بخشی از مقاله
چکیده:
محیطزیست مجموعه نظام زیستی زمین است و هدف از حفاظت آن جلوگیری از بینظمی و تخریب جهان هستی و جلوگیری از هرگونه اختلال در طبیعت و تعرض به قوانین حاکم بر آن است. بشر امروز به همراه پیشرفت باعظمت در تکنولوژی همواره از طبیعت فاصله میگیرد درحالیکه هرلحظه در آغوش این طبیعت زندگی میکند نسبت به آن بیتوجه است و یا با افکاری نادرست به آن میاندیشد . جنگلها قبل از پیدایش بشر ولی بیابانها بعد از تشکیل جامعه بشری به وجود آمده، جنگلها ریه زمین، مادر چشمهها و رودخانهها است. نظری بر روابط انسانها با طبیعت در دوران گذشته نشانگر آن است که انسانهای اولیه برده طبیعت بودند ولی با گذشت زمان به فرمانروای کل تبدیل شدند و هرچه بیشتر در مغلوب کردن آن کوشیدند، غافل از این بودند که در طبیعت نیز قانون قصاص موجود است.
در دورانهای قدیم انسان در مقابل طبیعت عاجز بود و احساس ناتوانی میکرد و او را سجده هم مینمود و به قدرت و عظمت آن حسد میبرد. علوم انسانی در دوران بسیار قدیم سعی در درک جهان هستی میکرد و آن را بهمثابه یک ارگانیسم واحد بهحساب میآورد. یونانیان قدیم که به تحلیل و تقسیم طبیعت نپرداخته بودند او را مانند یکتن واحد بهحساب میآوردند و این طرز تفکر امروز هم خودنمائی میکند. آنها نتوانستهاند و یا نخواستند که روابط پدیده طبیعت و ترکیب آن را تحلیل نمایند. روند اساسی تغییرات در محیط اکولوژیکی کره زمین با توجه به پژوهشهای انجامشده در جهان، نشانگر آن است که تغییرات بنیادی و سریع در بیوسفر در شرایط کنونی زائیده فعالیت بشر زادی است.
کلمات کلیدی:انسان، طبیعت، جنگل، اکولوژی.
مواد و روش ها:
محیط زیست مجموعه نظام زیستی زمین است و هدف از حفاظت آن جلوگیری از بی نظمی و تخریب جهان هستی و جلوگیری از هرگونه اختلال در طبیعت و تعرض به قوانین حاکم بر آن است. بشر امروز به همراه پیشرفت باعظمت در تکنولوژی همواره از طبیعت فاصله می گیرد در حالیکه هرلحظه در آغوش این طبیعت زندگی می کند نسبت به آن بی توجه است و یا با افکاری نادرست به آن میاندیشد . جنگلها قبل از پیدایش بشر ولی بیابانها بعد از تشکیل جامعه بشری به وجود آمده، جنگلها ریه زمین، مادر چشمهها و رودخانهها است. نظری بر روابط انسانها با طبیعت در دورانهای گذشته نشانگر آن است که انسانهای اولیه برده طبیعت بودند ولی باگذشت زمان به فرمانروای کل تبدیل شدند و هرچه بیشتر در مغلوب کردن آن کوشیدند، غافل از این بودند که در طبیعت نیز قانون قصاص موجود است.
در دورانهای قدیم انسان در مقابل طبیعت عاجز بود و احساس ناتوانی می کرد و او را سجده هم می نمود و به قدرت و عظمت آن حسد می برد . علوم انسانی در دورانهای بسیار قدیم سعی در درک جهان هستی می کرد و آن را بهمثابه یک ارگانیسم واحد بهحساب می آورد. یونانیان قدیم که به تحلیل و تقسیم طبیعت نپرداخته بودند او را مانند یک تن واحد بهحساب می آوردند و این طرز تفکر امروز هم خود نمائی میکند. آنها نتوانستهاند و یا نخواستند که روابط پدیده طبیعت و ترکیب آن را تحلیل نمایند. روند اساسی تغییرات در محیط اکولوژیکی کره زمین با توجه به پژوهشهای انجامشده در جهان، نشانگر آن است که تغییرات بنیادی و سریع در بیوسفر در شرایط کنونی زائیده فعالیت بشر زادی است.
