بخشی از مقاله

چکیده

ژئوکالچر از مبانی تئوریک حوزه مطالعات ژئوپولیتیک میباشد که درصدد فهم و تحلیل تاثیرات متقابل سیاست و فرهنگ میباشد. جغرافیای فرهنگی هر ناحیه جغرافیایی با توجه به شرایط زمانی و مکانی و ... ژئوپولیتیک خاص خود را رقم میزند. ویژگیهای فرهنگی از قبیل هویت مذهبی، زبانی، قومی و ... میتوانند بسترساز بازیهای سیاسی ویژهای گردند و بازخوردها و خروجیهای سیاسی خاصی را در پی داشته باشند.

مذهب یکی از عناصر اصلی هویت فرهنگی میباشد که در زمانها و مکانهای مختلف تاثیرات و ارتباط خود را با سیاست به روشنی نشان داده است. سلفیگری به عنوان نوعی مرام مذهبی- سیاسی در دین اسلام از موارد روشن مذهبی است که سعی دارد تا ژئوپولیتیک متناسب با اهداف و آمال خود را شکل دهد و به همین دلیل ژئوپولیتیک درونی و بیرونی کشورهای جهان اسلام و بخصوص کشورهای خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است.

کشور ایران به عنوان کشوری شیعه مذهب و مخالف با سلفیگری افراطی، از کشورهایی است که از این وضعیت مستثنی نمیباشد . چرا که علاوه بر دارا بودن هویت دینی اسلامی، در نواحی جغرافیایی پیرامون خود دارای هویت مذهبی اهل سنت میباشد که در موارد بسیار از سلفیگری متاثر شده و زمینه ساز ناامنی و شکلگیری ژئوپولیتیک درونی چالش برانگیزی بودهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد سلفیگری در عرصه ژئوپولیتیک درونی ایران، باعث شکلگیری بازیگرانی شده است که زمینهساز فرقهگرایی مذهبی و تقویت کننده تحرکات قومی در نواحی و استانهای سنینشین بودهاند که این امنیت عمومی و ملی را به چالش کشیده است. این بازیگران محلی در عرصه ژئوپولیتیک بیرونی سعی در پیوند با رقبای منطقهای و فرامنطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارند تا به اهداف خود برسند.

مقدمه

هویتهای فرهنگی از عناصری میباشند که به خاطر نقش سیاسی که داشتهاند، همیشه مورد توجه ژئوپولیتیسنها بودهاند و سعی نمودهاند تا جغرافیای سیاسی نواحی فرهنگی را فهم نمایند. از مهمترین عناصر فرهنگی که در طول تاریخ تاثیرگذاری سیاسی خود را نشان داده است مذهب میباشد. بسیاری از وقایع بزرگ تاریخ همچون جنگهای صلیبی یا جنگهای مذهبی کاتولیک و پروتستان در قاره اروپا ناشی از نگاههای متفاوت مذهبی به مذاهب مجاور بوده است.

دین اسلام از ادیان بزرگ و الهی است که در این زمینه تاثیرات فراوانی داشته است. قرائتهای متفاوت از مسائل مختلف، بویژه از مسائل سیاسی، باعث شکلگیری مذاهب متفاوتی در درون آن گردیده است که هر کدام از این مذاهب انگارههای خاص خود را در مورد دیگر مذاهب اسلامی و ادیان غیراسلامی دارند. در موارد بسیاری این انگارههای متفاوت زمینهساز دستهبندی های سیاسی، تنش و همکاریهای سیاسی بودهاند و وقایع بزرگی را در تاریخ جهان و دنیای اسلام رقم زدهاند و ژئوپولیتیک ویژه هر دورهای را شکل دادهاند.

