بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای جامعه امروز ایران موضوع فرهنگسازی و مقابله با فروپاشی جامعه وتغییرات آزاردهنده موجود در روابط اجتماعی است. از آنجا که مشکلات عصر کنفوسیوس شباهت زیادی با چالش های امروز جامعه ایرانی دارد از روش و شیوه کنفوسیوس درسهای مفیدی میتوان گرفت. تغییر نگرش مهمترین نیاز در اصلاحات فرهنگی و اجتماعی است و این نیازی است که در جامعه امروز ایران بهشدت احساس می-شود.
روش کنفوسیوس تقویت سنتهای اجتماعی با رعایت ملاحظاتی است که در موفقیت هر طرح فرهنگی نقش مهمی را بازی می کند. برنامههای فرهنگی که آگاهانه و برای ایجاد سنت در روابط اجتماعی ارائه میشود باید به گونهای با سنتهای موجود همخوانی داشته باشد تا برای مردم مأنوس باشد و تبعیت و همراهی آنان را میسر سازد. همچنین باید به گونهای ارائه شود که به وضوح نشان دهد نسخه بالنده و پیشرفته سنت موجود است و نه بدعتی آشکار که سنتهای شناخته شده را تهدید کند و جامعه را دچار تشتت سازد.
-1 مقدمه
کنفوسیوس را در چین معلم اول می نامند زیرا هیچ شخصیتی به اندازه وی در تمدن چین تاثیرگذار نبوده است. وی که بیش از 5 قرن قبل از میلاد مسیح می زیسته است با آموزه های خود تمدن چین را پایه گذاری کرده که جمعیت کثیری را در طول قریب به دو هزاره تحت تاثیر قرار داده و از این رو یکی از تمدنهای چشمگیر تاریخ بشر به شمار می رود. آموزه ها و آیین کنفوسیوس در بین محققان و دانشگاهیان ایرانی تا حدودی شناخته شده است و گفته های عالمانه وی نیز در فرهنگ عام ناشناخته نیست.
همچنین در مباحث مربوط به اینکه آیا کنفوسیوس دین است یا مکتب یا فلسفه نوشته های مختلفی وجود دارد. اما هدف این نوشتار نگاهی تحلیلی به شیوه کار وی و موضوعاتی است که در روش وی مورد توجه قرار گرفته و می تواند در زمینه واکاوی دیدمان مناسب برای خلق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و در راستای ایجاد تمدن اسلامی راهگشا باشد. - 2 فرهنگ سازی مبحث فرهنگ سازی دیرگاهی است که یکی از مهمترین چالش های سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی ما بوده و هست. اگرچه همگان بر این باوریم که علاج بسیاری از دردهای جامعه و مشکلات اخلاقی و اجتماعی که گهگاه از گوشه و کنار سربرمی آورد با فرهنگ سازی ممکن می شود، اما در عمل موفقیت چندانی در تهیه "برنامه عملیاتی" و "نقشه راه" برای این مهم نداشته ایم.
در حوزه فرهنگ روشی که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون در پیش گرفته شده بر دو محور کلی بوده است: نظارت و کنترل برای پیشگیری از تولید محتواهای نامطلوب در حوزه فرهنگ و اندیشه و پیشگیری در حد امکان از دسترسی عموم به محتواهای نامطلوبی که از حوزه نظارت وکنترل ما خارج بوده است. در برخی زمینه ها مانند حوزه آموزش و پرورش سند تحول با زحمات زیاد تهیه شده ولی برای عملیاتی شدن هنوز هیچ برنامه و طرحی ارایه نشده است.2 آیت االله خامنه ای در پیام نوروزی خود در سال جاری موضوع فرهنگ سازی را یکی از دو عنصر مهم نقشه کلی کشور در سال 1393 عنوان کردند و با مثالهایی جزییات آنچه مد نظر ایشان است را بیان فرمودند: فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است.
چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان دربارهی تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ ]مصرف[ تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهام بخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد.