موقعیت جغرافیائی استثنائی ایران قدمت سیستم کشاورزی سنتی، استفاده از آبیاری، توسعه سریع صنایع سبک و سنگینی که احتیاج به مواد اولیه دارند کشور را در وضعی قرار داده که بعضاً استفاده بی رویه از منابع طبیعی را هم برای تسریع طرح ها مجاز می دانند. لذا در مجموع این عوامل یک وضع نامطلوب و فلاکتبار اکولوژیکی ایجاد کرده است. مسئله تهاجم صحراها، فرسایش روزافزون خاکها، مراتع، تخریب با مقیاس جنگلها و غیره، تجهیز تمام نیروهای علمی را در کشور الزامی می داند. در کشور ما انهدام جنگلها سیرصعودی دارد و حفظ و حراست از جنگلهای کشور نه تنها به لحاظ اکولوژیکی و تأثیری که بر محیط زیست دارند به همه ما مربوط می شود، بلکه به دلیل تأثیرات مهمی که در بنیان های اقتصادی و اجتماعی برجای می نهد مسئله ملی تلقی می شود.
امروز در شرایط بحران شدید طبیعت با بهره برداری صحیح از منابع طبیعی تجدید شونده قادر به حفظ آب، هوا، خاک و بطورکلی بهبود محیط زیست کشورمان خواهیم بود. حفاظت از منابع آبی، خاکها، جنگلها و مراتع برای بقاء و تداوم حیات جانداران در درجه اول اهمیت برای جامعه بشری می باشد لازم به ذکر است که جنگلها قبل از پیدایش بشر ولی بیابانها بعد از تشکیل جامعه بشری به وجود آمدهاند، جنگلها ریه زمین، مادر چشمهها و رودخانهها است. جنگلها شاهکار خلقت و طبیعت و یکی از گرانبهاترین و زیباترین منابع کشورمان می باشد.در اوایل قرنی که در آن زندگی می کنیم طبیعت زیبای جهان با تشدید عوامل خارجی و فعالیت های یشر زادی طراوت اولیه خود را از دست داده و نیمه جان می باشد گریه و فریاد آن در جهان طنین انداز است.
در چنین شرایطی زندگی انسانها، جامعه گیاهی و جانوری در گرو حفاظت از منابع طبیعی است. در این میان حفاظت از جنگلهای زندگی زا و مراتع، دایه بی مزد و منت انسانها، منابع آبی و خاکهای حاصلخیز از اهمیت حیاتی برای بشریت برخوردار است. نهضت سبز جهان شعار جالبی برای قرن بیست و یکم به بشریت هدیه کرده »قرن بیست و یکم قرن سبز است یا نیست.«محافظت از محیطزیست یکی از مسائل اساسی برای جامعه بشری در قرن بیستم بوده و در عصر کنونی هم جزو مسائل کلیدی جهان می باشد . آلودگی محیطزیست در مرحله کنونی پیشرفت جامعه بشری، مشکلی است که باعث نگرانی فزاینده شده و یکی از علل اساسی آن تنوع مواد مخرب آلوده کننده، توسعه صنایع سنگین، متالوژی، پتروشیمی، اتمی، اثرات گلخانه ای، تضعیف و نابودی پرده ازونی، فرسایش خاکها، نابودی جنگلها، مراتع و زمینهای مزروعی می باشد.
پیامدهای ناگوار زیست محیطی، در نتیجه تمرکز صنایع عظیم آلوده کننده نفتی، رادیو اکتیویته، آلودگی نیتراتی و غیره مشکل عظیمی برای بشریت به وجود آورده که در صورت ادامه آن منابع طبیعی و آینده بشریت به مخاطره خواهد افتاد. آلودگی محیطزیست، تخریب منابع طبیعی، بیوسفر و اکوسیستمها در جهان و در کشورمان حاد می باشد. امروزه تشویق بکار خلاقه گروهی در امر شناسائی عوامل تخریب طبیعت، پیامدهای آلودگی محیطزیست و همچنین وسعت و گسترش فعالیتها، باید از اولویت خاصی برخوردار بوده و در صدر فعالیت مقامات مربوطه دولتی، دانشگاهی، محققین و دست اندرکاران در مقیاس جهانی قرار گیرد.
"طبیعت شوخی نمی پذیرد، طبیعت همیشه جدی است، همیشه با انظباط است و همیشه محق است. اشتباهات و کژرویها از انسانهاست" این جملات ارزنده را درباره رفتار انسانها با طبیعت، شاعر شهیر آلمانی گوته ایراد نموده است، تخریب محیط زیست و منابع طبیعی نتایج اعمال آنتروپوژن انسانهاست. ما در طول تاریخ و زندگی خود در حریم طبیعت دست دراز کردیم، به تخریب آن پرداختیم در حالیکه درک نکردیم که تیشه به ریشه خود زدیم . غافل از این بودیم که در طبیعت قانون قصاص به مراتب شدیدتر از جنایت بوده و اگر یک ضربه به پیکر طبیعت وارد نمائیم چند ضربه از آن خواهیم خورد، امروز ما در سیمای مناطق کوهستانی در شیبهای کشورمان نتایج اعمال و رفتار نادرست خودمان، رفتار نابخردانه با طبیعت را مشاهده می کنیم.
هر روز و یا هر ساعتی که می گذرد فرصت جبران آنچه که در اثر رابطه مخرب خود با طبیعت از دست می دهیم هرلحظه کمتر می شود . احیای جنگلهای انبوه و زندگی زا، مراتع پر علف و معطر زمین های مرغوب، منابع نشاط انگیز آبی، چشمههای زیبا ممکن نمی باشد. نگرانی امروز ما از تخریب فزاینده طبیعی و بحران محیط زیست کاملا" جدی است و درک مسئولیت همگانی برای مقابله با آن در این موقعیت از اهمیت حیاتی برخوردار است . ما موظفیم از هر اقدامی که موجب برهم خوردن تعادل طبیعی و زیست محیطی و کاهش مواد آلی خاک، بطور کلی فرسایش عرصه تولیدات کشاورزی گردد شدیدا"جلوگیری نمائیم.
در نیم قرن گذشته بشریت مترقی، احزاب با تمایلات ملی طبقه روشنفکر، جمعیت های زنده جهان، بحران موجود در طبیعت و راهکارهای رهائی از آن را در برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت خود قرار دادند. با تشدید و ازدیاد روز افزون بحران، نابودی اکوسیستمهای زندگی زای طبیعت، گروهها و جمعیت های محافظه از طبیعت و در نهایت احزاب و جمعیتهای سبز پا به عرصه وجود گذاشتند و امروز یک مبارزه عظیم جهانی برای سالم سازی طبیعت در جریان است. در کشورمان ایران نیز مبارزه برای حفاظت از طبیعت زیبا و بلاعوض آن، جان می گیرد.طبیعت همیشه بستر حیات برای جامعه بشری بوده و تاثیر بسزائی در زندگی و فعالیت انسانها داشته ولی مناسبات انسان نسبت به طبیعت با پیشرفت نیروهای مولده و تولید مواد دگرگون شد.
نظری بر روابط انسانها با طبیعت در دورانهای گذشته نشانگر آن است که انسانهای اولیه برده طبیعت بودند ولی باگذشت زمان به فرمانروای کل تبدیل شدند و هرچه بیشتر در مغلوب کردن آن کوشیدند، غافل از این بودند که در طبیعت نیز قانون قصاص موجود است . با بروز و تشدید بحران در طبیعت نابودی اکوسیستمهای زندگی زای آن، امروز وقت آن فرا رسیده که انسانها در روابط خود با طبیعت تجدید نظر کلی کرده و از دشمنی و استثمار بیرویه منابع آن دست برداشته و در راه دوستی با آن قدم بردارند و جدا درک نمایند که در سرنوشت آن مسئولیت بزرگی دارند. ما انسانهای امروزی موظفیم دست دوستی و کمک به طبیعت دراز نمائیم و در راستای احیای قدرت زندگی آن بکوشیم.
در دورانهای قدیم انسان در مقابل طبیعت عاجز بود و احساس ناتوانی می کرد و او را سجده هم می نمود و به قدرت و عظمت آن حسد می برد . اطلاعات موجود و تاریخی نشانگر آن است که پرستش به طبیعت و نیروی عظیم زندگی زای آن بخصوص در مشرق زمین مرسوم بود و این احساس در ادبیات، هنرهای تجسمی، صنایع مستظرفه ژاپن، چین و ایران مشهود می باشد. علوم انسانی در دورانهای بسیار قدیم سعی در درک جهان هستی می کرد و آن را بهمثابه یک ارگانیسم واحد بهحساب می آورد. یونانیان قدیم که به تحلیل و تقسیم طبیعت نپرداخته بودند او را مانند یک تن واحد بهحساب می آوردند و این طرز تفکر امروز هم خود نمائی میکند. آنها نتوانستهاند و یا نخواستند که روابط پدیده طبیعت و ترکیب آن را تحلیل نمایند.
در قرنهای ششم و هفتم قبل از میلاد مسیح اولین فرضیه ها در مورد پیدایش و تشکیل یافتن جهان هستی پا به عرصه وجود می گذارد. در این فرضیه ها انسان و طبیعت به عنوان یک هستی واحد بنظر می رسید. انسان جزو ترکیب طبیعت بوده، که مناسبات انسانها به طبیعت، عوامل اجتماعی، اقتصادی وسیاسی تاثیر تعیین کننده داشته است. در این مورد فیلسوف بزرگ یونان ارسطو چنین می نویسد: »در عصر بردگی و اصول حاکمیت آن، زمین اسیر بود نه تنها زمین بلکه صاحبان زمینها هم.« تحقیق مسئله روابط متقابل بین اجتماع و طبیعت در چهار چوب تاریخی و فلسفی نشان میدهد که شکل ساختار اجتماعی یونان قدیم که اساس آن را نا برابری و بی عدالتی اجتماعی تشکیل می داد. برده ها را صاحبان آنها از طبیعت جدا می کرد. شهروندان آزاد یونان قدیم برده ها را بعنوان انسانها قبول نداشتند و مناسبات خصمانه به فعالیت آنها ابراز می داشتند و در این شرایط برده هم در فعالیت روزمره خود نسبت به زمین و طبیعت هیچگونه گذشتی نشان نمی داد و روابط خصمانه با آنها داشت. برده ها همچنین به کار و ابزار آن هم روی خوش نشان نمی دادند و روابط خصمانه نسبت به صاحبان خود را، در کار روزمره به طبیعت منتقل می نمودند.
اکثر زمینهای یونان را فرسایش عظیم بلعیده و از چرخهی کشاورزی خارج کرده است. همهی این تغییرات دارای علل و ریشههای تاریخی میباشد و امروز ملت یونان جزای روابط خصمانه برده و بردهدار را میکشند. در قرون وسطی در دوره فئودالیزم طبیعت به مثابه پدیده مرده که در دوره تاریخی از طرف خداوند آفریده شده و باگذشت قرنها متحمل تغییراتی شده است. انسان، حیوان و عالم گیاهی که در ترکیب طبیعت هستند کاملاً جدا از همدیگر بوده و هیچگونه روابطی را با هم ندارند . عدم تحرک فکری، یکنواخت بودن زندگی اجتماعی در دورهی فئودالیزم از تشکل نظریهی علمی در مورد طبیعت جلوگیری مینمود که باعث رکورد عظیم نظری گردید.
در دورهی رنسانس روابط کیفی جدیدی بین انسان و طبیعت ایجاد شد که زائیده پیشرفت علمی، فلسفی در تمام شئون اجتماعی میباشد. در این دورهی تاریخی تا پیدایش و تشکل جهانبینی علمی جدید سیستم استفاده ازمنابع طبیعی هم انسانیتر و علمیتر میگردد. تحقق طبیعت و منابع آن، در شرایط انقلاب و دگرگونی عظیم شکل یافت و جهانبینی انسانها را بخصوص در مورد طبیعت دگرگون کرده، انسان برای اولین بار درک نمود که طبیعت و محیط طبیعی با او دشمنی ندارد و از همین دوره هم زیبائیهای طبیعت، نقش آن در زندگی انسانها و بطور کلی جانداران، فوائد آن درک میگردد که خود عامل دگرگونی روابط فیمابین آنها محسوب میشود. اختراعات و نظریههای دانشمندانی مانند لیکولاکوزانسکی، نیکولا کوپرنیک، ژردانو برونو، گالیله، جهان را قابل درک و ادراک را بیانتها