سلفیگری به عنوان قرائتی کهن از اسلام، امروزه به خاطر شرایط سیاسی منطقه و جهان به احیای خود پرداخته و علاوه بر تقویت آموزههای دینی خود سعی دارد تا تعریف خود را از سیاست واقعیت بخشیده و به ایفای نقش سیاسی بپردازد و ژئوپولیتیک ویژه و مورد نظر خود را شکل دهد. شکلگیری این بازیگر نوین سیاسی، منجر به تحولات ژئوپولیتیکی خاصی در جهان و منطقه خاورمیانه و حتی در داخل کشورها گردیده است. این تحولات میتوانند امنیت ملی کشورها را در سطوح محلی، ملی و منطقهای با تهدید مواجه سازند.

ایران از جمله کشورهایی است که زمینه پذیرش این نوع تفکرات و تحولات سیاسی را در بخشهایی از سرزمین خود دارد. لذا باید تلاش گردد تا تبعات امنیتی این مساله مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. پیامدهای امنیتی که نه تنها در سطح محلی، بلکه در سطح فراملی و منطقهای میتوانند چالش برانگیز باشند. به همین خاطر این پژوهش سعی دارد تا این مهم را مورد مطالعه قرار داده و ژئوپولیتیک آن را فهم نماید.

روش تحقیق

در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که ژئوکالچر ایران به چه صورت است؟ و این ژئوکالچر چگونه از جریانات سلفی-گری تاثیر میپذیرد؟ و تاثیرات و پیامدهای آن بر ژئوپولیتیک ایران چگونه است؟ اطلاعات از طریق گردآوری کتابخانهای با مطالعه کتب مرتبط، مجلات، فصلنامهها و نیز بهرهگیری از منابع الکترونیکی و برخی سایتهای اینترنتی جمعآوری شده است. اطلاعات گردآوری شده به روش توصیفی- تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

مبانی نظری

قبل از ورود به هر گونه بحث علمی در مورد هر مسالهای نیاز است که مبانی و ابعاد تئوریکی آن مساله مورد مطالعه و شناسایی قرار گیرد. تفهیم مسأله این تحقیق مبتنی بر درک مبانی تئوریکی چندی میباشد که در زیر مورد اشاره قرار میگیرند.

ژئوپولیتیک درونی:

به طور کلی میتوان گفت که در ژئوپولیتیک دو دستهبندی وجود دارد: اولی ژئوپولیتیک بیرونی است که ناظر بر روابط بینالمللی و مناسبات بین کشورهاست و دومی ژئوپولیتیک درونی است که ناظر به سیاست داخلی یک کشور است. مواردی پیش میآید که مناقشات درونی به گونهای هستند که منجر به جنگ داخلی میشوند و در موارد بسیاری، روابط قدرت در ژئوپولیتیک بیرونی با روابط قدرت در ژئوپولیتیک درونی تلاقی میکنند.

هر چه میگذرد تلاش برای تفکیک سیاست داخلی از سیاست خارجی کشورها مشکلتر میشود. با این وصف، همواره به صورتی کلی و با قرار گرفتن در یکسطح نسبتاً بالایی از انتزاع، میتوان مشابهتهایی بین ژئوپولیتیک درونی و بیرونی یافت. در هر دو مورد، ژئوپولیتیک یعنی مجموعهای از تقابلهای اساساً سیاسی که رابطه مستقیم با سرزمین پیدا میکند. این تقابل بین نیروها یا بازیگرانی است که به ضرر دیگری تلاش میکنند با اشکال و درجات گوناگون، تسلط خود را بر مردمانی که در سرزمین مورد مناقشه سکونت دارند حفظ نمایند یا افزایش دهند. - ژیبلن، . - 163 :1378

مشکلات ژئوپولیتیک درونی نه تنها به خواستههای ملی و استانی را در بر میگیرند، بلکه این مشکلات هم اکنون شامل زمینههای بسیار گستردهتری شدهاند. از چند سال پیش تاکنون، گروههای کوچک - حتی در حد چند صد نفر - برای دفاع از یک شیوه زندگی خاص، حفظ محیط زیست خود، حفاظت از یک بنا یا یک محله باستانی یا علیه احداث یک بزرگراه و گسترش یک فرودگاه و حفر یک تونل و غیره بسیج میشوند. این امر به معنای تقابل قدرت بر سر یک سرزمین مشخص، بین قدرت حکومت مرکزی و کسانی است که این گروهها را هدایت میکنند، گروههایی که ضمن بسیج شهروندان، هر روز بیش از پیش میتوانند از جانب نمایندگان دولت به رسمیت شناخته شوند. - همان، . - 165

