بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش حاضر تأثیر روش های آموزش خلاقیت - بارش مغزی، بحث گروهی و اکتشافی هدایت شده - بر خلاقیت دانش آموزان پسر پایه دوم متوسطه اهواز بود. نمونه این پژوهش 80 نفر از دانش آموزان پسر پایه سوم متوسطه شهرستان اهواز در سال تحصیلی 94 بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در سه گروه آزمایشی - بارش مغزی، بحث گروهی،اکتشافی هدایت شده - و یک گروه گواه - توضیحی یا سنتی - به طور جایگزین گمارده شدند. برای اندازه گیری متغیر وابسته یعنی خلاقیت، آزمون خلاقیت عابدی به کاربرده شده است. طرح پژوهش، تجربی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایش و کنترل، ابتدا برای هر سه گروه، پیش آزمون اجرا گردید، سپس مداخله های آزمایشی در 10 جلسه 70-45 دقیقه ای به گروه های آزمایش ارائه گردید و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کواریانس یک راهه - آنکوا - نشان داد که آموزش روش های بارش مغزی، بحث گروهی و اکتشافی هدایت شده در مقایسه با روش توضیحی بر خلاقیت دانش آموزان تأثیر مثبت داشته است. همچنین نتایج نشان داد هیچ کدام از روش ها از لحاظ تاثیر بر دیگری برتری ندارد.
کلید واژه ها: خلاقیت، روش توضیحی، بارش مغزی، بحث گروهی، اکتشافی هدایت شده
مقدمه
تفکر خلاق از پیچیده ترین و عالی ترین جلوه های اندیشه انسان است - مورسی1، . - 2006 به زعم تورنبول و همکارانش - 2010 - خلاقیت، توانایی تولید افکار جدید و ترکیب افکار موجود به شکل های جدید برای یافتن راه حل های جدید برای مسئله است. در حالی که رابرت گانیه - 1984 - 2 خلاقیت را نوع ویژه ای ازحل مسئله3 می داند، ولفولگ - 1993 - 4 معتقد است هسته اصلی تمام مفاهیم مربوط به خلاقیت را مفهوم تازگی تشکیل می دهد. آفرینندگی به راه های تازه، اصیل، مستقل و تخیلی اندیشیدن در باره کار می انجامد. تورنس - 1988 - ، ابداع کننده مقیاس خلاقیت، با انجام بیش از 140 پژوهش در این زمینه اعتقاد دارد خلاقیت به معنای آفریدن، به وجود آوردن و بیان عقاید بدیع است و می توان آن را به افراد آموزش داد. به اعتقاد روان شناسان و مربیان تعلیم و تربیت، دو مدل کلی برای پرورش خلاقیت یا آفرینندگی وجود دارد. یکی مربوط به فرد و مربوط به محیط. در شیوه مربوط به فرد، کودک راه ها و روش هایی را می آموزد و به کار می گیرد تا منجر به رشد و شکوفایی آفرینندگی وی شود، در حالی که در شیوه مربوط به محیط، مربیان و معلمان از راه و روش هایی استفاده می کنند که منجر به شکوفایی قدرت آفرینندگی فراگیر می شود - هیاسلر1 ،. - 1998 چهار روش عمده و مورد استفاده در پژوهش حاضر را می توان نماینده ی یکی از دو شیوه ی کلی فوق دانست.
در روش بارش مغزی2 هدف عمده این است که فرآیند تولید پاسخ ها از فرایند ارزشیابی آن ها مجزا شود، زیرا ارزشیابی اغلب تولید پاسخ های متنوع را سرکوب می کند و مانع بروز آفرینندگی می شود. در این روش معلم مثال هایی را به دانش آموزان کلاس می دهد و از آنان می خواهد تا هرچه راه حل برای مسئله به ذهن شان خطور می کند را بگویند. پیش از ارائه ی تمامی راه حل ها از سوی فراگیران، هیچ گونه اظهار نظری درباره آن ها از سوی معلم یا سایر فراگیران ابراز نمی شود. این روش شبیه روش تداعی آزاد مورد استفاده روان کاوان است، با این تفاوت که روش تداعی آزاد یک روش فردی است اما روش بارش مغزی با گروهی از دانش آموزان اجرا می شود - ملیو3،. - 1996 البته باید اذعان نمود که روش بارش مغزی ممکن است راهی برای سنجش رفتارهای ورودی باشد، زیرا پاسخ هایی که ابتدا دانش آموزان می دهند احتمالا پاسخ هایی هستند که بر آن ها تسلط بیشتری دارند. ادامه روش بارش مغزی می تواند سرانجام دانش آموزان را وادارد تا پاسخ های ضعیف تر خود را نیز امتحان کنند. هم چنین این روش می تواند فراگیران را برای یادآوری مفاهیم و اصول مورد نیاز حل مسئله به کوشش وا دارد - کاکیا و معدن دار آرانی، - 1388
در روش های مرسوم یا سنتیآموزشی که معمولاً به روش توضیحی4 معروف است. معلم در آموزش مطالب، مفاهیم و اصول مربوط به مسئله را در اختیار فراگیران قرار داده و راه حل را هم به آن ها نشان می دهد. اما در روش یادگیری بارش مغزی، معلم مفاهیم و راه حل را به یادگیرنده نمی دهد، بلکه فراگیر خود آزاد است تا به هر طریق که می خواهد به کشف راه حل مسئله اقدام کند.همچنین در روش بحث گروهی5 که از جمله روش های تدریس فعال است. دانش آموزان یا دانشجویان برخلاف روش سنتی یا توضیحی به طور فعال در کارهای کلاسی شرکت می کنند - برگ6،. - 2007 با کاربرد این روش می توان بین افراد کلاس یا گروه تعامل بیشتر و بهتر به جود آورد و از این راه به درگیری آنان با موضوع درس و در نتیجه، یادگیری پایدارتر آنان کمک کرد - صفوی، . - 1383
کاران7 و همکاران - 2008 - ، رویکردهای مبتنی بر یادگیری از طریق گروههای کوچک - بحث گروهی - را راهبردی سودمند برای یادگیری های بین حرفه ای دانسته و عوامل تعاملاتی درون این شیوه یادگیری را دارای اثرات مهم بر علایق، خلاقیت، یادگیری و رضایت دانشجویان از یادگیری عنوان می دانند.
روش اکتشافی هدایت شده8 که ترکیبی از دو روش قبلی است، فراگیر به اندازه کافی استقلال عمل دارد، اما معلم بر کار او نظارت می کند و هر جا به کمک نیاز داشته باشد او را یاری می دهد. برای مثال، در روش اکتشافی هدایت شده، معلم مفاهیم و اصول را به فراگیر می دهد و او خود به حل مسئله اقدام می کند - کاکیا و معدن دار آرانی،. - 1388
نتایج مطالعه تورنبول، آلیسون و مالکولم - - 2010 در خصوصی بررسی آموزش و طراحی یادگیری مشارکتی و روش های تدریس بر خلاقیت نشان داد. این روش ها باعث در افزایش خلاقیت در افراد بسیار موثر هستند به فرد توانایی تولید افکار جدید و ترکیب افکار موجود به شکل های جدید برای یافتن راه حل های جدید برای مسئله می دهند. لیوینگ استون - 2010 - 1 در تحقیق خود مبنی بر بررسی رابطه خلاقیت و تحصیلات تکمیلی نشان داد استفاده از فناوری های جدید در مقاطع تحصیلی بالا، امکان ایجاد خلاقیت را در محیط های آموزشی ایجاد می کند، وی نتیجه گرفت که آموزش در سطح دانشگاهی یک مکان طبیعی برای تنظیم ساختارهای آموزشی و فنون یادگیری به وجود می آورد که این موضوع علاوه بر اینکه منجر به خلاقیت و یادگیری فردی می شود باعث سازماندهی بین ارتباط افراد با یکدیگر و تنظیم و تخصیص زمان برای پی بردن به حل یک مسئله را ایجاب می کند.
سانز دی آسدو لیزارگا، الیور - 2010 - 2 آثار برانگیختن مهارت های فکری را بر مهارت های فکری، خلاقیت، خودنظم دهی و موفقیت های تحصیلی46 دانش آموزان دبیرستانی 16 تا 18 ساله مورد بررسی قرار دادند. نتایج مطالعه آنها نشان داد برانگیختن مهارت های فکری با روش های مختلف یادگیری در ابتدا باعث افزایش مهارت های فکری و خلاقیت و سپس منجر به افزایش خودنظم جویی و پیشرفت تحصیلی می شود.
مطالعه دوسولد و سادوسکی - 2008 - 3 نیز که مشتمل بر مقایسه نتایج آزمونهای پایانی متعاقب فعالیت دو گروه به صورت بحث گروهی به دنبال مطالعه فردی و سخنرانی بود، تفاوت معنی داری را نشان نداد. در این مطالعه، بنا بر بررسی محققین آن، دانشجویان گروه بحث اظهار نموده اند که نیازی به مطالعه زیاد نداشتند واکثراً به همان مطالب فراگرفته شده در بحثها بسنده نموده اند، درحالی که فراگیران گروه سخنرانی زمان بیشتری صرف آمادگی خود برای کسب نمرات بهتر نموده اند.
اسلاوین4 و همکاران - 2008 - ، در بررسی و مقایسه اثربخشی چهار روش برخلاقیت شامل :الف - شیوه سنتی، ب - مدلهای ترکیبی آموزش از طریق گروه های بزرگ و کوچک و در تعامل با یادگیری های رایانه ای، ج - آموزش هایصرفاً رایانه ای و د - برنامه های فرآیندی که بر ترغیب معلمان برای ابداع روش های نوین تمرکز داشت، گروه های گواه را به صورت تصادفی و جور شده شکل داده و نتیجه گرفتند که یادگیری های مشارکتی و مدل های ترکیبی تأثیر بیشتری بر خلاقیت و یادگیری مخاطبان دارند.
فینگلد5 و همکاران - - 2008، ضمن تصریح به چالش بر انگیز بودن انتخاب روش تدریسی که بتواند ادراک و خلاقیت دانشجویان را در قبال مفاهیم کاربردی ارتقا بخشد، مطالعه ای با عنوان تدریس از طریق گروه های کوچک برای دانشجویان دوره لیسانس اجرا نمودند. آنها که از مصاحبه و مشاهده به عنوان ابزار جمع آوری داده های خود بهره گرفتند، گزارش نمودند که این روش می تواند به طور برجسته ای تعاملات بین فردی یادگیرنده ها را افزایش داده و تلاش و خلاقیت آنها را برای ارائه پاسخ به سؤالاتی چند وجهی افزایش دهد.
هم راستای با این یافته ها، بورجئویس6 و همکاران - 2008 - نیز در قالب مطالعه برنامه درسی دوره دکترای دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، برنامه درسی متکی بر گروههای کوچک را باعث اثربخشی زیاد بر تعاملات با بیماران، انجام اقدامات خلاقانه در پزشکی، رعایت موارد اخلاقی، و رویکردهای مشاوره ای گزارش کردند.
همچنین کاکیا و معدن دار آرانی - 1387 - در مطالعه ای به بررسی آفرینندگی دانش آموزان دختر برحسب ارزیابی و مقایسه اثربخشی دو روش بارش مغزی و اکتشافی هدایت شده با یکدیگر پرداختنتد یافته های مطالعه آنها نشان داد آموزش آفرینندگی به روش بارش مغزی در مورد جزء بسط در سطح P <0/001 مورد تایید قرار می گیرد ولی در مورد سایر اجزا، تفاوت مشهودی بین دو روش بارش مغزی و اکتشافی هدایت شده مشاهده نشد.