چنانکه اشاره شد کنفوسیوس مهمترین شخصیت تاثیرگذار در تمدن چین به شمار می رود و آموزه های وی در عصری که راه انتقال اطلاعات به دیگران به ارتباطات چهره به چهره و رو در رو خلاصه می شد در بخش های وسیعی از شرق آسیا گسترش یافت و تاثیر آن حتی در فرهنگ امروز این جوامع قابل مشاهده است. از این رو، بررسی شیوه کنفوسیوس و موفقیت راه و روش وی در فرهنگ سازی می تواند راهکاری ارزشمند برای تهیه برنامه عملیاتی فرهنگ سازی در جامعه امروز ما باشد. قابل ذکر است که تاکید این نوشتار عمدتا بر روش کنفوسیوس است و نه بر محتوای اخلاقی آموزشهای وی. زیرا آموزه های اخلاقی کنفوسیوس در مقایسه با محتوای غنی فرهنگ اسلام و متون والای آن از قرآن کریم تا ادعیه امامان معصوم علیهم السلام و سیره پیامبررحمت صلوات االله علیه که اسوه حسنه امت بود مجالی برای خودنمایی ندارد.
- 3 شرایط اجتماعی عصر کنفوسیوس کنفوسیوس در زمانه ای می زیست که جامعه وی با فقدان نظم اجتماعی روبرو بود. کاهش قدرت حکومت مرکزی جامعه چین را با هرج و مرج روبرو ساخته بود و توده مردم از این بی نظمی در رنج بودند. وقتی جامعه ای دچار هرج و مرج شود افراد بیش از هر چیز به فکر خود و منافع شخصی خود هستند و روح اجتماعی شدیدا ضعیف می شود. پیامد محسوس چنین شرایطی عدم رعایت اخلاق در روابط اجتماعی است بدین معنا که هر فرد از افراد اجتماع آنچنان درگیر خود و منافع شخصی خود می شود که در روابط اجتماعی به چیزی جز منفعت آنی فردی توجه نمی کند و هر گاه رعایت اخلاق در حوزه ارتباط فرد با دیگران در تضاد با منفعت آنی شخص باشد به راحتی اخلاق را در روابط با دیگران کنار می گذارد و بی آنکه آگاهانه قصد آن را داشته باشد به امنیت اجتماعی خود و دیگران لطمه جدی وارد می کند.
آنچه در چنین جامعه ای از دست رفته آداب و رسومی است که تجسم ارزشهای اخلاقی یک جامعه به شمار می رود و به عبارت دیگر در چنین جامعه ای بنیان فرهنگ رفتاری و آداب اجتماعی متزلزل گردیده است. در تامل در این موضوع کنفوسیوس به این پرسش رسید که چه چیزی جامعه را یکپارچه می کند و اجزای آن را به هم متصل می کند؟ و پاسخ این بود که در جوامع مورچه ها و زنبور ها غریزه و در قبایل انسانی چیزی که این مهم را به عهده دارد "سنت" به معنای شیوه های تعامل افراد با یکدیگر است که با آزمایش و خطا نسل اندر نسل بتدریج شکل گرفته و همچون شیر مادر به نسل جدید منتقل می شود و ثبات قبیله را حفظ می کند. واژه "سنت در مفهومی که کنفوسیوس به کار گرفته همان فرهنگ رفتار اجتماعی و آداب و رسوم اجتماعی است که تجسم ارزشهای اخلاقی و روح یک جامعه است. دراین نوشتار نیز هر جا از واژه سنت استفاده شده این معنا مد نظر است.
4 زیگموند باومن در کتاب " اندیشه جامعه شناسانه" - 1990 - توضیح می دهد که رضایت و شادکامی نوع انسان در زندگی تنهاییو بدون داشتن روابط اجتماعی مناسب میسر نمی شود زیرا زندگی انسان نوعی از تولد با دیگران پیوند خورده و در طول زندگی مدام دیگرانی هستند که زندگی انسان به آنها وابسته است. از این رو انسان فقط در صورتی می تواند زندگی خوبی داشته باشد که روابط حسنه با دیگران برقرار کند، روابطی که مبتنی بر رعایت مصالح جمعی در تصمیمات فردی باشد. از دیدگاه باومن انسان به واسطه انسان بودنش از نظر اخلاقی موظف است که نسبت به دیگر انسانها و سلامت همه جانبه آنها حساس و مراقب باشد.