ژئوکالچر:

یکی از گرایشات موضوعی در حوزه مطالعات ژئوپولیتیک، مفهوم ژئوکالچر میباشد. ژئوکالچر به دنبال فهم و تحلیل جایگاه و نقش فرهنگ در مناسبات سیاسی میباشد. مناسبات سیاسی در مقیاسهای مختلف محلی تا کروی از جغرافیای فرهنگی متاثر میباشند و جغرافیای فرهنگی هر ناحیه جغرافیایی مسائل و پدیدهها و شرایط سیاسی خود را خلق مینماید. در واقع، جغرافیای فرهنگی و سیاست از پیوند مستحکمی برخوردارند که ماحصل آن از جنگ تا صلح و ثبات در نوسان میباشد.

والرشتاین »جغرافیای فرهنگی« را جنبه درونی جهان میداند؛ جنبهای که پوشیدهتر از آن است که به چشم آید و دشوارتر از آن که قابل درک باشد و در عین حال، جنبهای است که بدون آن، دیگر جنبهها عقیم میمانند. از اینرو، جغرافیای فرهنگی در ارتباط با ژئوپولیتیک، چارچوبی است که در آن نظام جهانی عمل میکند - فاضلینیا، . - 34 :1386 والرشتاین نیز مشترکات فرهنگی هر حوزه جغرافیایی را مد نظر قرار داد و آن را »جنبه پوشیده جهان« نامید و خط و مرزهای فرهنگی را »چارچوب ژئوپولیتیکی واقعی« معرفی کرد. در اینجا سوالی که مطرح میشود این است که مشترکات فرهنگی چه هستند؟

گلاسنر در بحثهای فرهنگی و ارتباط آنها با ژئوپولیتیک، به سه عامل » زبان، مذهب و قومیت« توجه میکند. به نظر وی، ناسیونالیسم تاثیر بیشتری نسبت به مذهب دارد. از دیدگاه وی، تنوع قومی عامل مهمی در بروز جنگ، مخدوش شدن مرزها و حتی گاه شکل گرفتنمرزهاست؛ اما تکثر فرهنگی ضرورتاً به بیثباتی سیاسی نمیانجامد. زبان پدیده بارز و مهم فرهنگی دیگری است که از یک جنبه، نقشی مهم در انسجام هر ملت و تقویت و تثبیت گرایشهای ملی دارد. با وجود این، گلاسنر زبان را نیز عاملی موثر در وقوع جنگها و عملکردهای سیاسی دولتها و ملتها نمیشمارد.

گلاسنر خاطر نشان میسازد که گروههای جمعگرای مذهبی بسیاری در گوشه و کنار دنیا هستند که به لحاظ ماهیت خود، از درگیر شدن با سیاست پرهیز دارند و حتی از شهروند شدن در جامعه میزبان امتناع میکنند. با وجود این، مسائلی همچون مالکیت زمین، حق آب و تحصیلات خواه ناخواه آنها را با مسائل سیاسی درگیر میکند - پیشین: . - 37- 35 با مطالعه اولیه حوادث چنین به نظر میرسد که دین عامل اصلی و منبع بیشتر جنگها و درگیریهایی است که بر روی کره زمین به وقوع میپیوندند.

اگر کمی دقیقتر مسائل درگیریها و جنگهای بین اقوام مختلف را بررسی کنیم متوجه میشویم که دین یکی از عوامل متعدد درگیری-هاست؛ دین در حکم ابزار هویتی است و برای رسیدن به مقاصد والاتر و قویتری به کار میرود که هدف اصلی آن وادار کردن مردم به پذیرش دین جدید نیست. دین در حکم ابزار هویتی میتواند همبستگی بین ساکنان یک سرزمین یا قومی را علیه اقوام یا سرزمینهای دیگر به وجود آورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید