بخشی از مقاله
چكيده:
از پيچيدهترين و عاليترين جلوههاي انديشه انسان، تفكر خلاق است. درباره خلاقيت نظريههاي متنوعي وجود دارد. در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم به منبع جديد خلاقيت توجه شد. در اين دوران اين تفكر كه نبوغ يا توانايي غير معمولي در يك فرد از يك روح بيروني ناشي ميشود، رنگ باخت. اما تأثيرات اين تفكر كه خلاقيت و نبوغ مترادف هستند هم چنان باقي ماند و تا عصر رنسانس نيز كشانده شد و لذا نزديك به نيم قرن طول كشيد تا خلاقيت به طور علمي و دقيق مطالعه شود. خلاقيت به افراد معدودي تعلق نداشته و تمامي افراد ميتوانند خلاقانه فكركنند. تنها تفاوت عمده بين افراد نابغه و خلاق و افراد عادي در اين است كه گروه اول روشهايي را به كار ميگيرند كه افراد ديگر از آن روشها بياطلاع هستند.
بنابراين آموزش مهارتهاي خلاقيت نقش مهمي را در اين بين ايفا ميكند. اگر مباني خلاقيت را هم موروثي بدانيم، شكي نيست كه ظهور و پرورش آن در محيط مساعد امكان پذير است. بديهي است بيش از هر چيز، بسترهاي محيطي مهم بروز خلاقيت، همانا در مدرسه نهفته است. بنابراين برنامهريزي براي پرورش خلاقيت، از مهمترين مسائل در قلمرو روانشناسي آموزشگاهي است. معلمان توانايي تضعيف حس كنجكاوي طبيعي كودكان را داشته، ميتوانند انگيزه آنها را از بين ببرند، حس احترام به خود را در آن ها سركوب كنند و مانع از خلاقيت آن ها گردند. همجنين مربيان ميتوانند مهارت هاي خلاقيت را آموزش دهند، چنين مهارت هايي را ميتوان مستقيماً آموزش داد. اما بهترين روش انتقال از طريق نمونه بودن خود مربي ميباشد.
واژههاي كليدي: خلاقيت، آموزش و پرورش، بارش مغزي
١- مقدمه
بيشك يكي از زيباترين ويژگيهاي انسان، قدرت آفرينندگي يا خلاقيت اوست. به واسطه همين ويژگي است كه انسان ميتواند به اهداف آرمانگرايانه خود دست يابد. در دنياي پيچيده كنوني كه شاهد رقابتهاي بسيار فشرده جوامع مختلف براي دستيابي به جديدترين تكنولوژيها و منابع قدرت هستيم، افراد تيزهوش، خلاق و صاحبان انديشههاي نو و مبتكرانه، همانند گرانبهاترين سرمايه ها، از جايگاه بسيار والا و ارزشمندي برخوردار هستند. بهطوريكه بقول توينبي شانس بهدست آوردن خلاقيت بالقوه، ميتواند موضوع زندگي و مرگ هرجامعهاي باشد]كفايت،١٣٧٣:٣.[ هيلارد - ٢٠٠٤ - حرف جالبي در مورد خلاقيت دارد. او ميگويد” خلاقيت هرچه باشد خيلي مهم ولازم است، چون باعث تمامي پيشرفتهاي بشري است]”همتي، ٩:١٣٧٨.[ جهاني كه در آن زندگي ميكنيم به سرعت در حال تغيير است. ما نمي دانيم فرزندان ما در بزرگسالي با چه مسائلي روبرو خواهند شد ولي اين را مي دانيم براي اينكه بتوانند با مسائل روبرو شوند بايد خلاق و اهل تخيل باشند]دافي،١٣٨٠:٢١.[
آلبرت انيشتين سخن ارزشمندي در اين باره دارد. او ميگويد ” خلاقيت مهم تر از دانش است .” طرح اين موضوعات براي جامعه در حال توسعه ما از آن جهت مهم است كه بدون توجه به آن هرگز به رشد، توسعه و رفاه واقعي دست نخواهيم يافت. در اين رابطه سخنان ارزشمند توشيودوكو - ١٩٦٠ - رئيس فدراسيون ملي صنايع ژاپن بسيار راهگشاست … ” ما نه هيچ منبع طبيعي داريم و نه هيچ قدرت نظامي، ما فقط يك منبع در اختيارداريم، ظرفيت ابداع مغزهايمان” اين همان منبع پايان ناپذير است، بايد آنرا بسط داد، تربيت كرد، تمرين داد و مجهز ساخت. اين قدرت دماغي خواه ناخواه در آينده نزديك به صورت گرانبهاترين ثروت مشترك بشريت در خواهد آمد]كفايت،٤٢:١٣٧٣.[
موضوع خلاقيت ابتداء مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعي و روانشناسي قرار گرفته و براي اولين بار دانشمندي بنام گيلفورد درسال ١٩٥٠ ميلادي تحقيقات علمي خود را در مورد ماهيت، عناصر تشكيل دهنده و كاركرد تفكر خلاق شروع نمود]طالبزاده،١٣٧٥:١و٢.[ تحقيقات اخير تورنس - ١٩٧٣ - و پارنز - ١٩٦٣ - و ديگران نشان داده است كه خلاقيت در تمام فعاليتهاي فردي و گروهي مشاهده شدهو با شدت و ضعف بالقوه قابل پرورش، در همه انسانها وجود دارد]همتي،١٣٨٧:١٢.[ تورنس و تورنس]به نقل از اونيل، عابدي و اسپيل برگر،١٩٩٤[ اشاره ميكنند كه طي ١٥ سال تجربه مطالعاتي و آموزش تفكرات خلاق، شواهدي را يافتهاند كه نشان ميدهد خلاقيت را ميتوان آموزش داد. براين اساس است كه طي سالهاي اخير پژوهش و ساخت آزمونهاي خلاقيت رونق پيدا كرده است]دائمي و مقيمي،١٣٨٣.[
پس همه ما ذاتا واجد توانائي تفكر و عملكرد خلاقانه هستيم لكن به واسطه شرايط محيطي به جاي آنكه راههاي بروز آنرا ياد بگيريم، چگونگي سركوب آنرا فرا ميگيريم يعني ميآموزيم كه چگونه خلاق نباشيم]همتي، ١٣٧٨:١[ بنابراين برنامهريزي براي پرورش خلاقيت از مهم ترين مسائل در قلمرو روانشناسي آموزشگاهي است. بديهي است بيش از هر چيز، بسترهاي محيطي مهم بروز خلاقيت، همانا در مدرسه نهفته است. مثلا معلمان انديشمند و خلاق هستند كه ميتوانند نهاد آموزش و پرورش را قدرتمند و قوي سازند]يارمحمدزاده، ١٣٨٥:٤.[ اصل بيست و پنجم كليات نظام آموزش و پرورش، مصوب شوراي تغيير بنيادي آموزش و پرورش كشورمان - ١٣٦٧ - تصريح دارد”در تدوين و اجراي برنامه هاي آموزشي و پرورشي بايد از شيوه هايي استفاده شود كه توان تفكر، تحليل، ابتكار، خلاقيت، نقد و تحقيق را تقويت كند و زمينه خودآموزي آنان را فراهم نمايد.
“ براساس چنين ضرورتهايي است كه توجه به خلاقيت و نوآوري و رشد خلاقيت دانش آموزان، جزو رسالتهاي اصلي بوده و اهميت مضاعفي دارد. بنابراين نظام آموزشي ما نياز مبرم به تجديد نظر در باورهاي خود به صورت تدوين روشهاي مبتني بر حمايت از خلاقيت دارد. معلمان بايد دانش آموزان را به شركت فعال در ترسيم، نقاشي، درست كردن مدل و غيره ترغيب نمايد. بديهي است كه كسب مهارتهاي ساختي و پرورش خلاقيت از طريق ساختن و درستكردن چيزهاي نو و بديع بهتر از رونوشتبرداري از چيزهايي است كه قبلا ديگران ساختهاند]پورظهير،١٧٤:١٣٨٤.[ معلمان و مربيان آموزشي ميبايست دانشآموزان تيز هوش را در شكوفائي استعدادها و توانائيهايشان كمك نمايند]افروز،١٣٦٤:١٧٩.[
با فرض اينكه معلمان از مهم ترين عوامل حمايت كننده بروز خلاقيت كودكان درمدرسه هستند ضروري خواهد بود كه برنامه آگاه سازي معلمين و مسئولان آموزشي كشور در اين خصوص با اهميت تلقي گرديده و شناخت شيوه هاي تقويت بروز خلاقيت كودكان و نوجوانان مد نظر قرار گيرد.پژوهش حاضر هدف شناخت ماهيت خلاقيت و روشهاي پرورش آن را در نظر دارد. فرض اساسي ما اين است كه خلاقيت را ميتوان آموزش داد. ميزان بهره هوشي و زمينه هاي بروز خلاقيت در ميان دانش آموزان و افراد جامعه ما از حد متوسط جهاني كمتر نيست. پرورش خلاقيت به اجراي تكنيك