هرلحظه به خلق چشم انداز ویژه ای از بعد مادی، معنوی و انسان ساخت بر روی کره زمین و دقیق تر بر روی نواحی جغرافیایی می انجامد.

براساس این رهیافت، ژئوکالچر فرایندی است که در یک سوی آن پدیده های مکانی با ماهیتی ناحیه ای، مبتنی بر فرهنگهای محلی قرار گرفته، و در دیگر سو پدیده های فضایی با ماهیتی جهانی و مبتنی بر جهانی شدن الگوهای تمدن غربی. پدیده های فرهنگی بدلیل خصیصه مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند-در این زمینه می توان به تلاش جوامع سنتی بر حفظ میزان فرهنگی و آداب و سنن پیشینیان و یا تأکید بر نمادهای تاریخی و ادبیات و افسانه های بومی بعنوان بخشی از هویت اجتماعی آنان اشاره کرد.

از این منظر ساختار نظام ژئوکالچر، در راستای ویژگیهای نظام ژئوپولیتیک جهانی، چیزی نیست مگر تقابل یا رودررویی میان دو الگوی متفاوت و متضاد از تعاملات فرهنگی در یک سطح جهانی. ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین یا صنایعی که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می ورزند، استوار گردیده است، وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نشانه های ژئوکالچریک در سیاست بین الملل از سوی امانول والرشتاین و همچنین رابرتسون ارائه شده است. آنان بر این اعتقاد هستند که در سالهای بعد از جنگ سرد مولفه های فرهنگی نقش محوری در سیاست قدرت ایفا کردند. از جمله این مولفه ها میتوان به رشد جنبش مقاومت و همچنین گسترش نیرو های ضد ساختاری در سیاست بین الملل اشاره کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید