بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله به طور مختصر به روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی می پردازیم . همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودك استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادي بودن ذهنی یا جسمی کودك پیش داوري می کند و غالباً ویژگیهاي خاصی که کودکان استثنایی دارند - نابینایی،ناشنوایی، عقب ماندگی و - … مشخصه اصلی آنها می شود. به یادگیري آنها توجه کنیم و با آموزش به موقع آنها را در مسیري درست هدایت کنیم.

کلمات کلیدي: روانشناسی، آموزش، کودکان استثنایی

.1 مقدمه

در هر جامعه اي امکانات و توجهات ویژه اي را به سمت نوجوانان کم توان ذهنی، ناشنوا و نابینا با مشکلات و معلولیت هاي خاص سوق پیدا می کند. اما در واقع استثنایی به معنی عام کلمه است. یعنی علاوه بر آن که کودکان داراي مشکلات خاص را دربرمی گیرد کودکان تیزهوش و با هوش را نیز شامل می شود. کودکان استثنایی طیف وسیعی از کودکان را دربرمی گیرد که تفاوت هاي فردي در آنها بسیار مهم محسوب می شود. به این معنی که هرگاه فردي حداقل در یکی از ابعاد رشد در مقایسه با همسالان خود از تفاوت قابل ملاحظه اي برخوردار باشد موجب استثنایی بودن او می شود.

»انتون رابینز« متخصص از مرکز رفتارسنجی تورنتو این طور می گوید که به طور مثال یک هزار نوزاد یک ماهه را از نظر بینایی مورد مطالعه قرار می دهیم. اگر شیئی را مقابل چشمان آنها حرکت دهیم 990 کودك آن را تعقیب می کنند ولی 10 کودك نمی توانند این عمل را انجام دهند. بنابراین به این تعداد از کودکان که در آنها، تفاوت بارزي دیده شده است کودك استثنایی با مشکلات بینایی و در طیف وسیع کم بینا تا نابینا گفته می شود. البته در این میان کودکان کم توان ذهنی نیز بسیار مورد توجه هستند. کودك کم توان ذهنی قادر به انجام دادن توانایی هاي مورد انتظار از کودکان همسن او نیست.

در تقسیم بندي کودکان استثنایی به 2 گروه کودکان استثنایی با نشانگان بالینی و کودکان استثنایی بدون نشانگان بالینی می توان اشاره کرد که کودکان استثنایی با نشانگان بالینی از بدو تولد با بررسی اولیه قابل شناسایی و تشخیص اند مانند کودکان فلج مغزي. اما نشانه هاي معلولیتی کودکان استثنایی بدون نشانگان بالینی، در فرآیند رشد، قابل تشخیص و شناسایی است. مانند کودکان کم شنوا، کم بینا، کم توان ذهنی خفیف و کودکان دیرآموز که این کودکان بویژه هنگامی که وارد جریان آموزشی در مدرسه می شوند قابل شناسایی اند.

کم توانی در کنار توانمندي

کودکان استثنایی در کنار توانمندي هاي خود با کم توانی هایی روبه رو هستند که به توجه، همراهی و فراهم کردن امکانات خاص از سوي جامعه و خانواده نیاز دارند.کودکانی که دچار اختلالات کم توانی ذهنی اند که از این میان البته تعدادي داراي اختلالات خفیف و بقیه، کم توان ذهنی خیلی شدید، شدید و متوسط اند گروه اول به خدمات ویژه چندانی نیاز ندارند اما گروه دوم نیازمند خدمات حمایتی، آموزشی و اجتماعی بیشتري هستند. توجه به کودکان استثنایی در هر جامعه اي باید در اولویت برنامه هاي رسیدگی به کم توانان ذهنی باشد. امنیت و آسایش همچون دیگران امروزه پژوهش درباره کودکان استثنایی به منظور یافتن راه حل مناسب تر براي جبران کمبودهاي آنان، تسهیل در امر آموزش و دستیابی سریع به آنچه در آموزش مدنظر است، بسیار گسترش یافته است.

درباره ساختار آموزش کودکان استثنایی از قبیل تغییر محتواي آموزش، بافت فیزیکی مکان آموزش و متناسب کردن آن با ویژگی هاي دانش آموزان، شیوه هاي جدید آموزشی و تغییر نگرش والدین نسبت به افراد معلول باید تحقیق و پژوهش شود. کودك استثنایی به رغم داشتن مسائل و مشکلات خاص، از توانایی هاي معمول کودکان برخوردار است. بنابراین علاوه بر داشتن تفاوت با کودك عادي، نیازمند بهره گیري از امنیت و آسایش و یادگیري به عنوان شباهت با آنهاست. در واقع بین کودکان استثنایی، توجه به کودکان کم توان ذهنی که بیشترین تعداد 55 درصد از کودکان استثنایی را تشکیل می دهند، ضروري است. برخی از کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر و تنها قادر به تأمین احتیاجات اولیه خود هستند و امکان یادگیري آموزشگاهی براي آنها وجود ندارد.

برخی دیگر نیز به عنوان آموزش پذیر وارد جریان سیستم تحصیلی افراد استثنایی می شوند. وجود هر کودك نیازمند به توجه بیشتر و با شرایط خاص در هر خانواده بدون شک علاوه بر ایجاد مشکلاتی در این باره همکاري بین اعضاي خانواده را نیز می طلبد. انسان موجودي نیازمند است که باید خانواده، مدرسه و جامعه به نحو احسن به نیازهاي او پاسخ دهد. در این میان کودکان استثنایی در کنار نیازهاي عادي همه کودکان، نیازهاي ویژه اي هم دارند که باید خانواده، جامعه و مدرسه به آنها توجه کند. براي مثال باید به کودك کم توان ذهنی، با ابزار و وسایل عینی، آموزش داده شود. در آموزش نحوه لباس پوشیدن - بستن دکمه، زیپ و بند کفش - و غذا خوردن این کودکان باید از وسایل آموزشی ساده و راحت بهره گرفت .

یکی از محورهاي آموزش دربار کودکان کم توان ذهنی، دادن آموزش در شرایط رسمی با برنامه ریزي و به تدریج است، در حالی که کودکان عادي، مهارت هاي اساسی را در شرایط غیررسمی و از طریق مشاهده یاد می گیرند. در واقع متخصصان، مهارت هاي اساسی را مهارت هاي مربوط به تقویت، تربیت و به کار بردن حواس پنجگانه، مهارتهاي حرکتی مانند راه رفتن، ایستادن، لی لی کردن و دویدن و مهارت هاي ظریف مانند استفاده از قیچی، نخ و سوزن و جور کردن قطعات پازل می دانند. مهمترین نکته در آموزش به کودکان استثنایی را متخصصان آموزش مهارت ها و آماده سازي آنها براي زندگی در دنیاي واقعی می دانند. در حال حاضر تربیت این افراد از نوع آموزش فراگیر است. به این معنی که کودکان عادي و استثنایی همزمان و در کنار هم آموزش ببینند و از جداسازي آنها اجتناب می شود؛ زیرا در این شرایط هر کس می تواند به رشد همه جانبه یعنی رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی دست یابد.

از آنجایی که درصدي از جامعه دانش آموزي را کودکان استثنایی تشکیل می دهند، لزوم توجه به حل مشکلات آنها ضرورت دارد. این دانش آموزان معمولا با مشکل رفت وآمد، هزینه بالاي خدمات توانبخشی و درمانی، فیزیوتراپی، گفتاردرمانی، ارتوپدي و هزینه هاي گزافی که کودك معلول نسبت به کودك عادي دارد روبرو هستند. دقت، نظارت و مراقبت ویژه از این کودکان نیز بیشترین مشکل را براي والدین آنها به وجود می آورد. بنابراین نیازمند توجه ضروري هستند. کودك استثنایی کودك استثنایی اول یک کودك است - انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان - و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهاي استثنایی نسبت به سایر کودکان. و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند. در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهاي مختلف هر فرد تفاوتهاي مشهودي موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معناي دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههاي خاصی از افراد جامعه اطلاق شود.

بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً » کودك استثنایی « می گوئیم بدین معناست که کودك از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه هاي آموزش و پرورش عادي ببرد. در اینگونه کودکان واکنشها ، ویژگیهاي خاص دارد بدلیل اینکه کودك رشد فکري کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهاي خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده اي است. عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوي با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکري ، جسمی ، عاطفی . عقلانی ، رفتاري و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودك نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند. در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیزهوشی می کنند و سایر کودکانی را که به عللی تحت حجامت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه1 می گویند.

نکته مهمی که در مورد آموزش کودکان استثنایی باید خاطر نشان شود این است که پیروزي و موفقیت بیمار فقط به میزان معلولیت بستگی ندارد بلکه میزان توانائیهاي بیمار در به حرکت درآوردن اعضاي سالم براي جبران قسمتهاي معلول ، میزان فعالیت و پشتکار خودشان ، محیط خانواده و کاردانی مربیان نیز در این امر دخالت دارد. طبقه بندي کودکان و نوجوانان استثنایی کلی ترین طبقه بندي ،که مورد قبول اکثریت متخصصان میباشد تقسیم این افراد به سه دسته بزرگ است:

1.    کودکان و نوجوانان که به علت اختلافات هوشی و فعالیتهاي ذهنی از کودکان عادي متمایزند. در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و افراد تیز هوش قرار دارند.

2.    کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزي یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاري هستند . در این دسته کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند.

3.    کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد ، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی ، اختلالات کنترل استنکترها و ناتوانیهاي حرکتی قرار دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید